۵- شیخ محمد خالصیزاده
بخشی از رهبری جریان اصلاح دین، پس از دورۀ رضاخان، و البته بیشتر در حوزۀ داخلی روحانیت، گرچه با قلمی تند و تیز، با شیخ محمد خالصیزاده [۲۳۲۸] بود. وی پیشینه مبارزه با رضاشاه را داشت و بعدها نیز همچنان در عرصه سیاست و بیش از آن فرهنگ دینی، فردی صاحب مرام و مکتب به شمار میآمد. ما در مدخلی خاص درباره تلاشهای او در دوره رضاشاه و تا وقت خروجش از ایران درسال ۱۳۲۹ ش در اوائل همین کتاب سخن گفتیم. اکنون ادامه آن بحث را با تکیه برآراء و آثار وی پی میگیریم. گذشت که خالصیزاده سالها در تویسرکان و کاشان و یزد تبعید بود و آثاری از خود در این شهرها برجای گذاشت. اما آنچه وی را از دیگران متمایز میکرد، نه فقط تکاپوهای اجتماعی و تربیتی او بلکه برخی از دیدگاههای ویژه او بود که مانند بسیاری از اصلاح طلبان دیگر مذهبی این دوره درجامعه شیعه، تفاوتهایی با نگره سنتی داشت. این نگرهها از یکسو، در جهت هماهنگی با جهان اسلام و آشتی دادن شیعه و سنی از سویی مدرن کردن مذهب و به روز کردن فقه آن، و از جهتی زودن انحراف یا آنچه خودشان خرافه مینامیدند، از جامعه شیعه بود. در عین حال، تلاش برای سیاسی کردن دین، اجتماعی کردن آن و توجه به فقه، بسان یک دستورالعمل برای زندگی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، از جمله تلاشهای رسمی آنان بود که این نیز خود در آن سالها، مخالفان خاص خود را داشت. یا آنکه اساسا برای بسیاری قابل فهم نبود. خالصی زاده همچون دیگراصلاحگران دینی این دوره، بیشتر به هوای سیاسیکردن دین و نیز همسو شدن با سایر مسلمانان، نماز جمعه را واجب میدانست و کتابی تحت عنوان الجمعة (در سال۱۳۶۹ ق) نگاشت. این کتاب مانند برخی از آثار دیگر وی توسط حیدرعلی قلمداران با عنوان ارمغان الهی به فارسی ترجمه شد. قلمداران کتاب دیگر او درباره امام حسین÷ را تحت عنوان فلسفه قیام مقدس حسینی به فارسی ترجمه کرد. کتاب احیاء الشریعة في مذهب الشیعة که نوعی تلاش برای تفهیم فقه اسلامی بر پایه مقصد نگری - چیزی که اکنون تحت عنوان «مقاصد الشریعه» در اندیشههای نوی دینی شهرت یافت و یا ایجاد تناسب میان فقه و زمان بود - تحت عنوان آیین جاویدان در سه مجلد توسط قلمداران ترجمه شد و در سال۱۳۳۰ و۱۳۳۶ و ۱۳۳۷ ش به چاپ رسید. قلمداران شیفته وی بود و در مقدمه با اشاره به اینکه رسالههای عملیه گذشته کارایی لازم را نداشته و سبب رمیدگی نسل جوان میشود، به درخواستهای مکرر خود و دیگران از خالصی برای نگارش کتابی درباره شریعت اشاره کرده و هنوز مجلد اول آن چاپ نشده، آن را ترجمه کرد. خالصی زمانی که به عراق بازگشت آن را نوشت و قلمداران آن را در سال ۱۳۳۰ منتشر نمود. قلمداران در مقدمه، یکی از ویژگیهای کتاب را توجه به موضوع سیاسات و اقتصادیات اسلام دانسته که در صورت تحقق «نه تنها ملت اسلام بلکه جهانیان را به شاهراه سعادت دارین و رستگاری نشأتین» میرساند. درحالی که اکنون «به روز سیاه نشسته است» این کتاب، در آغاز، یک دوره اصول دین وهمین طور تاریخ معصومین دارد و سپس وارد مباحث فقهی میشود. قلمداران از دیگر ویژگیهای کتاب را آن میداند که «حقانیت مذهب جعفری را چون خورشید در نصف النهار روشن و آشکار