ترجمه و شرح الشمائل المحمدیة (شمایل محمد صلی الله علیه و سلم)- جلد اول

فهرست کتاب

حدیث شماره 69

حدیث شماره 69

(16) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِيعٍ، حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ زَكَرِيَّا بْنِ أَبِي زَائِدَةَ، حَدَّثَنَا أَبِي، عَنْ مُصْعَبِ بْنِ شَيْبَةَ، عَنْ صَفِيَّةَ بِنْتِ شَيْبَةَ، عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ جذَاتَ غَدَاةٍ، وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مِنْ شَعَرٍ أَسْودَ.

69 ـ (16) ... عایشهلگوید: رسول خدا جبامدادی [از خانه‌ی خویش] در حالی بیرون شدند که بر تن ایشان، پارچه‌ای بود که از موهای سیاه، درست شده بود.

«ذاتَ»: صاحب، دارا، مالک. مؤنث «ذو» است و مثنای آن «ذواتان» است: «ذواتا افنان: آن دو بهشت پر درخت و پرشاخه‌ها، گوناگون به نعمت‌ها و شادی‌ها است». و جمع آن «ذوات». [مؤنث و مثنی و جمع آن، اعرابِ اسماء مفرد و مثنی و جمع نظیر خود را می‌گیرد]؛ «لقیتُه ذات مرّة و ذات یوم و ذات لیلة: او را یک بار و یک روز و یک شب دیدم».

به هر حال «ذات» مؤنث «ذو» و به معنای «صاحب و مالک» است؛ و نیز به معنی نفس و عین و جوهر و حقیقت چیزی، به کار می‌رود.

«ذات غداة»: بامدادی.

«مِرطٌ»: پارچه‌ی پشمی یا ابریشمی یا کتانی که دور خود پیچند و یا زنان بر سرافکنند؛ هر پارچه‌ی ندوخته. جمع: «امراط» و «مُروط». و به روپوشی که از پشم یا خز نیز تشکیل شده باشند، «مِرط» می‌گویند.

اسحاق بن عیسی، از جریر بن حازم، از حسن نقل می‌کند که پیامبر جشب سردی برخاست و در مِرط یکی از زن‌های خویش نماز گزارد. و مِرط: روپوشی از پشم است که نه نرم و ملایم است و نه چندان درشت و خشن.

«شَعَراسود»: موهای سیاه؛ یعنی مِرط پیامبر جاز موهای سیاه درست شده بود.