ترجمه و شرح الشمائل المحمدیة (شمایل محمد صلی الله علیه و سلم)- جلد اول

فهرست کتاب

حدیث شماره 161

حدیث شماره 161

(11) حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، حَدَّثَنَا حَفْصُ بْنُ غِيَاثٍ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنُ أَبِي خَالِدٍ، عَنْ حَكِيمِ بْنِ جَابِرٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى النَّبِيِّ جفَرَأَيْتُ عِنْدَهُ دُبَّاءً يُقَطَّعُ؛ فَقُلْتُ: مَا هَذَا ؟ قَالَ: «نُكَثِّرُ بِهِ طَعَامَنَا».

قَالَ أَبُو عِيسَى: وَجَابِرٌ هَذا: هُوَ جَابِرُ بْنُ طَارِقٍ وَيُقَالُ: ابْنُ أَبِي طَارِقٍ، وَهُوَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ جوَلاَ نَعْرِفُ لَهُ إِلاَ هَذَا الْحَدِيثَ الْوَاحِدَ، وَأَبُو خَالِدٍ اسْمُهُ سَعْدٌ.

161 ـ (11) ...حکیم بن جابر/، از پدرش [جابربن طارقسیکی از یاران رسول خدا ج]نقل می‌کند که وی گفت: به نزد پیامبر جرفتم و دیدم که در نزدشان مقداری کدو است؛ و آن حضرت جمشغول ریزکردن آن‌ها است. بدیشان گفتم: فایده‌ی ریز کردن این کدوها چیست؟ آن حضرت جفرمودند: با آن غذای خویش را افزون می‌کنیم.

ابوعیسی ترمذی گوید: مقصود از «جابر» [که در حدیث آمده است]، همان «جابر بن طارق» یا «جابر بن ابی طارق» است؛ وی یکی از یاران رسول خدا جبود؛ و جز همین یک حدیث، دیگر حدیثی را سراغ نداریم که ایشان، به نقل و روایت آن پرداخته باشند.

و نام ابوخالد[یکی از راویان سلسله سند حدیث]، «سعد» می‌باشد.

«یقطّع»: کدوها را قطعه قطعه و ریز ریز می‌نمود.

«ما هذا؟»: در اینجا سؤال از حقیقت کدو نیست، بلکه سؤال از «فایده‌ی ریزکردن کدوها» است؛ یعنی: فایده‌ی ریزکردن این کدوها چیست؟

«نُکثّر به طعامنا»: غذای خود را با کدوها افزون می‌کنیم. و افزون کردن غذا به وسیله‌ی کدو، دو معنی می‌تواند داشته باشد:

1- با کدو، به غذای خود برکت می‌دهیم.

2- با کدو، غذای خود را زیاد می‌کنیم. و در حدیث بالا هر دو معنی را می‌توان مراد گرفت.

«ولا نعرف له الا هذا الحدیث الواحد»: مقصود ترمذی از این عبارت، آن است که از جابربن طارق، فقط یک حدیث نقل شده است؛ در حالی که چنین نیست؛ چرا که ابن سکن در «المعرفة»، و شیرازی در «القاب» نیز حدیث دیگری را از او روایت کرده‌اندکه آن حدیث به سمع امام ترمذی نرسیده است.

«وابوخالد اسمه سعد»: نام ابوخالد [پدر اسماعیل، که یکی از راویان حدیث است]، «سعد» می‌باشد. در حقیقت علماء و صاحب نظران اسلامی و خبرگان فن رجال، درباره‌ی نام «ابوخالد» با همدیگر اختلاف نظر دارند؛ برخی نامش را «سعد» و برخی «هرمز» و برخی نیز «کثیر» گفته‌اند.