۸- سید صادق تقوی
دکتر سید صادق تقوی (متولد سال ۱۲۹۲ش در تجریش)، فرزند سید جعفر یکی دیگر از روشنفکران مذهبی اخیر ایران بود که با نگارش چندین کتاب سهمی در ارائه نگرشهای نو دینی در ایران عصر پهلوی داشت. او از کودکی تحصیلات خود را تا سال ۱۳۱۶ ادامه داد و پس از طی دورۀ دانشکده دنداپزشکی، فارغ التحصیل شده، در سال ۱۳۲۰ به استخدام وزارت بهداری درآمد و در سال ۱۳۴۷ باز نشست شد. وی که به لحاظ اقتصادی وضع نسبتا خوبی داشت، از سن سیزده سالگی تحت تأثیر افکار سید اسدالله خرقانی قرار گرفت و به آرامی دارای گرایشهای وهابی و ضد شیعی شد. وی در سال ۱۳۲۳ مدتی در حزب توده فعالیت کرده و به عنوان مسؤول تشکیلات در شهرستان شهسوار (تنکابن) مشغول بود، اما پس از چند ماهی از آن جدا شد. پیش از انقلاب چند بار به اتهام اعلام نبوت و ادعای مهدویت توسط ساواک بازجویی شده، اما با اعزام به بیمارستان روانی و اعلام آنکه از جهت فکری ناسالم است، آزاد شد. وی در جریان حمایت از لوایح ششگانه شاه هم در برابر روحانیت موضع گرفته و ضمن نامهای به دربار نوشت: «مبارزه با مرتجعین سیاه و قشریون مذهبی باید جنبه فنی و اصولی داشته باشد». گویا از سال ۱۳۳۰ برای مدتی نشریهای به نام نهضت اسلام در ماههای پایانی سال ۱۳۳۰ منتشر میکرد که در آن ضمن بحث از اصول «مکتب جدید اسلام» برخی مباحث تفسیری و سیاسی، بیشتر در دفاع مصدق در آن چاپ میشد.
تقوی پس از انقلاب اسلامی، خود را برای مجلس خبرگان و سپس ریاست جمهوری کاندیدا کرد. پس از آن همچنان در پی نشر افکار خود بود تا آنکه به سال ۱۳۶۸ به دلیل گسترش فعالیتهای خود و تبدیل فعالیتهای فکری به فعالیتهای سیاسی و ارتباط با مناطق سنی نشین توسط دادگاه انقلاب محکوم شد. وی تشکل خود را با عناوینی مانند جمعیت نهضت اسلام، جمعیت هدایت ملی و گروه مهتدیان یاد کرد. دوست بنده آقای حاج قاسم تبریزی (که با وی آشنایی و رفت و آمد داشت) درباره ایشان گفت: ایشان دکتر دندانپزشک بود و تا حوالی سال ۱۳۶۴ در خیابان گرگان (شهید نامجو) مطب داشت. در سال ۱۳۳۰ روزنامۀ نهضت اسلام را منتشر میکرد. مقالاتی هم از وی در ترجمه و تفسیر قرآن در مجله رنگین کمان به چاپ میرسید. وی معتقد بود که از صدر اسلام تاکنون کسی مانند وی نتوانسته است قرآن را تفسیر کند. عنوانی که برای گروه خود انتخاب کرده بود، گروه مهتدی بود. روزهای جمعه در مطب خود نماز جمعه اقامه میکرد و معتقد به وجوب آن بود. تعداد شرکت کننده بین شش تاهشت نفر بودند. زیرانداز آنها پارچهای سفید بود و مهر نمیگذاشتند تقوی خود خطبه میخواند و امامت نماز جمعه میکرد وی معتقد بود که هر زمان، امام زمانی وجود دارد و در این دوره من، یعنی دکتر تقوی امام زمان هستم. [۲۳۶۲] تفاوتی هم میان امام علی÷ با عمر نیست. هردو خلیفۀ مسلمین هستند و باید راه وحدت را پیمود. وی با سید ابوالفضل برقعی و یدالله بختیاری نژاد (نویسنده تفسیر قرآن به صورت تراکت و کتاب اسلامی که من میشناختم، و کتاب هوچیان و عوام فریبان و در حال حاضر مقیم امریکا) [۲۳۶۳] و نیز با مصطفی حسینی طباطبایی ارتباط داشت، گرچه به صورت کامل آنها را قبول نداشت و گاهی بر ضد آنان هم مطالبی میگفت. مرجعیت و روحانیت و حوزههای علمیه را قبول نداشت و اظهار میکرد که اینها از اسلام فاصله گرفتهاند. اسلام را یک دین علمی میدانست ومیگفت اسلام دیانت سادهای است و هرکسی میتواند با معارف اسلامی آشنا و در آن صاحب نظر شود. به لحاظ اخلاقی فردی خشن و بداخلاق بود و دیگران را تحقیر میکرد، در بحث عصبانی میشد، وی پس از انقلاب علیه تفسیر سورۀ حمد امام مطالبی گفت و در مجالس خصوصی هم علیه انقلاب و روحانیت مطالبی اظهار میکرد. تقوی در یک دوره کاندیدای ریاست جمهوری بود و سفری هم در سال ۱۳۶۴ یا بعد از آن به زاهدان داشت که به دنبال آن دستگیر و محکوم شد (پایان گفتههای آقای حاج قاسم تبریزی).
