جریان ها و سازمان های سیاسی-مذهبی ایران

فهرست کتاب

۱۰- سرانجام جریان ارتداد

۱۰- سرانجام جریان ارتداد

در واقع، گروه کودتاگر، به تدریج نام مجاهدین خلق را (که خود این نام از سال۱۳۵۰ به بعد مطرح شده بود) [۱۳۸۶] در آستانۀ انقلاب اسلامی عوض کرده و در آذرماه سال ۵۷ سازمان پیکار در راه آزادی طبقۀ کارگر را عنوان کرد که تندترین سازمان چپ و خشن‌ترین آنان پس از انقلاب اسلامی در برابر انقلاب بود. برخی از عناصر مجاهدین نیز به گروه راه کارگر پیوستند که به گفتۀ حسین روحانی، علی رضا تشید و زین العابدین حقانی از آن جمله هستند. [۱۳۸۷] تقی شهرام که در سال۵۷ از سازمان رانده شده بود و به صورت منفرد کار می‌کرد، در سال ۱۳۵۸ توسط خیاطی که در سال ۵۳ مدتی شهرام در مغازۀ خیاطی او می‌خوابیده و از احمد احمد شنیده بوده که وی در قتل همسرش دست داشته، دستگیر و به کمیته انقلاب اسلامی تحویل داده شد. [۱۳۸۸] وی سپس به جرم کشتن شریف واقفی و شماری دیگر از مجاهدین اعدام گردید. [۱۳۸۹] برای نخستین بار در نشریۀ پیکار ش ۶۰ (۲ تیرماه ۵۹) خبر از دستگیری نه ماه پیش شهرام داده می‌شود و نامۀ والدین او به بنی صدر رئیس جمهور وقت به چاپ می‌رسد. پس از آن در شماره‌های ۶۰ (ص ۱۶) و ش ۶۲ (ص ۷) و جریان محاکمه در شماره ۶۵ (ص ۱۲) اخباری ارائه شده است. (چندین اطلاعیه هم در دفاع از تقی شهرام از طرف پیکاری‌ها منتشر شد.)

دادستانی انقلاب در برابر اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق که بوی هواداری از شهرام را می‌داد، اطلاعیه‌ای منتشر کرد و ضمن آن اعلام کرد که جرم اصلی تقی شهرام، صدور دستور قتل چند تن از مبارزان مسلمان پیش از انقلاب است. در این اطلاعیه همچنین از ملاقات‌های تقی شهرام با سران مجاهدین پس از انقلاب یاد شده است. [۱۳۹۰] تقی شهرام نام‌های هم از زندان نوشته و وضعیت برخورد با خود را شرح داده است (پیکار ۶۶، ‌ص ۷). تقی شهرام در دادگاه خود که با قضاوت آقای عبدالمجید معادیخواه برگزار شد، درخواست کرد که دادگاه وی به وسیلۀ سازمان مجاهدین خلق تشکیل شود. [۱۳۹۱] وی در دوم مرداد ۵۹ اعدام شد. محتوای کیفر خواست وی حاوی اطلاعات جالبی از نقش او در کودتای درونی سازمان است. [۱۳۹۲] تقی شهرام به رغم همۀ خصلت‌های اخلاقی منفی‌اش، بر این باور بود که سازمان را از حصار نفاق فکری خارج کرده است؛ درحالی که آنان که هنوز ادعای آن عقاید و افکار را دارند، بر نفاق خویش باقی هستند. محسن فاضل از دیگر مجاهدین پیکاری شده که همکار شاخه خارج از کشور و به احتمال از دوستان تراب حق‌شناس بود و اواخر سال۵۹ به زندان افتاد، پس از سه ماه که در زندان بود، اعدام شد. خاطرات زندان وی که تا صدور حکم اعدامش آن‌ها را نوشته، به چاپ رسیده است.

به جز گروه متعلق به مسعود رجوی، گروهی نیز به رهبری لطف الله میثمی که در سال ۴۸ به سازمان پیوسته بود، راهشان را ادامه دادند. میثمی دوستی دیرینه با حنیف نژاد داشت، و بعدها در شب ۲۸ مرداد ۵۳ با بمب صوتی که در حال ساختنش بود، دستش قطع و چشمش نابینا شد. پس از دستگیری به زندان افتاد و به حبس ابد محکوم شد. وی به سال ۱۳۵۶ به دنبال اختلاف نظری که با گروه رجوی در زندان پیدا کرد، تشکیلات نهضت مجاهدین خلق را ایجاد کرد. وی سال‌هاست نشریه چشم‌انداز را چاپ می‌کند و طی آن و به صورت مستقل خاطرات خویش را درباره رویدادهای پیش از انقلاب منتشر می‌کند.

