آئین اسلام
یکی از مهمترین نشریات مذهبی این دوره نشریۀ آیین اسلام بود که در آغاز سال ۱۳۲۳ به مدیریت نصرت الله نوریانی و با حمایت علمی و اداری حاج سراج انصاری [۵۵۰] منتشر شد و طی سالهای انتشار، تلاش قابل توجهی در ترویج اندیشههای دینی و دفاع از دین در برابر اتهامات دیگران کرد. خانواده نوریانی بیشتر با نام مرتضی نوریانی برادر وی شهرت دارد که در توسعه چاپخانههای ایران دارای نقشی فعال بود. گفته شده است که نشریه آئین اسلام با حمایت مالی مرتضی منتشر میشده است. [۵۵۱]
نشریۀ یاد شده حاوی مقالات علمی ممتّع و نیز اخباری در ارتباط با مسائل دینی در سطح جامعه بود. به همین دلیل، از سوی اقشار مختلف مذهبی مورد حمایت قرار گرفت. در این نشریه که به نوشتۀ حاج سراج در سال۲۴ «در تمام کشور تنها نامهای است که ترویج حقایق دین مقدس اسلام را عهدهدار شده» [۵۵۲] مقالاتی از مرحوم میرزا خلیل کمرهای، محمدباقر کمرهای، [۵۵۳] سید محمود طالقانی [۵۵۴] و حاج سراج انصاری و عدهای دیگر مانند محمدعلی خلیلی، عطاءالله شهاب پور، [۵۵۵] راشد [۵۵۶] و جز آنان انتشار مییافت. یکی از موضوعات مورد علاقۀ این نشریه بیان دیدگاههای اسلام دربارۀ زن و مسألۀ حجاب بود. [۵۵۷] در باب حجاب، مرحوم حاج سراج انصاری نیز که از مدافعان سختکوش دین در برابر فشار تجدد گرایان بود، مقالهای نگاشت. [۵۵۸] مقالاتی هم درباره شرکت بانوان با سواد در انتخابات در این نشریه به چاپ رسید. [۵۵۹] نشریۀ آیین اسلام، دشواری اصلی جامعه را در تربیت ناصحیحی میدانست که در دورۀ رضاخان صورت گرفته بود و معتقد بود اصلاح کشور وقتی ممکن است که آثار شوم آن دوره از میان برود. [۵۶۰] این نشریه بلافاصله پس از انتشار چند شماره از آن، مورد استقبال خوانندگان مذهبی قرار گرفت، طوری که مدیر نشریه در شمارۀ سوم آن از این استقبال اظهار شگفتی و رضایت کرد. کاربرد کلماتی که به نوعی حکایت از احیای اسلام و نهضت اسلامی [۵۶۱] داشت، فراوان در مقالات این نشریه به چشم میخورد.
به رغم آن دهها مقاله که در این نشریه دربارۀ عدم جدایی دین از سیاست انتشار یافت و مرتب بر این ایده تأکید میشد، [۵۶۲] در ظاهر تعهد نشریه بر این بود تا در سیاست جاری مملکت دخالت نکند، مگر آنکه به مسائل مذهبی یا رهبران مذهبی مربوط باشد. به همین دلیل دربارۀ برخی از مسائل سیاسی - مذهبی مانند دستگیری برخی از علما - از جمله دستگیری آیت الله کاشانی در اواخر خرداد ۲۵ - رسما اعتراض میکرد، [۵۶۳] و حتی به بهانۀ درگذشت آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی، مصاحبهای با آقای کاشانی ترتیب داده، نامۀ آقای اصفهانی را در ستایش وی چاپ کرد. [۵۶۴] با این حال، در شمارههای مختلف، کمابیش از گفتههای شاه در تأیید مسائل دینی استفاده کرده و محتاطانه اخباری از شاه و همدلی خود را با او نشان میداد. [۵۶۵]
یکی از کارهای اصلی نشریۀ آیین اسلام دفاع از حریم تشیع بود، به طوری که میکوشید تا از افکار روحانیون برجسته در تغذیه فکری مشتاقان اندیشههای دینی استفاده کند. [۵۶۶] در همین زمینه مقالات فراوانی علیه کسروی در آیین اسلام انتشار یافت. [۵۶۷] همچنین در عناوین مقالات، تلاش برای طرح دین به سبک نوین، به ویژه توافق آن با علوم جدید آشکار است. [۵۶۸] طرح اندیشۀ حکومت اسلامی، [۵۶۹] نیز امری قابل توجه بود که طی مقالاتی در این نشریه عنوان شد. مبارزه با بهائیت نیز - همانگونه که به آن خواهیم پرداخت - به ویژه از سال ۲۴ به بعد، یکی از کارهای جاری این نشریه مذهبی است، به طوری که تأثیر جالبی از خود بر جای گذاشت و صدای بهائیان را درآورد. [۵۷۰] برخی از شاعران جوان نیز با این نشریه همکاریهای ادبی داشتند که برجستهترین آنها ابوالقاسم حالت (درگذشت در سوم آبان ماه ۱۳۷۱) بود که در بیشتر شمارههای سال اول و دوم وحتی برخی از شمارههای سال سوم، آثار منظوم و البته جدی از وی درج میشد. [۵۷۱] یکی از اشعار لطیف او در باب نمایندگی زنان در مجلس شورا بود، [۵۷۲] شعر دیگری از وی تحت عنوان «لزوم مربی روحانی» در همان نشریه درج شد. [۵۷۳] با بالا گرفتن مسأله فلسطین در سا ل۱۳۲۶ و ۱۳۲۷ نشریۀ آیین اسلام به طور جدی به انعکاس اخبار فلسطین آن هم در یک ستون ویژه پرداخت و در این باره مطالب مختلفی منتشر کرد. [۵۷۴]
متأسفانه این نشریه دشواریهای مالی فراوانی داشت وحمایت مالی جدی از آن نمیشد. زمانی که در دی ماه سال ۱۳۲۴ هیئت تحریر خبر احتمالی تعطیلی این نشریه را داد، شماری از علمای تهران و شهرستانها به حمایت از آن برخاسته انتشار آن را ضروری دانستند. دو نمونه از این قبیل اطلاعیهها که یکی از علمای طراز اول تهران و یکی از سید کاظم شریعتمداری است، در آیین اسلام، س ۲، ش ۴۲، ۴ درج شده است. برای اطمینان بیشتر خوانندگان، متن دستنوشتههای علمای تهران در یک صفحۀ بزرگ گراور شده و همراه نشریه توزیع شده است. محمدباقر کمرهای هم در ش ۴۱ شرحی از وخامت اوضاع و ضرورت حمایت از این نشریه به چاپ رساند. در شمارههای بعد، این چنین اطلاعیههایی از سوی علما و مجتهدین، درج شده و حتی کسانی در این باره شعر سرودهاند! حاج سراج انصاری نیز در ش ۴۲ سال دوم نشریه مقالۀ مبسوطی در این باره نوشت. از این گفتار، چنین به دست میآید که مرحوم حاج سراج نقش تعیینکنندهای در انتشار این نشریه داشته و مشکلات داخلی آن را از نزدیک میشناخته است. به دنبال همۀ این حمایتها، این خبر خشنود کننده درنشریه درج شد که دست کم نشریه تا آذر سال ۲۴ منتشر خواهد شد. در ش۴۳ نامهای از آیت الله کاشانی درج شد که دو سه ماهی بود آزاد گشته و وارد فعالیتهای سیاسی شده بود. در این نامه آمده بود که «تأیید و ترویج و مساعدت در نشر روزنامه آیین اسلام که یگانه روزنامۀ دینی است که ترویج اسلام و تهذیب اخلاق و دفاع از حوزۀ دیانت را با کمال جدیت متکفل است، لازم میباشد. مسامحه در این باب روا نیست. صرف وجوه خیریه در این راه که مصرف حقیقی است، به موقع میباشد.» [۵۷۵] علما و مردم کرمانشاه نیز هزار تومان به صورت نقدی به نشریۀ آیین اسلام کمک کردند. [۵۷۶]
نشریۀ آیین اسلام به دنبال ترور شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ دچار مشکلاتی شد؛ [۵۷۷] زیرا درجیب ناصر فخرآرائی - ضارب شاه - کارت خبرنگاری نشریۀ آیین اسلام را یافتند با این حال نشریه همچنان در سال ۲۸ به همان سبک و سیاق گذشته ادامه داشت و نویسندگان پیشین از جمله مرحوم طالقانی و دیگران همچنان در آن مقاله مینوشتند. مدتی بعد چاپخانۀ نشریه دچار حریق شد و تعطیل گردید. این نشریه پس از سه سال تعطیلی، دورۀ دوم خود را از هفتۀ آخر آذر ماه ۱۳۲۲ ش آغاز کرد. از این زمان نوریانی صاحب امتیاز و مدیر و ابوالفضل حاذقی به عنوان سر دبیر این نشریه معرفی شدند. [۵۷۸] محل اداره نشریه برای شمارههای اولیه، محل اتحادیه مسلمین بود البته نشریه دیگر کرّ و فرّ سابق را نداشت از این پس، فضای بستۀ سیاسی جامعه نیز اجازۀ فعالیت گذشته را نمیداد. [۵۷۹] برخورد آیین اسلام با دربار مانندگذشته آرام بود؛ [۵۸۰] چنانکه برخی از اخبار آن را نیز منعکس میکرد. این برخوردی بود که مانند آن را آیتالله بروجردی هم در حدّ شأن و مقام خویش با دربار داشت. [۵۸۱] باید افزود نشریۀ آیین اسلام پس از انقلاب اسلامی نیز از تیر - مرداد ماه ۱۳۵۸ چهار شمارۀ آن چاپ شد که روی جلد شمارۀ دوم آن تصویر آیت الله شریعتمداری، دو شماره متوالی تصویر امام خمینی و آخرین آنها تصویر آیت الله طالقانی چاپ شد. [۵۸۲]
پرچم اسلام: نشریه دیگری با عنوان پرچم اسلام از بهمن ماه ۱۳۲۴ به عنوان دومین نشریۀ مذهبی منتشر شد. مدیر آن سید عبدالکریم فقیهی شیرازی [۵۸۳] بود و علایق مذهبی او همانند همان گرایشی بود که در آیین اسلام وجود داشت. مدیر نشریه که غیر روحانی بود مقاله نیز مینوشت و به مناسبتهای مختلف در رادیوی تهران پیرامون موضوعات مذهبی سخنرانی میکرد. برخی از این سخنرانیها در نشریه پرچم اسلام به چاپ رسیده است.
پرچم اسلام بنا به گزارش خودش درسال دوم، هر هفته در تیراژ ۶۳۰۰ نسخه توزیع میشد. این نشریه که خود را ناشر افکار جمعیت جامعه مسلمین معرفی میکرد [۵۸۴] افزون بر اخبار، به درج مقالات مذهبی، سخنرانیها، تلگرافهای مراکز دینی و نیز چاپ شرح حال علمای شیعه میپرداخت. توجه به جامعۀ تعلیمات اسلامی و برنامههای آن نشانگر پیوند آن با جریانهای مذهبی اصیل این دوره است. [۵۸۵] از مقالات خود و مسلسل شمارههای نخست آن، شرح وقایع مربوط به واقعه مشهد از زبان نواب احتشام رضوی است که اخیرا به صورت مستقل چاپ شد. حساسیت این نشریه نیز برای ایجاد انتظام در جامعۀ روحانیت و مبلغین، از مطالب زیادی که در شمارههای مختلف آمده به چشم میخورد. [۵۸۶] چاپ گزارشی از وضعیت حوزۀ علمیۀ مشهد و مدارس و موقوفات آنها نیز به هدف بهبود بخشیدن این حوزه، در آن درج شده است. [۵۸۷] همچنین اجرای اصل طراز اول یعنی نظارت علما و مجتهدین بر مصوبات مجلس مورد تأکید این نشریه است. در یک مورد با چاپ تصویری از شاه و آقا سید کاظم شریعتمداری در آستانۀ مجلس پانزدهم مینویسد: اکنون که شاهنشاه ایران به شعائر مذهبی توجه دارند، ملت مسلمان ایران انتظار دارد شهریار ایران نسبت به انتخاب علمای طراز اول برای حضور در مجلس پنجم طبق قانون اساسی امر مخصوص صادر فرمایند [۵۸۸]، این نشریه به لحاظ دینی در تفهیم احکام و عقاید دینی تلاش کرده و به خصوص اصرار داشت که یکی از رسالتهای اصلی آن مبارزه با خرافات و اوهام بوده که خود سبب پیدایش کسانی مانند کسروی شده است. [۵۸۹] یکی دیگر از مباحث مورد علاقه این نشریه پرداختن به اخبار دارالتقریب مصر و مسأله وحدت اسلامی بود. همچنین بحث فلسطین و هندوستان که دو مسألۀ عمده جهان اسلام بود، با شدّت و حدّت در این نشریه مطرح و اخبار آنها منعکس میشد. پرداختن به امور روحانیت و امر تبلیغ نیز کاملا مورد توجه بوده و به طرق گوناگون در تقویت آن تلاش میکرد. [۵۹۰] طبعاً در این زمینه انتقادهایی نیز درج میشد که از آن جمله مقالهای درباره مقایسه دربار پاپ با دستگاه روحانیت شیعه بود. [۵۹۱] همچنین عنوان شمارۀ پنجم سال سوم این است: «آخرین ندای ما به سوی حضرات حجج اسلام و آقایان علمای اعلام: اگر تشکیلات روحانیت در مرکز و شهرستانها تقویت نشود، در نزد صاحب شریعت مسؤول خواهید شد.» [۵۹۲] مروری بر موارد مزبور میتواند نشان دهد که تا چه اندازه آنها به مؤلفههایی که بعدها چارچوب فکر انقلاب اسلامی را تشکیل داد، نزدیک است.