گفتنی است که وی روی جلد کتاب مواد اساسی حکومت در اسلام (چاپ سال ۱۳۵۸ش) ازخود با عنوان رهبر جمعیت اسلامی هدایت ملی یاد کرده است.
آنچه درباره شخصیت فکری تقوی میتوان گفت آن است که وی از جمله روشنفکران مذهبی این دوره بود که کوشش میکرد با استمداد از یافتههای علمی و تطبیق آنها بر مسائل دینی، و نیز الهام گرفتن از نوگراییهای موجود در میان متفکران سنی معاصر، راهی برای بازگشت دین به صحنه اجتماع ایرانی بیابد. آگاهیم که این نسل از روشنفکران مذهبی، شمارشان در این دوره، یعنی از دوره رضاشاه تا پایان سلطنت پسرش، قابل ملاحظه بود و به دلیل فضای سیاسی کشور، زمینهای برای ترویج اندیشههای خود داشته، نوشتههای ایشان به صورت مستقل یا در مطبوعات به چاپ میرسید. عمدۀ آنان نیز به نوعی به جریان وهابی - سنی گرایش داشتند.
بخشی از توجه این افراد، ناظر بر نسل جدید تحصیل کرده بود که دین را معارض با علم میدیدند و تلاششان بر این اصل استوار بود تا این تعارض را حل کرده، فاصلۀ آنان را با دین کم کرده، و نسل جدید را مجددا در بستر دین قرار دهند.
تقوی را باید پس از شریعت سنگلجی، خرقانی و دیگر اصلاح طلبان دینی دوره رضاخانی، در شمار نسل دوم اصلاح طلب دینی دانست که به تناسب شرایط زمانی، قدری جلوتر رفته و همزمان چند گرایش را در عرضۀ فکر دینی خود از خود بروز داد. این افراد تقریبا این ویژگیها را داشتند:
ـ اصرار بر عقیدۀ خود به تشیع نداشتند و تلاش میکردند تا در محدودهای آزادتر از چهارچوبهای فکری - فقهی رایج در تشیع قدم بردارند.
ـ تلاش میکردند تا مبنای تحلیلهای خود را صرفا آیات قرآن قرار داده و از استناد به حدیث و عقاید رایج فقهی پرهیز کنند. این افراد در صورت آنکه چیزی را مخالف قرآن تلقی میکردند، اگر صدها حدیث هم درآن وارد شده بود، آن را رد میکردند.
ـ تلاش کردند تا مطالب دینی را با زبان علم بیان کرده و در مواردی که امکان ایجاد موافقت میان علم و دین هست، از مطالب علمی در استوارکردن پایههای دین استفاده کنند.