گفته شده است که گروه مهدویون اصفهان نیز از بقایای مجاهدینی بودند که بر آرمان دینی خود باقیمانده بوده‌اند. این گروه از آغاز، تحت تأثیر صمدیه لباف و شریف واقفی با سازمان آشنا شدند وبسا به دلایلی تربیتی و نیز وجود همین ارتباط، پس از مارکسیست شدن سازمان از آن جدا شدند. همچنین گروهی تحت عنوان «شیعیان راستین» در همدان به تلاش‌های خود ادامه دادند و چهار مأمور ساواک را کشتند. [۱۳۹۳]

گفتنی است که زندانیان مذهبی تا پیش از سال ۵۰ یعنی قبل از آمدن مجاهدین به زندان، جدای از مارکسیست‌ها زندگی می‌کردند. اما با آمدن مجاهدین به زندان و طرح شعار وحدت استراتژیک با مارکسیست‌ها، پیشنهاد جمع مشترکی را با نام «کمون مشی» که اشاره به جمعی بود که به نبرد مسلحانه اعتقاد داشتند، ارائه دادند. تنها گروهی که در این جمع شرکت نکرد، زندانیان مؤتلفه و کشندگان منصور بودند.

این وضعیت تا سال ۵۴ ادامه داشت تا قصۀ ارتداد پیش آمد؛ گروهی از زندانیان اعلام کردند که مارکسیست شده‌اند و بدین ترتیب اختلاف بالا گرفت. در اینجا مسلمانان دو دسته شدند. آنان که هنوز التقاطی بوده به مارکسیسم احترام می‌گذاشتند و جریان ارتداد را یک جریان اپورتونیستی دانسته، پس از ماجرای ارتداد نیز پیوند خود را با مارکسیست‌ها حفظ کردند؛ و سایرین که راهشان را از التقاطی‌ها جدا کردند و از کمونیست‌ها کاملا جدا شدند. [۱۳۹۴]

[۱۳۸۶] بنگرید: اسناد نهضت آزادی، ‌ج ۹، تهران، نهضت آزادی، ۱۳۶۲ - دفتر اول، ص ۱. [۱۳۸۷] زین العابدین حقانی فرزند بنیانگذار مدرسه حقانی است که پیش از انقلاب از مجاهدین بود. پس از انقلاب به خارج از کشور رفت. [۱۳۸۸] تقی شهرام خود شرح این دستگیری را در یادداشت‌های که در زندان نوشت و بعدها در جزوه کوچکی چاپ شد، به تفصیل شرح داده است. این جزوه توسط «گروهی از زندانیان سیاسی رژیم شاه» در ۶۶ صفحه چاپ شده که مطالب یاد شده در ۵۳ـ ۵۵ درج شده است. وی در ادامه بدون آنکه از احمد احمد نامی بیاورد، شرحی از وضعیت وی و مسائل او با سازمان به دست داده است. (ص ۵۶) [۱۳۸۹] خاطرات احمد احمد، ص ۳۴۰ پاورقی. [۱۳۹۰] کیهان ش ۱۱۰۴۱، ۱۹ تیر ۵۹. [۱۳۹۱] کیهان، ۲۴ تیر ۵۹؛ این در حالی بود که سازمان مجاهدین پس از انقلاب، همچنان از شهادت شریف واقفی یاد کرده و علیه اپورتونیست‌ها که مصداق اول آن همین شهرام بود، داد سخن می‌داد. در این باره سازمان جزوه‌ای تحت عنوان «زندگی‌نامه مجاهد شهید مجید شریف واقفی» چاپ کرد و جزوه دیگری هم به عنوان «سخنرانی برادر مجاهد موسی خیابانی به مناسبت سال روز شهادت مجاهد شهید شریف واقفی» (بهار، ۱۳۵۸) چاپ شد. [۱۳۹۲] کیهان، ش ۱۱۰۴۶، ۲۵ تیرماه ۵۹. [۱۳۹۳] بنگرید به: تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله، ج ۱، ص ۴۲۷. [۱۳۹۴] بنگرید: تاریخچۀ گروه‌های تشکیل‌دهنده، ج ۱، ص ۲۱۸.