حدیث شماره 230
(5) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِيعٍ، حَدَّثَنَا مُعَاوِيَةُ بْنُ عَمْرٍو، حَدَّثَنَا زَائِدَةُ، عَنْ بَيَانٍ، عَنْ قَيْسِ بْنِ أَبِي حَازِمٍ، عَنْ جَرِيرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ سقَالَ: مَا حَجَبَنِي رَسُولُ اللَّهِ جمُنْذُ أَسْلَمْتُ، وَلاَ رَآنِي إِلَّا ضَحِكَ.
230 ـ (5) ... جریر بن عبداللهسگوید: از وقتی که به اسلام گرویدم و مسلمان گشتهام، رسول خدا جمرا از ورود به خانهی خویش منع نفرمودند؛ و هیچگاه آن حضرت جمرا ندیدند و با من روبرو نشدند، مگر آنکه خندیدند( و با خُلق و خویی نیک و زیبا، با من برخورد نمودند؛ و هیچگاه درشتی نکردند، بلکه مردی خوش اخلاق و نیک سیرت بودند.)
«ما حَجَبنی»: مرا منع نکرد. عدم منع را میتوان به دو گونه تفسیر کرد:
1- هیچگاه مرا از ورود به خانهی خویش منع نفرمود.
2- از هنگامی که مسلمان شدم، پیامبر جمرا از همنشینی و مصاحبت با خود، منع نفرمود.
و میتوان هر دو معنی را مراد گرفت و چنین ترجمه کرد: «از زمانی که به اسلام گرویدم، رسول خدا جمرا از ورود به خانه و همنشینی با خود منع نفرمود».
«منذ»: حرف جرّ است و بر سر اسم در میآید؛ و در صورتی که فعل ماضی باشد، به معنی «مِن» به کار میرود: «ما رأیته منذ عامٍ: او را از سال پیش ندیدهام». و اگر فعل بر حال دلالت کند، به معنی «فی» به کار میرود: «ما رأیته منذ الیوم: او را در امروز ندیدهام».
و ظرف مضاف است در صورتی که پس از آن، یا جملهی اسمیه آمده باشد، مثل: «ما زال یطلب العلم منذ هو فتی: همواره از روزگار جوانی به طلب دانش میپردازد»؛ یا جملهی فعلیه، مثل: «ما خرجت منذ نزل المطر: از هنگامی که باران بارید، بیرون نرفتم».