ترجمه و شرح الشمائل المحمدیة (شمایل محمد صلی الله علیه و سلم)- جلد اول

فهرست کتاب

حدیث شماره 169

حدیث شماره 169

(19) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا مُسْلِمُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَن أَبَانَ بْنُ يَزِيدَ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ، عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ قَالَ: طَبَخْتُ لِلنَّبِيِّ جقِدْرًا وَقَدْ كَانَ يُعْجِبُهُ الذِّرَاعُ فَنَاوَلْتُهُ الذِّرَاعَ ثُمَّ قَالَ: «نَاوِلْنِي الذِّرَاعَ»، فَنَاوَلْتُهُ ثُمَّ قَالَ: «نَاوِلْنِي الذِّرَاعَ» فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَكَمْ لِلشَّاةِ مِنْ ذِرَاعٍ؟! فَقَالَ: «وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ سَكَتَّ لَنَاوَلْتَنِي الذِّرَاعَ مَا دَعَوْتُ».

169 ـ (19)... ابو عُبیدهس[یکی از بردگان آزاد شده‌ی رسول خدا ج]گوید: برای پیامبر جدیگی از گوشتِ گوسفند پختم؛ و این در حالی بود که آن حضرت جاز گوشت بازو و سردست خوششان می‌آمد؛ از این رو من نیز یک بازو و سردست به ایشان دادم. پیامبر جفرمودند: باز هم به من سردست و ماهیچه بده. من نیز به ایشان دادم؛ آنگاه دربار سوم نیز فرمودند: که سردست به من بده. گفتم: ای رسول خدا ج! مگر یک گوسفند چند سردست و ماهیچه دارد؟ آن حضرت جفرمودند: سوگند به آن ذاتی که جان من در اختیار اوست! اگر سکوت می‌کردی و چیزی نمی‌گفتی، هر چند بار که می‌گفتم، می‌توانستی سردست و شانه به من بدهی!

«طبختُ»: پختم.

«قِدراً»: دیگ. مقصود دیگی از گوشت گوسفند است.

«فناولتُه»: به پیامبر جدادم.

«ناوِلنی»: به من بده.

«کَم»: اسمی است مبنی بر سکون که به وسیله‌ی آن، از عددی که مقدار و جنس آن مبهم باشد، تعبیر می‌شود و به همین جهت نیازمند ممیّز است؛ و به دو وجه زیر آورده می‌شود:

1- کم خبریه:به معنی بسیار؛ که تمییز آن یا مفرد است: «کم کتابٍ قرأتَ: کتاب‌های خوانده‌ای»؛ و گاهی تمییز آن به وسیله‌ی مِن، مجرور می‌شود: «کم مِن فئةٍ قلیلةٍ غلبت فئةً کثیرةً باذن الله: چه بسا گروه اندکی که بر گروه بسیاری به فرمان خدا غالب آمده‌اند».

2- کم استفهامی:به معنی چند و چند عدد: «کم کتاباً قرأتَ؟: چند کتاب خوانده‌ای؟»؛ «کم للشاةِ من ذراع: مگر گوسفند چند سردست و ماهیچه دارد».

«الشاة»: گوسفند.

«والذي نفسي بیده»: سوگند به آن خدایی که جانم در اختیار اوست.

«سکتَّ»: سکوت می‌نمودی و دم نمی‌زدی؛ خاموشی می‌گزیدی و چیزی نمی‌گفتی.

«مادعوتُ»: تا هنگامی که من سردست و شانه‌ی گوسفند می‌خواستم.

این حدیث بیانگر دوست داشتن پیامبر جگوشت ذراع [سردست و ماهیچه‌ی گوسفند] است.