نخستین شمارۀ نشریۀ دنیای اسلام در ۲۰ مهر ۱۳۲۵ به مدیریت سید محمدعلی تقوی و با آدرس منزل حاج سراج انتشار یافت. رسالت این مجله دقیقا همان رسالت آیین اسلام و پرچم اسلام بود. مدیر آن در شمارۀ نخست نوشت: چون پرچم اسلام روز پنجشنبه و آیین اسلام روز جمعه منتشر میشود، دنیای اسلام روزهای شنبه منتشر خواهد شد. حاج سراج از نخستین نویسندگان آن است که در شمارۀ نخست، مقالۀ از «خواب غفلت بیدار شوید» و در شمارۀ چهارم مقالۀ «اسلام و تحزب» و در شمارۀ هفتم «ما نه اهل چپ هستیم نه اهل راست، نه تودهای هستیم نه دمکرات، ما مسلمانیم و اهل قرآنیم» را نوشته است. این زمان مصادف بود با محاکمۀ عاملان قتل کسروی، و دنیای اسلام با موضعی مدافعانه از آنان، اخبار این محاکمه را به تفصیل در شمارههای متعدد خود منتشر کرد. در واقع این نشریه نیز همانند آیین اسلام در فکر و عمل در اختیار حاج سراج بود. در شمارۀ پنجم آن متن مرامنامۀ اتحادیه مسلمین درج شده است. در مقدمۀ آن آمده است که روزنامۀ دنیای اسلام پشتیبان و ناشر افکار این اتحادیه است. [۵۹۳] به نظر میرسد، دنیای اسلام تا اندازهای سیاسیتر از نشریات مشابه بوده است. عنوان این روزنامه دربارۀ خبر درگذشت آیتالله حاج آقا حسین قمی این است: حضرت آیت الله العظمی آقای حاج آقا حسین - قدس سره - و رضا شاه پهلوی هردو در پیشگاه عدل الهی، یکی مظهر نیکی یکی مظهر بدی. در شنبه دهم اسفند ۲۵ نیز عنوان روزنامه چنین بود: روز پنجشنبه آینده، روز عزای ملی است. یازده سال پیش در همین ماه ربیعالثانی به امر رضاشاه پهلوی هزاران مرد و زن پیر و جوان در مسجد گوهرشاد به خون خود آغشته شدند. [۵۹۴] این نشریه همانند سایر نشریات مشابه، به طور مرتب خواستار اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی یعنی نظارت مجتهدین بر مصوبات مجلس بود. [۵۹۵] سرمقالۀ شمارۀ ۲۶ این نشریه چنین بود: باز در پیرامون طراز اول.
دنیای اسلام برای چند روز در آغاز سال ۲۶ توقیف شد، [۵۹۶] اما بلافاصله از آن رفع توقیف به عمل آمد. این نشریه مجددا تعطیل شد اما در چه تاریخی، نمیدانیم. تا این اندازه میدانیم که تا سال ۲۷ شمارههای آن در کتابخانۀ آستان قدس موجود است و دورۀ جدید آن از بهمن سال ۱۳۳۶ ش آغاز شد. در این دوره نیز یکی از نویسندگان آن همچنان مرحوم حاج سراج انصاری بود.
گفتنی است که نشریۀ دنیای اسلام در مورد مسأله فلسطین بسیار تلاش کرد. از آن جمله نشر یک برگ ضمیمه بود که در آن متن بیانیۀ آیتالله بروجردی و برخی دیگر از علما و نیز اعلام تحریم خرید و فروش با یهودیها درج شده بود.
نوریانی مدیر آیین اسلام دربارۀ این سلسله نشریات مذهبی، عبارت زیبایی نوشته است: «امیدواریم که به کوری چشم دشمنان اسلام و ایران با زیاد شدن اینگونه انتشارات دینی، کاروان بشر به آیین اسلام گرویده و زیر پرچم اسلام نورانیت دنیای اسلام را ببیند و بالاخره سر تعظیم به عظمت اسلام فرود آورند.» [۵۹۷] در آخرین شمارۀ سال پنجم هم، سردبیر آیین اسلام با اشاره به تلاش پنج ساله خود، از اینکه توانسته است به تنهایی پرچم اسلام را برافراشته و دنیای اسلام را با نور دانش منوّر نماید، اظهار شادمانی کرد. [۵۹۸]
در برخی از شهرها نیز نشریات مذهبی انتشار مییافت که از آن جمله میتوان به نشریه پرتو اسلام که در سال ۲۳ در تبریز منتشر میشد، یاد کرد. مجلۀ نور اسلام نیز در حوالی سال ۳۱ منتشر میشد که برخی از مقالات آن در سالنامۀ نور دانش سال ۱۳۳۲ نیز درج میگردید.
در آغاز سال ۱۳۲۷ مدیران چهار نشریۀ مهم مذهبی یعنی نوریانی مدیر آیین اسلام، فقیهی شیرازی مدیر پرچم اسلام، شهابپور مدیر نور دانش، و سید محمدعلی تقوی مدیر دنیای اسلام توافق کردند که اولاً در امور مهمی که نیاز به فعالیت جمعی دارد، با توافق یکدیگر اقدام کنند؛ ثانیاً تصمیمات اخذ شده، توسط همه به اجرا درآید؛ ثالثاً نشریات دینی جدیدی که به میدان خواهد آمد، در این جمع پذیرفته شوند؛ رابعاً در طرز تبلیغ و روش نامهنگاری، سلیقه خود را حفظ کنند؛ خامساً همه متعهد شدند که تا زمان پایداری این پیمان، هیچ قدمی بر ضد یکدیگر بر ندارند. این قرارداد به مدت پنج سال میان آنان به امضا رسید. [۵۹۹]
یکی دیگر از نخستین نشریات مذهبی پس از شهریور بیست، نشریۀ خرد است که صاحب امتیاز آن عمادزاده [۶۰۰] بود و با مدیریت جعفر حیدرعلی انتشار مییافت. براساس آنچه روی جلد آن آمده، نشریۀ خرد، ناشر افکار جامعۀ اخوان اسلام (با مدیریت آیتالله شیخ عبدالرحیم صاحب فصول در گذشته ۱۳۲۷ش) معرفی شده است. [۶۰۱] شمارۀ نخست سال هشتم آن با تاریخ شهریور ۱۳۲۸ در اختیار ماست، بنابراین باید گفت نشریۀ یاد شده از شهریور سال ۱۳۲۱ چاپ میشده است. این نشریه حاوی مقالات کاملا مذهبی بوده است. [۶۰۲]
نشریات انجمن تبلیغات اسلامی را در جای خود معرفی کردیم. مهمترین آنها سالنامۀ نور دانش و نشریات وابسته بود که همزمان به نشر دین و علم میپرداخت. در این سالنامه، هم مقالات علمی روز فراوان بود و هم به مسائل اسلامی عنایت تام و تمامی وجود داشت. به علاوه، اخبار و آگاهیهای فراوانی از جهان اسلام، بویژه اخبار اقلیتهای مسلمان در جهان ارائه میگردید. انتشار سالنامۀ نوردانش از سال ۱۳۲۴ ش آغاز شده و دست کم تا سال ۱۳۴۸ (که در کتابخانۀ مسجد اعظم رؤیت شد) انتشار یافته است.
مجلۀ هفتگی نوردانش از سال ۲۶ چندین سال متوالی از سوی انجمن تبلیغات اسلامی با مدیریت شهابپور به چاپ میرسید. این نشریه پس از چند سال که از انتشار آن گذشت، برای مدتی تعطیل شد تا آنکه بار دیگر دورۀ جدید آن در سال ۳۹ آغاز شد. [۶۰۳] تصاویر زیبایی که در این دوره نیز روی مجلدات این نشریه هفتگی چاپ میشد، از مساجد بزرگ دنیا یا دیگر مظاهر مذهبی انتخاب میگردید. مقالات نیز همان استواری و تنوع پیشین را حفظ کرده بود. انتخاب عنوان دانش در اصل برای نشان دادن این نکته بود که اولاً دین و دانش با یکدیگر موافقند و ثانیاً لازم است تا از طریق نشر دانش بشری، علم دین را نیز بیان کرد. [۶۰۴]
نشریۀ جلوه یک مجله ماهانه متعلق به جامعه لیسانیههای دانشکده علوم معقول و منقول، در شمار نشریههای علمی - دینی بود که از تابستان ۱۳۲۴ منتشر شد. شماره چهارم سال اول این نشریه و پس از آن نشان میدهد که نشریۀ مزبور رویکردی میان دینگرایی و کار پژوهشی دارد. در سرمقاله شماره اول سال دوم آمده است: هدف ما همان است که بود، منظور اصلی و اساسی ما نشر علوم و معارف اسلامی و آشنا ساختن افکار عمومی به حقایق دین مبین اسلام است». مقالات شماره اول چنین است: از منطق ارسطو تا روش شناسی نوین (از محمدتقی دانش پژوه که در شمارههای بعد هم ادامه یافته و جزو نخستین کارهای ایشان درباره تاریخ منطق است)، شیخ زینالعابدین مازندرانی، مرور زمان از لحاظ فقه اسلامی، تاریخ مذهب شیعه. نخستین مقاله این شماره ادامه آیین نامه جامعه لیسانسیههاست. نویسندگانی که در این نشریه مرتب مینویسند عبارتند از غلامرضا سعیدی، مرتضی مدرسی چهاردهی، محمدجواد مشکور، محمدعلی مجتهدزاده، علیاصغر فقیهی، ضیائی بیگدلی و شماری دیگر. جالب است که در میان شماره چهارم سال اول، تصویر یک صفحهای از آیتالله کاشانی زده و زیر آن نوشته است: به مناسبت تبریک ورود حضرت آیتالله آقای سیدابوالقاسم کاشانی، شمارههای بعدی نشریه نیز به همین منوال با مقالات پژوهشی - متناسب با آن روزگار - ادامه یافته و میتوان گفت که جنبۀ تئوریک برای تبیین برخی از دیدگاههای رایج در بازشناسی هویت دینی و تمدنی و نیز کلام جدید و مفاهیم کلیدی و چالشهای نظری آن دارد. به طوری که مقالات تمدن اسلامی و شرح حال علمای آن قابل توجه است. در شماره۵ مقالهای درباره فلسفه داروین و خداشناسی از سلطان حسین تابنده درج شد و نظریه داروین را با مستندات دینی مورد سنجش قرار داد.
درباره این نشریه باید گفت اولاً نشریهای لزوما دینی نیست بلکه سعی کرده تا از زمره نخستین نشریههای دانشگاهی باشد. ثانیاً نوعی نگرۀ اصلاحطلبی دینی در آن هست و تلاش میکند تا برخی از مفاهیم دینی را عصری کند. جالب است که در جایی، محمدنجفی شریعت زاده صاحب امتیاز و مدیر این نشریه که معمولاً سرمقالهها را نیز خود مینویسد، ضمن انتقاد از وضعیت مدارس دینی و برنامههای آنها و اینکه «هنوز در ایران که یکی از کشورهای مهم اسلامی است سازمان دینی و روحانی مطابق احتیاجات و مقتضیات عصر حاضر وجود ندارد. هنوز تحصیلات دینی به شکل سابق و وضع قدیم است» از کسانی یاد میکند که «از برنامه و سازمان دانشکده معقول و منقول با وجودی که تنها سازمان روحانی ماست در ایران که برنامه آن تا حدی به روش عصری تنظیم شده، ایراد میگیرند. و آن را مخالف با دین مبین اسلام میدانند» وی میافزاید: «اینان غافلند از اینکه وضع دنیا تغییر کرده و ما هم که گوشه و جزئی از دنیا هستیم ناچار بایستی تابع وضع دنیا باشیم و هر طوری که دنیا پیش میرود ما نیز همان راه را تعقیب کنیم.» وی سپس از اندیشه جدایی دین از سیاست حمایت کرده و افزوده است که این امر «باعث گردید که هر دینی حقیقت اصلی روحانی خود را به دست آورد.» (سرمقاله سال اول، شماره یازدهم) البته چنان هم که ادعا کرده طرفدار نظریه جدایی دین از سیاست نیست، به عکس، در سرمقاله شماره دوم سال دوم از قدرت گرفتن روحانیون در امور سیاسی حمایت کرده و حتی مقالهای با عنوان روش سیاسی اسلام در تأیید نظام حکومتی اسلام نوشته است. مقالهای هم از مرحوم غلامرضا سعیدی با عنوان اولین سند سیاسی در جهان درباره پیمان منعقده میان اهالی مدینه در شماره اول سال دوم جلوه نوشته است. مقالهای هم با عنوان اسلام و حکومت ملی از شریعتزاده در شماره پنجم سال دوم چاپ شده است. شرح حال شماری از مراجع بزرگ شیعه مانند آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و آیتالله حاج آقا حسین قمی نیز توسط عمادزاده در آن آمده است. در میان شماره دوازدهم سال اول تصویر جمعی زیبایی از نویسندگان جلوه چاپ شده است.
