جریان ها و سازمان های سیاسی-مذهبی ایران

فهرست کتاب

۱- جلال الدین فارسی

۱- جلال الدین فارسی

جلال‌الدین فارسی فرزند محمدعلی به سال ۱۳۱۲ در مشهد متولد شد. پدر و برادرش حبیب الله به کار تجارت اشتغال داشتند. وی در دبستان اسلام (به مدیریت شیخ بهاء) تحصیلات ابتدایی را گذراند و سال ششم ابتدایی را در دبستان و دبیرستان ابن یمین گذراند که آن زمان در کوچه ارک بود. ناظم این مدرسه، استاد محمدتقی شریعتی بود. همزمان استاد شریعتی، دبیر زبان عربی و تعلیمات دینی بود. کتابی هم در تعلیمات دینی نوشته بود که چاپخانه زوار آن را چاپ کرده و استاد خودش آن را در این دبیرستان و نیز دبیرستان‌ فردوسی تدریس می‌کرد. آقای فارسی در وقت‌های آزاد در کتابخانۀ آستان قدس رضوی با کتاب‌های دینی از جمله قرآن و نهج البلاغه آشنا شد. وی کلاس ششم ادبی را (۱۳۳۱ـ ۱۳۳۲) در دبیرستان شاهرضا سپری کرده و دبیر انجمن ادبی این دبیرستان بود. بلافاصله پس از کودتای۲۸ مرداد که نهضت مقاومت ملی تشکیل شد، آقای فارسی در جلسات نهضت مقاومت تدریس داشت و محتوای کتاب نهضت‌های انبیاء و تکامل مبارزه ملی و حقوق بین الملل اسلامی را که آن زمان چاپ نشده بود، تدریس می‌کرد. کتاب تکامل مبارزه ملی نخستین بار در سال ۱۳۴۵ چاپ شد و چنانکه مؤلف در مقدمه نوشته، مطالب آن از پاییز سال ۳۲ تا ۳۷ فراهم آمده است.

نخستین اثر چاپی آقای فارسی نطق تاریخی حضرت آیت الله (محمدحسین) کاشف الغطاء در کنفرانس پاکستان است که در سال ۱۳۳۳ در چاپخانه زوار مشهد چاپ شده و شرحی درباره آن در مقدمه آمده است. [۱۹۳۷] ایشان عربی را در دبیرستان خوانده و پس از آن به صورت تجربی کار ترجمه را آغاز کرده است. به علاوه از صوت العرب هم استفاده کرده و بعدها در سال‌های اقامت در بیروت کاملا با زبان محاورۀ عربی هم آشنا شده است. ایشان از همان زمان، به کارهای فرهنگی و ترجمه و تألیف مشغول بوده و هزینه‌های زندگی‌اش را برادرش حبیب‌الله فارسی تأمین می‌کرد. برادر ایشان همچنین بخشی از هزینه‌های کانون نشر حقایق را نیز می‌پرداخت. [۱۹۳۸] در آن زمان، آقای فارسی مجموعه کتاب‌های کمونیستی اعم از سیاسی و اعتقادی را که حزب توده تا آن زمان نشر کرده بود، مطالعه می‌کرد. مطالعات اسلامی ایشان هم گسترده بود، اما به طور مشخص نمی‌توان گفت که تحت تأثیر چه کسی بوده است. آقای فارسی با تفسیر المنار و الوحی المحمدی و زندگی پیامبر ج هیکل و بسیاری از آثار دیگر نویسندگان مصری نوشته می‌شد از طریق متن عربی یا ترجمه آن‌ها آشنا بود. از آثار داخلی هم با مجله مسلمین حاج سراج و نشریات انجمن تبلیغات اسلامی آشنایی داشت و آن‌ها را مطالعه می‌کرد. آن زمان آقای شیخ عبدالله نورانی [۱۹۳۹] هم طلبۀ مشهد بود و این قبیل کتاب‌ها را تهیه می‌کرد و آقای فارسی از آن‌ها استفاده می‌کرد. آقای نورانی در مدرسه میرزا جعفر حجره داشت و آقای فارسی با ایشان رفت و آمد می‌کرد. همچنین درمسجد گوهرشاد پای منبر سخنرانان معروف وقت مانند آقای حلبی و فلسفی و علامۀ امینی و غیره می‌رفت و از آن‌ها استفاده می‌نمود.

آقای فارسی درسال ۳۷-۳۸ به تهران آمد تا در فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی مشارکت فعال‌تری داشته باشد. آن زمان وی یک مصدقی متدین و مذهبی به شمار می‌آمد.

