حدیث شماره 4
(4) حَدَّثَنَا مَحْمُودُ بْنُ غَيْلانَ، حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ: مَا رَأَيْتُ مِنْ ذِي لِمَّةٍ فِى حُلَّةٍ حَمْرَاءَ أَحْسَنَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ج، لَهُ شَعَرٌ يَضْرِبُ مَنْكِبَيْهِ، بَُعَِيدَ مَا بَيْنَ الْمَنْكِبَيْنِ، لَمْ يَكُنْ بِالْقَصِيرِ، وَلا بِالطَّوِيلِ.
4 ـ (4)... براء بن عازبسگوید: هرگز هیچ فرد گیسوداری را در حلّهی قرمز رنگ، زیباتر و نیکوتر از رسول خدا جندیده بودم. (یعنی ایشان را در حالی که حلّهای قرمز رنگ بر تن پوشیده بودند دیدم؛ تا آن زمان هیچ کس و هیچ چیز را به آن زیبایی و نیکویی ندیده بودم.)
گیسوان و موهای پیامبر گرامی اسلام جتا سرشانههایشان میرسید؛ فاصلهی میان دو کِتف ایشان زیاد بود (و چهارشانه و ستبرسینه بودند)؛ نه بیش از اندازه کوتاه قد، و نه زیاده از حد، بلند بالا بودند.
«له شعرٌ یضرب منکبیه» [موهای پیامبر جتا سر شانههایشان میرسید]: ابتدا آن حضرت جگیسوانشان را پشت سرشان میریختند؛ زیرا دوست داشتند که موهایشان را همانند اهل کتاب بیارایند؛ آنگاه پس از مدتی روی سرشان فرق باز میکردند و گیسوانشان را به سمت راست و چپ شانه میکردند.
به تعبیری دیگر، اغلب اوقات موی سر پیامبر جتا روی شانهها آویزان بود. در فتح مکه دیدند که چهارگیسوی آن حضرت جبر روی شانهها آویزان است. مشرکان عرب، موهای سر خویش را به صورت فرق باز میکردند. رسول خدا جدر مقابل مشرکان، موافقت با اهل کتاب را ترجیح میدادند. یعنی: نخست، ایشان مانند اهل کتاب موهای خویش را به صورت آویزان تا شانهها رها میکردند و سپس فرق را باز میکردند. و چنین معلوم میشود که وقتی مشرکان از بین رفتند، احتمال مشابهت با آنان نیز از بین رفت و ایشان در اواخر عمر، موها را به صورت فرق باز میکردند؛ به موها روغن سر میمالیدند و یک روز در میان آنها را شانه میکردند.