نشریۀ هفتگی وظیفه که از آن به عنوان یک نشریۀ دینی یاد میشد، به مدیریت سیدمحمدباقر حجازی، از نشریاتی بود که دورۀ نخست آن با حمایت فکری شیخ محمدخالصی زاده در سال ۱۳۲۴ انتشار یافت. این نشریه گویا پس از مدتی توقف، بعدها باز انتشار یافت. شماره ۹۷ دورۀ جدید آن (ش مسلسل۶۴۷) که در آبان ۱۳۳۸ به چاپ رسیده، ویژه وحدت اسلامی و شرح قصۀ دارالتقریب است. برخی از مقالات این شماره به این شرح است: بحث عصمت انبیا از شیخ علاءالدین شهیدی؛ وحدت جهان اسلام و ائتلاف فریقین مهمترین آرزوی ماست؛ مصر قدیمیترین کانون معارف اسلام؛ امواج مختلف سیاست از غلامرضاسعیدی، علل انحطاط مسلمین و چارۀ آن از حیدرعلی قلمداران؛ دمکراسی از محمدعلی علوبه رئیس سابق جماعة التقریب؛ تاریخ ادیان از منوچهر خدایار محبی، مقالهای هم در رد بر سعید نفیسی و تلاشهای او بر ضد خط فارسی دارد که درآن از شاه نیز ستایش شده است. شمارههای دیگر این نشریه نیز بیش از هر چیز مشتمل بر مقالات مذهبی است. در ش ۶۵۴ با تیتر بزرگ ورود آیزنهاور به ایران را تهنیت گفته است. در همین شماره حاج میرزا خلیل کمرهای نقدی بر تفسیر قرآن میبدی چاپ دانشگاه نوشته است. همینطور باز بخشی از کتاب الدیمقراطیة الصحیحة اثر محمدعلی علوبه ترجمه شده است. مقالهای در نقد مارکسیسم و مقالاتی دیگر که ادامۀ مقالاتی است که در شمارههای قبل به چاپ رسیده است. در ش ۶۵۶ این نشریه (دی ماه ۱۳۳۸) مقالهای از شیخ شلتوت درباره صلح و جنگ در اسلام؛ مقالهای از محیط طباطبائی درباره تفسیر کشف الاسرار میبدی، و ادامۀ مقالات غلامرضا سعیدی و حیدرعلی قلمداران درباره امواج مختلف سیاست در جهان عرب و علل انحطاط مسلمین آمده است. این نمونهها جهتگیری فکری نشریۀ وظیفه را نشان میدهد. در بیشتر شمارههای وظیفه، شرح حال یکی از یاران پیامبر ج و نیز یکی از علمای شیعه آمده است.
نشریۀ مسلمین ارگان اتحادیه مسلمین به مدیریت حاج سراج انصاری و به عنوان نشریۀ ماهانۀ اتحادیه مسلمین رسماً از سال۲۸ چاپ میشد، گرچه پیش از آن هم به عنوان ضمیمه نشریۀ خرد متعلق به حسین عمادزاده چند شمارهای منتشر شد. شمارۀ دوم و سوم آن با تاریخ یکم مرداد ۱۳۲۷ انتشار یافته است. انتشار مسلمین در نوبت اول تا سال ۱۳۲۹ ادامه یافته و نخستین شمارۀ مستقل آن به عنوان طلیعۀ مجلۀ مسلمین مورخۀ آبان ماه ۱۳۲۸ ش است. این نشریه پس از چهار سال تعطیلی، مجدداً فعالیت خود را در سال ۱۳۳۴ آغاز کرد و انتشار آن تا سال۱۳۳۵ ش دنبال شد. عنوان آن در دورۀ دوم، نه نشریۀ ماهانۀ اتحادیه مسلمین، بلکه صرفا مسلمین و ارگان رسمی اتحادیه مسلمین بود.
گفتنی است، تجربۀ حاج سراج در آیین اسلام و سایر نشریات مذهبی، و نیز افکار و اندیشههای جهان اسلامی او سبب شده بود تا این نشریه، به صورت وزینی انتشار یابد. [۶۰۵] در شمارههای مسلمین در دوره اول انتشار، با اشاره به اینکه مجله زیر نظر حاج سراج منتشر میشود آمده بود که مقالات بدون امضا، متعلق به مدیر مجله است.
در هر شماره چندین مقاله به قلم خود حاج سراج نوشته میشد. در شمارۀ نخست آن مقالهای از سید جعفر شهیدی دربارۀ شناسائی خدا به چاپ رسید. در شمارۀ دوم و سوم مجلۀ یاد شده، شرح مقالات حاج سراج با سفیر عربستان در ایران یعنی حمزه غوث آمده و تیتر اول آن این است: «شیعه در وظایف مذهبی خود در حجاز آزاد است.»
با انتشار اولین شمارۀ آن، مهدی قلیخان هدایت مخبر السلطنه حق اشتراک پنج نفر را برای مجلۀ مسلمین فرستاد و به مدیر آن توصیه کرد که اولاً از آوردن القاب برای اشخاص خودداری کند و ثانیاً از استعمال کلمات خارجی مانند بیوگرافی بپرهیزد. [۶۰۶]
برخی از عناوین شمارۀ نخست سال دوم مسلمین (خرداد۱۳۳۰) عبارت بود از: دنیا در آستانۀ جنگ خداشناسی، علل انحطاط بشر، آیا بشر در افعال خود اختیار دارد؟ آیین زندگانی، راه مناظرات مذهبی، دومین جنگ بین سادات علوی و خلفای عباسی (از علیاکبر تشیّد) شرح حال صاحب بن عبّاد، شرح حال آیتالله میلانی، مشاهدات من، زنان نابغه، بازرگانی در اسلام، امروز پشتیبانی از دولت، اصلاحات از کجا شروع شود، جناب آقای تقیزاده! آقای مطیع الدوله! وطن، آخرین درجۀ فداکاری و خلاصۀ اخبار.
روی صفحۀ نخست مجله دربارۀ هدف انتشار آن آمده بود: مرام ما، ترویج دین مقدس اسلام در سرتاسر گیتی و امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با بیدینی و فساد و از میان بردن نفاق و الحاد و ایجاد اتفاق و اتحاد است.
گفتنی است که بخش پایانی مجله حاوی چندین مقالۀ عربی هم بود. دلیل این امر گرایش حاج سراج به مسائل عمومی جهان اسلام بود، آن چنانکه طرح روی جلد نیز تصویری از مهمترین مساجد جهان اسلام است.
بیشتر نویسندگان نشریه اعضای اتحادیه بودند، اما گهگاه نویسندگان جوانی مانند علی دوانی، محمدهادی، امینی، عمادزاده، عبدالهادی حائری و ناصر تکمیل همایون نیز در دورۀ دوم آن مقاله مینوشتند. [۶۰۷] حاج سراج شخصاً مقالات فراوانی در نشریۀ مسلمین مینوشت. به طوری که تعداد زیادی از مقالات مندرج در سال اول و دوم این نشریه متعلق به خود اوست. در صفحۀ معرفی مجله آمده بود که هر مقالهای که نام مؤلف ندارد، از مدیر مجله است. در سال سوم افزون بر سر مقالهها، مقالاتی از خود حاج سراج درج میشد. ذهن باز حاج سراج و اعتقاد وی به بحث و مناظره سبب شد تا مجلۀ مسلمین به محلی برای عرضۀ اندیشههای مختلف درآمده و تعداد قابل توجهی نقد و انتقاد هم در آن درج شود. [۶۰۸]
تبلیغ از مرجعیت، با درج تصاویری از مراجع بزرگ بر روی جلد مجله در بسیاری از شمارهها، یکی از کارهای اصولی حاج سراج بود. علاوه بر آن، مقالات متعددی در شرح حال مراجع تقلید وقت در این مجله به چاپ میرسید. چندین نمونه از این مقالات را عبدالهادی حائری - نویسنده کتاب تشیع و مشروطیت بعدی - که آن زمان جوان بود و از وی با عنوان شیخ عبدالهادی حائری زاده قمی یاد میشد، در شرح حال آیات: خوانساری، حجت، صدر و فیض قمی در مجلۀ مسلمین (سال ۲۹ـ۳۰) چاپ شد. شرح حال مرحوم آیتالله محقق داماد هم به قلم فرزندش جواد در مسلمین به چاپ رسید. این رویهای بود که در هر شمارۀ نشریۀ حق و پیش از آن به صورت گاه گاهی در آیین اسلام هم وجود داشت.
در نشریه مسلمین، علاوه بر مقالاتی که انتشار مییافت، متن سخنرانی برخی از اعضای هیئت مدیره یا خطبای برجسته هم چاپ میشد. برای مثال سخنرانی علیاکبر تشید در جمع اتحادیه مسلمین در شمارۀ ۹ـ۱۰ مسلمین(اردیبهشت ۲۹) چاپ شد. همینطور متن نوشته حاج سراج برای رادیو تهران درباره فلسفۀ اقامۀ عزا برای امام حسین÷ در همان نشریه چاپ شده است.
در ابتدای شمارۀ اول سال ۱۳۳۴، حاج سراج توضیحاتی دربارۀ علت عدم انتشار نشریۀ مسلمین طی چهار سال، داده است. این مشکلات بیش از همه مالی بود. وی مینویسد: «با اینکه در گذشته آزمودیم که مطبوعات دینی در این کشور اسلامی، ارزش ندارد و در اثر آزمایشهای گوناگون فهمیدیم که افکار مردم ایران را تبلیغات وسیع دشمنان دین، چنان تحت تأثیر خود قرار دادهاند که آنان حتی برای مطالعۀ یک روزنامۀ دینی یا مجلۀ اسلامی رغبت نمینمایند.» با این حال، باز هم در میانۀ انتشار نشریات اقلیتها و همچنین مجلات غیراخلاقی، تلاش کردیم تا «مسلمین» را منتشر کنیم.
حاج سراج همانجا میافزاید که:«تنها چیزی که مانع از انتشار این نشریه طی چهار سال شد، فقدان وسایل مادی بود.» و اکنون هم اعضای هیئت مدیرۀ اتحادیه، خود متعهد شدهاند تا مخارج ششماهۀ مجله را بپردازند و آن را منتشر کنند. قرار بر این است که اگر مشترکین به حد نصاب برسند، پس از آن انتشار یابد، در غیر این صورت باز متوقف شود. [۶۰۹] وی در همین سرمقاله تأکید میکند که هدف ما تشیید مبانی اتحاد مسلمین و مبارزه با نفاق و بیدینی است. به طورخاص، مجله به مسائل فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی خواهد پرداخت. و در این میان فرهنگ و اقتصاد به عنوان دو مسألهای که پایۀ اساسی ترقی ملل و استقلال آنان است، بیشتر مورد توجه خواهد بود. [۶۱۰] شرحی از فعالیتهای علمی و خالصانۀ حاج سراج را ولی الله یوسفیه نوشته که خواندنی است. [۶۱۱]
یک نشریۀ محلی با عنوان محقق در گیلان به مدیریت محمدباقر محقق که «رئیس اتحادیۀ مسلمین گیلان» بود، انتشار مییافت. [۶۱۲] وی عضو هیئت مدیرۀ اتحادیه در تهران نیز بود و مقالات تفسیری برای نشریۀ مسلمین مینوشت.
جامعۀ تعلیمات اسلامی به مدیریت شیخ عباسعلی اسلامی هم مجلهای تحت عنوان مجلۀ تعلیمات اسلامی داشت که ناشر افکار جامعۀ تعلیمات بود. نخستین شمارۀ آن در اول فروردین سال ۱۳۳۱ش به چاپ رسید که در آن مقالاتی از آقای جعفر شهیدی (زگهواره تا گور دانش بجوی)، حسینعلی گلشن (جامعۀ تعلیمات اسلامی چگونه پدید آمد)، مرتضی ملکی (تعلیمات اسلامی تنها راه سعادت و نجات است)، مهندس دانشور (با من به مدارس جامعۀ تعلیمات اسلامی بیایید)، علی اکبر غفاری (هدف قرآن چیست و مسلمان قرآنی کیست)، و چند مقالۀ دیگر در آن به چاپ رسید. شمارههای بعد از آن تا ده شماره که در اختیار ما بود، گواه است که محتوای آن پیشرفت کرده و به لحاظ چاپ زیباتر شده است. در این مجله آقای هیوی مقالاتی در زمینۀ مباحث علمی در قرآن به چاپ رسانده است.
ادارۀ تبلیغات اسلامی به ریاست صباح کازرونی - که مقالات متعددی هم در آیین اسلام داشت - نشریهای منتشر میکرد که عنوانش نشریۀ اداره تبلیغات اسلامی بود. شمارۀ پنجم آن در دیماه (ربیع الاول ۱۳۶۹) و شماره هفتم در بهمن ماه ۱۳۲۸ ش انتشار یافته است. [۶۱۳] بیشتر مطالب آن، متن سخنرانهای مذهبی بود که در رادیو ایراد میشد. برای نمونه در یک شماره آن عناوین چنین است: سخنرانی آقای راشد، سخنرانی آقای صباح کازرونی، سخنرانی آقای بلاغی، سخنرانی آقای شیخ محمود حلبی در رادیو مشهد. در برخی از شمارههای آن سخنران آقای عمادزاده با عنوان میلاد پیشوای اسلام آمده که مربوط به همان ماه ربیع الاول سال ۱۳۶۹ ق است. در همین شماره گفتار آقای طالقانی درج شده است. البته همه مطالب سخنرانی نیست بلکه برخی از آنها مقاله است. عنوان یک مقاله در شماره۶ و ۷ آن دین اسلام و دانش به قلم سید ابراهیم بهنژاد است. در همین شماره ۶ گزارش دانشمند محترم آقای محمدتقی قمی دبیر کل مجمع التقریب نیز چاپ شده است.