یکی از کتاب‌هایی که آقای فارسی در اوائل دهۀ سی ترجمه کرد، کتاب طبایع الاستبداد از عبدالرحمان کواکبی بود که متن ترجمه را در جلسات نهضت مقاومت برای جوانان حاضر خوانده بود. این ترجمه هیچگاه چاپ نشد. در برخی از آن جلسات دکتر شیبانی هم که این زمان به مشهد تبعید شده بود، شرکت داشت. آقای شیبانی پس از حمله سه جانبه به کانال سوئز، در دانشگاه تهران نطقی کرده بود که به مشهد تبعیدش کردند. کتاب دیگری که آقای فارسی ترجمه کرد، مواطنون لا رعایا از خالد محمد خالد با نام (ملت نه رعیت) بود که مطالبش در ایران قابل نشر نبود و بعدا هم چاپ نشد. سومین اثر ایشان ترجمۀ کتاب نظام الحکم والادارة شیخ مهدی شمس‌الدین بود که آن را در یک رمضان ترجمه کرد و استاد شریعتی آن را ملاحظه نمود. البته چون کتاب مزبور به نظر آقای فارسی سبک آمده بود، نشر نشد.

آقای فارسی در سال ۱۳۳۹ به صورت غیر قانونی به عراق رفت و پس از آنکه چند ماه تحت نظر بود تا پناهندگی سیاسی بگیرد، ‌موفق به گرفتن آن شده، از آنجا به سوریه و لبنان رفت. در سوریه توانست با نماینده دولت جمال عبدالناصر که فعالیت‌های انقلابی کشورهای منطقه را هدایت می‌کرد تماس بگیرد. (اوائل سال۴۰ به ایران برگشت که دستگیر شد و تا شهریور۴۱ در قزل قلعه بود). رفتن به این سفر با تصمیم خود وی اما با اطلاع بازرگان و عزت الله سحابی بود. آقای فارسی پیش و بعد از این سفر، در انجمن اسلامی مهندسین سخنرانی می‌کرد. در این دوره که با دانشجویان عضو نهضت آزادی همکاری داشت، با حنیف نژاد آشنا گردید و از طریق وی با دیگران. محمدمهدی جعفری می‌گوید که جلسات کوه به همراه حنیف نژاد و دیگران می‌رفته و فارسی آن زمان با انتقاد از مشی نهضت آزادی، روی مشی چریکی و مبارزۀ مسلحانه تأکید داشته است. هرچند آن زمان کسی این حرف‌ها را از وی نمی‌پذیرفته اما آن قدر جذابیت داشته که به حرف او گوش بدهند. [۱۹۴۰] این زمان غیر از تاریخ نهضت‌های انبیاء با تاریخ‌های عمومی مانند تاریخ آلبرماله و قصّة الحضارة (تاریخ تمدن) ویل دورانت آشنا شد. به علاوه آن زمان کتابخانه اسدی درتهران کتاب‌های چاپ مصر را می‌آورد و ایشان تهیه می‌کرد که همچنان این آثار در کتابخانه ایشان نگهداری می‌شود. از زندان که آزاد شد، نهضت آزادی تشکیل شده بود و وی به توصیه آقای طالقانی وآقای سید رضا زنجانی، که طی سال‌های ۳۲ تا ۳۹ با آنان ارتباط داشت، برای تقویت جناح دینی نهضت آزادی وارد فعالیت شد. فعالیت فکری ایشان به طور عمده روی نهضت‌های انبیاء و شیوه انبیاء در برخورد با مسائل بود. در این زمینه، نگاه ایشان نگاهی انقلابی بود که با ساختار سیاسی نهضت آزادی چندان سازگار نبود. ایشان هیچ زمانی درس طلبگی نخوانده بود و همان‌طور که اشاره شد، متون دینی را از طریق استاد شریعتی و شیخ عبدالله نورانی فراهم می‌کرد.

آقای فارسی بعد از سال چهلم، مجلدی دیگری از تکامل مبارزه ملی را نوشت که در جلسات کادرهای نهضت آزادی که چهل نفر بودند به صورت کپی تدریس می‌شد. آن مجلد درباره براندازی رژیم پهلوی بود و به همین دلیل هیچگاه چاپ نشد. کار دیگر وی آن بود که بعد از نطق امام دربارۀ کاپیتولاسیون، نوشت که یکی مخالفت امام و دیگری مخالفت برخی از نمایندگان مجلس بود که با هم مقایسه شده بود. طی سال‌هایی که سران نهضت آزادی در زندان بودند، آقای فارسی به همراهی جمعی دیگر، بیانیه‌های نهضت را منتشر می‌کردند که درجای خود به آن‌ها اشاره کردیم و خود ایشان هم شرحی در زوایای تاریک آورده است.

