حدیث شماره 87
(1) حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، وَغَيْرُ وَاحِدٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَهْبٍ، عَنْ يُونُسَ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: كَانَ خَاتَمُ النَّبِيِّ جمِنْ وَرِقٍ، وَكَانَ فَصُّهُ حَبَشِيًّا.
87 ـ (1) ... انس بن مالکسگوید: انگشتری رسول خدا جاز جنس نقره و نگین آن، حبشی بود.
«خاتَم»: انگشتری.
«وَرِق»: نقره، سیم؛ یکی از فلزات گرانبها که در معدن به طور خالص یا درون سنگ یا به حالت ترکیب با فلزات دیگر، مانند سرب و انتیمون پیدا میشود. و نقره، فلزی است سفید رنگ و برّاق و چکش خور که میتوان از آن ورقههای نازک یا مفتولهای باریک درست کرد؛ حرارت و الکتریسیته را بهتر از تمام فلزات هدایت میکند؛ از معدن بدست میآید و بیشتر درون سنگ یا به حالت ترکیب با سرب میباشد. این فلز برای ساختن مسکوکات و ظرفهای گرانبها و ... به کار میرود؛ و برای آنکه محکمتر شود، آن را با مس ترکیب میکنند و به صورت آلیاژ به کار میبرند.
«فَصُّه»: «فَصّ»: نگین انگشتری؛ آنچه بر روی انگشتری سوار کنند؛ سنگ قیمتی و گوهری که بر روی چیزی نصب کنند. جمع: فِصاص.
«حبشیّاً»: نگین حبشی؛ چون معدن آن نگین، در حبشه قرار داشت، از این رو آن نگین را به حبشه منسوب کردهاند.