ممکن است نشریۀ دارالسلام که بعدها همین شخص و همین مرکز منتشر میکرد، جایگزین آن شده باشد. دلیلش آنکه نشریه اداره تبلیغات ۹ شماره منتشر شده و دهمین شماره آن به نام دارالسلام انتشار یافته است. تصاویری از رضاشاه و محمدرضا روی مجلدات بعدی آن دیده میشود و نشانگر نزدیکی وی به دربار است. شمارۀ دهم آن با تصویر محمدرضا پهلوی در اول فروردین ۲۹ و شمارۀ ۲۴ آن در اردیبهشت ۳۱ چاپ شده است. در این نشریه هم مقالات مذهبی متعددی به چاپ میرسید.
همچنین در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد نشریۀ دیگری تحت عنوان ستارۀ اسلام به چاپ میرسید. که ش ۲۸۱ آن با تاریخ ۱۸ دی ماه ۱۳۳۸ در اختیار ماست. در این شماره، به جز سرمقالۀ آنکه مصادف با ولادت امام علی÷ است، مطلب دینی دیگری به چشم نمیخورد.
ندای حق با مدیریت سیدحسن عدنانی از دیگر نشریات این دوره است. نخستین شمارۀ آن پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۲۹ منتشر شد. قطع این روزنامه بزرگتر از سایر نشریات مذهبی بوده و لذا حجم بیشتری از مقالات و اخبار در آن درج شده است. این نشریه با استقبال از نوشتههای طلاب جوان قم، راه را برای توسعۀ ادبیات دینی در حوزۀ علمیه هموار کرد. در شمارۀ نخست این نشریه روی صفحۀ اول، شرح حال آیت الله بروجردی و در شمارههای بعد شرح حال آیات: خوانساری، حجت، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء، سیدعبدالهادی شیرازی، سید صدرالدین صدر و بسیاری از علمای مهم نجف و ایران آمده بود. توجه به معرفی علمای معاصر شیعه و شرح اخبار و آثار آنان از جمله حرکتهای جالب فرهنگی این نشریۀ خبری - دینی فعال است. این مقالات به قلم عمادزاده مدیر نشریه خرد نوشته میشد. حاج سراج در این مجله نیز همچنان مقالاتی مینوشت. از وی در شمارۀ ۱۶ اسفند ۲۹ مقالهای تحت عنوان «در پیرامون اتحاد اسلامی» به چاپ رسید. بیست و هشتمین قسمت مقاله ایشان تحت عنوان «آیا خدا و دین مخلوق ذهن آدمی» است در شمارۀ ۱۵۱ این نشریه به چاپ رسیده است. یکی از حساسیتهای خبری این نشریه پیگری قاطع منع مشروبات الکلی در مجلس بود که در شمارههای سال نخست آن به تفصیل دنبال شده است. [۶۱۴] در جای دیگری هم اشاره کردیم که این معضل که از دولتهای پیشین به دولت مصدق رسیده بود، همچنان پا برجا بود و تا آخرین روزهای دولت مصدق نیز حل ناشده باقی ماند. [۶۱۵] بحث مربوط به زنان و مسأله حجاب نیز برای این نشریه از اولویت خاصی برخوردار بوده و مقالات متعددی درباره آن در این مجله درج شده است. شمارۀ ۲۴۸ آنکه در تیرماه ۳۴ منتشر شده در کتابخانۀ آستان قدس رضوی ملاحظه شد. این نشریه پس از آن نیز سالها انتشار مییافت.
نشریۀ حیات مسلمین به مدیریت مصطفی رهنما انتشار مییافت. وی که از سن قانونی برای گرفتن امتیاز برخوردار نبود مدتی به نام سید ابوالفضل ابن الرضا (برقعی) و اسدالله طوفانیان امتیاز گرفت، اما نشریه در اختیار خودش بود. همانگونه که در ذیل معرفی جمعیت مسلم آزاد اشاره شد، این نشریه اخبار جهان اسلام و مقالاتی در دفاع از دین مینوشت که به طور عمده به خامۀ جناب آقای مصطفی رهنما بود. [۶۱۶]
علی اکبر تشید [۶۱۷] که به تخصص در تاریخ اسلام شهرت داشت، و جزو هیئت مدیرۀ اتحادیۀ مسلمین بود (و نیز مشاور حقوقی مجلس شورای ملی) در اواخر دهۀ ۳۰ اقدام به انتشار مجلهای با عنوان مجلۀ تاریخ اسلام کرد که شمارۀ دوم از دورۀ سوم آن در تیرماه ۱۳۳۹ ش به چاپ رسیده است. شماره ۳۲ـ۳۳ مربوط به سال ۱۳۵۱ ش است و روی جلد همین شماره سال تأسیس آن ۱۳۲۰ قید شده است. تشیّد از سالها قبل در مطبوعات دینی قلم میزد و مقالاتی مینوشت که از آن جمله چندین مقاله تحت عنوان پنج مقاله تشید در ردّ ادعای تساوی حقوق بانوان با مردان بود که در رد برخی از نوشتههای مربوط به زنان، در مجله ندای حق در سال ۱۳۳۱ درج شده و مجموعه آن به سال ۱۳۳۷ به صورت کتاب منتشر شد. تشید گهگاه در اتحادیه مسلمین نیز سخنرانی میکرد که متن یکی از این سخنرانیها در نشریۀ مسلمین (ش ۹ـ۱۰ اردیبهشت ۱۳۲۸) چاپ شده است. از او کتابی هم با عنوان اولین امارت شیعه در سال ۱۳۲۴چاپ شد که درباره قیام مختار است. براساس آنچه روی صفحه اول کتاب مذکور آمده، تشید در این وقت، معاون دبیرخانه و نماینده قضائی مجلس شورای ملی بود. وی به سال ۱۳۴۰ به مؤتمر العالم الاسلامی رفت و مجموعه مقالات ارائه شده در آن کنفرانس را با ترجمۀ فارسی آن تحت عنوان هذه الذریعة انموزج من افکار المسلمین... در سال ۱۳۴۱ به چاپ رساند. وی در سال ۱۳۳۸ در نشریۀ راه حق، سلسله مقالاتی درباره سیدحسن مدرس با عنوان نابغۀ ملی ایران نوشت. مجلۀ وی دست کم تا سال ۱۳۴۹ چاپ میشده و نشانگر نزدیکی احتمالی او به دربار است. پشت جلد شمارۀ ۲۹ آن مجله، از دورۀ سوم (اردیبهشت ۴۹) فتوای شلتوت دربارۀ رسمیت مذهب جعفری است.
مجلۀ راه حق متعلق به شیخ حجتی واعظ هم در سال ۱۳۳۶ (در رشت) انتشار یافت. گرایش کلی آن مبارزه با بیدینی و ارائه تحلیلهایی در دفاع از اسلام بود که البته شمارۀ یکم آن چندان قوی به نظر نیامد. شمارۀ ۲۱ آن (سال دوم، شمارۀ ۹) در اردیبهشت ۱۳۳۸ و شمارههای ۲۵ـ۲۶ آن در شهریور - مهر ۱۳۳۸ چاپ شده است. برخی از همکاران این مجله عبارت بودند از: میرزا خلیل کمرهای، سیدهادی خسروشاهی، سیدمحمدتائب، حجت الاسلام اشراقی، و حجتی کرمانی. وی بعدها بر اثر تصادف در جادۀ اصفهان درگذشت و در قبرستان شیخان قم دفن شد.
نشریۀ ماهنامۀ طالب حق با صاحب امتیازی محمد جوادی هم نشریهای دینی بود که در رشت منتشر میشد. شماره هشتم آن از دی ماه ۱۳۳۶ حاوی مقالاتی است از حاج سراج انصاری، عباس بصیری، میرزا ابوالحسن فقیهی (به احتمال پسر شیخ شعبان)، علی عفیفی ثابت و چند تن دیگر. شمارۀ دهم این نشریه در اسفند ماه ۱۳۳۶ منتشر شده است. آقای تبریزی برایم نوشتند که این نشریه در دهۀ چهل و پنجاه به صورت هفتهنامه انتشار مییافته است.
از دیگر نشریات محلی یکی هم جلوۀ حقیقت از فخرالدین حجازی بود که دست کم در سال ۱۳۳۱ و شاید اندکی بعد در سبزوار انتشار مییافت. صاحب امتیاز نشریه پدر او شیخ محمد حجازی بود، اما کار آن بر عهدۀ خود فخرالدین بود. در شمارۀ ۲۷ آذر سال ۱۳۳۱ نامۀ مفصلی در این نشریه خطاب به دکتر محمد مصدق دربارۀ اجرای احکام اسلام نوشته شده و ضمن آن آمده است که طی ماههای گذشته، به رغم برخی از خدمتها «هنوز قطرهای از زلال خدمت به دیانت در کام تشنگان وادی امید و حسرت نریختهاید.» [۶۱۸] در این نشریه مقالاتی هم دربارۀ اهداف سیاسی نهضت امام حسین÷ با نثری زیبا و انقلابی که بیگمان به قلم خود فخرالدین بوده انتشار مییافت. نشریۀ یاد شده هفتگی بود و پنج شنبه انتشار مییافت.
مردان خدا نام نشریه دینی دیگری بود که در سال ۱۳۲۷ـ۱۳۲۸ منتشر شد. این نشریه با مدیریت شخصی به نام علی بسطامی انتشار مییافت و دست کم یازده شمارۀ آن به صورت ماهانه منتشر شد. دومین شماره آن، با تصویری نقاشی شده از بقیع مزیّن شده و مقالاتی دینی در آن درج شده است. امام حسن، غریب در وطن (۳ـ۱۶)، انسان فطرتا طالب حقایق است از راشد، ترجمه نهج البلاغه از فیض الاسلام، و مقالات کوتاه دیگر و شعری از فراهانی با عنوان دیدار با یک فکلی ۲۱ـ۲۵) که نقد غربزدگی ا ست. راشد در شماره سوم نیز مقاله کوتاهی درباره امام حسین دارد. در این نشریه، به جز مقالات دینی، گهگاه در قالب نظم یا نثر، مقالاتی که ناظر به مسائل روز است، دیده میشود. شعری با عنوان چگونه بابی و بهایی در ایران پیدا شد در شماره هفتم و بخشهایی در شمارههای دیگر آن آمده است. جالب آنکه در صفحه پایانی شماره هشتم آن، تصویری از اعدام شیخ فضل الله را درج کرده و زیر آن نوشته است: این مشروطه، مشروعه نیست. و این عبارت شیخ فضل الله: نیمه شب تشنه شدم کوزه را برداشتم، هنوز جرعهای ننوشیده، دانستم که شراب است، آن را بر زمین زدم و شکستم. در شماره دهم مطلب منظومی با عنوان کمدی انتخابات در پنج تابلو آمده است.
پس از ۲۸ مرداد هم نشریات مذهبی کمابیش تا چند سال به کار خود ادامه میدادند. حاج سراج در سرمقالۀ مجلۀ مسلمین (شمارۀ اول و دوم ۱۳۳۵) از مجلات دینی ایمان، آیین اسلام، پرچم اسلام، دنیای اسلام، نور دانش، عظمت اسلام، نهضت اسلام، فروغ علم، گنج شایگان، یاد کرده است.
گنج شایگان نشریهای بود که بعد از تعطیلی فروغ علم توسط انجمن اسلامی دانشجویان پدید آمد. امتیاز مجله از آقای ابوالفضل مرتاضی لنگرودی بود که کارمند بانک بود، اما آن را به انجمن واگذار کرد. هیئت تحریریه این مجله عبارت بودند از: مرتاضی لنگرودی، عزت الله سحابی، یوسف طاهری، باقر رضوی و ابراهیم یزدی. نخستین شماره این نشریه در بهار ۱۳۳۲ در بحبوحه جریان نهضت ملیشدن نفت انتشار یافت و پس از کودتا هم محل نشریه غارت شد. از این نشریه شش شماره درآمد که پنجم آن مصادف با کودتا بود و پس از انتشار شمارۀ ششم (و درواقع از خرداد تا شهریور) تعطیل گردید. [۶۱۹] در این نشریه از مکتب واسطه، فراوان سخن گفته میشد که تعریف اسلام به عنوان مکتبی میان کمونیسم و سرمایهداری بوده و بیشتر شعار خداپرستان سوسیالیست بود. به لحاظ سیاسی هم مقالات بلوک میانه از محمدباقر رضوی، اشارهای به کشورهایی بود که حد فاصل قدرتهای غرب و شرق بوده و از آنان - در اصطلاح خلیل ملکی - به عنوان نیروی سوم یاد میشد. گرایش سیاسی این مجله بیشتر جانبداری از دکتر مصدق و مخالفت با آیتالله کاشانی بود. [۶۲۰]
گفتنی است مجموعهای از کسانی که دست اندرکار مطبوعات دینی بودند، در اوائل سال ۲۶ توانستند شرکت سهامی مطبوعات اسلامی را در تهران تأسیس کنند. این افراد که سررشته داران مطبوعات اسلامی این دهه هستند، عبارتند از نصرت الله نوریانی، حاج سراج انصاری، حاج عباسعلی اسلامی و عطاءالله شهابپور که کارهای مختلف آن را انجام میدادند. [۶۲۱] این شرکت که رئیس آن حاج سراج بود، به دلیل زیاندهی و عدم توانایی برای ازدیاد سرمایه در ۲۲ دی ماه ۲۷ منحل گردید. [۶۲۲]
در شماره ۳۳ سال اول مجله هفتگی نور دانش، بیانیۀ انجمن مطبوعات دینی به چاپ رسیده است که نشانگر تلاش روزنامهنگاران مسلمان این دوره برای مبارزه با بیدینی است. [۶۲۳]
نشریۀ ایمان با صاحب امتیازی و مدیریت محمود شهابی نویسنده شناخته شدۀ دوره پهلوی دوم است. شمارۀ اول آن در مرداد ۱۳۲۲ در۲۲ صفحه منتشر شده و با داشتن دوازده مقاله، نام مؤلفان را ندارد. اینکه همه را خود وی مینوشته یا دیگران هم بودهاند، معلوم نیست. در شمارههای بعد گهگاه نام مؤلفان آمده است.