کتاب حقوق بین الملل اسلامی آقای فارسی هم در سال ۴۵ چاپ شد. در دی ماه ۴۷ هم بخش جهاد و امر به معروف تحریر الوسیله چاپ شد. در همین دوره، آقای فارسی به همراه عزیزالله بیات کتاب تاریخ سال اول تربیت معلم معلمان دورۀ رهنمایی و دانشسرای عالی را نوشتند که توسط شرکت سهامی انتشار چاپ شد.

اما کتاب انقلاب تکاملی اسلام، مهم‌ترین اثر آقای فارسی پیش از انقلاب (چاپ انتشارات آسیا)، اثری بود که ایشان در دنبالۀ کتاب نهضت‌های انبیاء نوشت. کتاب نهضت، بار نخست در سال ۱۳۴۴ توسط انتشارات فراهانی چاپ شده بود. در صفحه نخست آن کتاب آمده بود: تقدیم به پیکارگرانی که پرچم نهضت انبیاء را افراشته نگاه داشته‌اند. در صفحه پایانی وعده کتابی دیگر درباره سیرۀ رسول خدا ج داده شده بود که مقصود همان کتاب انقلاب تکاملی بود. بخش اول آن کتاب، درباره انقلاب تکاملی است که شامل دوره بعثت و هجرت پیامبر ج است. بخش دوم تحت عنوان انقلاب ارتجاعی، از سقیفه به بعد است و بخش سوم، تجدید انقلاب تکاملی اسلام که تا پایان عاشورا و عنوانش تاکتیک طف بوده است. در آنجا آمده بود که حرکت سیدالشهداء بخشی از همان استراتژی امیرالمؤمنین÷ و امام مجتبی÷ است. کتاب انقلاب تکاملی پس از یک سال که زیر چاپ بود، به سال ۱۳۴۹ به بازار آمد. [۱۹۴۱] آن زمان چند کتاب درباره امام حسین÷ نوشته شد که در یک مسابقه شرکت داده شدند. مسابقه‌ای که توسط روغن قو (با مدیریت حاج کاظم طرخانی از مؤسسین مدرسه کمال به همراه بازرگان و سحابی) برگزار شد و آقای فلسفی داورش بود. شهید جاوید هم برای همین مسابقه نوشته شد. نوشتۀ آقای فارسی در این مسابقه با عنوان تاکتیک طف بود که بخش سوم همان کتاب انقلاب تکاملی اسلام بود. ایشان در آنجا هدف امام حسین÷ را تشکیل حکومت عنوان کرده و درعین حال تأکید نموده بود که امام نتیجه قیامش را می‌دانسته و با این حال، اقدام به قیام را به خاطر بیعت جمعی از مردم در یک منطقه انجام داده است. ناشر کتاب انقلاب تکاملی کتابفروشی آسیا بود. این کتاب در سانسور رژیم حذفیاتی داشت که آقای فارسی آن‌ها را ابتدا حذف کرد و سپس آن‌ها را در جاهای دیگر کتاب گنجاند. بنابراین روشن بود که پس از نشر آن مطالب که علیه ولایت‌عهدی و سلطنت بود، احتمال دستگیری او وجود داشت.

آقای فارسی در مقام یک تئوریسین، ‌در آن مقطع، به طور عمده روی دو نکته تأکید داشت، یکی تفکر انقلابی و دیگری نظام سیاسی اسلام. این مطلب تقریبا به طور مکرر در نوشته‌های آقای فارسی آمده و می‌توان گفت که صورت نوشته‌های ایشان است.

کتاب انقلاب تکاملی اسلام، تفکر انقلاب و نظام اسلامی را با تطبیق دوره فعلی با صدر اسلام میان نسل جوان مذهبی ترویج و تبلیغ می‌کرد. در نخستین مراحل چاپ این کتاب، ساواک از وجود آن آگاهی یافت و به دلیل وجود کنایات فراوان آن نسبت به رژیم فعلی و اینکه «مطابقت‌هایی با حکومت فعلی» درآن انجام داده، توصیه کرد که از چاپ آن جلوگیری شود. [۱۹۴۲] تأثیر این کتاب به حدی بود که بنا به نقل برخی دوستان، یکی از اساتید حوزه پیش از انقلاب پیشنهاد طرح آن را به عنوان کتاب درسی در حوزه مطرح کرده بود. فردی که در ادارۀ سانسورآن زمان این کتاب را خوانده بود، ‌درباره آن نوشته بود: «نویسنده در آخر مقدمه‌اش اظهار امید می‌کند که آن انقلاب - انقلاب اجتماعی صدر اسلام - به همت مردم ایران تجدید و تکرار شود.» [۱۹۴۳]