ـ محور این نگرشها آن بود که اسلام گرفتار خرافات و تحریفات شده و میبایست آن را از لوث خرافات تطهیر کرد. تقوی با طرح این تقسیم برای اسلام که نوعی از ان قدیم ونوعی دیگر جدید است. اسلام قدیم را اسلام تحریف شده میدانست و در پاسخ به این پرسش که اسلام جدید چیست میگفت: مکتب اسلام واقعی... در اثر هوا و هوس و اغراض شخصی پیشوایان ادیان در دوران تاریخ چندین بار تحریف شده و از صورت پاک و صحیح اولیه به صورتهای خرافی و پست جلوه کرده... و اینک ما آن اسلام واقعی را به دست آورده و تجدید مینماییم و چون اصول علمی ما برای کشف حقایق اسلام تازگی دارد و از طرفی نام اسلام را پیشوایان سوء بدنام کردهاند، ما مجبوریم آن مکتب پاک و عالی را به نام مکتب جدید اسلام معرفی نماییم. [۲۳۶۴] وی در همانجا از کفایت قرآن در بیان معتقدات اسلامی یاد کرده و این استدلال روحانی نمایان را که به دلیل یاد نشدن از جزئیات نماز در قرآن، اصرار دارند بگویند «پس قرآن کافی نبوده و غیر از قرآن به روایات هم احتیاج داریم» نادرست میداند. [۲۳۶۵] تقوی یادآور میشود که طرح بحث متشابهات نمیتواند برابر استدلال وی برای کفایت قرآن بایستد، زیرا او در کتاب کشتی نجات بشریت به تفصیل درباره متشابهات سخن گفته و اظهار کرده است که «جز آیات معدود رمز مانند بیست و نه گانهای که بر سر بعضی سورههای قرآن موجوداست، هیچ آیه متشابهی در قرآن نبوده و بقیۀ آیات قرآنی محکم و برای کسانی که بخواهند از قرآن هدایت شوند روشن و واضح خواهد بود.» [۲۳۶۶] پیش از این گفتیم که شریعت سنگلجی و خرقانی هم در زمینۀ متشابهات با همین گرایش به تفصیل سخن گفتهاند و همه آنان تلاش کردند تا دامنۀ متشابهات را محدود کنند تا نظریۀ کفایت قرآن برای دین شناسی با مشکلی روبرو نشود.
در مورد تقوی به خصوص میتوان گفت، وی به تفکر سنّی نزدیک شده و در برداشتهای دینی و هم اندیشه سیاسی به مقدار زیادی به آن سوی گرایش پیدا کرده بود. شاهد آنکه به جز قرآن آنچه را که در احکام قابل استناد میداند، عمل فعلی مردم مکه و مدینه است که به گفته وی «خوشبختانه از زمان پیغمبر اسلام تاکنون اهل مکه و مدینه به هیچ سببی کوچ نکردهاند». [۲۳۶۷] و از قضا باید گفت هیچ فرد بومی در این دو شهر به جز عدهای از سادات باقی نمانده است. در واقع، سنیگری او نه به معنای تحت تأثیر سنیها واقع شدن، بلکه به معنای سنیشدن واقعی است. وی درباره گفتن «حي على خیر العمل» که احتمال میرفت دست کم، آن را برای اذان نگه دارد، بر این باور است که گفتن آن جایز نیست، زیرا معنایش متناسب نیست، چرا که نماز بهترین اعمال نمیباشد، بلکه یکی از اعمال خوب است! [۲۳۶۸] وی خود را سنی نبوی و شیعه نبوی میخواند. در سال ۱۳۴۹ وقتی کتابی از وی با عنوان فرعون، ابراهیم، یوسف و موسی به اداره سانسور وقت رفت، یکی بررس نوشت: اکثر دعاها را ساختگی میداند... نویسنده با شیعه و کتب عناد داشته و این عناد و لجاج خود را در کتابش ظاهر ساخته است. [۲۳۶۹]
تقوی در زمینه وحدت، چندین نوشته دارد که نشانگر اهمیتی است که وی برای این بحث قائل بوده است. طبعا وحدت او یک طرفه است، زیرا تقریبا تمام آنچه را از میان مسائل اختلافی انتخاب میکند، آرای سنی است.
درباره حریت وی در برداشتهای قرآنی، منهای آنچه که مرسوم در تفاسیر بوده و نیز آزاداندیشی او در بیان احکام فقهی باز براساس برداشتهای شخصی او از آیات و منهای آرای فقها، مسألهای است که از کتاب مواد اساسی حکومت اسلام به خوبی به دست میآید.
صادق تقوی آثار زیادی نوشته است و تقریبا در بسیاری از زمینههای فکری و فقهی مربوط به دین قلم زده است. شماری از این آثار به چاپ رسیده که براساس فهرستی که در پایان یکی از کتابهای او آمده، آثار چاپ شده تا سال ۱۳۵۶ عبارت است از:
۱- دستور علی÷ در راه اتحاد شیعه و سنی.
۲- جبر است یا اختیار در حدود جبر و اختیار در انسان و شانس.
۳- معجزات علمی قرآن محتوی چهل پیشگویی علمی و معجزه،
۴- اعمال حج و فلسفۀ آنها از متن قرآن مجید و فرق آن با آنچه عمل میشود.
۵- پیشگویی وضع امروز اسرائیل و محاصرهکنندگان آن از تورات و قرآن. (این متن در پایان کتاب «مواد اساسی حکومت اسلام» به چاپ رسیده است).
