حدیث شماره 184
(34) حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ أَنْبَأَنَا سَعِيدُ بْنُ سُلَيْمَانَ، عَنْ عَبَّادِ بْنِ الْعَوَّامِ، عَنْ حُمَيْدٍ، عَنْ أَنَسٍ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جكَانَ يُعْجِبُهُ الثُّفْلُ. قَالَ عَبْدُ اللَّهِ: يَعْنِي مَا بَقِيَ مِنَ الطَّعَامِ.
184 ـ (34) ... انس بن مالکسگوید: رسول خدا جدُردی و تَه نشینِ غذا در دیگ را دوست میداشتند.
عبدالله بن عبدالرحمن [استاد امام ترمذی و یکی از راویان این حدیث] گوید: مقصود از «ثُفل»: همان چیز از خوراک است که در تَه دیگ باقی بماند.
«الثُّفل»: آنچه از غذا که تَه دیگ باقی بماند. «تَه دیگی».
اینکه پیامبر اکرم جغذای تَه دیگ را دوست داشتند، خود بیانگر سه قضیه است:
1- این کار نشانگر تواضع و فروتنی پیامبر جبوده است. به راستی که پیامبر جبا دو خصلت سادگی و تواضع، آیینهی تمام نمای کرامتی بود که خداوند برای انسان قائل شده است؛ کرامتی که از درون وجود انسان به او داده میشود و نمیتواند آن را با ظواهر فریبنده و تصنّعی، پیرامون خود فراچنگ آورد.
پیامبر جخودِ سادگی و تواضع بود که در مرد کاملی تجلّی یافته بود. این سادگی از درون جانش برخاسته بود، و لذا او مظاهر کاذبِ ریاست و فرمانروایی و یا تجمّلات و تکلّفاتی را که لازمهی آنها است؛ و نیز کردار و گفتار عوام فریبانهای راکه پیرامون وی گرد آمده بود، متلاشی کرد. پیامبر جفردی نزدیک، باوقار، جوانمرد، خوشخوی و خوش برخورد و متواضع و فروتن بود.
پیامبر اکرم جدر خوراک، مسکن و پوشاک نیز متواضع بود؛ همچون یک نفر از عامهی مردم غذا میخورد، لباس میپوشید و زندگی به سر میکرد و ـ در حالی که از مِکنت و اقتدار تامّ برخوردار بود ـ در یک ردیف اتاق سادهی ساخته شده با خشت به سر میکرد که بین هر اتاق با اتاق دیگر، دیواری از شاخهی درخت خرما قرار داشت که آن هم گِل اندود شده و با چرم یا پوششی سیاه رنگ و بافته از موی، پوشیده شده بود!!
دعوت فرد آزاد و برده و کنیز و مستمند را میپذیرفت، و عذر فرد عذر خواه را قبول میکرد؛ جامهاش را خود وصله میزد، و کفشش را با دست خود پینه مینمود و به خودش رسیدگی میکرد و زانوی شترش را با عِقال میبست؛ با بردهها غذا میخورد و حاجت شخص ناتوان و تهیدست را برآورده میساخت.
همهی این سادگی و تواضع، برخاسته از وجود پاکش، که آیینهی تمام نمای وی بود، چیزی از هیبت و محبت وی نکاست. در توصیف او گفته شده است: «هرکس برای بار اول او را میدید، وی را با دیدهی احترام و شکوه مینگریست؛ و هر کس با او همنشین میشد، او را دوست میداشت»؛ و لذا رابطهی مردم واصحابش با وی، رابطهای سرشار از ادب و محبت و متانت و وقار کامل بود؛ متکبر و خواه نبود، اما اسائهی ادب را نمیپسندید.
به هر حال، دربارهی هیچ کس و هیچ چیز به اندازهی پیامبر بزرگوار اسلام، حضرت محمد جسخن نگفتهاند، کتاب ننوشتهاند، تحقیق نکردهاند، و به تجزیه و تحلیل نپرداختهاند؛ چه اعراب و چه غیر آنها؛ چه مسلمانان و چه غیر مسلمانان از مستشرقان و خاورشناسان. علتش هم کاملاً واضح و روشن است؛ زیرا عظمت و بزرگی هیچ کس نه تنها به عظمت و بزرگی او نمیرسد که بدان نزدیک هم نمیشود.
2- چون غذای تَه دیگ، غالباً کم چربیتر و پختهتر است، پیامبر جآن را دوست میداشتند.
3- معمولاً آن حضرت جمیهمان و اهل و عیال خویش را بر خود ترجیح میدادند و نخست از غذای دیگ برای آنان غذا میدادند و تَه ظرف برای خودشان باقی میماند.