جریان ها و سازمان های سیاسی-مذهبی ایران

فهرست کتاب

۷- روند تثبیت دروس دینی در مدارس دولتی

۷- روند تثبیت دروس دینی در مدارس دولتی

در روزگار رضاخان که تفکر لائیسم بر آموزش و پرورش کشور حاکم بود، دروس شرعی از مدراس برچیده یا محدود شد و به موازات از بین رفتن آن جریان، بار دیگر حرکتی در جهت وارد کردن این دروس در برنامۀ درسی مدارس آغاز شد. در این باره، لایحه‌ای در سال ۱۳۲۱ در مجلس تصویب شده بود، اما به مرحلۀ عمل نرسید. پس از آن از شهرستان‌های مختلف، نامه‌هایی برای نخست وزیر و وزیر فرهنگ ارسال می‌شد مبنی بر اینکه «وزارت فرهنگ در برنامۀ مدارس که از نظر تعلیمات دینی کاملا ناقص است تجدید نظر نماید و ترتیب برنامۀ مذهبی را مورد توجه خاص قرار دهد.» [۶۲۶] این نکته مورد حمایت بسیاری از علمای فعال شهرستان‌ها بود که در رأس آنان باید از آیت‌الله سید نورالدین شیرازی از مراجع محلی شیراز نام برد که ضمن تلگرافی به وزیر فرهنگ گوشزد کرد که چون «دولت‌های سابق از معنویات نوباوگان غفلت کرده و ضررهای این غفلت پیداست، تقاضا می‌نماییم که در موقع تجدید نظر رعایت کامل در پروگرام و برنامۀ آموزشگاه‌ها» بفرمایید. [۶۲۷] شماری از چهره‌های کرمان نیز مانند همین تلگراف را به تهران ارسال کردند. [۶۲۸] ابوالفضل حاذقی نمایندۀ فارس - و همکار بعدی آقای نوریانی در نشر آیین اسلام تحت تأثیر علمای شیراز و در رأس آن‌ها سید نورالدین شیرازی - طی یادداشتی که در مرداد ۲۳ در آیین اسلام چاپ شد، از وزیر فرهنگ خواست تا با دقت در تربیت مذهبی فرزندان عمل کند که ایمان بر باد رفتۀ آنان به آن‌ها بازگردد. [۶۲۹] عیسی صدیق وزیر فرهنگ وقت در پاسخ حاذقی تأکید کرد که دولت در حال بررسی دورۀ متوسطه است و قرار است تا دروس دینی افزوده شود. رونوشت نامه برای آقا سید نورالدین شیرازی هم ارسال شد و در آیین اسلام (س ۲، ش ۴، ‌ص ۶) (که برای آن هم فرستاده شده بود) چاپ شد. [۶۳۰]

در شهریور ۲۴ همچنان علمای شیراز با کوشش مستمر خود در پی آن بودند تا «برنامه‌ تبلیغات دینی دبیرستان‌ها و دانش‌سراها و تدوین کتب مربوطه به آن‌ها و انتخاب معلمین علاقه‌مند و متخصص در علوم دینی» هرچه سریع‌تر اعلام و اجرا شود. [۶۳۱] این مسأله مورد علاقه مراجع تقلید نجف هم بود. آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی که مرجعیت تامۀ شیعه را در این دوره عهده‌دار بودند، ضمن نام‌های که برای آقای سید محمد بهبهانی نوشتند و قرار بود تا مضمون آن به اطلاع نخست‌وزیر و وزیر فرهنگ نیز برسد، چنین نوشتند... یکی موضوع برنامۀ دینی مدارس است که حقیقتاً از مساعی حضرت عالی و سایر آقایانی که در این جدیت نمودند بالخصوص جناب آقای وزیر فرهنگ قدردانی می‌نمایم. ولی نکتۀ قابل توجه این است که فقط تصویب برنامه کافی برای انجام مقصود نیست، بلکه باید معلمین مسلمان و صالحی برای تدریس آن انتخاب نمود که با سعی آن‌ها بتوان به مقصود رسید. [۶۳۲] مانند همین اطلاعیه را حاج آقا حسین قمی صادرکرد و آن را به عنوان پیغامی برای نخست وزیر و وزیر فرهنگ ایران توسط آقای غروی - فرزند آیت الله شیخ محمدحسین غروی مشهور به کمپانی - به تهران فرستاد. [۶۳۳]

گویا برنامۀ مصوّب در سطح دبیرستان‌ها به اجرا در نیامد و مسأله تا دورۀ مرجعیت آیت‌الله بروجردی معوّق ماند. ایشان در این باره اقداماتی کرد و در سال ۱۳۲۵ توسط آقای فلسفی پیغامی برای شاه فرستاد. شاه نیز به شایگان وزیر فرهنگ دستور اجرای آن لایحه را صادر کرد که شایگان نیز متقابلا پاسخی برای آقای فلسفی نوشت [۶۳۴] و قول داد به توصیۀ آیت‌الله بروجردی عمل کند، اما به رغم دستور شایگان در این باره، همچنان اجرای این مصوبه به تعویق افتاد. از دی ماه سال ۲۶ بار دیگر نشریۀ آیین اسلام در سرمقالۀ خود از گنجاندن دروس دینی در برنامۀ دبیرستان‌ها و دانش‌سراها سخن گفت (ش ۳۴) و پس از آن اتحادیه مسلمین با یک نامۀ مفصل خطاب به سردار فاخر حکمت رئیس مجلس و دکتر علی‌اکبر سیاسی وزیر فرهنگ، و عده‌ای دیگر مسأله را به طور جدی‌تر پیگیری کرد. آنگاه سیل تلگراف‌ها از اهواز و شیراز به سوی مجلس و نخست‌وزیری سرازیر شد. [۶۳۵] در روزهای بعد نیز ذیل ستونی تحت عنوان «ستون دین» در نشریۀ آیین اسلام، از جمعیت‌های مختلف نامه‌هایی در این باره انتشار می‌یافت.

