حدیث شماره 160
(10) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مَهْدِيٍّ، قَالاَ: حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ جيُعْجِبُهُ الدُّبَّاءُ، فَأُتِيَ بِطَعَامٍ، أَوْ دُعِيَ لَهُ فَجَعَلْتُ أَتَتَبَّعُهُ فَأَضَعُهُ بَيْنَ يَدَيْهِ، لِمَا أَعْلَمُ أَنَّهُ يُحِبُّهُ.
160 ـ (10) ... انس بن مالکسگوید: رسول خدا جکدو را دوست میداشتند؛ و خوردنش برای ایشان تحسین برانگیز و اِعجاب آور بود. [روزی] برای پیامبر جغذایی آوردند؛ یا برای آن حضرت جخوراکی را طلبیدند و خواستند؛ [پس از آنکه غذا را آوردند]، من کدوها را از اطراف ظرف غذا، برای پیامبر ججستجو میکردم و جمع مینمودم و پیش ایشان مینهادم؛ چون میدانستم که آن حضرت جکدو را دوست میدارند.
«یُعجبه»: او را به اِعجاب و تحسین وا میداشت؛ او را شادمان و خوشحال میکرد و به آفرین و شگفتی وا میداشت؛ در شگفت میآورد؛ او را به نیکو شمردن و پسندیدن وامی داشت.
«اَلدُّبّاء»: کدو. گیاهی است یکساله؛ دارای ساقههای بلند و خزنده و برگهای پهن و گلهای زرد؛ میوهی آن شبیه خربزه و دارای تخمهای درشت میباشد. پختهی آن خورده میشود؛ یک قسم آن، درشتتر و زرد رنگ و معروف به کدوی تنبل یا کدوی حلوایی میباشد؛ و یک قسم دیگر آن هم دارای پوست کلفت است که پس از بیرون آوردن مغز آن، پوستش مثل چوب خشک میشود و آن را مانند کوزه به کار میبرند.
تخم کدو را پس از بودادن، جزو آجیل مصرف میکنند. تخم کدوی خام به عنوان ضد کرم کدو «تنیا» به کار میرود. در پوستهی نازک سبز رنگ مغز تخم کدو، مادهای وجود دارد که دافع کرم کدو است و سمی هم نیست.
«فَاُتِیَ بطعام»: به نزد پیامبر جطعامی آورده شد.
«دُعی له»: برای پیامبر جخوراکی طلبیده و خواسته شد.
«فجعلتُ»: پس شروع کردم که ...
«اتتبَّعه»: به جستجوی کدوها میپرداختم و آنها را جمع مینمودم.
«فاضعه»: پس میگذاشتم و قرار میدادم.
«بینیدیه»: پیش روی رسول خدا ج.
«لِما»: چونکه؛ برای اینکه.