مقالات شماره اول: راه سعادت حقیقی، دین است و بس؛ تأثیر خودشناسی از لحاظ اجتماع؛ علی÷ مجسمه فضیلت و مظهر کمال است، فیلسوف حقیقی، پزشکی در آغاز قرن چهارم، در پرتو قرآن، دیباچه قسمت تفسیر، که مقاله اخیر شروع سلسله مقالاتی در تفسیر قرآن بوده است. از سال اول و دوم این نشریه هرکدام ۱۲ شماره منتشر شده که در کتابخانه مجلس موجود است. مقالات آن دینی و سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. برخی از مقالات فاقد نام نویسنده برخی در انتهای مقاله و برخی هم در صدر آن است. مقالهای با عنوان «روضه خوانی» از مهندس بازرگان در شماره دهم سال اول و مقالهای با عنوان اسلام بر ایران مسلط شد نه عرب، از آقای حسن سعید در همان شماره درج شده است. مقاله بازرگان باید یکی از نخستین نوشتههای او باشد. وی در این مقاله از دیدگاه اجتماعی به دفاع از برگزاری این مراسم پرداخته است. در شماره دوازدهم سال اول مقالهای از مرتضی مدرس چهاردهی با عنوان اسلام و آزادی چاپ شده است. از این نویسنده مقالات متنوع دیگری هم در نشریه ایمان چاپ شده است. از جمله مقالاتی با عنوان «استفاده از تاریخ اسلام» در شماره چهارم سال دوم. از همه جالبتر مقالهای است با عنوان «انقلاب اسلامی» از محمود شهابی در شماره چهارم سال دوم. در این مقاله شرحی از اوضاع عرب در صدر اسلام به دست داده و با توجه به تحولی که اسلام پدید آورد مینویسد: این است نمونه انقلابی که در آن قوم از برکت ظهور اسلام پدید آمد... اسلام چنان تأثیر کرد، نفس گرم محمدی دلهای سرد آن مردم سنگدل را بدانگونه نرم ساخت... ای کاش اهل ایمان امروز از خوابگران برخیزند و آن اوصاف عالیه را زنده سازند. بیگانه و آشنا را امتیاز دهند، بیگانگان را بیگانه و همکیشان را یگانه بشمار آرند. قیمت حقیقی خود را بشناسند... تا چون مؤمنان صدر اسلام سیادت و سعادت را به دست آورند.
نشریۀ رواق متعلق به آقا محمد سنگلجی برادر شریعت سنگلجی معروف و مؤسس مکتب قرآن، شماره نخست خود را در خرداد ماه ۱۳۳۱ ش منتشر کرد. روی آن نوشته شده بود که رواق ارگان افکار مکتب قرآن است. این نشریه که نشریهای دینی است، مطالبی درباره قرآن و تفسیر آن، تصوف و برخی از موضوعات دیگر دینی منتشر میکرد. در این نشریه تصاویری از دارالتبلیغ شریعت سنگلجی و نیز خود محمد سنگلجی به همراه مردانش که در مکتب قرآن بودهاند درج شده است. نشریه نشان میدهد که جریان شریعت ادامه داشته و چند شمارهای از رواق انتشار یافته است. نشانههای قرآنگرایی در این نشریه آشکار بوده و در آن اشعاری در دعوت به تعمق و تفکر در قرآن درج شده است. در شماره دوم گفته شده است که فعلاً هفتهای یک بار روزهای پنج شنبه منتشر میشود. در شمارههای اول رواق سلسله مقالاتی از ابوالحسن بیگدلی درباره «مصلح کبیر شریعت سنگلجی» به عنوان مفسر بزرگ چاپ شده و شرحی از - به قول وی - دشمنیهایی که علیه او صورت گرفت، بیان کرده است.
نشریۀ منادی اسلام که نخستین شماره آن در دی ماه ۱۳۳۰ درآمد و عنوان ارگان جمعیت اتحاد اسلام را داشت، بیشتر خبری و گزارشی و در عین حال دینی، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی است. مدیر مسؤول این نشریه حسن کیوان است و در سرمقاله شمارۀ اوّل، هدف خود را «تقویت روح هماهنگی بین اقوام مسلمین دنیا» و «ارتقاء فکری مسلمانان جهان» و نیز «ترقی، تکامل و ایجاد بهبود در طرز تفکر آنان» است. وی میگوید که ارائه این نشریه یک کار جمعی است که نه ماه روی آن فکر شده است. در صفحه اول، تصویری از شاه و در صفحه دوم، نامه جمعیت اتحاد اسلام به دکتر مصدق درج شده است. عکس روی جلد نخستین شماره، تصویری از آیتالله کاشانی است. توجه به قضایای کشمیر و پاکستان، از همان شماره نخستین آشکار است و مصاحبهای طولانی با وابسته مطبوعاتی سفارت پاکستان در تهران در آن به چاپ رسیده است. پیام آیتالله کاشانی و دکتر مصدق به مناسبت سالروز تولد محمدعلی جناح در ص ۱۹ شماره نخست آمده است. «دکتر مصدق نوشته است: درود بر شما ملت دوست و همکیش و همسایه مهربان پاکستان. من میخواهم رشته محبت و الفتی را که اسلام بین ما و شما بوجود آورده است، با بیان ساده خود، تکان دهم و به شور و شعف شما در این روز فیروز بیفزایم». شماره اوّل چنان است که گویی بخش فرهنگی سفارت پاکستان آن را منتشر کرده است. در شماره بعد مطالبی درباره سوکارنو به چاپ رسیده و در ضمن، با حمایت از مصدق و کاشانی و پیگیری روند جریان نهضت، همراهی کرده است. پیگیری جنبش لیبی، و همینطور بحث درباره تلاشهای غرب علیه مسلمانان، از دیگر مباحثی است که در شمارههای بعد ملاحظه میکنیم. در این نشریه، طرح اتحاد ممالک اسلامی دنبال شده و در این زمینه گزارشهایی از جمله در شماره چهارم سال اول آن، ص ۱۰ـ۱۱ درج شده است.
باید توجه داشت که در این فاصلۀ زمانی، مبارزات ضد استعماری در بخشهای مختلف جهان اسلام، اصولا رنگ ملی - مذهبی داشت و هنوز پای مارکسیستها به طور جدی به آنها باز نشده بود. یک نقطه ابهام آن است که روی جلد برخی از شمارههای سال نخست، به مناسبت و بیمناسبت، تصویر محمدرضا پهلوی چاپ شده است. به علاوه به تدریج، رنگ و بوی مذهبی و دینی آن کاهش یافته و حساسیت خاصی در این باره وجود ندارد. در عین حال، حمایت جمعیت اتحاد اسلام از نهضت ملی ادامه یافته و روی جلد شماره ۲۴ سال اول (نهم مرداد ۱۳۳۱) تصویر کاشانی و مصدق آمده و زیر آن نوشته شده: جمعیت اتحاد اسلام، به شهادت مندرجات نامه منادی اسلام در مبارزات دلیرانه و پرافتخار ملت ایران، همواره به سهم خود شرکت نموده است. پس از آن آرزوی توفیق برای دو رهبر این نهضت کرده است. ۳۰ شماره این نشریه در اختیار ما بود و شماره سیام آن تاریخ پنج شنبه ۱۷ مهر را داشت.
نشریه نهضت اسلام به عنوان نشریهای که ناشر افکار انجمن اسلامی کارکنان دولت است، با هدایت سید جلال کاشانی - که به دفعات نام وی را در این کتاب آوردهایم - نخستین شماره خود را در ۱۷ دی ماه ۱۳۳۱ منتشر کرد. این مطبوعه، نشریهای بود سیاسی و دینی که گویا وضع شده بود تا از حضور زنان در انتخابات جلوگیری کند. در صفحه اول آن، مقالهای از حاج سراج انصاری با عنوان مداخله زنان در امور اجتماعی حرام است، چاپ شده بود که واکنشی در قبال تبلیغاتی بود که به موازات مطرح شدن قانون انتخابات درباره حضور زنان در عرصه سیاست مطرح میشد. شعری هم در همین صفحه با عنوان وکالت بانوان چاپ شده بود. هفته پیش شبی دیدم به خواب / گشته زن بهر وکالت انتخاب. تیتر خود نشریه هم در شماره اوّل این است: دخالت زنان در انتخابات علاوه بر آنکه دشمنی با اسلام و خیانت به ملت ایران است، بزرگترین سنگری است که دو دستی به کمونیستها تقدیم میگردد. تقریبا این شماره به طور کامل و دربست درباره همین موضوع است و این نکته شگفتی است. این مطالب در شمارههای بعد نیز ادامه یافته است. مقاله حاج سراج در شماره سوم، به نظر میرسد در رد بر مقالهای است که به احتمال آیتالله کمرهای در جواز مشارکت زنان در انتخابات نوشته بود و ما گزارش آن را در جای دیگری از همین کتاب آوردهایم. نامه علما و مراجع به مجلس درباره این موضوع نیز در صفحه اول شماره سوم درج شده است. مقالات حاج سراج، پاسخ کمرهای و جوابیه مجدد حاج سراج در شمارههای بعد ادامه یافته است. در شماره نهم این نشریه، شعری نیز از علی دوانی درباره حقوق زن درج شده است: تویی آن سرو باغ آدمیت / تویی زینت و زیور... / چگونه عقل انسانی پذیرد/که مرد و زن عیان گردد برابر/میان مرد و زن میبوده باشد/ تفاوت از زمین تا عالم ذر. [۶۲۴]
موضع این نشریه نسبت به دکتر مصدق نیز از سر مخالفت بوده و او را به خاطر استبدادش مورد انتقاد قرار میدهد. در صفحه نخست شماره هشتم (۴ شنبه ۲ اردیبهشت) تیتر چنین است:حاکم خودم، شاه خودم، مجلس خودم، قانونگذار خودم، آیتالله خودم، ارتش خودم. ادبیات نشریه نهضت اسلام، تند و گاه همراه با رکاکت است، چیزی که نتیجه یک دهه تندروی مطبوعات است. تیتر شماره دهم آن با حروف درشت این است: از روزگار قدیم، در هر صنفی رذل و بیپدر و مادر بوده و هست و خواهد بود.
در این نشریه، همچنین مقالاتی درباره اصل دوم متمم قانون اساسی درج شده که مربوط به اصل طراز اول است. اطلاعاتی نیز درباره نهضتی که در مقابله با توزیع مشروبات الکلی بر پا بوده، در این نشریه آمده است. [۶۲۵]
[۵۵۰] حاج سراج نویسندۀ راتب نشریۀ آیین اسلام بود و از وی به طور مکرر مقالاتی در آیین اسلام نشر میشد که بیشتر آنها بر ضد کسروی و شماری دیگر در باره حجاب و دیگر مسائل اسلامی بود. حاج سراج در مقالهای تحت عنوان «تاریخ، آینۀ عبرت است» نسبت به سیاستهای فرهنگی کشور سخت اعتراض میکند و با توجه به توهینهایی که به اسلام، پیامبر و قرآن میشود، در انتهای مقاله مینویسد: «ما از مجلس و دولت جدا تقاضا میکنیم که هرچه زودتر جلو انتشارات بر ضد دین اسلام و مذهب جعفری را بگیرند.» آیین اسلام، س ۲، ش ۵ (۷ اردیبهشت ۲۴)، ص ۶ـ۷ اقدام نوی دیگر حاج سراج در این نشریه، تلاش برای معرفی محتوای کتابهای دینی جدیدی بود که انتشار مییافت. بنگرید: آیین اسلام، س ۳، ش ۱۴، صص ۱۱ـ۱۳ در واقع حاج سراج یکی از ارکان نشریۀ آیین اسلام به شمر آمده و محل کارش در طول هفته در محل این نشریه بود. (آیین اسلام، س ۴، ش ۲۰، ص ۱۲) حاج سراج در ش ۲۱ سال چهارم این نشریه از مراجع تقلید درخواست کرد اکنون که نشریۀ آیین اسلام تا این اندازه گسترده شده و نفوذ آن به دورترین نقاط ایران رسیده، آن را «تحت نظر خود قرار داده، از یک سو به دایرۀ تبلیغات دینی توسعه دهند و از سوی دیگر از انحراف نگهدارند.» وی همچنین از مراجع خواست نمایندهای را معرفی کنند تا بر مقالات نظارت کنند. وی یادآور شد که این کار برای درخواست کمک مادی نیست و به عکس، نشریه حاضر است به نمایندگان مراجع کمک مادی هم بکند.
[۵۵۱] یادنامه مرتضی نوریانی، ص ۵۲ (نسخه فتوکپی از کتاب که تا این زمان هنوز منتشر نشده و به یمن وجود جناب آقای اسماعیل دمیرچی در اختیار بنده قرار گرفت). نصرتالله بعدها که نشریه آیین اسلام تعطیل شد، عمدتا در مؤسسه نوریانی نزد برادرش مرتضی، به کارهای عادی مشغول بود. طی سالهای دهه شصت، به جای برادرش سرپرست مؤسسه نوریانی شد و این امر از تیرماه ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۹ ادامه داشت (همان، ص ۱۲۴). مرتضی در مهرماه ۱۳۷۷ درگذشت و در شهر کن در فرانسه به خاک سپرده شد. نصرتالله کاسمی هم برای سالها، دبیر بنیاد نیکوکاری نوریانی بود. این بنیاد شماری از آثار تاریخی و ادبی را منتشر کرد. (بنگرید: یادنامه مرتضی نوریانی، ص ۲۹۲) تاکنون از زمان درگذشت نصرت الله که در دهه هفتاد بوده، آگاهی ندارم.