به دنبال انتشار این کتاب، آقای فارسی از ایران خارج شد، طی این سال‌ها آقای فارسی با جوانان انقلابی تهران در ارتباط بود و زمانی شماری از آنان مانند حنیف نژاد و سعید محسن در جلسات وی حضور داشتند. زمانی که وی بخش دوم کتاب تکامل مبارزه ملی را درس می‌داد، آنان دریافتند این کتاب مخالف با مبانی پذیرفته شده در اساسنامۀ نهضت است؛ بنابراین تقاضا کرده بودند تا جلسات مستقلی برگزار شود. در این جلسات که در اوین درکه برگزار می‌شد، مشی مبارزه مسلحانه به عنوان روش برخورد با رژیم مورد تأکید قرار گرفته بود. نگاه انقلابی آقای فارسی به تاریخ انبیاء در جریان تحولی که از مبارزه سیاسی ساده به مبارزه گسترده و انقلابی تبدیل شد، مورد استفاده قرار گرفت. هرچند به طور مشخص نمی‌توان گفت افکار ایشان روی کدام بخش از مبانی فکری گروهی مانند مجاهدین تأثیر داشته است، با این حال، کتاب انقلاب تکاملی یکی از آثار پررونق آن دوره به شمار می‌آمد.

آقای فارسی در سال۱۳۴۵ براساس نظام فکری خود در حوزۀ سیاست اسلامی و حکومت از یک سو و باورش به مرجعیت و افکار علما، رساله منشور نهضت اسلامی را نوشت که در نسخ محدودی تکثیرشده و در اختیار برخی از مراجع قرار گرفت. این کتاب در سال ۵۲ و ۵۶ در پاریس با نام برنامه‌ عمل توسط بنی صدر چاپ شد.

اما داستان تجدید انتشار آن در پاریس نیازمند شرحی کوتاه است. [۱۹۴۴] برای کمونیست‌ها، دست کم در آن سال‌ها، چنین تصورشده بود که روحانیت هدف مشخصی را از مبارزات خود دنبال نمی‌کند و به عبارت دیگر، حرکت پانزده خرداد یک حرکت کور است. مصطفی شعاعیان در مقدمۀ نوشته‌ای که با عنوان جهاد امروز یاتزی برای تحرک منتشر شد، توضیح داد که وی طرحی را در روزهای بعد از پانزده خرداد تهیه و آن را در ملاقات با برخی از اعضای نهضت آزادی مطرح کرده است، طرحی که آن را در جزوه‌ای هم که در تفسیر پانزده خرداد نوشته بود، درج کرده است. این طرح که برپایۀ برنامه‌ریزی برای نوعی مبارزه منفی عمومی - شبیه حرکت گاندی - و فراگیر علیه رژیم شاه بوده، پس از طرح برای دکتر مصدق و افرادی از نهضت، قرار شد توسط سه تن از آنان با مراجع تقلید از جمله آیت الله خمینی مطرح شده و فتوای تأییدیه از آنان گرفته شود و پس از تأیید آن از سوی رهبران سیاسی و دینی، در سطح وسیع چاپ شده در اختیار عموم گذاشته شود تا زمینۀ عملی آن فراهم گردد. شعاعیان می‌گوید که مصدق نامه تأییدیه‌ای داد و «سران نهضت آزادی هم، همۀ آن را تأیید کردند». اما شرح داستان موضع سه تن از علما، یعنی آیت الله خمینی، شریعتمداری و میلانی، اول در مشهد، طرح به آیت الله میلانی داده شد و ایشان آن را خواند و تأیید کرد، اما سه روزبعد مضمون جزوه را نادرست خوانده و نسبت به انجام آن اعلام بدبینی کرد. سپس جزوه، مستقیم به قم برده شده و به آیت الله خمینی ارائه شد. آقای خمینی آن را مطالعه کرده گفتند: ما که به سیاست وارد نیستیم، بایستی ما را راهنمایی کرد، اما پاسخ‌هایی را به سه روز بعد موکول کردند. سه روز بعد ایشان هم مانند آقای میلانی اعلام کردند که پیشنهادها نادرست بوده و امکان تحقق عملی ندارد. همین اتفاق دربارۀ آقای شریعتمداری افتاد. سپس جزوه راهی جبهه ملی شد و نه ماه دربارۀ آن میان اعضاء کشاکش و بحث بود. بعدهم رژیم آن طرح را در خانۀ یکی از اعضای نهضت آزادی گرفت و روش‌هایی را برای مقابله با آن آغاز کرد که از آن جمله چکی‌کردن حقوق کارمندان بود که شعاعیان برای آن هم برنامه داشت. شعاعیان این طرح را در قالب کتاب جهاد امروز ارائه کرده و البته تصریح می‌کند که تفاوت‌هایی با طرحی که آن را خدمت آیات و سران داده، دارد. شعاعیان این حکایت را چنان نوشته است که گویی هیچکس برای مبارزه با شاه برنامه مشخصی نداشته و تنها ایشان چنین طرحی را فراهم آورده است.

