حدیث شماره 104
(10) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدٍ الْمُحَارِبِيُّ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ أَبِي حَازِمٍ، عَنْ مُوسَى بْنِ عُقْبَةَ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: اتَّخَذَ رَسُولُ اللَّهِ جخَاتَمًا مِنْ ذَهَبٍ، فَكَانَ يَلْبَسُهُ فِي يَمِينِهِ، فَاتَّخَذَ النَّاسُ خَوَاتِيمَ مِنْ ذَهَبٍ فَطَرَحَهُ جوَقَالَ: «لاَ أَلْبَسُهُ أَبدًا»؛ فَطَرَحَ النَّاسُ خَوَاتِيمَهُمْ.
104 ـ (10) ... ابن عمربگوید: رسول خدا جانگشتری از جنس طلا برای خود تهیه فرمودند، که آن را در دستِ راستِ خویش مینمودند؛ مردم نیز [به تأسّی و اقتدا از پیامبر ج]برای خودشان انگشترهای طلایی انتخاب کردند؛ این بود که پیامبر گرامی اسلام جآن را از انگشت خویش بیرون آوردند و به کناری افکندند و فرمودند: دیگر هرگز آن را به دست نخواهم کرد.
[و چون رسول خدا جآن انگشتر زرّین را کنار انداخت]، مردم هم انگشترهای زرّین خویش را به سویی پرت کردند و به کناری افکندند.
«ذهب»:طلا. زر. یکی از فلزات کمیاب و گرانبها به رنگ زرد که از تمام فلزات، بیشتر قابل تورّق و مفتول شدن است؛ در 1100 درجه سانتی گراد حرارت ذوب میشود؛ اسیدها به تنهایی بر آن اثر نمیکنند ولی مخلوطی از جوهر نمک و تیزاب آن را حل میکند و چون خیلی نرم است، آن را با فلزات دیگر از قبیل: مس و نیکل و نقره ترکیب میکنند و به صورت آلیاژ به کار میبرند؛ بیشتر در ساختن مسکوکات و زینت آلات و ظروف گرانبها و آب طلاکاری استعمال میشود؛ عیار طلا در آلیاژها بر حسب قیراط، تعیین میشود؛ عیار طلای خالص 24 قیراط است؛ طلای 18 عیار که در ساختن زیور آلات به کار میرود دارای 75% طلای خالص است. معادن طلا بیشتر در ترانسوال و جبال اورال وجود دارد که به صورت رگههایی در داخل صخرهها یا به حالت ذرّاتِ مخلوط با شِن و خاک، پیدا میشود.
«خواتیم»: جمع خاتم: انگشتر.
«فطرحه»: به سویی پرت کرد، انگشتر را به کناری افکند.
«لا البسه»: انگشتر را به دستم نخواهم کرد.
«اَبَداً»: ظرف زمان برای تأکید مستقبل است؛ چه در نفی و چه در اثبات. در نفی ماضی، مقابل «قطّ» قرار میگیرد؛ مانند: «ما فعلته قطّ و لن افعله ابداً: هرگز چنین نکردهام و هیچگاه نخواهم کرد». و در اثبات، مانند: «افعله ابداً: همواره چنین میکنم».
استعمال طلای خالص و حریر خالص برای مردان حرام است:
اسلام، در حالی که زینت را مباح نموده و حتی میخواهد مسلمانان مزیّن و آراسته و تمیز و نظیف باشند و استفاده از آن را ترک نکنند ﴿قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِينَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِيٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّيِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ قُلۡ هِيَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا خَالِصَةٗ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۗ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ٣٢﴾[الأعراف: 32] با این وجود، دو نوع زینت را بر مردان حرام کرده است؛ ولی زنان را در استفاده از این دو نوع نیز آزاد گذارده است:
نوع اول: مزیّن شدن به طلا؛ و نوع دوم: مزیّن شدن به حریر و ابریشم است. از علی بن ابی طالبسروایت شده است: «پیامبر جیک تکه پارچهی حریر را در دستِ راست و یک قطعهی طلا را در دست چپش قرار داد و فرمود: «انّ هذین حرام علی ذکور امّتي»[نسایی]؛ «این دو تا بر مردان امّت من حرام است».
و در روایت ابن ماجه این جمله نیز آمده است: «و حلٌّ لاناثهم»؛ «و بر زنانشان حلال است».