[۵۵۲] آیین اسلام، س ۲، ش ۶، ص ۷.
[۵۵۳] میرزا محمدباقر کمرهای (متولد ۱۳۲۳ق) از نویسندگان و مترجمان معروف این دوره و از علمای شهر ری تهران است که تا سال ۱۳۷۴ ش در قید حیات بود. بحث مستقلی درباره ایشان خواهیم داشت.
[۵۵۴] مقالات متعددی از ایشان تحت عنوان علوی طالقانی (فامیل اصلی ایشان علائی طالقانی است) در سال اول نشریه به چاپ رسیده که بیشتر آنها درباره فطری بودن دین و اساس دعوت انبیا است. همچنین مقدمۀ محمدعبده بر نهج البلاغه نیز توسط ایشان به فارسی ترجمه و در نشریه آیین اسلام چاپ شد. همکاریهای وی با نشریۀ آیین اسلام مستمربوده و در اغلب شمارهها مقالاتی که بیشتر تاریخی است، از وی درج میشده است. بخش عمدۀ مقالات ایشان ترجمه خطبههای نهجالبلاغه همراه با شرحی دربارۀ چگونگی هر خطبه بود که در شماره ۳۳ سال سوم، شصت و چهارمین قسمت آن را به چاپ رساند و خبر نشر آن را تحت عنوان «ترجمه و شرح نهجالبلاغه» در ش ۱۷ سال چهارم، ص ۱۵ داده است. بیشتر درسهای تفسیری وی هم در جمع انجمن اسلامی دانشجویان در آیین اسلام به چاپ رسید. اخبار دیگری هم از وی چاپ میشد. طبق یک گزارش، یک یهودی با نام یعقوب یوسف زاده، در حضور آیتالله طالقانی و اعضای «جمعیت مسلمین» به شرف اسلام نائل آمد که آیین اسلام در چهارم، ش ۳۶، ص ۱۴ خبر آن را درج کرد.
[۵۵۵] سیاستهای فرهنگی انجمن تبلیغات اسلامی - که بانی آن آقای شهابپور بود - با نشریۀ آیین اسلام بسیار نزدیک بود، به طوری که مشترکین تصور میکردند آن دو از یک مرکز اداره میشود. بنگرید: آیین اسلام، س ۲، ش ۳۸، ص ۱۲، س ۴، ش ۲۳، ص ۷. در مقالهای هم که شماری از کارمندان انجمن اسلامی جهرم نوشتند، دقیقا اشاره کردند که دو نهادی که طی این سالها برای دفاع از دین پدید آمده، یکی «انجمن تبلیغات اسلامی» است و دیگری «نامه پرمعنا و شیرین و حقیقتگوی آیین اسلام که در جهان معرفت وحقیقت، بدیل و نظیر ندارد». آیین اسلام، س ۲، ش ۴۶، ص ۱۰.
[۵۵۶] خطیب معروف حسینعلی راشد هم که از سخنرانان جوان دهۀ ۲۰ در محافل مذهبی جدید بود، و همراه برخی از خطبای دیگر از جمله آقای مطهری در دهۀ سی در رادیو سخنرانی مذهبی داشت. پس از آنکه از اصلاحات ارضی دفاع کرد و به سخنرانیهای خود در رادیو در دهۀ ۴۰ و ۵۰ نیز ادامه داد، از سوی مبارزان بایکوت شده و منزوی گشت. به خصوص که زمانی هم (گویا سال ۱۳۴۳) در مدرسه سپهسالار به استقبال شاه رفت، مراسمی که ضمن آن فروزانفر روی پای شاه افتاد و دیگران هم ناظر بودند. از آن به بعد راشد خانه نشین شد؛ بنگرید: تاریخچه حسینیه ارشاد، ص ۴) (درباره دفاع وی از اصلاحات ارضی بنگرید: مقالات راشد، مقدمۀ ص ۲۷) درباره سخنرانهای وی در رادیو همه متفق بودند که محتوای آنها عالی و برای همه قابل استفاده است، جز آنکه این در شرایطی بود که متدینین مبارز سخت درگیر با رژیم شاه بودند و تحمل چنین امری برای آنان دشوار بود.
[۵۵۷] نخستین مقاله در این باب، مقالهای تحت عنوان «زن در اسلام» به قلم «یکی از بزرگان اسلام» در ش ۲ (۵ فروردین ۲۳) بود. بخش دوم در ش ۷ (۹/۲/۱۳۲۳) بخشهای بعدی در ش ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۶، ۱۷، ۱۸. سر مقالۀ شمارهها ۱۶ (۹ تیر ۲۳) و ۱۷ (۱۶ تیر ۲۳) و ۱۸ (۲۳تیر ۲۳) و ۲۳(۲۷ مرداد ۲۳) این نشریه اختصاص به بحث «زنان و حجاب» یافته است. آقای شیخ عباسعلی اسلامی هم در ش ۲۰ (ص۴) یکی از آن سرمقالهها را نقد کرده است. مقالهای نیز با عنوان مسؤولیت زن در جامعه در ش ۱۹ به چاپ رسیده است. همچنین مقالهای با عنوان «آزادی زن در اسلام» به قلم نیرۀ رهبری در ش ۲۱ چاپ شد. و نیز بنگرید: ش ۲۳، ص ۷ «در اطراف بیحجابی» و همان جا ص ۶ نوشتهای تحت عنوان «در اطراف حجاب و قرآن» و ص ۷ نوشتهای تحت عنوان «حجاب» در ش ۲۴، ص ۷ مقالۀ بانو ایزدی با عنوان «به شما ای زنان مسلمان» در ش ۲۶ ص ۵ مقاله «اسلام و بانوان امروز» از صباح کازرونی، در همان شماره، ص ۷، مقاله «در پیرامون حجاب». ش ۳۰، ص ۶ شعری تحت عنوان «مستوری زن» از بانو عصمت. در سال ۲۴ محمود افشار که کفیل وزارت فرهنگ بود، یک سخنرانی در انجمن زنان ایراد کرد و گویا درباره حجاب مطالبی گفت که خشم علما را برانگیخت بنگرید: آیین اسلام، س ۲، ش ۱۵، ص ۱۱. بحث حجاب بار دیگر در سال ۱۳۲۶ بالا گرفت و متنی از فتاوی علما و مراجع درباره حجاب (در قالب ویژه نامهای از سوی نشریۀ دنیای اسلام) منتشر شد که مخالفان نیز دربارۀ آن سر و صدا به راه انداختند. بنگرید: آیین اسلام، س ۴، ش ۳۶، ص ۱۹، ش ۳۷، ص ۸. سلسله مقالات مفصلی هم در دور دوم نشریۀ آیین اسلام که از سال ۱۳۳۳ به بعد چاپ شد، تحت عنوان مقام زن در اسلام به چاپ رسید که برخی از بخشهای آن مورد ا عتراض هم قرار گرفت.
در همان زمان در روزنامۀ اطلاعات درخواستی از سوی حزب زنان ایران دائر بر جلوگیری از رواج چادر درج شد که در آیین اسلام ش ۲۲، ص ۵ به آن پاسخ داده شده است. درج بیانیۀ شیخ عباسعلی اسلامی به عنوان جمعیت پیروان قرآن، خطاب به مجلس شورا نمونۀ دیگر از فعالیتهای مذهبی در باب حجاب است (آیین اسلام، ش ۲۵، ص ۳) زمانی هم که حس صدر کاندیدای مجلس شده بود، جمعیت پیروان قرآن ضمن اطلاعیهای تلاش کرد تا با اظهار اینکه وی به حجاب عقیده ندارد، او را فاقد صلاحیت برای رفتن به مجلس بداند. در این اطلاعیه به مطالبی که حسن صدر در کتاب حقوق زن در اسلام و اروپا (ص ۲۷) نوشته بود (تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۲) استناد کرده و فتوای دو تن از علمای اصفهان یعنی آیتالله ثقة الاسلام مدرس صادقی و آیت الله حاج آقا حسین خادمی را در ذیل آن درج کرده بود.
نشریات دیگر مذهبی این دوره هم به تناسب دربارۀ حجاب مطالبی مینگاشتند. از آن جمله نشریۀ نور دانش از انجمن تبلیغات اسلامی بود که در شمارۀ دوم مهرماه ۱۳۲۶ خود مقالهای تحت عنوان «وجوب حجاب از بدیهات است» از صدیقۀ واحدی درج کرد.
نشریه دنیای اسلام نسبت به حجاب حساسیت زیادتری از خود نشان میداد و در شمارههای متعدد سال دوم خود اخبار و گزارشها و مقالاتی در این باره درج کرد. از جمله وقتی در سال ۱۳۲۶ نشریه ندای زنان در مقالهای از حجاب به عنوان زنجیر یاد کرد و روز هفدهم دی ماه را گرامی داشت. مقالهای در نقد بر آن تحت عنوان «معنای حجاب» در دنیای اسلام، سال دوم، شمارۀ مسلسل ۵۶ (۱۲ دی ماه ۲۶) به چاپ رسید. از جمله بنگرید به شماره ۶۴ این نشریه که در این باره اطلاعات خوبی وجود دارد.
در نشریۀ «ندای حق» نیز مقالات فراوانی درباره زنان وحجاب انتشار یافت. از آن جمله مقالاتی بود که تحت عنوان هفدهم دی روز اسارت و بردگی زنان از شماره ۱۷۳ به بعد انتشار یافت.
[۵۵۸] آیین اسلام، ش ۱۸ (۲۳ تیر ۱۳۲۳) ص ۴. حاج سراج در سالگرد انتشار آیین اسلام نیز یادداشتی در ستایش آن در آن نشریه به چاپ رساند. آیین اسلام، س ۲، ش اول (۱۰/۱/۱۳۲۴)، ص ۴.
[۵۵۹] آیین اسلام، س ۶، ش ۵، ۶.
[۵۶۰] آیین اسلام، ش ۸ (۱۶/۲/۱۳۲۳)، ص ۲۱.
[۵۶۱] از جمله یک سری مقالات با عنوان «نهضت اسلام» به قلم محمدباقر کمرهای در نخستین سال انتشار نشریه چاپ میشد. مقالهای هم با این عنوان چاپ شد: چگونه مسلمین میتوانند نیرومند گردند.
فقط به اجمال میتوان گفت که در جریان انتخابات مجلس شانزدهم به تدریج بحث دخالت مذهبیها در انتخابات زمینه هرچه جدیتر شدن ارتباط دین و سیاست را بار دیگر فراهم گرد برای نمونه بنگرید به سرمقالۀ آیین اسلام، س ۶، ش ۱۲.
[۵۶۲] سرمقالۀ شمارۀ ۲۳، سال چهارم، این بود «سیاست از دیانت قابل تفکیک نیست». همچنین سرمقاله ش ۱۹، سال ششم هم با عنوان «اسلام و سیاست» به همین موضوع پرداخته بود. طبق معمول گفته میشد که اندیشه جدایی دین از سیاست، از مسیحیت سرچشمه گرفته و بیشتر احکام فقهی اسلام بعد سیاسی دارد. در همین سر مقاله از «روشنفکران مسلمان» خواسته شده بود تا «در از میان بردن این فکر نهایت سعی و کوشش خود را مبذول دارند.» مقالۀ «دین و سیاست» در شمارۀ ۲۵ سال ششم از محمدهادی انواری همدانی به چاپ رسید، «یکی از اشتباهات بزرگ مردم ایران این است که دین را از سیاست و سیاست را از دین جدا میدانند و میگویند سیاست امری است که به دین مربوط نیست...» اینها جملات آغازین این مقاله بود.
[۵۶۳] آیین اسلام، س ۳، ص ۱۹، ص ۴.
[۵۶۴] همان، س ۳، ش ۴۰، ص ۶.
[۵۶۵] در واقع در آن روزگار کمتر کسی بود که به مبارزه با شاه بپردازد به ویژه حضور حزب توده که در این سالها قویتر شده و وزرایی هم در کابینه داشت، زمینه را برای بهتر شدن روابط برخی از جناحهای مذهبی با شاه فراهم میکرد. به ویژه نوع موضعگیری آیت الله بروجردی نیز در برابر دربار، در این مسأله اهمیت داشت. در واقع نخستین گروهی که از این حریم گذشت، فدائیان اسلام بودند؛ اما دیگر چهرههای دینی جامعه، خود را رو در روی دربار نمیکردند. در ش ۱۰، سال چهارم، آیین اسلام، ص ۳، درست پس از سفر شاه به آذربایجان، آن هم در روزهای پس از نابودی حزب دمکرات در آن دیار که محبوبیت دولت و شاه بالا رفته بود، حاج سراج انصاری مقالهای با این عنوان نوشت: شاه دوستی اگر از ناحیه دین سرچشمه بگیرد هرگز زوالی نپذیرد» وی در این مقاله، استقبال مردم آذربایجان را از شاه بر این اساس تحلیل میکند که آنان «فشار بیدینی و مضرات لامذهبی را» در دورۀ پیشه وری دیدند و در واقع به خاطر نجات دینشان از دست مزدوران کمونیست بیگانه بوده است که این چنین از شاه استقبال کردهاند. حاج سراج در شمارۀ بعد (ص ۳ - ۴) ادامۀ این مطلب را تحت عنوان «اعلی حضرت همایونی توجه فرمایند» پی گرفته، خواستار از بین بردن مراکز فحشا و بیدینی شد. از نکات جالبی که حاج سراج آورد، اشاره به فرمان شاه سلطان حسین برای برچیدن مناهی بود که به صورت کتیبهای سنگی در بسیاری از مساجد آن روز هنوز بر جای مانده بود.