ناشر کتابچه‌ برنامه عمل، بنی صدر یا شخصی دیگر، در مقدمه این اثر که در سال ۵۶ نوشته شده، با نقل عبارات بالا از شعاعیان و مخصوصا این قضاوت شعاعیان که عدم موافقت علما با آن از آن روی بود که ترسیدند «مبادا بی‌محلی به فتوای سران مذهبی از سوی توده، باعث فرونشینی حیثیت جامعه روحانیت بشود» آن را نادرست خوانده و می‌نویسد:

«اولا این متن (متن شعاعیان) از طرف شاگردان حضرت آیت الله خمینی به نظر ایشان رسانده شد. معظم له آن را به شدت تکذیب کردند. ثانیا کتاب حاضر (یعنی برنامه عمل) سند و بهترین تکذیب‌هاست. این سند که براساس نظرات علمای ایران به صورت برنامۀ عمل تنظیم گشته است، نخستین بار در سال ۱۳۴۵ و برای بار دوم در ۱۳۵۲ به چاپ رسیده است. ارزش این سند وقتی به درستی دانسته می‌شود که خواننده توجه داشته باشد که در دهۀ ۵۰-۱۳۴۰ هیچ برنامه عملی که براساس واقعیت‌های کشور تنظیم شده باشد، از جانب هیچ گروه سیاسی ارائه نشده است. برنامه قالبی چرا» (پایان مقدمه).

اما درباره کتاب منشور نهضت اسلامی یا برنامه عمل، که پیش‌طرحی از حکومت اسلامی بود، باید گفت مباحث آن کتاب از هر جهت ممتاز است: نخست به دلیل اتکای آن به نوشته‌ها و اعلامیه‌های مراجع تقلید که درگیر رخدادهای سیاسی نهضت خرداد بودند، و ثانیا به دلیل انسجام آن به عنوان یک اثر سیاسی منسجم که در ابواب مختلف سیاسی وحکومتی و اقتصادی دست به نظریه‌پردازی اساس نظریات و افکار مراجع دینی زده، امتیاز جدی بر بسیاری از نوشته‌های دیگر دارد. بحث این کتاب با تعریف نهضت اسلامی آغاز شده و در ادامه از محرک نهضت سخن به میان می‌آید. هدف اساسی نهضت، از دید این کتابچه، استقرار نظام اجتماعی است که به عنوان یک غایت بلند مدت مورد توجه است. آنچه به عنوان هدف نزدیک طرح شده استقرار حکومت ملی با اسلوب قانون‌گذاری مشروط و مقید به شریعت اسلام است.

دشمن اصلی این نهضت هیأت حاکمۀ پهلوی است که به لحاظ داخلی یک رژیم استبدادی است و از زاویۀ دید وابستگی به خارج، تحت سیطرۀ دول استعمارگر غربی می‌باشد. بنابراین نهضت در برابر خود، هم باید با استبداد نبرد کند هم با استعمار. دولت پهلوی افزون بر این، متکی به آرای مردم نیست، بلکه بر مشتی اقلیت تکیه کرده است که در داخل، بهائیان و در خارج ایران، صهیونیست‌ها هستند. ارتش هم به عنوان اهرم فشار دولت پهلوی علیه مردم مورد استفاده قرار می‌گیرد. در واقع چون هیأت حاکمه مردمی نیست مجبور است برای خاموش‌کردن صدای مردم از ارتش استفاده کند. سازمان امنیت نیز جزء ‌دیگری از همین تشکیلات است.

هیأت حاکمه، همزمان با تحت سیطره قراردادن قوه مقننه و قضائیه، مردم را از حقوق خود محروم کرده و صدای مطبوعات را نیز برای انعکاس نظریات مردم، قطع کرده است. به علاوه، با رهبران مذهبی مردم نیز درگیر شده و تنها برای فریب مردم در ظاهر به برخی از امور مذهبی توجه نشان می‌دهد.

