۲۱و۲۲- علی و محمد جواد حجتی کرمانی
برادران حجتی کرمانی علی (متولد ۱۳۱۶) و محمدجواد که دومی در قید حیات است و علی (داماد مرحوم سید رضا صدر) به رحمت خداوند رفته، در شمار نو نویسنان مکتب قم و در ادامه جریان مکتب اسلام و به نسبت در کار نگارش جدی بودند. پدر این دو برادر از زرتشتیان کرمان بود که به اسلام گروید و محمدجواد خاطرات و زندگی و قضایای مربوط به پدر را در کتاب از آتشکده تا مسجد «سرگذشت موبدزادهای که حجت الاسلام شد» را منتشر کرده است(تهران، ۱۳۸۷). محمد جواد سالها به جرم همکاری با حزب ملل اسلامی در زندان بود و علی هم گرچه فعالیتهای سیاسی و دستگیری و تبعید داشت، بیشتر به کار نوشتن مشغول بود. محمدجواد از جوانی تحت تأثیر نواب صفوی بود و بعدها در این زمینه کتابی با عنوان آموزگار من نواب (تهران، ۱۳۸۵) نوشت و ابعاد تأثیر پذیری و تلقی خود را از او بیان کرد. از محمدجواد حجتی کتاب مرزهای ایدئولوژیک در سال ۱۳۴۸ منتشر شد که در نقد ناسیونالیسم بود. این بحث مورد علاقۀ وی بوده است بهطوری که در زندان نیز با مرحوم بازرگان بر سر آن، بحث داشته و کتاب ملی گرایی و نهضت آزادی و ملل اسلامی، به نوشته خود او «پیامد مباحثه با مهندس بازرگان در زندان» است. وی کتاب اسرار سقیفه مرحوم مظفر را هم در سال ۱۳۵۰ (قم، شفق) منتشر کرد. در سال ۱۳۵۴ کتاب روابط اجتماعی در اسلام هم که اصل آن از علامه طباطبائی بود، توسط محمد جواد حجتی به فارسی درآمد. محمد جواد که تاکنون به فعالیتهای فرهنگی و نگارشی مشغول است، سالها به عنوان مشاور فرهنگی ریاست جمهوری (هاشمی رفسنجانی) اشتغال داشت و در کنار آقای دعایی در روزنامه اطلاعات به کار نگارش میپرداخت. مکرر توفیق زیارت ایشان از جمله در بیت مکرمشان دست داده است.
علی حجتی کرمانی از شاگردان امام خمینی و آیات شریعتمداری وگلپایگانی و از نسل انقلابی سالهای ۴۲ است که به لحاظ نگارش و تحقیق، به نسبت زمان خویش، توانا و در پرداختن به موضوعات متنوع و تازه، پیشگام بود. نگارش را باید در حاشیه مکتب اسلام فرا گرفته باشد. به ویژه که با همراهی چند تن دیگر و زیر نظر آیت الله مکارم، در تألیف کتاب زن و انتخابات (۱۳۳۹ش) مشارکت داشت. به تدریج پختهتر شد و کتاب وی در نقد مارکسیسم با عنوان متد دیالکتیک مارکسیستی در سال ۱۳۹۶ ق (تهران، کانون نشر و پژوهشهای اسلامی) [۲۱۹۴] منتشر گردید. پایان بخش این کتاب، بحثی درباره نظام اسلامی و ارکان آن به ویژه در بخش اقتصادی به عنوان ضمائم چاپ شده است. اثر دیگر او ترجمۀ کتاب تشیع مولود طبیعی اسلام است که با مقدمهای از نویسنده آن یعنی محمد باقر صدر (۱۳۹۵ق) منتشر کرد. در پایان این کتاب نقدی از دکتر شریعتی بر آن چاپ شده است. اسلام و تبعیضات نژادی اثر دیگر او بود که در سال ۴۳ و ۴۴ دوبار چاپ شد و ساواک آن را توقیف کرد. چهارده داستان نیز اثر دیگر او بود که طی سالهای ۴۳ـ ۴۶ بارها چاپ شد. عصر امتیاز ماشین از دیگر آثار او بود که انتشارات غدیر آن را در سال ۱۳۵۴ منتشر کرد. این اثر درباره ماشینیسم و تأثیر آن در زندگی انسان بود و بحثهایی درباره دمکراسی و استعمار و استعمار نو داشت. وی کتاب فاجعه تمدن و رسالت اسلام اثر سید قطب را نیز در سال ۱۳۵۱ ترجمه کرد که انتشارات اسلامی آن را انتشار داد. اسلام آیین زندگی اثر دیگر اوست که در سال ۱۳۵۱ توسط کانون انتشار در تهران نشر شده و وی آن را به پدر خود حاج میرزا عبدالحسین حجتی کرمانی اهدا کرده است. کتاب تاریخ و علوم قرآن وی که چاپ پنجم آن در سال ۱۳۶۰ منتشر شده، در اصل کتابی بوده است که وی در تبعیدگاه خود در ایلام غرب نوشته و چاپ نخست آن زمستان ۱۳۵۲ بوده است. علی حجتی از همکاران هاشمی، خسروشاهی و دعایی در انتشار نشریه بعثت بود که در جای دیگر از آن سخن گفتیم و به صورت یک کتاب مستقل با مقدمه آقای علی حجتی توسط انتشارات سروش در سال ۱۳۷۶ تجدید چاپ شده است. کتاب از بردگی روم قدیم تا مارکسیسم نیز در سال ۱۳۵۴ توسط انتشارات جهان آرا در قم، منتشر شده است. از دوران تبعید وی نامهای مفصل که در قالب کتابی تکثیری انتشار یافته، نامه سرگشاده به آیت الله صدوقی است که آن را در محرم ۱۳۹۹ ق یعنی ۱۳۵۷ که همچنان در تبعید بوده نوشته است. علی حجتی پس از انقلاب، اندکی از مسیر عمومی آن زاویه پیدا کرد و مسائلی پیش آمد که سبب این فاصله شد. بیماری سختی که گفته میشد ناشی از حمله وحشتناک ساواک به خانه وی و دستگیری او بود، تا پایان عمر با وی بود و سبب درگذشت زود هنگام او در ۲۱ اردیبهشت ۷۹ شد.
