ترجمه و شرح الشمائل المحمدیة (شمایل محمد صلی الله علیه و سلم)- جلد اول

فهرست کتاب

حدیث شماره 119

حدیث شماره 119

(1) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِيعٍ، حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، حَدَّثَنَا أَيُّوبُ، عَنْ حُمَيْدِ بْنِ هِلاَلٍ، عَنْ أَبِي بُرْدَةَ عَنْ أَبِيه قَالَ: أَخْرَجَتْ إِلَيْنَا عَائِشَةُ لكِسَاءً مُلَبَّدًا وَإِزَارًا غَلِيظًا، فَقَالَتْ: قُبِضَ رُوحُ رَسُولِ اللَّهِ جفِي هَذَيْنِ.

119 ـ (1)... ابوبُردهساز پدرش [ابوموسی اشعریس]روایت می‌کند که وی گفت: عایشهلجامه‌ای پینه خورده، و ازاری خشن برای ما بیرون آورد و آشکار ساخت؛ و پس از آن گفت: رسول خدا جدر همین دو جامه‌ی پینه خورده و خشن و کهنه و فرسوده، دار فانی را وداع گفتند و چهره در نقاب خاک کشیدند.

«اَخرجت»: بیرون آورد. آشکار و هویدا ساخت.

«کِساء»: جامه. لباس. جمع: اکسیة.

«مُلَبَّداً»: جامه‌ی پُر وصله و پینه خورده و کهنه و مندرس.

«ازار»: شلوار؛ جامه‌ای که نیمه‌ی پایین بدن را بپوشاند. و «رداء»: جامه و پارچه‌ای است که بخش فوقانی بدن را بپوشاند.

«غلیظاً»: سِتبر و خشن، سخت و غلیظ.

«قُبضَ»: مُرد، دارفانی را وداع گفت و چهره در نقاب خاک کشید.