به لحاظ اقتصادی و طبقاتی، جامعه گرفتار اختلافات فاحش طبقاتی است و اقتصاد جامعه در دست یک اقلیت قرار دارد که بر تمام ارکان اقتصادی جامعه مسلط شده‌اند. از دید نویسندۀ این کتابچه، نهضت اهداف اقتصادی نیز دارد که دقیقا در برابر وضعیت موجود در ایران آن روز بوده و هدفش تأمین منافع مردم و بهره‌مندساختن آنان از حداقل امکانات است.

در بخش سیاسی، اهداف نهضت عبارت است از:

۱- استقرار حاکمیت ملّی؛

۲- اجرای قانون اساسی؛

۳- اسلوب قانون گذاری مقید به شریعت؛

۴- انتخابات آزاد؛

۵- آزادی مطبوعات اجتماعی و احزاب، فعالیت سیاسی، ‌بیان عقیده و فکر و مبارزه انتخاباتی در کادر قانون اساسی.

نهضت در بخش سیاست خارجی نیز خواهان اتحاد با کشورهای اسلامی برای فراهم آوردن زمینه مبارزه با استعمارگرانی است که کشورهای اسلامی را تحت سیطرۀ مستقیم یا غیرمستقیم خود قرار داده‌اند. توصیۀ خاص این نوشته دراین زمینه، ‌وحدت شیعه و سنتی است. در این شرایط، رهبری نهضت جای دولت نشسته و باید با کشورهای اسلامی و دوستانی که در سایر بلاد، همفکر این نهضت هستند، ارتباط برقرار کرده و به مبادلۀ تجارب و وسائل و امکانات بپردازد. باز هم تأکید می‌کنیم که تمامی این مطالب، مستند به اعلامیه‌ها و بیانیه‌های علما و مراجع تقلید است که با دقت گزینش شده است. [۱۹۴۵]

به زندگی آقای فارسی برگردیم. ایشان پس از خروج از ایران در روز پانزده مرداد ۱۳۴۹ و اقامت نزدیک به یک ماه در بیروت، ‌راهی عراق شد. درس‌های ولایت فقیه امام در زمستان سال۴۸ ارائه و به صورت درس درس چاپ شده بود. آن زمان آقای فارسی در ایران، به همراه آقای لاجوردی آن‌ها را گرفته و تکثیر کرده بود. زمانی که آقای فارسی به نجف رسید. کتاب‌های انقلاب تکاملی اسلام، نهضت انبیاء تکامل مبارزه ملی و حقوق بین الملل اسلامی را به امام تقدیم کرده و گزارشی هم از اوضاع ایران به ایشان ارائه داد. امام کتاب‌ها را خواندند و گفتند من تاریخ اسلام نخوانده بودم و این اولین بار است که تاریخ خواندم. آقای فارسی قدری درباره دیدگاه‌های خود و نظریات رایج درباره حکومت با امام صحبت کرد. وی شرحی از نظریات موجود در غرب و نیز آنچه درباره حکومت انبیاء می‌دانست ارائه داد. مهم در حکومت اسلامی این بود که جایی برای سلطه و قدرت نمی‌ماند، بلکه بحث هدایت مردم و ارائه خدمات به مردم بود نه آنکه امر و نهی کند. در این وقت، امام از آقای فارسی خواستند تا کتاب ولایت فقیه ایشان را با اضافات خودشان چاپ کنند. آقای فارسی پس از اقامت سه ماهه در نجف که در منزل دکتر صادقی بود، متن کتاب را به بیروت برد و پس از تدوین جدید، آن را خدمت امام فرستاد. امام دو سه مورد را اصلاح کردند. سپس دعای پایانی را بر آن افزودند. اکنون مقایسه متن اولیه با متن تدوین شده توسط آقای فارسی می‌تواند حجم اضافات را نشان دهد. [۱۹۴۶] امام هزینه چاپ کتاب را در اختیار آقای فارسی گذاشتند و این کتاب توسط انتشارات اعلمی چاپ شد. چند سال بعد با وساطت آقای دعایی، آقای معرفت، همان متن را به عربی ترجمه کرد. [۱۹۴۷]

طی سال‌هایی که آقای فارسی در بیروت و دمشق بود، هزینه زندگی‌اش را از ترجمه پنج جلد کتاب الغدیر که طرف حسابش آقای شیخ علی اسلامی - پسر مرحوم حاج شیخ عباسعلی - بود، به دست آورد. این چند جلد، در ایران به نام مترجم «ج» «ف» چاپ شد. ساواک حتی راضی به چاپ آن به اسم «ج» «ف» نشد. از دیگر ترجمه‌های او، کتاب (امام علی مشعلی و دژی) از سلیمان کتّانی است که به سال ۱۳۴۹ توسط انتشارات برهان در تهران به چاپ رسید.