در همین سفر شاه به آذربایجان بود که آیت الله شریعتمداری در مدرسۀ طالبیه تبریز از شاه استقبال کرد. متن سخنرانی وی در این مراسم را بنگرید در: آیین اسلام، س ۴، ش ۱۰، ص ۱۰.
[۵۶۶] نشریۀیاد شده نسبت به مرجعیت نیز سخت احترام گذاشته و بخشی از یکی از ویژه نامههایش را به چاپ تصویر آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و شرح زندگی او اختصاص داد. همینطور در شمارۀ ۲۸ شرح حال مفصلی از سید هبةالدین شهرستانی به چاپ رساند.
[۵۶۷] برای نمونه بنگرید: آیین اسلام، ش ۲۸، ص ۱۷. اوج این مقالات تا پایان سال ۲۴ بود که کسروی در ۲۰ اسفند آن سال کشته شد. در شمارۀ پایانی آن سال و نیز شمارۀ اول و دوم سال ۲۵ هم اشارهای به جریان کشتن کسروی نشد. اما در شماره سوم (ص ۱۱، ۱۲) و شمارههای بعد (از جمله ش ۶، ص ۲، ش ۸، ص ۱۱، ۱۲ و بسیاری دیگر) تلگرافهای متعددی از شهرهای مختلف و با امضاهای بیشمار، در حمایت از کشتن کسروی و لزوم آزاد کردن متهمان قتل او در آیین اسلام درج شد. در ادامه تبلیغات گستردۀ متدینان بود که نشریه جهان پاک که ناشر افکار کسروی بود، در میانۀ سال ۲۶ تعطیل شد. (آیین اسلام، س ۴، ش ۱۱، ص ۷).
[۵۶۸] افزون بر مقالاتی که تحت عنوان اسلام و بهداشت چاپ میشد، مقالات دیگری مانند مقالۀ دین و دانش (ازمصطفی عاملی دزفولی) در آن انتشار مییافت (ش ۱۵، خرداد ۱۳۲۳، ص ۲۷ـ۳۰) که هدفش نشاندادن توافق دین با علوم جدید بود. همچنین مقالاتی بسیار طولانی از سوی دکتر علائی درباره «روزه» نوشته شد که آثار آن را بر بدن از دیدگاه علوم پزشکی به تفصیل مورد بحث قرار داده بود. (سی و دومین قسمت آن درآیین اسلام، س ۴، ش ۳۳، ص ۹) مقاله دیگری تحت عنوان «بهداشت دهان و دندان در اسلام» در آیین اسلام چاپ میشد که هیجدهمین بخش آن در س ۴، ش ۳۴، ص ۸ چاپ شد.
[۵۶۹] مقالهای با عنوان «حکومت اسلامی آخرین نقشۀ اصلاح» در شمارۀ ۲۴ سال دوم، ص۱۲ به قلم احمد شکریه از کارمندان انجمن تبلیغات اسلامی به چاپ رسید. آخرین بخش این سری مقالات در ش ۳۳ سال دوم چاپ شد. در بخشی از مقالات حاج سراج انصاری هم که تحت عنوان «شیعه چه میگوید» به چاپ رسید، با حروف سیاه این عبارت آمده است: «حکومت حق خداست و تمام حکومتهایی که تحت حکومت خدایی اداره نشوند، در هر منطقهای از مناطق روی زمین باشد و به هر اسم و رسمی که باشد، حکومت باطله و غاصبه و جائره است». آیین اسلام، س ۲، ش ۳۸، ص۶.
[۵۷۰] بنگرید: آیین اسلام، س ۲ ش ۳۷، ص ۴، بخش عمدۀ مباحث ضد بهایی این نشریه را آقای حاج حسن نیکو و عبدالحسین آیتی که خود سوابق بهائیگری داشته و از آن بازگشته بودند، عهده دار بودند. (به توضیحات وی در این باره بنگرید: آیین اسلام، س ۳، ش ۳۶، ص ۵) این مباحث همچنین به صورت کتاب منتشر میشد.
[۵۷۱] یک نمونۀ جالب، قصیدۀ او تحت عنوان «پند و موعظه» بود که در ویژه نامهای که برای آیتالله اصفهانی منتشر شد، درج گشته بود. همچنین شعری که به مناسبت مبعث رسول خدا ج سرود در ش ۱۹ همان نشریه به چاپ رسید. مانند این قبیل قصاید از وی در آیین اسلام فراوان است. بعدها خودش نوشت که بیشترین قصایدی که سروده، همانها بوده که برای آیین اسلام سروده است. گفتنی است که ابوالقاسم حالت سرود جمهوری اسلامی: شد جمهوری اسلامی به پا/ که هم دین دهد هم دنیا به ما» را در اوائل انقلاب سرود، بنگرید: ۵۷ سال با ابوالقاسم حالت، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ۱۳۷۹، ص ۲۵.
[۵۷۲] آیین اسلام، ش ۲۸، ص ۲۱.
[۵۷۳] همان، س ۱، ش ۴۶، ص ۵، اشعار مرحوم حالت هم به لحاظ مایههای ادبی و هم دینی، در سطحی عالی قرار داشت. وی زبان انعکاس جریان دینی نیرومندی بود که در عامۀ مردم در حال پدید آمدن بود. دو سه بیت از اشعار وی را که اشاره به بیدینی و لزوم احیای دین در این دوره دارد، از آیین اسلام (س ۳، ش ۴، ص ۱۲) درج میکنیم.
بگوش ملت ایران پیام ما برسان
بگو که سخت فکنده است دست بیدینی
هزار عقده مشکل به کار خرد وکلان
دوباره در پی احیای دین کنید اقدام
به رأی روشن و عزم متین و فکر جوان
اگر که مشکل ما اتحاد اسلام است
چه مشکلی که به کوشش نمیشود آسان
به حیرتم اگر این ملک، ملک اسلامی است
زدیده جلوۀ اسلام از چه روست نهان
[۵۷۴] بنگرید به فتوای آیت الله کاشانی در آیین اسلام، س ۴، ش ۳۴، ص ۱۸ و سخن سید شرف الدین در همان شماره در ۳۱ اردیبهشت سال ۲۷ به درخواست آیت الله کاشانی تظاهرات عظیمی در مسجد سلطانی تهران به راه افتاد (آیین اسلام، س ۵، ش ۷، ص۲) مجلۀ هفتگی نور دانش نیز در همین ایام مقالات و اشعار متعددی به مناسبت مسأله فلسطین انتشار داد. تاکنون در مبارزات آیت الله کاشانی در ارتباط با فلسطین و دیگر مسائلی که آن زمان جهان اسلام درگیر آن بود، توجه کافی نشده است. در مجلد اول کتاب «مجموعهای از مکتوبات سخنرانیها و پیامهای آیت الله کاشانی از سال ۱۲۹۹ تا شهریور ۱۳۳۰) نمونههای فراوانی از این قبیل فعالیتها را میتوان ملاحظه کرد. بخش عمدهای از آنها مربوط به فلسطین است اما در باره مراکش کشمیر و مصر نیز نامهها و اسنادی از ایشان در همان کتاب آمده است.
[۵۷۵] آیین اسلام، س ۲، ش ۴۳، ص ۴، (۲۸/۱۰/۱۳۲۴)
[۵۷۶] همان، س ۲، ش ۴۵، ص ۱۱.
[۵۷۷] به گزارش آیین اسلام (س ۵، ش ۲۳) دربارۀ این ترور و موضع هوادارانه آن نسبت به شاه توجه کنید. این شماره آخرین شمارۀ آیین اسلام در سال۲۷ بود. به دنبال این ترور فضای سیاسی کشور بسته شد و بسیاری از مخالفین دستگیر، زندانی یا تبعید شدند. شگفت آنکه در مجلۀ مسلمین ش ۹ و۱۰ که در اردیبهشت ۱۳۲۸ انتشار یافته، مقالهای تحت عنوان «ترور در اسلام» به قلم فیروز آبادی (آیتالله) به چاپ رسیده که ضمن آن به شدت از ترور انتقاد شده است.
[۵۷۸] از ابوالفضل حاذقی کتابی با عنوان زن از نظر حقوق اسلامی در سال ۱۳۱۸ نوشته شده و در ۱۳۲۴ منتشر شده است. مواضع وی در عین حال که دفاع از برخی از جنبههای سنتی است، اما در بسیاری از مسائل با رویکرد مدرن به بحث زن پرداخته است. از جمله در ص ۱۱ آمده است: سال ۱۳۱۴ در تاریخ زندگانی زنان ایران دارای ارزش و اهمیت مخصوصی است، زیرا در ۱۷ دی ماه سال نامبرده، بزرگترین نعمتی را که میتوان برای آنان تصور نمود نصیب ایشان شد! با این همه طی صفحات ۱۶۰ـ۱۷۱ از حجاب اسلامی دفاع کرده و آن را مستند به آیات قرآن و احادیث واجب و لازم شمرده است.
[۵۷۹] همکاران سابق کمتر با آنان کار میکردند و نام مؤلفان به ویژه در اوائل نشر آن، به ندرت روی مقالات درج میشد. مرتضی مدرسی چهار دهی مقالاتی در شمارههای متعدد در باره سید جمال نوشت که بعدها به صورت کتاب چاپ شد. طرح سیدجمال در این دوره کار جالبی بود.
[۵۸۰] شاید تندترین نمونۀ آن سرمقاله ش ۵۹ بود با عنوان هدیه به پیشگاه شاهنشاه جوانبخت.
[۵۸۱] از جمله بنگرید به تلگراف تسلیت آیت الله بروجردی به شاه درباره کشته شدن علیرضا پهلوی. آیین اسلام (س ۸، ش ۴۳، ص ۱۴) آیین اسلام در صفحۀ بعد همان شماره، مقالهای درباره اتحاد دین و سیاست به چاپ رسانده است! آخرین شمارهای که از این نشریه در اختیار ماست، ش مسلسل ۳۷۱(۲۶ اسفند ۱۳۳۴) یعنی آخرین شمارۀ این سال است.
در همین جا باید از استاد ارجمندم حضرت آیت الله حاج سید محمدعلی روضاتی - دامت برکاته - که با لطف و مهربانی دورۀ نشریۀ آیین اسلام و بسیاری از مطبوعات دیگر آن دوره را برای استفاده در این نوشتار، در اختیارم گذاشتند سپاسگزاری کنم.
[۵۸۲] آقای نصرت الله نوریانی با آنکه طی سالها به کار تجارت در زمینه وارد کردن دستگاه چاپ اشتغال داشت. اما هنوز احساس فرهنگی گذشته را حفظ کرده بود. از تاریخ درگذشت ایشان اطلاعی نداریم.
[۵۸۳] مدیر نشریۀ «الاسلام» محسن فقیه شیرازی بود.
[۵۸۴] گویا بعدها این جمعیت که خبری دیگر هم از آن نداریم، به جایی نرسیده است، بدین رو درسال ۲۶ روی نشریه آمده است: ناشر افکارکلیه اجتماعات دینی.
[۵۸۵] یک صفحۀ بزرگ که تصویر اجتماع دانش آموزان جامعه تعلیمات اسلامی در مسجد سلطانی است همراه با خلاصه اهداف جامعه در ادامۀ نشریۀ ش ۵۹ چاپ شده است.
[۵۸۶] پرچم اسلام، س ۲، ش ۴، ۵، مسلسل ۵۲ـ۵۳.
[۵۸۷] پرچم اسلام، س ۱، ش ۴۷. برای توضیحات واعظ زاده خراسانی درباره نقش میرزا احمد کفائی - فرزند آخوند خراسانی - در حفظ حوزه علمیه مشهد بنگرید به حوزه ش ۴۳ـ۴۴، ص ۱۹۸.
[۵۸۸] پرچم اسلام، س۲، ش ۱۳، (۶۱) در شمارۀ بعدی نیز عنوان اول این است: مجلس پانزدهم طراز اول. و افزوده شده: ملت ایران از اعلی حضرت همایونی حضور پنج نفر از علمای طراز اول را در مجلس پانزدهم استدعا دارد.
[۵۸۹] پرچم اسلام، س ۲، ش ۲۰، در شمارۀ ۲۵ سال دوم مقالهای تحت عنوان خرافات چیست و خرافاتی کیست به چاپ رسیده است. این مقاله به قلم مدیر خود نشریه است.
[۵۹۰] از جمله مقالۀ ذبیح الله محسنی کبیر تحت عنوان دارالعلم قم در ش ۴۲ و ۴۳ سال دوم.
[۵۹۱] پرچم اسلام، س ۲، ش۴۰، (مسلسل۹۰)
[۵۹۲] نشریه پرچم اسلام دست کم تا سال هفتم آن یعنی سال ۱۳۳۰ منتشر شد که تا شماره ۷ آن یعنی ۱۵ خرداد سال ۱۳۳۱ در کتابخانۀ آستان قدس رضوی موجود است. بنگرید: فهرست روزنامههای موجود در کتابخانۀ مرکزی آستان قدس رضوی، ص ۹۷.
