ترجمه و شرح الشمائل المحمدیة (شمایل محمد صلی الله علیه و سلم)- جلد اول

فهرست کتاب

حدیث شماره 22

حدیث شماره 22

(7) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بن بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا بِشْرُ بْنُ الْوَضَّاحِ، أَنْبَأَنَا أبُوعَقِيلٍ الدَّوْرَقِيُّ، عَنْ أَبِى نَضْرَةَ الْعَوَقِىِّ قَالَ: سَأَلتُ أَبَا سَعِيدٍ الْخُدْرِىَّ عَن خَاتَمِ رَسُولِ اللَّهِ ج؟ يَعنِی: خَاتَمَ النُّبُوَّةِ فَقالَ: کَانَ فِی ظَهرِهِ بِضعَةً نَاشِزةً.

22 ـ (7)... ابونضرة العوقی گوید: از ابو سعید خدریسپیرامون مهر نبوّت رسول خدا جپرسیدم؟ وی در پاسخ بدین سؤال گفت: بر پشت پیامبر گرامی اسلام جپاره گوشتی برآمده و برجسته و مرتفع و بالا آمده از پوست بود.

«بضعة»: پاره‌‌ای گوشت. جمع: «بِضَعٌ»، «بِضاعٌ» و «بَضَعاتٌ».

«ناشزة»: بلند و برآمده، سرزده و برجسته، مرتفع و بالا آمده.

از عبارت «بضعة ناشزة» معلوم می‌‌شود که میان دو کِتف آن حضرت جمهر نبوت مشاهده می‌شد که به اندازه‌‌ی تخم کبوتر و همرنگ پوست بدنشان بود. و این برآمدگی که شبیه یک مُشتِ بسته بود، در قسمت بالای کتف چپ آن حضرت جقرار داشت و مانند برآمدگی‌‌های گوشتیِ روی پوست بدن، خال‌های متعددی داشت.[صحیح مسلم، ج 2 ص 259 و 260].