از دیگر نوشته‌های آقای فارسی در خارج، کتاب درس‌هایی درباره مارکسیسم بود. با انتشارآن، امام ضمن نامه و پیغام از آقای فارسی تقدیر کردند و پیغام را حاج آقا مصطفی آورده وگفت امام فرمودند که من بر هیچ کتابی تقریظ ننوشتم و اگر می‌نوشتم برای کتاب شما می‌نوشتم. انگیزه آقای فارسی برای تألیف این کتاب آن بود که گروه‌های فلسطینی تحت تأثیر آموزه‌های مارکسیستی قرار گرفته بودند. اولین جلد در ایران به نام ج ف چاپ شد. ترجمه این کتاب با عنوان دروسٌ في الماركسیة توسط شهید محمدصالح حسینی [۱۹۴۸] (و بخشی هم توسط مهندس موسی خویی) به انجام رسید.

آقای فارسی در همین مدت کتاب تسلط برقوه مجریه را نوشت. ترجمة شهداء الفضیلة کار دیگر او بود که در بیروت به انجام رسید. کتاب واحدهای بشری هم در آنجا نوشته شد و در سال ۵۶ چاپ شد. کتابی هم تحت عنوان الجهاد اعلی مراحل الکفاح الوطنی توسط ایشان نوشته شدکه ترجمۀ بخشی از تکامل مبارزه ملی بود و خود وی به عربی درآورد. کارهای دیگر آقای فارسی در آن دوره، ترجمۀ قرآن و نیز تألیف کتاب پیامبری و انقلاب، پیامبری و جهاد، و پیامبری و حکومت بود که هرچهار مورد محصول دورۀ اقامت در بیروت بود که البته تکمیل نشده بود. این آثار بعد از انقلاب در ایران به چاپ رسید. سه کتاب اخیر نیز نشانگر همان نکته‌ای است که آقای فارسی همواره و همزمان در افکارش روی دو مفهوم «انقلاب» و «حکومت» تکیه اساسی داشت. کتاب خاطرات حسن البناء هم ترجمه آقای فارسی است که نخستین بار در سال۵۸ (تهران، برهان) چاپ شد.

آقای فارسی طی هشت سال پیش از انقلاب یکی از محورهای اصلی فعالیت‌های انقلابی - اسلامی در لبنان و عراق بود. گرچه بنا به دلایلی، بیشتر به صورت انفرادی کار کرده و با گروه آقای موسی صدر و چمران روابط دوستانه‌ای نداشت. [۱۹۴۹] آقای فارسی علاوه بر کارهای فرهنگی، با سازمان آزادیبخش فلسطین در ارتباط بود و پس از پیروزی انقلاب هم، همراه یاسر عرفات به ایران بازگشت. [۱۹۵۰] بخشی از کارهای وی به مبارزات سیاسی و نظامی بازمی‌گشت که از آن جمله تأمین اسلحه برای مبارزانی مانند اندرزگو بود که از ایران به دمشق و لبنان می‌رفتند تا با تجهیزاتی به کشور بازگرداند. [۱۹۵۱] وی در عمل به عنوان نمایندۀ امام در سازمان الفتح رابط میان مبارزان ایرانی و سازمان مزبور بود.