درست دو هفته پس از آغاز صدارت هژیر در اوائل سال ۲۷ بود که این تلاش‌ها به بار نشست و وی طی نام‌های به دکتر اقبال (در مورخۀ ۱۰/۴/۲۷) دستور داد تا به لایحه‌ای که در سال ۱۳۲۱ در مجلس تصویب شده بود، عمل شود. در این نامه آمده است: «بنا به مذاکراتی که در موقع طرح برنامۀ دولت در باب تعلیم مسائل شرعیه و احکام امور دین و اصول اخلاق در مدارس مملکت در مجلس شورای ملی به عمل آمد، لازم است به فوریت کمیسیونی مرکب از اشخاص بصیر و صالح دعوت شوند تا هرچه زودتر در پروگرام مدارس مختلفه در هر درجه که باشند تجدید نظر نموده و منظور نمایندگان محترم مجلس شورای ملی را تأمین نمایند...» در تاریخ ۳۰/۴/۲۷ نخست وزیر به وزیر فرهنگ درباره افزادی که باید دعوت شوند نوشت... اقتضا دارد از میان آقایان فلسفی، راشد، شهابی، مشکوة، شعرانی، سحابی، محمدتقی سبزواری، مهندس بازرگان، هرچند نفر را مصلحت می‌دانید دعوت فرمایید و این جانب را نیز از نتیجه مستحضر سازید. [۶۳۶] این حرکت، گام مهمی بود که به سال ۲۷ درجهت رشد جریان‌های مذهبی در کشور، برداشته شد. داستان کتاب‌های درسی دینی ادامه یافت و طی سال‌های ۴۵ـ۵۷ به دوران پختگی خود رسید؛ یعنی زمانی که کسانی چون آقایان برقعی، باهنر و گلزادۀ غفوری کتاب‌های درسی را برای آموزش و پرورش نوشتند و به صورت متمرکز در تمام کشور توزیع می‌گردید. پیش از آنان، برخی از کتاب‌های دینی مانند تعلیمات دینی سال سوم دبیرستان در سال ۱۳۴۲ توسط سید کمال الدین نوربخش نوشته شد. تعلیمات دینی سال اول دبیرستان‌ همان سال نیز به خامه عبدالحسین ابن‌الدین به نگارش درآمد. همچنین تعلیمات دینی سال چهارم همان سال توسط محمد خزائلی و اسماعیل بوذری نوشته شده است.

[۶۲۶] تلگرافی از شیراز به نخست وزیر و وزیر فرهنگ مندرج در نشریۀ آیین اسلام، ش ۱۸ (۲۳ تیر ۱۳۲۳)، ‌ص ۳. [۶۲۷] آیین اسلام، س ۱، ش ۲۲، ص ۷. [۶۲۸] همان، ش ۲۴، (۳ شهریور، ۲۳) ص ۶. [۶۲۹] همان، س ۱، ش ۲۱، ص ۳ و بنگرید، همان، ش ۲۴ مقالۀ «فرهنگ خانۀ امید ماست» در همین نشریه (ش ۴۰ ص ۲۸) از اقدام وزارت فرهنگ مبنی بر تدریس قرآن و شرعیات در مدارس تشکر شده و به انتقادهایی که برخی از مطبوعات از وزارت فرهنگ کرده‌اند، اشاره شده است. گویا اقدام وزارت فرهنگ تنها در حد دبستان‌ها بوده و همین امر، البته ضمن تشکر، سبب اعتراض یکی از نمایندگان استان فارس شده است. بنگرید: آیین اسلام، س ۱، ش ۴۷، ص ۵. [۶۳۰] و بنگرید به پاسخ محمود افشار که پس از صدیق، کفیل وزارت فرهنگ شده است: آیین اسلام، س ۲، ش ۱۱، ص ۱۰. [۶۳۱] آیین اسلام، س ۲، ش ۲۵، ص ۷. در همانجا از قول نشریه افزوده شده است که «سه ماه است که بیش از صد نامه و تلگراف به این اداره رسیده و جداً تقاضا کرده‌اند که برنامۀ دبستان‌ها و دبیرستان‌ها باید با موازین دین تطبیق و مواد مخالف آن اصلاح شود. [۶۳۲] همان، س ۲، ش ۴۳ (دی ماه ۲۴)، ص ۴. [۶۳۳] همان، س ۲، ش ۴۳، (دی ماه ۲۴) ص ۴. [۶۳۴] متن نامۀ شایگان به آقای فلسفی را برای آنکه به اطلاع آیت‌الله بروجردی برساند در دنیای اسلام، سال اول، ش ۲۳ - ۲۴، ص ۱ بنگرید. [۶۳۵] آیین اسلام، س ۴، ش ۳۶، ص ۱۰ـ۱۲. [۶۳۶] بنگرید: خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، ص ۱۸۱ـ۱۸۳.