حدیث شماره 60
(7) حَدَّثَنَا سُوَيْدُ بْنُ نَصْرٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُاللَّهِ بْنُ الْمُبَارَكِ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ إِيَاسٍ الْجُرَيْرِيِّ، عَنْ أَبِي نَضْرَةَ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ جإِذَا اسْتَجَدَّ ثَوْبًا سَمَّاهُ بِاسْمِهِ ثُمَّ يَقُولُ: اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَمَا كَسَوْتَنِيهِ، أَسْأَلُكَ خَيْرَهُ وَخَيْرَ مَا صُنِعَ لَهُ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّهِ وَشَرِّ مَا صُنِعَ لَهُ.
60 ـ (7) ... ابوسعید خدریسگوید: عادت رسول خدا جبود که هرگاه لباس جدید و نوی میپوشیدند، نام جامه را [که بر تن میکردند] به زبان میآوردند و آنگاه میفرمودند: «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَمَا كَسَوْتَنِيهِ، أَسْأَلُكَ خَيْرَهُ وَخَيْرَ مَا صُنِعَ لَهُ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّهِ وَشَرِّ مَا صُنِعَ لَهُ »؛ «بار خدایا! سپاس و آفرین تو را سزاست که این جامه را بر تنم کردی و به من پوشاندی؛ از تو خیر و برکت آن را خواهانم و از تو میخواهم که به بهترین وجه، مورد استفاده قرار گیرد و به تو از بدی آن پناه میبرم و اینکه به بدترین وجه، استفاده شود [و موجب طغیان و سرکشی و کفران نعمت گردد.]»
«إِستَجَدَّ»: آن چیز را نو و تازه کرد. «اِستجَدَّ ثوباً»: لباس را نو و تازه و جدید کرد.
«سماه باسمه»: اسم لباس را میبرد و بر زبان میآورد. یعنی هرگاه، پیامبر ججامهی نوی و تازه به تن میکردند، چه پیراهن، چه رداء، چه عمامه، چه ازار و ... نامش را میبردند و پس از آن، دعا را با خود زمزمه میکردند. یعنی اگر پیراهن نوی به تن میکردند، میفرمودند: «این پیراهن است، پس پروردگارا ! تو را سپاس که آن را به من پوشاندی و ارزانی کردی...».
و اگر عمامهی جدید به سر میکردند، میفرمودند: «این عمامه است؛ پس پروردگارا ! ...»؛ و اگر رداء نوی میپوشیدند، میفرمودند: «این رداء است؛ پس پروردگارا ! ...».
خلاصه، هرگاه که جامهی نوی[چه عمامه، چه پیراهن، چه ازار، و...] میپوشیدند، نامش را میبردند و پس از آن دعای «اللهم لك الحمد ...» را میخواندند.
«کَما»: همچانکه، مانند اینکه، همان طورکه، انگارکه، بدین خاطرکه.
جملهی «اللهم لك الحمد کما کسوتنیه» را میتوان به دو گونه ترجمه کرد:
1- کاف «کما» را برای «تعلیل» بگیریم؛ در این صورت معنی حدیث میشود: «اللهم لك الحمدُ علی کسوتك لی ایّاه»؛ «پروردگارا ! سپاس و ستایش تو را سزاست که این جامه را به من پوشاندی و ارزانی فرمودی».
2- کاف «کما» را برای «تشبیهاختصاص» بگیریم؛ در این صورت معنی چنین میشود: «اللهم لك الحمدُ مختصّ بك، کاختصاص الکسوة بك»؛ «بارخدایا ! حمد و ستایش مخصوص تو است، همچنانکه پوشاندن لباس و ارزانی کردن آن به بندگان، مختص تواست».
«خیرُ ما صُنِعَ له»: بهترین و برترین آنچه که این لباس برای آن ساخته شده است؛ یعنی شکر و سپاسگزاری خداوند متعال. یعنی از تو میخواهم که این لباس را باعث شکر و سپاسگزاری تو شود.
«شرّ ما صُنِعَ له»: بدترین آنچه که این لباس برای آن ساخته شده است؛ یعنی طغیان و کفران نعمت؛ یعنی به تو پناه میبرم از اینکه این لباس باعث طغیان و سرکشی من از راه حق و موجب کفران نعمت توشود.
«اسألك»: از تو میخواهم.
«اَعوذُ بك»: به تو پناه میبرم.