حدیث شماره 123
(1) حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، حَدَّثَنَا ابْنُ لَهِيعَةَ، عَنْ أَبِي يُونُسَ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: مَا رَأَيْتُ شَيْئًا أَحْسَنَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ جكَأَنَّ الشَّمْسَ تَجْرِي فِي وَجْهِهِ، وَلا رَأَيْتُ أَحَدًا أَسْرَعَ فِي مِشْيَتِهِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ جكَأَنَّمَا الأَرْضُ تُطْوَى لَهُ إِنَّا لَنُجْهَِدُ أَنْفُسَنَا وَإِنَّهُ لَغَيْرُ مُكْتَرِثٍ.
123 ـ (1) ... ابوهریرهسگوید: هیچ چیز و هیچ کس را نیکوتر و زیباتر از رسول خدا جندیدهام؛ گویی که خورشید در آیینهی چهرهی ایشان میتابید! و هیچ کس را ندیدهام که سریعتر از رسول خدا جراه برود؛ چنان راه میرفتند که گویی زمین را زیر پای ایشان میکشند و درهم مینوردند!
ما در پی ایشان، خودمان را برای رسیدن به ایشان به زحمت میانداختیم، امّا ایشان هرگز احساس خستگی نمیکردند و در این زمینه بیتفاوت بودند و همچنان به راحتی راه میرفتند.
«مارأیتُ»: ندیدهام و مشاهده نکردهام.
«شیئاً»: چیزی یا کسی.
«اَحسن»: نیکوتر و زیباتر، بهتر و خوبتر.
«کأنَّ»: گویی که.
«تجریفیوجهه»: خورشید میتابید در چهرهی پیامبر ج.
«اَسرع»: سریعتر. «مشیته»: راه رفتنش.
«تُطوی»: زمین در نوردیده و کشیده میشد.
«لنُجهدُ»: البته خویشتن را به زحمت و مشقّت میانداختیم. یعنی ما در پی رسول خدا جخودمان را برای رسیدن به ایشان به زحمت و مشقّت میانداختیم و خسته و درمانده میشدیم.
«مُکترث»: متوجه، مراقب، مواظب، علاقمند، مراعات کننده، ذی نفع، دلواپس.
«غیرمُکترث»: بیتوجه، بیعلاقه، بیتفاوت، بیملاحظه. یعنی: پیامبر جچنان راه میرفتند که گویی زمین برای ایشان درنوردیده میشد؛ ما در پی ایشان، خودمان را برای رسیدن به ایشان به زحمت میانداختیم، اما ایشان هرگز احساس خستگی و کوفتگی نمیکردند و در این زمینه، بیتفاوت بودند و همچنان به راحتی راه میرفتند.