چند نمونه دیگر
در پایان این مبحث، باز هم تأکید میکنیم، شمار کسانی که با نگارش آثار فکری متفاوت توانستند بر سرعت فکری دوران پیش از انقلاب افزوده و زمینه را برای تحول آماده کنند، در افرادی که گذشت خلاصه نمیشود. نمونههای همردیف با آنان یا اندکی خردتر هم در میان نویسندگان حوزوی و غیر حوزوی وجود دارد که میبایست در فرصتهای دیگر به آن پرداخت.
صدرالدین بلاغی: نمونۀ دیگر صدرالدین بلاغی (م ۱۳۷۳ش) از چهرههایی است که میبایست از وی سخن گفته میشد. وی نویسندۀ چندین کتاب از جمله قصص قرآن، برهان قرآن، جاهلیت قرن بیستم، رد مهمترین شبهات پیرامون کمونیزم، پیامبر در صحنۀ کارزار بدر، گلدزیهر صهیونیست. وی سخنران مرتب حسینیه ارشاد بود. کتاب دیگر او عدالت و قضا در اسلام است که به سال ۱۳۴۵ منتشر شده است.
علی صفائی: نمونه دیگر مرحوم علی صفائی حائری (متولد ۱۳۳۰) بود که کتابهای خود را با نام «عین صاد» منتشر میکرد. وی که از فضلای حوزه علمیه قم و فرزند مرحوم حاج شیخ عباس صفائی حائری بود، در سالهای پیش از انقلاب چند کتاب با ادبیات مخصوص به خود منتشر کرد که معروفترین آنها مسوولیت و سازندگی بود. وی بیش از کتاب، به تربیت شاگردانی پرداخت که متناسب با روحیات خود او پرورش یافته و دلبستگی خاصی به او داشتند. کتاب مسؤولیت و سازندگی، مقالاتی بود که در نشریۀ نسل نو (وابسته به دارالتبلیغ اسلامی) چاپ میشد و سپس به صورت کتاب در دو مجلد درآمد. بعد از آن آثار دیگری چاپ کرد که تحت تأثیر مطالعات ادبی وی، غالبا رنگ ادبی داشت. وی شعر نو هم میگفت. از دیگر نوشتههای پیش از انقلاب او کتابچهای با عنوان فقر بود که سال ۱۳۵۷ چاپ شد. همینطور کتابچه کوچکی به اسم غدیر که آن هم سال پیش از انقلاب به چاپ رسید. آنچه مسلم است اینکه ادبیات نوشتههای وی متفاوت با ادبیات دینی رایج در دوره حوزه قم بود و میتوانست جوانانی را به خود جذب کند. با این همه، در میان آثار وی، دشوار بتوان نوعی بینش فکری بنیادی را ترسیم کرد، هرچند کتاب مسؤولیت و سازندگی هنوز هم خواندنی و جذاب است. وی روش تربیتی مخصوص به خود را داشت و تا پایان عمر به کارهای تبلیغی، تربیتی و تألیفی خود ادامه داد. چند کتاب وی با عنوان روش نقد هم مربوط به چند موضوع متنوع از جمله نقد مارکسیسم بود. شرحی از فعالیتها و دشواریهای وی پس از انقلاب با فهرستی از تألیفات و نیز وصیتنامۀ مفصل وی در کتاب «یادنامۀ زنده یاد استاد علی صفائی حائری»، (قم، انتشارات لیلة القدر، ۱۳۸۳) آمده است. پس از انقلاب، در یکی از سرمقالههای روزنامه جمهوری اسلامی به وی حمله شد که پس از آن، صفائی بیشتر در انزوا به سر میبرد. وی در ۲۲ تیرماه ۱۳۷۸ در راه گرگان به مشهد (که هر آخر ماه و اول ماه به زیارت میرفت) در تصادف درگذشت و نویسنده این سطور هم در تشییع جنازه وی در قم شرکت کرد. اخیرا کتابهای وی در قالبهای تازهای منتشر شده است.
[۲۱۹۴] کانون، یک انتشاراتی بدون مکان متعلق به علی حجتی کرمانی بود که کسانی چون احمد وهاج، سید محمد پورمستوفی، شهید علی اکبر وهاج، مصطفی وهاج، مصطفی جاسبی و قاسم تبریزی در آن فعالیت داشتند و کتابهای زیادی را در فاصله سالهای ۵۵ تا ۵۸ منتشر کرد.