جریان ها و سازمان های سیاسی-مذهبی ایران

فهرست کتاب

۲- گروه ابوذر

۲- گروه ابوذر

متشکل از برخی جوانان مبارز شهرستان نهاوند بود که تجربه فعالیت‌های سیاسی خود را در برخی از جلسات مذهبی در این شهر آغاز کردند. این افراد به تدریج به نوعی خاص از فعالیت‌های سیاسی که جنبۀ دفاع از مذهب داشت روی آوردند و در این زمینه با برخی از روحانیون مانند آقایان فاکر و موحدی ساوجی و مرحوم ربانی شیرازی ارتباط برقرار کردند. [۱۶۶۱] همزمان گروه تحت تأثیر نوشته‌های دکتر شریعتی که به تازگی انتشار یافته بود، قرار گرفت. [۱۶۶۲] براساس اطلاعاتی که در کتابچه گروه انقلاب ابوذر آمده، فعالتی دینی - سیاسی این گروه با تشکیل انجمن ضد بهائیت در سال ۱۳۴۹ در نهاوند آغاز شد. به تدریج یک مدرسۀ اسلامی با نام مهدیه در این شهر تأسیس شده و جوانان مسلمان در آن تربیت شدند. گروهی از اینان به تدریج در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته به قصد مبارزه با فساد، به کارهای عملی پرداختند. بهمن منشط و سه برادر از خانوادۀ سیف، و عباد الله خدارحمی، [۱۶۶۳] به علاوۀ چندتن دیگر مشغول فعالیت شده و اقداماتی انجام دادند. شماری از افراد این گروه، در پی به دست آوردن سلاح، در قم با پاسبانی درگیر شده او را به قتل رسانده، سلاح او را برداشتند؛ اما اندکی بعد دستگیر شدند. شماری از آنان در ۳۰ بهمن ۵۲ توسط رژیم اعدام شدند. [۱۶۶۴] فهرست کتاب‌هایی که ساواک از خانۀ ولی الله سیف به دست آورند، عبارت بود از چند کتاب از دکتر شریعتی (فاطمه فاطمه است، اسلام شناسی، امت و امامت، تشیع علوی و صفوی) راه طی شده بازرگان، میراث خوار استعمار دکتر مهدی بهار، استعمار جدید حسن صدر، انقلاب افریقا از فرانتس فانون و چند کتاب دیگر. [۱۶۶۵]

به دنبال این حادثه، شمار زیادی از روحانیون انقلابی قم شامل ۲۵ نفر به نقاط دور دست کشور تبعید شدند. [۱۶۶۶] کمترین نتیجه این تبعیدهای جمعی، همگانی کردن دامنۀ مبارزه با رژیم در حوزه علمیه قم بود که تا آن زمان، همچنان گروه‌های فراوانی از روحانیون، حاضر به همکاری با این حرکت نبودند اما پس از این ماجرا و ماجرای ۱۷خرداد سال ۵۴ مدرسه فیضیه، تقریبا همه درگیر شدند. یکی از تازه‌های این گروه، استفاده از عنوان ابوذر در نام آن است که حساسیت خاص موجود بر سر این نام را در فرهنگ انقلابی پیش از انقلاب از یک طرف، و ریشه‌دار بودن آن را در فرهنگ شیعه نشان می‌دهد. شاید لازم باشد اشاره کنیم که سوژه‌ای با عنوان «ابوذر» و زندگی‌نامه وی در طول چند دهه پیش از انقلاب، همواره به عنوان یک سوژۀ انقلابی و همزمان، مبارزه با فساد حکومتی مورد توجه بود. افزون بر کار شریعتی در ترجمۀ کتاب جودة السحار که به نام ابوذر مسلمان سوسیالیست چاپ شد، و مطالب فراوانی که شریعتی در معرفی چهره ابوذر در آثارش داشت، نمایشنامه ابوذر هم در حسینیه ارشاد، سروصدای زیادی به راه انداخت. در این زمینه کتاب‌هایی هم منتشر شد که معمولا سبک و سیاق آن‌ها در دایرۀ مبارزه ابوذر با حکومت فاسد معاویه بود. از جمله کتاب‌های رایج، کتاب ابوذر غفاری از علیرضا الهیاری بود که شرکت سهامی انتشار در سال ۱۳۴۳ با مقدمه آقای سید هادی خسروشاهی چاپ کرد. روی جلد عنوان کلی «پیکار جویان مکتب اسلام» ش ۱ چاپ شده است. آقای خسروشاهی نوشته است که با آقای الهیاری در مسجد هدایت آشنا شده است. تشکیل گروه ابوذر هم در ادامه همان نگرش است. به جز ابوذر، چهره‌های انقلابی دیگر میثم تمار و حجر بن عدی بودند که زندگی آنان هم کم و بیش سوژه‌ای برای پیوند زدن تاریخ اسلام به حرکت انقلاب بود. حسن اکبری مرزناک کتاب حجربن عدی را به همین مقصود نوشت که شرکت سهامی انتشار آن را چاپ کرد. شخصیت دیگر بلال بود که به خاطر سیاه بودن و مقاومت کردن زیر شکنجه، به عنوان یک اسوه مطرح می‌شد. بنگرید به کتاب بلال سیاه قهرمان در زیر شکنجه، به قلم، بدرالدین نصیری، تهران، کانون انتشارات محمدی، ۱۳۵۲. این نصیری از نویسندگان راتب نشریه آیین اسلام بود و در آنجا مقالاتی به شکل تألیف و ترجمه، و بیشتر داستانی فراوان به چاپ رساند. مقالات متعدد او درباره حضرت زینب (س) و ارائه یک دید انقلابی درباره او هم با عنوان زینب از عاشورا تا اربعین، توسط کانون انتشارات محمدی ۱۳۵۲ چاپ شد. همین ناشر، از وی کتابی درباره حضرت ابوالفضل÷ و سلمان هم چاپ کرد.