[۱۹۳۷] درست در همین سال ۱۳۳۳، رسالۀ «المثل العليا في الاسلام لا في بحمدون» از شیخ محمدحسین کاشف الغطاء توسط دکتر شریعتی ترجمه و نشر شد. این کتاب سه مرتبه دیگر هم ترجمه شد. پیش از شریعتی توسط محمدعلی انگجی تبریزی، بعد از وی توسط جلال الدین فارسی، و بار چهارم توسط مصطفی زمانی. در این باره بنگرید: خاطرات شیخ مصطفی رهنما، ص ۳۰. [۱۹۳۸] به گفتۀ آقای فارسی، آقای حبیب الله فارسی بخشی از هزینه خانه شخصی محمدتقی شریعتی را هم پرداخته است. شماری دیگر از اقوام ایشان هم که از اعضای نهضت مقاومت ملی بودند، ‌مانند آقای طاهر احمدزاده - برادر خانم برادر آقای فارسی - حاج محمد قاضی و حاج آقای عامل زاده و حاج محمود حکیمی نیز از اعضای دیگری بودند که خانه استاد را برای ایشان خریداری کردند و هزینه کانون را تأمین می‌کردند. [۱۹۳۹] استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران و روحانی راتب کاروان‌های حج حسینیه ارشاد. [۱۹۴۰] همگام با آزادی، ج ۱، ‌ص ۷۹ـ ۸۰. جعفری در جای دیگری از همین کتاب (ص ۱۱۹ـ ۱۲۱) اشاره به دفترچه‌ای دارد که شب قبل از دستگیری مطالبی از فارسی در باره لزوم مبارزه چریکی یادداشت کرده و از نگرانی آنکه این دفترچه به دست مأموران بیفتد، اوراق آن را خودش و یکی از دوستانش جویدند تا دست مأموران امنیتی نیفتد. با توجه به ارتباط فارسی با حنیف نژاد، این احتمال قوی است که سیاست مبارزه مسلحانه حنیف نژاد به نوعی متأثر از آقای فارسی باشد. [۱۹۴۱] آن زمان برخی از کتاب‌های وی مانند بسیاری از نوشته‌های انقلابی دیگر با نام مستعار چاپ می‌شد. از جمله در سال ۴۹ کتابی با نام «اسلام ۱» به اسم نویسنده جلال ابوفارس و ترجمه شیخ محمد خالص چاپ شد. [۱۹۴۲] بنگرید به گزارش ساواک در: زوایای تاریک، ص ۲۰۶. [۱۹۴۳] بنگرید: زوایای تاریک، ‌ص ۲۱۴؛ کتاب هفته ش ۴۲ (۱۳ بهمن ۸۰) ویژه نامه کتاب انقلاب، ‌ص ۶ در همانجا آقای فارسی افزوده است: دادستان دادگاه نظامی در جلسه مهدی رضایی از او می‌پرسد: چه کتاب‌هایی شما رابه این راه کشانید؟ او جواب می‌دهد: «کتاب شهادت دکتر شریعتی، حکومت اسلام امام خمینی، انقلاب تکاملی اسلام جلال الدین فارسی»، به نقل از حاج آقا مصطفی خمینی، امام راحل نیز کتاب را به طور کامل خوانده بودند. [۱۹۴۴] نیز بنگرید به توضیحات آقای فارسی در: تاریخ و فرهنگ معاصر، سال اول، ش اول، ص ۱۷۴ (همین مطالب بعدها در کتاب زوایای تاریک هم آمد). [۱۹۴۵] متن رساله را بنگرید در: ‌رسائل اسلامی، سیاسی سال‌های ‌۱۳۲۰ـ ۱۳۵۷، مجلد دوم. [۱۹۴۶] چمران در نام‌های به ابراهیم یزدی در ۵ شهریور ۱۳۵۰ درباره جزوات ولایت فقیه می‌نویسد: راجع به جزوات «ولایت فقیه» بقیه قدیمی‌ها را دور بریزید. زیرا تغییراتی داده شده و بهتر است شما از جدیدی‌ها استفاده کنید که بسیار زیبا و عالی چاپ شده است (یادنامۀ شهید بزرگوار مصطفی چمران، ص ۵۱۱) در ذیل این نامه، چمران آدرس منزل جلال الدین فارسی را داده است. مطالب بالا به نقل از آقای فارسی است که شفاها برای مؤلف نقل کردند. [۱۹۴۷] بنگرید: تاریخ و فرهنگ معاصر، ‌سال اول، ش ۱، ص ۱۷۵ـ ۱۷۶. [۱۹۴۸] وی بعد از انقلاب توسط عوامل عراق در بیروت ترور شده جنازه‌اش به ایران آورده شد و در بهشت زهرا دفن شد. مدت‌ها بالای قبر او تابلویی بود و از او به عنوان شهید بین الملل اسلامی یاد شده بود. [۱۹۴۹] نگاه جلال‌الدین فارسی به مسائل، ‌به نظر می‌رسید با نگاه امام موسی صدر که سیاسی‌تر و مصلحت اندیشانه‌تر بود، تفاوت داشت و همین امر او را از آن مجموعه جدا کرد. جلیل ضرابی که تأیید می‌کند، زمانی در ایران آموزش‌های سیاسی را از جلال الدین فارسی گرفته است، می‌گوید ازچمران درباره او پرسیدم و او گفت با ما روابط خوبی ندارد. بنگرید: یادنامۀ شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص۱۴۲، ‌و بنگرید: همان، ص ۱۱۴. درباره نخستین زمان ورود چمران و برخورد آقای فارسی با وی از زبان چمران بنگرید: همان، ص ۵۰۰. و درباره برخی از همکاری‌های دیگر که البته تاریخش مشخص نیست. بنگرید: همان، ص ۵۵۹. نیز نمونه‌های دیگر اختلاف، همان، ص ۵۷۲-۵۷۳. [۱۹۵۰] همان، ص ۱۳۴ـ ۱۳۵. [۱۹۵۱] خاطرات مرضیه حدیدچی، ص ۱۳۶.