مینماید». [۲۳۲۹] روال این رساله با همه رسالههای عملیه متفاوت بوده و ضمن آنکه ترتیب کلی بحث حفظ شده، در میانه آنها بسیاری از مسائل دیگر مورد توجه قرار گرفته است. مثلاً بحثی درباره واجبات کفایی آمده و از جمله واجبات کفائی آنکه «بذل مال است برای تحصیل جمیع علوم و فنون و صنایع و بنای مدارس علمی و صنعتی و مساجد، بدان طریق که در شرع تأسیس یافته و بیمارستانها و آنچه را که مسلمانان از برای معاش و زندگی و برای دفاع از بلاد اسلام بدان محتاجند». [۲۳۳۰] از سوی دیگر، وی فقه اخلاق را هم با فقه رسمی درآمیخته و بسیاری از احکام آن را در این کتاب بیان کرده است. برای مثال ضمن بحث از مطهرات از مطهرات انسان از گناهان یاد کرده و فصلی را به عنوان «در ذمائم قلب و چرکینیها و آلودگیهای آن و طریق تطهیرآن» آورده است. [۲۳۳۱] نگرههای ضد غلو در خالصی گسترده است و صریحا بر این باور است که اگر کسی جملاتی مانند «اجر تو با محمد» یا «یا علی یا فاطمه زهرا» بگوید یا اظهار کند «امام حسین روزیت دهد» و معانی اصلی آنها را قصد کرده باشد، چنین کسی کافر گمراهی است که جمیع احکام کفر بر او جاری میشود. اما اگر مقصودش آن است که به برکت محمد یا امام حسین، اعتقادش صحیح است. وی میگوید: در زمان ما بین عوام دعایی متداول است به استناد خوابی که کفعمی آن را در البلد الامین نقل کرده (یا محمد یا علی یا علی یا محمد اکفیانی...) ظاهرا این کلمات کفر و منافی نصوص قرآن است. [۲۳۳۲] به عقیده وی، خوابی را که کفعمی نقل کرده در برابر عقاید حقه و قرآن کریم نمیتواند مقاومت نماید. وی به دنبال آن به وهابیها حمله کرده و از اینکه «توحید را برای همه مسلمانها خواستار شده و این خواستن به قدری بر ایشان غلبه کرده که از نصوص قرآنی و اسلام غفلت کرده و تمام مسلمانها را به کفر نسبت میدهند» آنان را مورد انتقاد قرار داده و توضیحاتی در این باب ارائه میکند. [۲۳۳۳] وی پس از رد آراء وهابیها، به بحث در اثبات شفاعت پیغمبر و ائمه میپردازد: «حاصل آنچه در کتاب عزیز است این است که شفاعت جز به اذن خدا نیست و خدا هم البته اذن شفاعت به پیغمبر و فرشتگان خود داده» است. [۲۳۳۴]
وی نزاعی هم بر شهادت ثالثه در اذان طرح کرد و انکار آن سبب شد تا جماعت زیادی از علمای نجف بر ضد وی اقدام کرده و دوازده ردیه علیه او نوشته شد که غالبا انتشار آنها در سال۱۹۵۵ است. [۲۳۳۵] شریف رازی پس از ارائه شرح حال پدرش، فرزند یعنی خالصی زاده، را عاق پدر و ائمه دانسته و گوید که در کاشان با او مناظراتی داشته و صریحا به وی گفتم که وهابی مسلکی؛ نفی نکرد و گفت: من شفاعت را قبول دارم اما این توسلات را شرک میدانم. گفتم: وهابی معتزلی هستی، نه شیعه شیعه، نه سنی سنی. [۲۳۳۶]
خالصی تفسیری هم از قرآن مینوشت که جزئی از آن با نام المعارف المحمدیة هدیً وشفاءً یا تفسیر قرآن به زبان فارسی (ودر واقع مقدمه آن با عنوان «مقدمه در حجیت قرآن») در سال۱۳۲۳ ش توسط کانون اسلام به چاپ رسید. این کتاب درباره محکم و متشابه بود، موضوعی که بسیاری از افرادی که نوعی سنخیت فکری باخالصی و ماجرای اصلاح طلبی در این دوره دارند آن را طرح کردند. کتاب یاد شده باید ناظر به آثار شریعت سنگلجی و مکتب قرآن وی باشد.