[۱۶۶۱] بنگرید: روایت پایداری، ص ۳۱۰ـ۳۱۲. از اتهامات آقای فاکر ارتباط با گروه ابوذر بود. در این باره نیز بنگرید به: تاریخ شفاهی گروه ابوذر، ص ۵۱ـ۷۳. آقای یونسی هم که آن زمان در نهاوند بوده می‌گوید: رفت و آمد آقای محمدرضا فاکر خراسانی و سخنرانی‌های مؤثر و جذاب ایشان در تقویت روحیه مذهبی نقش داشت. همان، ص ۹۷ و نیز درباره ارتباط‌های نزدیک‌تر بنگرید: همان، ص ۱۰۲ـ۱۰۳. ظاهرا یک اختلاف نظر وجود داشته و آن اینکه آقای فاکر، مشی مسلحانه را نمی‌پذیرفته است. همان، ص ۱۲۰ـ۱۲۱. [۱۶۶۲] بنگرید: تاریخ شفاهی گروه ابوذر، فهرست اعلام، ذیل نام شریعتی. [۱۶۶۳] درباره وی بنگرید به گزارش ساواک در: یاران امام به روایت اسناد ساواک، مرحوم ایت الله عبدالرحیم ربانی شیرازی، ص ۳۲۹ـ۳۳۰ در آنجا ساواک گزارشی از فعالیت‌های این گروه آورده است. [۱۶۶۴] بنگرید: تاریخچۀ گروه انقلابی ابوذر از بدو تأسیس تاکنون، تهران، ۱۳۵۷ ش. عبدالله خدارحمی، بهمن منشط، حجت الله عبدی، ماشاءالله سیف، ولی الله سیف، روح الله سیف، جزو اعدام شدگان بودند. سازمان مجاهدین خلق در اوائل انقلاب اعلام کرده بود که شهدای گروه ابوذر وابسته به مجاهدین بوده‌اند. این مسأله تا آنجا بالا گرفت که پس از انقلاب، منافقین برای این شهداء سنگ قبرهایی درست کرده و آرم سازمان را روی آن‌ها زدند که برخی از خانواده‌ها آن‌ها را تخریب کردند. به هر روی، در جزوۀ پیش‌گفته ارتباط اینان با مجاهدین تکذیب شده است. گویا عده‌ای از اعضای این گروه بعدها در زندان یا بیرون به مجاهدین پیوستند که این خود سبب فراهم شدن چنین مسأله‌ای شد. خوشبختانه گزارش تفصیلی فعالیت‌های این گروه در کتابی تازه چاپ تحت عنوان «گروه ابوذر» اثر حسین زرینی (تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱) به دست داده شده است. [۱۶۶۵] بنگرید: تاریخ شفاهی ابوذر، ص ۲۰۰ـ ۲۰۱. [۱۶۶۶] آنان عبارت بودند از: آیات و حجج: منتظری، ربانی شیرازی، حسن صانعی، احمد جنتی، محمد علی گرامی، احمد منتظری قمی، صالحی نجف آبادی، صادق خلخالی، ابوالقاسم خزعلی، آذری قمی، ربانی املشی، جعفری گیلانی، محمد عیانی، مولانا، فاضل لنکرانی، محمد مؤمن، عباس محفوظی، انصاری شیرازی، علی اصغر احمدی، محمد صادق کرباسچی، علی مشکینی، محسن عندلیب، محمد یزدی، امید نجف آبادی، عبدالمجید معادیخواه. به گزارش ساواک درباره ماجرای گروه نهاوند و کشته‌شدن پاسبان محمدرضا مدنی در قم و تبعید ۲۷ نفر از علما و فضلای قم، بنگرید به: یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت الله ربانی املشی، ص ۱۸۶ـ۱۷۷. آیت الله خامنه‌ای در حاشیۀ مبحث گروه ابوذر (درچاپ کتاب حاضر) نوشته‌اند: اعدام گروه ابوذر که جوانانی پرشور و متدین بودند، انعکاس گسترده‌ای در همه جا داشت و چهرۀ محبوب و مظلومی از آنان در ذهن‌ها تصویر کرد. در خود نهاوند بر اثر همین احساس یک گروه جوان مبارز و پرشوری شکل گرفت که با اینکه هیچ تماسی با گروه ابوذر نداشتند، مشی آنان را تعقیب کردند و به نشانۀ تبعیت از آنان خود را گروه ابوذر ۲ نامیدند و پس از چندی آن‌ها هم دستگیرشدند. من در سال ۵۴ در زندان کمیتۀ مشترک در تهران، مدتی با یکی از آنان به نام محمدرضا علی حسینی هم سلول بودم. این شخص اکنون نماینده‌‌ی نهاوند در مجلس شورای اسلامی است. شرح حال و گزارش تبعید برخی از این افراد را آقای طاهری خرم آبادی هم در خاطراتشان (صص ۱۱۵ـ۱۱۸) آورده‌اند. اما اشاره به ارتباط آن با ماجرای گروه ابوذر نکرده‌اند.