[۵۹۳] دنیای اسلام، سال اول، ش ۵، ص ۱.
[۵۹۴] اساساً واقعه گوهرشاد طی سالها به ویژه در شهر مشهد مورد توجه بوده و هر ساله به مناسبت آن جلسات روضهخوانی برگزار میشده است. بنگرید به شعر خوشدل در سال ۲۵ به یاد شهدای خراسان در دنیای اسلام، سال اول، ش ۲۱، ص ۳، و در این باره بنگرید به مجموعه اشعار مصیبتنامه در وصف عزای این واقعه که ما در مقالات تاریخی دفتر ششم (ص ۱۰۵ـ ۱۱۶) آن را چاپ کردهایم.
[۵۹۵] دنیای اسلام، سال اول، شماره ۲۲، عنوان صفحۀ اول: عمومم طبقات مسلمین ایران با کمال بیصبری منتظر اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی میباشند.
[۵۹۶] آیین اسلام، س ۴، ش ۲، ص ۱۸، تلگرافهای اعتراض را از شهرستانهای مختلف بنگرید در: آیین اسلام، س ۴، ش ۵، ص ۱۶، همین تلگرفها سبب رفع توقیف از آن شد.
[۵۹۷] آیین اسلام، س ۳ع ش ۳۱، ص ۴.
[۵۹۸] همان، سال پنجم، اول فروردین، ۱۳۲۸ (مسلسل ۲۴۳).
[۵۹۹] دنیای اسلام، نخستین شمارۀ سال ۱۳۲۷ (سال پنجم)، ص ۳.
[۶۰۰] عمادزاده از نویسندگان مذهبی شش دهۀ تاریخ معاصر ایران است که آثار زیادی در زمینۀ مسائل مختلف به ویژه تاریخ اسلام نگاشته است.
[۶۰۱] در ش ۶ سال هشتم، اساسنامۀ مجامع اخوان اسلامی درج شده است.
[۶۰۲] برخی از عناوین شمارۀ اول سال هشتم، عبارت است از: دعوت به اخوت در اسلام، منظومۀ عقل و خرد، جمعه و جماعت در اسلام، توحید و تفسیر، علم و دین، راهنمایی بشر، یک مربی بزرگ در اسلام، قدمی به سوی کمال مطلوب. عناوین شمارۀ سوم آن چنین است: اقتصاد و اسلام، ارکان عقیده و ایمان در اسلام، قران و مذهب شیعه، رادیو و اتحاد بشر، علم و دین، تساوی حقوق مرد و زن، اعلیحضرت ابن سعود به موجب سندی مذهبی شیعه را به رسمیت شناخته و با ساختمان قبور ائمۀ بقیع موافقت نموده است. راز آفرینش و صلح عمومی.
[۶۰۳] برخی از شمارههای سال ۱۳۴۳ آن به عنوان پنجمین سال دورۀ جدید در کتابخانه مسجد اعظم قم وجود دارد.
[۶۰۴] یکی از طرفداران انجمن درسال ۱۳۲۷ نوشت: انجمن تبلیغات اسلامی هفت سال است که با زحمت فراوانی در طرفداری دانش کوشیده و جهان و جهانیان را به نور دانش منور کرده است... (مجلۀ هفتگی نور دانش، سال اول، ش ۴۸، ص ۱۳۳۶)
[۶۰۵] این زمانی بود که آیین اسلام تعطیل شده بود.
[۶۰۶] بنگرید یاداشت انتهایی شمارۀ ۲ـ۳ نشریه مسلمین.
[۶۰۷] بنگرید مقالۀ درس اجتماعی به زبان ساده از همایون، در نشریۀ مسلمین شماره ۹ـ۱۲ (۱۳۳۴) ص ۱۴. محمدهادی امینی از نجف مقاله میفرستاد. همانگونه که برای مجلۀ نور دانش نیز در سال ۱۳۲۷ مقالاتی فرستاد. برخی از نویسندگان فارسی زبان دیگری هم در نجف بودند که با این نشریات همکاری داشتند. از آن جمله شیخ محمدرضا جعفری اشکوری که در شمارۀ ۴۷ و ۴۸ مجلۀ هفتگی نور دانش سال اول، مقالاتی به چاپ رساند. درباره مقالات عبدالهادی حائری در «حیات مسلمین» و دیگر نشریات مذهبی آن دوره بنگرید به آنچه گذشت، ص ۹۷ - ۹۸.
[۶۰۸] نمونۀ آن نقد کتاب حقایق شیعیان آقای احقاقی اسکوئی، عالم شیخی مذهب بود که آن را در دفاع از شیخ احمد احسائی و سیدکاظم رشتی نوشته و چندین بار از سوی افراد نقد شده و احقاقی به آنها پاسخ داد.
[۶۰۹] در صفحۀ پایانی شماره پنجم، اعلام شد که مشترکین به حد نصاب نرسیده و بیم آن میرود که نشریه تعطیل شود.
[۶۱۰] مسلمین، ش ۱، ص۱۳۳۴، ص۲ـ۳.
[۶۱۱] مسلمین، ش ۱، ۲ (سال چهارم (۱۳۳۵)، ص ۴۸ـ۴۹)
[۶۱۲] نشریۀ مسلمین، ش ۱۳، (خرداد ۳۰) ص ۱۸.
[۶۱۳] عناوین این شماره عبارت است از ورود موکب شاهنشاهی به کراچی، سخنرانی آقای راشد، سخنرانی آقای صباح کازرونی، سخنرانی آقای سید صدرالدین بلاغی، برابری در اسلام (عمادزاده) دین اسلام و دانش (ابراهیم به نژاد) سخنرانی شیخ محمود حلبی در رادیو مشهد، سخنرانیهای آقای حلبی در سال ۱۳۲۹ به صورت یک کتاب مستقل با همت انجمن تبلیغات اسلامی مشهد چاپ شد.
[۶۱۴] برای نمونه بنگرید به شمارۀ ۳۱ ندای حق (سال اول، ۲۱ فروردین ۱۳۳۰)
[۶۱۵] ندای حق، ش ۱۵۱ (مرداد ۱۳۳۲)
[۶۱۶] محمدمهدی جعفری، درباره وی توضیحاتی که برای شناخت روحیات ایشان مناسب است بنگرید: همگام با آزادی، ج ۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲.
[۶۱۷] دو فرزند وی بعدها به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمدند.
[۶۱۸] نقل نامۀ فخرالدین حجازی به دکتر مصدق خالی از لطف نیست. این نامه میتواند موضع مطبوعات دینی و مطالبات آنان را از دولت ملی نشان دهد. متن نامۀ وی چنین است:
از حق نباید گذشت، تنها عامل مؤثری که بنیان حکومت شما را محکم ساخته و در تاریخ مشروطیت ایران به طرز بیسابقهای شما را حاکم شؤونات ملی و اجتماعی این کشور نموده، نیروی ایمان مردم مسلمان ایران بوده است. آری اگر نهضتهای مقدس دینی و اجتماعات شگرف مذهبی در مساجد و معابد مملکت نبوده و اگر همآهنگی پیشوایان اسلامی و بیانات گویندگان دینی و ادعیۀ خالصانۀ مسلمانان به درگاه حضرت یزدان نمیبود، شما هرگز نمیتوانستید دست به کار بزرگ تاریخی زده و با امپراطور قهار بریتانیا که سالیان دراز چنگال خونآلودش به پیکر مسلمانان رنجیده جهان فرو رفته است پنجه نرم کنید و همچو قهرمانی توانا حریف محیل و دغلباز خود را از صحنۀ سیاست کشور بیرون رانید.
پس متوجه باشید همان طور که برای انجام خدمات ملی این کشور مسؤول هستید، مسؤولیت خطیر و شدیدی را نیز در برابر «دیانت اسلام و جمهور مسلمین عهدهدار میباشید.» امروز تمام نیروهای فعالۀ کشور صرف تقویت دولت شما میشود و تمام ارکان مشروطیت متوجه اقدامات شما میباشد. صریحتر بگویم، روح پرفتوح مؤسس اسلام و روان پاک شهیدان راه حق و بالاخره دیدگان میلیونها نفر مسلمان نگران خدمات دینی شماست. سه ماه از مدت اختیارات تام شما گذشت. درست است که به تصویب لوایح سودمند و برخی اصلاحات داخلی پرداختید، لکن هنوز قطرهای از زلال خدمت به دیانت در کام تشنگان وادی امید و حسرت نریختهاید و کمال تأسف باید گفت هنوز جمعی عناصر پست فطرت یهودی و ارمنی شعبات رسومات را دایر دارند. و مرتبا سم مهلک الکل را در کام جوانان و مردان ساده لوح ما فرو میریزند. و بنیان قومیت ما را متزلزل میسازند.
هنوز در پرتو سایه روشن نور کابارهها و رقاصخانهها جوانان بوالهوس این کشور در آغوش زنان عریان و بیعفت مستانه میرقصند و منطق محکم قرآن را به باد سخریه و استهزاء میگیرند. هنوز سی هزار زن بدکاره در فاحشه خانههای تهران به سر میبرند و آتش مرض و فساد و اخلاق را به خرمن هستی اجتماع این کشور میاندازند.
هنوز فرهنگ ما در منجلات بیدینی و فساد فرو رفته و در سی ساعت برنامۀ گیج کننده آموزشگاهها، تنها یک ساعت خیالی برای تعلیمات مذهبی مقرر شده است.
هنوز سیل لامذهبی و لاقیدی غرش کنان بنای معتقدات مذهبی محصلین را از بیخ بر میکند و دسته دسته جوانان ما ازدامان قرآن فرار کرده به آغوش بیگانگان پناه میبرند.
هنوز فیلمهای وحشت انگیز خارجیان در سالن فاسد سینماها نمایش داده میشود و هنوز دختران رقاصه در صحنۀ سیاه تماشاخانهها از فرزندان این آب و خاک دل و دین میبرند.
جناب آقای نخست وزیر! سه ماه دیگر از مدت اختیارات شما باقیمانده است. فرصت را غنیمت شمارید و همان طور که خود را به نام یک قهرمان ملی معرفی کردهاید، نام خویش را به عنوان یک رجل مذهبی در تاریخ درخشان اسلامی ثبت فرمایید و متذکر شوید که استقلال و ملیت این کشور بسته به ایمان و اسلامیت مردم آن است و اگر خدای نخواسته این از بین برود، آن نیز متلاشی خواهد شد.
آقای دکتر مصدق! شما با یک نیروی شگرف، کارشناسان انگلیسی را از خاک مقدس میهن بیرون را ندید و سفارتخانهها و کنسرلگریهای بریتانیا را تعطیل کردید، ولی به این حقیقت تلخ واقف باشید که ارتش جرار انگلستان به صورت بطرهای شراب در این کشور اسلامی خودنمایی میکند و هستی ما را به باد فنا میدهد و برنامه ناقص فرهنگ که از ساختههای مغز خائن بیگانهپرستان است، نونهالان کشور را به پرتگاه فساد اخلاق و بیدینی سوق میدهد. شما را به خدا برای خدا قیام کنید. قبل از هر چیز لایحۀ منع مسکرات را که به تصویب مجلس شورای ملی رسیده است به موقع اجرا گذارید و سپس قانون مفیدی که متضمن تعلیمات عالیۀ اسلامی باشد تصویب فرمایید و گروه زنان عیاش بیکاره را از ادارات دولتی بیرون ریخته، مردان لایق و معیل را به کار گمارید و آتش فساد اخلاق فاحشه خانهها و سینماها و تآترها را خاموش کنید. با یک سلسله تبلیغات مذهبی در رادیوهای کشور، مردم را به سوی حقیقت و درست کرداری و نوع دوستی دعوت کنید و روح یگانه پرستی و اسلامیت را در مردم تقویت فرمایید و بدانید که در انجام این خدمات برجسته دینی مشیت بالغۀ الهی و همّت رادمردان اسلامی و نیروی فعالۀ ملت ایران پشتیبان شما خواهد بود. و همان طور که در برابر مردم نام شما به عظمت و بزرگی یاد میشود در پیشگاه اقدس قادر متعال نیز محبوب و محترم خواهید بود.
[۶۱۹] درباره این نشریه بنگرید به: جنبش دانشجویی دو دهۀ ۱۳۲۰ و ۱۳۳۲، ص ۳۲ ـ۳۳.
[۶۲۰] بنگرید: جنبش دانشجویی، ص ۳۴ـ۳۵.
[۶۲۱] آیین اسلام، س ۴، ش ۵، ص ۱۹ درباره جشن افتتاح آن و حضور آیتالله سید محمد بهبهانی بنگرید: آیین اسلام، س ۴، ش ۱۳، ص ۴.
[۶۲۲] بنگرید: آیین اسلام، س ۵، ش ۲۳، ص ۱۷.
[۶۲۳] و نیز بنگرید: آیین اسلام، س ۵ (۱۳۲۷)، ش ۴، ص ۲. نشریاتی مانند وظیفه، ندای حق و نور دانش تا حوالی سال ۱۳۴۹ منتشر میشدند. در این سال بود که امتیاز اغلب نشریات به بهانه تیراژ کم لغو شد. گفته میشد که چاپ اعلانها و آگهیها که به موجب قانون میبایست در نشریات کثیرالانتشار منتشر میشد در این نشریات به چاپ میرسید و این (آنچه که گفته شد) موجب اشکال میشد، به همین دلیل آن نشریات را تعطیل کردند!
[۶۲۴] نهضت اسلام، سال اول، شماره ۹، ص ۳.
[۶۲۵] دوازده شماره از این نشریه در کتابخانه مجلس نگهداری میشود.