ترجمه و شرح الشمائل المحمدیة (شمایل محمد صلی الله علیه و سلم)- جلد اول

فهرست کتاب

حدیث شماره 201

حدیث شماره 201

( 5) حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، عَنْ مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ.

(ح) وَحَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مُوسَى، حَدَّثَنَا مَعْنٌ، حَدَّثَنَا مَالِكٌ، عَنْ سُهَيْلِ بْنِ أَبِي صَالِحٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: كَانَ النَّاسُ إِذَا رَأَوْا أَوَّلَ الثَّمَرِ جَاءُوا بِهِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج، فَإِذَا أَخَذَهُ رَسُولُ اللَّهِ جقَالَ: «اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي ثِمَارِنَا، وَبَارِكْ لَنَا فِي مَدِينَتِنَا، وَبَارِكْ لَنَا فِي صَاعِنَا وَفِي مُدِّنَا، اللَّهُمَّ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ عَبْدُكَ وَخَلِيلُكَ وَنَبِيُّكَ وَ إِنِّي عَبْدُکَ وَ نَبِيُّکَ، وَإِنَّهُ دَعَاكَ لِمَكَّةَ، وَإِنِّي أَدْعُوكَ لِلْمَدِينَةِ بِمِثْلِ مَا دَعَاكَ بِهِ لِمَكَّةَ وَمِثْلِهِ مَعَهُ» قَالَ: ثُمَّ يَدْعُو أَصْغَرَ وَلِيدٍ يَرَاهُ فَيُعْطِيهِ ذَلِكَ الثَّمَرَ.

201 ـ (5)...ابوهریرهسگوید: مردمانِ [مدینه‌ی منوّره] چون نخستین محصولِ درختان [میوه‌ی نوبر و زودرس] را می‌دیدند، آن را به نزد رسول خدا جمی‌آوردند؛ و چون پیامبر جآن میوه‌ی نوبر و زودرس را می‌گرفتند چنین دعا می‌کردند: «اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي ثِمَارِنَا، وَبَارِكْ لَنَا فِي مَدِينَتِنَا، وَبَارِكْ لَنَا فِي صَاعِنَا وَفِي مُدِّنَا، اللَّهُمَّ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ عَبْدُكَ وَخَلِيلُكَ وَنَبِيُّكَ وَ إِنِّي عَبْدُكَ وَ نَبِيُّكَ، وَإِنَّهُ دَعَاكَ لِمَكَّةَ، وَإِنِّي أَدْعُوكَ لِلْمَدِينَةِ بِمِثْلِ مَا دَعَاكَ بِهِ لِمَكَّةَ وَمِثْلِهِ مَعَهُ».

«بار خدایا ! در میوه‌های ما، در شهر ما، در پیمانه و وزن ما برکت عنایت بفرما. پروردگارا ! به راستی ابراهیم÷ـ که بنده و دوست و پیامبر تو است ـ برای [آبادانی و عمران] مکّه‌ی مکرّمه، تو را به فریاد خواند؛ و من نیز بنده و پیامبر تو هستم و به مانند آنچه ابراهیم÷برای مکه از تو استدعا نموده بود من نیز برای مدینه‌ی منوّره از تو استدعا می‌کنم و اینکه نظیر آن همراهش باشد».

ابوهریرهسدر ادامه سخنانش می‌گوید: سپس پیامبر جکوچکترین کودکی را که می‌دیدند فرا می‌خواندند و آن میوه‌ی نوبر را به او می‌دادند.

«الناس»: منظور مردمان مدینه‌ی منوّره است.

«اوّل الثمر»: نخستین محصولِ درختان. مراد «میوه‌ی نوبر و زودرس» است.

«جاؤوبه»: آن میوه‌ی نوبر را می‌آوردند.

«اللهمَّ»: ای بار خدایا. ندای ذات الهیّت است و اصل آن «یا الله» است که حرف ندا حذف شده و در عوض آن، میم مشدّد به جهت تعظیم در آخر آمده است. این لفظ در سه مورد به کار می‌رود:

1- برای ندای محض: «اللهم ارحمني: خدایا ! بر من رحم کن».

2- برای ایراد استثنای نادری که در اثبات آن از خدا یاری خواسته شود: «لا ازورك اللهم اذا لم تدعني: از تو دیدار نخواهم کرد مگر آنکه مرا دعوت نکنی».

3- برای تمکین واستوار ساختن جمله در نفس شنونده است؛ مانند: «اللهم نعم: البته که آری»؛ در پاسخ کسی که از تو می‌پرسد: «أیوسف قائمٌ: آیا یوسف ایستاده است».

«بارك»: فعل امر است به معنی: برکت ارزانی فرما.

«ثمارنا»: میوه‌های ما.

«مدینتنا»: شهر ما .[یعنی مدینه‌ی منوّره]

«صاعنا»: پیمانه‌ی ما. «صاع»: پیمانه‌ای است که احکام اسلامی از قبیل کفّاره و فطریّه بر آن جاری است و آن معادل چهار مُدّ یا سه کیلو گرم است.

«مُدّنا»: مُدّ: پیمانه‌ای است در عراق، معادل 18 لیتر. مقیاسی معادل یک چارک یا 750 گرم است .

«خلیلك»: دوست تو. «خلیل»: دوست مهربان و یکدل، دوست ویژه، دوست صادق. و «خلیل الله» لقب ابراهیم÷است.

«دعاك لمکة»: ابراهیم÷تو را به فریاد خواند برای آبادانی و عمران مکه؛ چنان‌که ابراهیم÷گفت: ﴿فَٱجۡعَلۡ أَفۡ‍ِٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِيٓ إِلَيۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَشۡكُرُونَ٣٧[إبراهيم: 37]؛ «خدایا چنان کن که دل‌های گروهی از مردمان (برای زیارت خانه‌ات) متوجه آنان گردد و ایشان را از میوه‌ها و محصولات سایر کشورها، بهره‌مند فرما، شاید که از الطاف و عنایات تو با نماز و دعا، سپاسگزاری کنند».

«و مثله معه»: و اینکه نظیر آن همراهش باشد. یعنی: دو برابر مکه، در مدینه برکت ارزانی فرما.

«یدعوا»: فرا می‌خواند و صدا می‌زد.

«اصغرولید»: کوچکترین کودک.