حدیث شماره 152
(2) حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ، حَدَّثَنَا أَبُو الأَحْوَصِ، عَنْ سِمَاكِ بْنِ حَرْبٍ قَالَ: سَمِعْتُ النُّعْمَانَ بْنَ بَشِيرٍ يَقُولُ: أَلَسْتُمْ فِي طَعَامٍ وَشَرَابٍ مَا شِئتُمْ؟ لَقَدْ رَأَيْتُ نَبِيَّكُمْ جوَمَا يَجِدُ مِنَ الدَّقَلِ مَا يَمْلَأُ بَطْنَهُ.
152 ـ (2) ... سِماک بن حرب/گوید: از نعمان بن بشیرسشنیدم که به مردمانِ روزگار خویش میگفت: آیا شما [امروز] از نظر خوراک و آشامیدنی، در فراخی و فراوانی نیستید، که هر آنچه را میخواهید، میخورید و میآشامید؟ به راستی که من پیامبر شما را در حالی دیدم که حتی خرمای نامرغوب و خشک هم به اندازهای که شکمشان را سیر کند، نمییافتند!
«اَلستم»: آیا نیستید شما.
«ماشئتم»: هر آنچه را میخواهید؛ یعنی امروز شما از نظر خوراکی و آشامیدنی، در فراخی و فراوانی هستید و هر آنچه را میخواهید، میخورید و میآشامید.
«نبیّکم»: پیامبرتان. در اینجا نعمان بن بشیرساز واژهی «نبیّکم» [پیامبرتان] استفاده کرد و «النبيّ» نگفت؛ و پیامبر جرا به آنها نسبت داد؛ به این خاطر که آنها را توبیخ و سرزنش نماید و تحریک و تشویقشان کند تا در اِعراض از دنیا و لذّات آن، به پیامبر جتأسّی و اقتدا کنند.
«الدَّقَل»: پستترین و نامرغوبترین و خشکترین خرما.
«ما»: به اندازهای که.
«یملأبطنه»: پُر کند و سیر نماید شکم او را.