ترجمه و شرح الشمائل المحمدیة (شمایل محمد صلی الله علیه و سلم)- جلد اول

فهرست کتاب

حدیث شماره 14

حدیث شماره 14

(14) حَدَّثَنَا سُفْيَانُ بْنُ وَكِيعٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ المعنى واحِدٌ قَالَا: أَخْبَرَنَا يَزِيدُ بْنُ هَارُونَ، عَنْ سَعِيدٍ الْجُرَيْرِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الطُّفَيْلِ يَقُولُ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج، وَمَا بَقِيَ عَلَى وَجْهِ الأَرْضِ أَحَدٌ رَآهُ غَيْرِي. قُلْتُ: صِفْهُ لِي، قَالَ: كَانَ أَبْيَضَ مَلِيحًا مُقَصَّدًا.

14 ـ (14)... سعید جُرَیری گوید: از ابو الطُفیلسشنیدم که می‌گفت: من پیامبرجرا به چشم دیده‌ام و اینک بر روی زمین کسی که آن حضرت جرا دیده باشد، جز من باقی و برجای نمانده است.

سعید گوید: بدو گفتم: رسول خدا جرا برایم توصیف کن [و اندکی از صفات ظاهری و اخلاقی و ویژگی‌های بدنی و جسمانی ایشان بگو.] گفت: پیامبر گرامی اسلامج، سفید و نمکین و میانه بالا بودند [که نه زیاده از حد بلند بالا بودند و نه بیش از اندازه کوتاه قد؛ بلکه میانه بالا بودند و خوش اندام و خوش سیما و نمکین بودند؛ نه سفیدِ بی‌نمک و نه به شدّت گندمگون.]

«ابیض»: سپید و رخشان. از مجموع روایات دانسته می‌شودکه سپیدی پیامبر جدرهم آمیخته باقرمزی بود. و از مجموع آن‌ها چنین به دست می‌آید که رنگ پوست پیامبر جسپیدِ رخشان بود و به قدری زیبا و چشم نواز بود که گویی نقره‌ی صاف و شفاف بود.

«مَلیحاً»: نمکین، با نمک.

«مُقَصَّداً»: مرد میانه بالا که نه زیاده از حد بلند بالا باشد و نه بیش از اندازه کوتاه قد. مرد میانه جسم که نه زیاده از حد فربه و چاق و تناور و تنومند باشد و نه بیش از اندازه، لاغر و نحیف و کشیده و باریک.