حدیث شماره 155
(5) حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ سَهْلٍ الأَعْرَجُ الْبَغْدَادِيُّ، حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مَهْدِيٍّ، عَنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ بْنِ سَفِينَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ قَالَ: أَكَلْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ جلَحْمَ حُبَارَى.
155 ـ (5) ... ابراهیم بن عمربن سفینة، از پدرش [عمر]، از پدربزرگش [سفینةس؛ یکی از بردگان آزاد کرده شدهی ام سلمةل]روایت میکند که وی گفت: با رسول خدا جگوشت هوبره خوردم.
«مَعَ»: با؛ همراه. لفظی است مفید معنی «مصاحبت و همراهی دو چیز با هم». و در دو مورد زیر به کار میرود:
1- مضاف و ظرف است و بر مکان اجتماع دلالت دارد؛ مانند: «والله معکم: و خدا با شما است». یا بر زمان اجتماع دلالت دارد؛ مانند: «جائنی مع الفجر: همزمان با سفیده دمان نزد من آمد». یا مرادف با «عند» است؛ مانند: «جئتُ من معهم: از نزد آنان آمدم».
2- غیر مضاف است که در این صورت، اسمی است مقصور و منصوب و مُنوّن برای مثنی و جمع؛ مانند: «جاءا معاً: آن دو با هم آمدند»؛ و «جئن معاً: آن زنان با هم آمدند».
«حُباری»: هوبره. و حُباری: مرغی است از تیرهی هوبرهها و راستهی پا بلندان، که انواع بسیاری دارد و بیشتر آنها در مناطق گرمسیر و معتدل زندگی میکنند.
و به تعبیری دیگر، «هوبره»: پرندهای است وحشی و حلال گوشت که از مرغ خانگی بزرگتر است و دارای گردن دراز و بالهای زرد رنگ و خالدار میباشد. به عربی بدو «حُباری» میگویند و در بلاهت به او مَثَل میزنند. در فارسی بدو «ابره»، «تودره»، «جرز»، «چرز» و «جرد» هم میگویند؛ و او را برای گوشتش شکار مینمایند.