خالصی روی مریدان خاص خود تأثیر شگفتی داشت و برای تربیت مرید تلاش ویژه میکرد. زمانی که در کاشان بود، مریدان و پیروان فراوانی را تربیت کرد. از جمله یک طاقه چلوار سفید خریداری کرده و سپس از آن برای تعدادی از طلاب ۱۴ـ ۱۵ ساله عمامه درست کرده، بر سر ایشان گذاشت و به هر مجلسی که وارد میشد، آنان را همراه خود میبرد. [۲۳۳۷] در اثر همین اقدامات وی، نسلی از طلاب جوان در کاشان و بعدها در یزد شکل گرفتند که به تدریج به فعالیتهای مذهبی - سیاسی روی آوردند. این امر به ویژه در کاشان سبب شد تا شماری از طلاب جوان به فدائیان اسلام بپیوندند. استاد ما علامه حاج سید محمدعلی روضاتی نیز که ایشان را در کاظمین دیده بود، چنین وصف میفرمود: به رغم بیاعتنایی عمومی، مریدانی داشت که همیشه همراهیش میکردند. زمانی که در کاظمین بود، جزوهای هم علیه فتوای آیت الله حکیم درباره شهادت ثالثه در اذان نوشت. آن زمان آیت الله حکیم، شهادت ثالثه را رمز تشیع اعلام کرده بود و خالصی با بررسی اقوال فقهای گذشته، این نظریه را مورد نقد قرار داده بود. [۲۳۳۸]
خالصی زاده در نگاههای دین شناسانۀ خود، سلایق مخصوص به خود را داشت و میکوشید تا میان تجدد و سنتگرایی راه نوینی پیدا کند. وی مریدان ویژه خود را در تهران و شهرستانها داشت و به لحاظ قلمی، حملات تندی به برداشتهای رسمی مذهبی میکرد. [۲۳۳۹] نباید پنهان کرد که نوعی تجددگرایی به ویژه در مورد حجاب و مسأله زن در آثار خالصی وجود داشت. [۲۳۴۰] همین گرایشها سبب موضعگیری شماری از علمای سنتی در برابر او شد. از آن جمله آقای بحرالعلوم که جمعیت قرآن در رشت را داشت، کتابی با عنوان پاسخ به پندارها در رد بر خالصیزاده به سال ۱۳۴۵ منتشر کرد. آثار علمی وی به طور کلی در حول و حوش مبارزه با خرافات مذهبی - یا آنچه وی خرافه مینامید - مبارزه با بهائیان، شیخیه، [۲۳۴۱] تبلیغ وجوب نماز جمعه، وحدت اسلامی، تطبیق احکام اسلامی با دانشهای جدید و به طور کلی نشان دادن بعد اجتماعی - سیاسی اسلام بود. [۲۳۴۲]
وی با گفتن شهادت ثالثه در اذان هم مخالف بود و اصولا به خاطر همین دیدگاههایش، مورد اعتراض جامعه شیعه بود، درحالی که مریدانش سخت از وی دفاع میکردند. [۲۳۴۳]
آقای خاتم یزدی که در یزد با وی برخورد داشته به برخی از دیدگاههای او و خدمات و شجاعتش در برخورد با مسؤولان حکومتی اشاره کرده است. [۲۳۴۴]
خالصی زاده یکی از مواردی است که میتوان از وی با عنوان حلقهای از حلقات تأثیر گذاری اندیشههای جدید اسلامی - شیعی عراق بر ایران یاد کرد. حلقهای که تجربههای سیاسی و حتی نظامی هم از مبارزه با انگلیس داشت. نمونهای دیگر از این دست که در امور سیاسی تیزتر بود، آیت الله کاشانی بود.