۶- شرح پیغمبری ابراهیم و یوسف و موسی و تعیین فرعونهای مربوطه.
۷- کشتی نجات بشریت در اثبات نبوت و خاتمیت پیغمبر اسلام. (گویا نام دیگر آن رستگاری بشر در اثبات پیغمبری و خاتمیت پیغمبر اسلام و تشریح متشابهات و محکمات قرآن است که همراه با کتاب اثبات علمی وجود خدا و آخرت با صفحه شماری مستقل در سال ۱۳۵۵ چاپ شده).
۸- موازین مذهب حقۀ جعفری (چاپ آبان ۱۳۴۶ در ۳۰ صفحه) و مذاهب سنی واقعی.
۹- مواد اساسی حکومت اسلامی.
۱۰- چگونه نماز بخوانیم.
۱۱- دوازده قاعده رفع اختلاف مسلمین و قوانین ارث اسلام.
۱۲- اصلاح آسان و کامل خط فارسی.
۱۳- اثبات علمی وجود خدا و آخرت، تشریحی علمی درباره ماهیت الله و سرنوشت انسان (عناوین بالا در پشت کتاب اخیر چاپ شده است).
وی در متن همین کتاب به برخی از آثار دیگر خود هم اشاره کرده که یکی از آنها ترجمه و تفسیر قرآن است. این متن که در قطع رحلی، در قالب چهار ستونی و در ۳۵۶ صفحه است، همزمان ترجمه و تفسر مختصری از قرآن است. تنظیم این ترجمه بر پایه ترتیب نزول سورهها بوده و آخرین سورهای که ترجمه - تفسیر شده سورۀ مائده میباشد. [۲۳۷۰]
همکاری تقوی با مجلۀ رنگین کمان از دکتر میمندی نژاد، یکی از مسائل شگفت است. [۲۳۷۱]
این مجله دیدگاههای خاصی درباره دین و مذهب داشت ودر این دیدگاه فرصتی برای اصلاح طلبیهای کسانی مانند دکتر تقوی بود. در این مجله مقالاتی درباره حدیث غدیر، ونیز تفسیر بحثهای مربوط به شیعه و سنی و اینکه اصولا فرقهگرایی در اسلام جایی ندارد به چاپ میرسید و از این بابت مورد اعتراض هم قرار میگرفت. [۲۳۷۲]
تقوی در کتاب مواد اساسی حکومت اسلام پنجاه و چهار اصل را به عنوان قانون اساسی برای یک دولت اسلامی طرح کرده و برای هرکدام از یک تا چند تبصره آورده و تلاش کرده است تا به قیاس قانون اساسی مشروطه، متن قانونی جدیدی تدوین کند. این کتاب در سال ۱۳۳۲ به چاپ رسیده و در اوائل انقلاب اسلام هم با اصلاحاتی چاپ شده است.
وی در مقدمۀ قانون اساسی خود، به بررسی و بیان علل عقب افتادگی مسلمانان پرداخته و دلیل اصلی آن را دور شدن آنان از احکام اسلامی و جهالت از قوانین آن میداند. در این بخش او بیان میکند که مطالب نادرستی به عنوان اسلام و قوانین اسلامی عرضه میشود و همین قوانین است که مانع ترقی و رشد جامعه اسلامی شده است.
