ترجمه و شرح الشمائل المحمدیة (شمایل محمد صلی الله علیه و سلم)- جلد اول

فهرست کتاب

حدیث شماره 126

حدیث شماره 126

(1) حَدَّثَنَا يُوسُفُ بْنُ عِيسَى، حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، حَدَّثَنَا الرَّبِيعُ بْنُ صَبِيحٍ، عَنْ يَزِيدَ بْنِ أَبَانٍَ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ جيُكْثِرُ الْقِنَاعَ كَأَنَّ ثَوْبَهُ ثَوْبُ زَيَّاتٍ.

126 ـ (1) ... انس بن مالکسگوید: رسول خدا جفراوان زیر عمامه‌ی خویش دستار می‌بستند؛ و آن چنان بود که گویی دستارشان، دستار روغن فروش است.

«یکثر»: فراوان استفاده می‌کردند؛ زیاد به کار می‌بردند.

«القِناع»: این واژه در لغت به این معانی آمده است: «روسری، آنچه با آن سر خود را بپوشانند، دستار و چارقدی که مردان و زنان به سر بندند، ماسک».

و در اینجا، مراد همان تکه پارچه‌ای است که پیامبر جدر زیر عمامه‌ی خویش می‌بستند. و هدف پیامبر جاز این کار دو چیز بود:

1- برای جلوگیری از سرایت روغن‌های معطّری که به موهای خود می‌زدند به عمامه؛ تا از برخورد و سرایت روغن به عمامه‌ی ایشان جلوگیری کند.

2- برای جلوگیری از نشستن گرد و خاک بر موهای چرب و روغن زده‌ی رسول خدا ج. یعنی: پیامبراکرم جمعمولاً تکه پارچه‌ای را زیر عمامه به سر می‌بستند تا از نشستن گرد و خاک بر موهای چرب و روغن زده‌ی ایشان جلوگیری کند.

«ثوبَه»: مراد از لباس پیامبر جهمان «قِناع» و تکه پارچه‌ای است که پیامبر جآن را زیر عمامه به سر می‌بستند تا از سرایت روغن‌های معطّر به عمامه، و از نشستن گرد و خاک بر موهای چرب و روغن زده‌ی ایشان، جلوگیری نماید.

«زَیّات»: روغن فروش، تاجر روغن و یا روغنگر.

یعنی: پیامبر جبه قدری در روغن زدن سر و ریش خویش، مبالغه و زیاده روی می‌کردند که گویی دستارشان، دستار روغن فروش و تاجر روغن است.