[۲۳۲۸] پیش از این درباره وی مطالبی گذشت. نیز درباره او و آثار و احوالش بنگرید به آنچه ما درباره او نوشتهایم در: رسائل حجابیه، ج ۲، ص ۶۹۵ـ ۶۹۸. [۲۳۲۹] آئین جاویدان، ج ۱، ص ۴. [۲۳۳۰] آئین جاویدان، ج ۱، ص ۲۳۴. [۲۳۳۱] همان، ص۲۳۷. [۲۳۳۲] همان، ج ۱، ص ۹۷. [۲۳۳۳] همان، ج ۱، ص ۹۹ـ ۱۰۴. [۲۳۳۴] همان، ص ۱۰۵. [۲۳۳۵] در این باره بنگرید: المطبوعات العراقیه، کورکیس عواد، ج ۱، ص ۱۷۳؛ مصادر الدراسة العربیة، ج ۴، ص ۲۶۱. آیت الله حکیم یکی از مخالفان سرسخت این فتوای وی بود. نیز بنگرید: به مقاله ورنر انده با عنوان «فرازو فرود یک اصلاحگر شیعی» محمد خالصی، ترجمه محمد حسین رفیعی، منتشره در سایت کتابخانه مجلس شورای اسلامی. [۲۳۳۶] گنیجینه دانشمندان، ج ۱، ص ۲۲۹ـ ۲۳۰. [۲۳۳۷] بنگرید: تاریخ و فرهنگ معاصر، ش۵، ص ۱۶۵. [۲۳۳۸] خاطرات آیت الله ملکوتی، ص ۱۵۲. [۲۳۳۹] نمونه آن را در کتاب او درباره حجاب میتوان دید، متن آن را در رسائل حجابیه چاپ کردیم. این کتاب با عنوان حقیقت حجاب در اسلام در سال ۱۳۲۷ توسط انتشارات دفتر نشریات دینی تهران به چاپ رسید. [۲۳۴۰] علی اکبر علم از مریدان وی کتابی با عنوان «مظهر دیانت و آزادی آیت الله خالصی» در سال ۱۳۲۳ منتشر کرده است. گویا بعدها وی در روزنامه ایران ما، از خالصی زاده تبری جست. [۲۳۴۱] مبارزه وی با شیخیه درکتاب «خرافات شیخیه و کفریات ارشاد العوام یا دسائس کشیشان در ایران» در سال ۱۳۶۷ ق منعکس شده که در رد بر نوشتهای است که یکی از شیخیه یزد در تعریض به «بیانات منبری معظم له» نوشته بوده است. بعدها شیخیه آثاری بر رد وی نوشتند که از جمله کتاب «کلمهای از هزار» از غلامحسین معتمد الاسلام است که توسط مکتب شیعیان تبریز (وابسته به شیخیه) در تیرماه ۱۳۴۵ چاپ شده است. این رساله در ظاهر رد بر نشریۀ «مزدوران استعمار در لباس مذهب» بود که کسی دیگر نوشته بود. اما همو هم استناد به مطالب خالصی زاده در رد بر شیخیه و به خصوص شیخ احمد احسائی کرده بود. در مقدمه کتاب «کلمهای ازهزار» از خالصی زاده به عنوان فردی مرموز و وابسته سخن گفته شده و آمده است که «حتی آن روزها که در یزد و تویسرکان و سایر بلاد ایران به طور مرموز و مبهم زندگی میکرده، اغلب نویسندگان از وی به نام مخلوطی زاده تعبیر میکردند». سپس با اشاره به اینکه بسیاری از علمای ایران و عراق علیه وی بوده و او و افکارش را تخطئه کردهاند، شماری از کتابهایی که در رد بر وی نوشته شده را نام برده است. (کلمهای از هزار ص ۶) متقابلا وی هم، زمانی که رهبر شیخیه کرمان قصد زیارت کاظمین را داشت، وی را نجس معرفی کرد و به دلیل نفوذش در کاظمین، میرزا ابوالقاسم خان ابراهیمی جرأت رفتن به کاظمین را پیدا نکرد. (خاطرات حجت الاسلام سمامی، ص ۸۵ـ۸۶) در این دوره آثار دیگری هم در رد بر شیخیه چاپ شد که از آن جمله «مذاکرات میزبان و میهمان» از شیخ محمد غروی محلاتی (نویسنده کتاب گفتار خوش یارقلی) است. کتاب مذاکرات را شهید فضل الله محلاتی در سال ۱۳۲۹ در چاپخانه حکمت قم چاپ کرده است. [۲۳۴۲] ما فهرست کامل تألیفات وی را در مقدمۀ رسالۀ حجاب او که ضمن «رسائل حجابیه» مجلد دوم چاپ شده آوردهایم. [۲۳۴۳] یکبار در یکی از جلسات میان مخالفان و موافقان وی درگیری پیش آمد و چند نفر کشته شدند. آقای سمامی (خاطرات، ص ۸۴ـ۸۵) خود در این مجلس بوده است. [۲۳۴۴] یکی آنکه کسی این روایت را نقل کرده بود که وقتی علی÷ را با قنداقه نزد پیامبر ج آوردند مشغول خواندن قرآن و انجیل و تورات بود؛ در این وقت، خالصی گفت این با قران منافات دارد که خطاب به حضرت میفرماید: ﴿نَحۡنُ نَقُصُّ عَلَيۡكَ أَحۡسَنَ ٱلۡقَصَصِ بِمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ وَإِن كُنتَ مِن قَبۡلِهِۦ لَمِنَ ٱلۡغَٰفِلِينَ٣﴾ [يوسف: ۳]. (خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص ۵۱).