روش بحث وی چنان است که در ضمن یازده بخش، اصول مورد نظر مؤلف ذکر شده و به طور معمول پس از هر اصل، دو مطلب مورد توجه قرار میگیرد. نخست یک یا چند تبصره که حدود و قیود آن اصل را بیان میکند. ثانیا دلیل قرآنی یا احتمالا حدیثی اصل مربوطه با ترجمه آیه به فارسی و در صورت نیاز، شرحی کوتاه دربارۀ آن. [۲۳۷۳]
[۲۳۶۲] میمندی نژاد صاحب امتیاز و مدیر مجله رنگین کمان هم که مقالات تقوی را منتشر میکرد، عقاید خاصی دراین باره امام زمان داشت. بنگرید به نامه وی به شریف امامی در: مطبوعات عصر پهلوی، رنگین کمان، ص ۱۹۶. [۲۳۶۳] وی گاه سخنرانی هم برای انجمن اسلامیها داشت. بنگرید: چراغ فروزان، ص ۲. [۲۳۶۴] یک روش جدید برای از بین بردن کلیۀ اختلافات، ص ۴. [۲۳۶۵] همان، ص ۶. [۲۳۶۶] یک روش جدید برای... ص ۱۱، گویا کتاب کشتی نجات بشریت اجازه چاپ نیافته است. ممیزی فرهنگ و هنر در سال ۴۱ نوشته است. مطالب مندرج در کتاب برخلاف آیین و مذهب تشیع نگاشته شده است. (سانسور در آینه، ص۶۶۹). [۲۳۶۷] همان. [۲۳۶۸] یک روش جدید برای...، ص ۴۱. [۲۳۶۹] سانسور در آینه، ص ۶۰۵، ش ۳۴۶۶ [۲۳۷۰. ]. اما کتابهایی از وی که در کتابخانه ملی ایران یافت میشود. عبارت است از: ترجمه و تفسیر قرآن به ترتیب نزول سورهها، چگونگی اجبار و اختیار در اجتماع، نامه در جبر و اختیار، مواد اساسی حکومت در اسلام، روش جدید و علمی از بین بردن کلیه اختلافات جزئی مسلمانان، چگونه نماز بخوانیم، راه صحیح رفع اختلافات مسلمین، چاپ ارژنگ ۱۳۵۱ ش. [۲۳۷۱] دوستی ضمن توضیحی برای این جمله، برای بنده نوشتند، همکاری صادق تقوی و میمندی نژاد از مسائل شگفت نبود. در آن زمان نسبت میدادند که قدر مشترک مهمی در برخی نابسامانیهای اخلاقی دارند. و الله اعلم با حوال عباده آنچه از صادق تقوی به یاد دارم فحشا را در مقالهای در رنگین کمال از باب ﴿مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡۚ﴾ جائز دانسته بود. به این استناد که فواحش در حکم بردگان هستند. بعدها دیدم برخی از مفتیان عثمانی هم همان قیاس را از باب بذل اجرت و تملک منفعت بضع مطرح کرده بودند. هرچند تقوی به روشنی از آن سابقه بیاطلاع بود. [۲۳۷۲] مطبوعات عصر پهلوی، رنگین کمان، (تهران، ۱۳۷۹) ص ۳۴ـ ۳۶. سید مصطفی برقعی ضمن نامهای به مقامات درباره یک مقاله رنگین کمان نوشته است: در مجله رنگین کمان چند مطلب دیدم که به طور اختصار به عرض جنابعالی میرسد: مفاتیح الجنان مرحوم محدث قمی سراسر جعلیات و خرافات و اسرائیلیات است. شیخ صدوق و کلینی را کلیمی زاده معرفی کرده نوشته است. حدیث غدیر را دو نفر ایرانی جعل کرده. به کلی منکر شفاعت شده و شفاعت را پارتی بازی معرفی کرده. با اینکه میگوید من مسلمانم، منکر دعاکردن شده. احادیث معصومین را هم استهزاء کرده وسراسر جعلیات و خرافات دانسته است (تفصیل این مطالب را در رنگین کمال، سال هشتم، ش ۱-۱۴ ملاحظه فرمایید). درباره دیدگاههای میمندی نژاد در باره خرافی بودن عقاید رایج در شیعه و غالیبودن صدوق و کلینی و مجلسی و غیره و اظهار نظرهای فاضلانه این شخص، بنگرید: مطبوعات عصر پهلوی، رنگین کمان، ص ۱۹۶ـ ۱۹۸طرح این قبیل مباحث در رنگین کمان، همان زمان در قم هم مورد اعتراض دفتر آیت الله گلپایگانی قرار گرفت. بنگرید: زندگی نامه آیت الله گلپایگانی، ص ۳۶۹. [۲۳۷۳] پنجاه و چهار اصل (یا به عبارتی ۵۶ اصل به دلیل تکرار ۵ و۱۹) این قانون اساسی پس از یک مقدمه که درباره فرق حکومت اسلام با سایر حکومتهای جهان است، در یازده قسمت به شرح زیر درج شده است: الف) اصول تربیتی حکومت اسلامی. ب) اصول مربوط به انتخاب کارگردانان مملکت (هیئت حاکمه). ج) اصول مربوط به بیگانگان. د) اصول مربوط به وظایف زمامداران و مردم. ه) اصول اقتصادی اسلام . و) اصول مربوط به مالکیت زمین و سکونت. ز) اصول مربوط به کار و کارگر. ح) اصول مربوط به امور لشگری و انتظامی مسلمانان. ط) اصول مربوط به مجازات مفسدین و جنایتکاران. ی) اصول مربوط به درآمد و مخارج دولت اسلامی. ک) اصول مربوط به تشکیلات حکومت اسلام.