از عمربن خطابسنقل شده است که گفت: «از پیامبر جشنیدم که فرمود: «لا تلبسوا الحریر فان من لبسه في الدنیا لم یلبسه في الاخرة»[مسلم و بخاری]؛ «ابریشم را نپوشید؛ زیرا هر مردی که در دنیا آن را بپوشد، در قیامت از پوشیدن آن محروم است».
پیامبر جدربارهی مزیّن شدن مردان به لباس ابریشمی میفرماید: «ان هذه لباس من لا خلاق له»[مسلم و بخاری]؛ «این لباس، لباس کسی است که در قیامت بهرهای ندارد».
پیامبر جشخصی را دید که انگشتر طلا در دست دارد؛ آن را از دستش بیرون آورد و به دور انداخت و فرمود: «یعمد احدکم الی جمرة من نارٍ فیجعلها في یده»؛ «بعضی از شما عمداً تمایل به پاره آتشی پیدا میکند و آن را در دست خود قرار میدهد». یعنی: انگشتر طلا به دست کردن، موجب آتش دوزخ میگردد. بعد از اینکه پیامبر جرفت، به آن مرد گفتند: برو انگشترت را بردار و به طریقی دیگر از آن استفاده بکن. آن مرد جواب داد: قسم به خدا ! چیزی را که پیامبر جدور انداخته باشد، من دیگر آن را بر نمیدارم». [مسلم]
از این رو، قلم، ساعت، پیاله، استکان، چوب سیگار و سایر چیزهای طلایی که اشخاص ثروتمند و عیّاش از آنها استفاده میکنند، حکم انگشتر را دارند؛ اما انگشتری نقره بر اساس روایات و احادیث صحیح دیگر، برای مردان مباح است.
و دلیل و حکمت حرمت ابریشم و طلا برای مردان در این امر نهفته شده است که هدف اسلام از تحریم استفادهی زینتی از حریر و طلا برای مردان، یک هدف تربیتی و اخلاقی و به منظور بالا بردن شخصیّت و مردانگی مردان است.
اسلام که دین نیرو و جهاد است، میخواهد که شهامت و شجاعت و مردانگی مردان را از نشانههای ضعف و شکست و نابودی محفوظ نگهدارد. مردی که خداوند او را از لحاظ نیرو و قدرت و ترکیب جسمانی، بر زن برتری داده است، سزاوار و شایستهی مقام او نیست که در استفاده از زینت آلات با زن مسابقه دهد و در این امر با او شریک باشد.
علاوه بر این که در تحریم مزبور، یک هدف اجتماعیِ مهمی نیز در نظر گرفته شده است؛ چون یکی از اهداف بسیار مهم اسلام، مبارزهی همه جانبه با اشرافیّت و خوشگذرانی است. اشرافیّت در نظر قرآن، موجب از هم گسیختن روابط معنوی جامعه میباشد؛ زیرا که این امر، کِیان ملتها را به نابودی میکشاند؛ و اشرافیّت یکی از مظاهر بیعدالتی در جامعه نیز میباشد.
به پیروی از روح و حقیقت قرآن، پیامبر جکلیهی مظاهر اشرافیّت و خوشگذرانی را بر مسلمانان حرام نموده است، همچنانکه زینت حریر و طلا را بر مرد حرام کرده و استفاده از ظروف طلا و نقره را بر مرد و زن حرام نموده است.
حرمت استعمال طلا، علاوه بر دلایل مذکور، دلیل اقتصادی نیز دارد که از نظر اسلام قابل اهمیّت میباشد.
طلا، پشتوانهی جهانی پول محسوب میگردد و مسلمان حق ندارد که آن را از میدان اقتصادی خارج نماید و به صورت زینت آلات برای مردان و یا به صورت ظروف درآورد.
ولی زنان، به مقتضای فطرت و طبع زنانگی، ذاتاً علاقهی زیادی به زینت آلات دارند؛ لذا خداوند متعال، آنان را از تحریم معاف کرده است به شرط اینکه هدفشان از پوشیدن حریر و زینت آلات طلا، فریب و تحریک تمایلات مردان بیگانه نباشد.
و اینکه در حدیث بالا آمده است که پیامبر جاز انگشتری طلا استفاده کردهاند، مربوط به قبل از تحریم طلا برای مردان است.