ترجمه و شرح الشمائل المحمدیة (شمایل محمد صلی الله علیه و سلم)- جلد اول

فهرست کتاب

حدیث شماره 117

حدیث شماره 117

(4) حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ إِسْحَاقَ الْهَمْدَانِيُّ، حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ مُحَمَّدٍ الْمَدِينِيُّ، عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ جإِذَا اعْتَمَّ سَدَلَ عِمَامَتَهُ بَيْنَ كَتِفَيْهِ.

قَالَ نَافِعٌ: وَكَانَ ابْنُ عُمَرَ، يَفْعَلُ ذَلِكَ. قَالَ عُبَيْدُ اللَّهِ: وَرَأَيْتُ الْقَاسِمَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَسَالِمًا يَفْعَلاَنِ ذَلِكَ.

117 ـ (4) ... ابن عمربگوید: رسول خدا جهرگاه عمامه می‌بستند دنباله‌ی آن را میان دوش خویش می‌آویختند و رها می‌کردند.

نافع [که یکی از راویان حدیث است] گوید: عبدالله بن عمربنیز همین کار را انجام می‌داد؛ یعنی: دنباله‌ی عمامه را میان دوش خویش می‌آویخت.

عبیدالله بن عمرب[که یکی دیگر از راویان حدیث است] گوید: قاسم بن محمد و سالم را نیز دیدم که همین کار را انجام می‌دادند و دنباله‌ی عمامه‌ی خویش را میان دوش خود رها می‌ساختند و می‌آویختند.

«اعتمَّ»: عمامه بر سر بست.

«سَدَل»: آویخت و رها کرد.

«بَینَ»: ظرف است به معنی «وسط»؛ و اضافه می‌شود به بیش از واحد، مانند: «جلستُ بین القوم: میان آن قوم نشستم»؛ و یا اضافه می‌شود به آنچه که جانشین بیش از واحد باشد، مانند: «عوانٌ بین ذلك: متوسط باشد میان آن‌ها». و آن با ضمیر واجب است: «هذا فراق بیني و بینك: این جدایی میان من و تو است».

کلمه‌ی «بین»، هرگاه به ظرف زمان اضافه شود، ظرف زمان محسوب می‌شود: «بیتي بین المدینة و الجبل: خانه‌ی من میانه‌ی شهر و کوه است». «بَینَ بَینَ: میانه، حد وسط، متوسط». «بینابین: لیس هو بالابیض و لا بالاسود بل بین بین: آن نه سفید است و نه سیاهِ سیاه، بلکه میانه و متوسط است».

«بَینَ»، گاهی اسم معرب است و به منزله‌ی میان و وسط می‌باشد: «لقد تقطّع بینکم و ضل عنکم ما کنتم تزعمون: میانتان بریده شده و گمشد از شما آنچه گمان می‌کردید». «ذات البین: رابطه‌ی میان چند فرقه، قدر مشترک میان چندین دسته و چندین قوم». «واصلحوا ذات بینکم: و رابطه‌ی میان خویش را اصلاح کنید». «بین»، گاهی به معنی نسبت و دوستی و فضای بین خانه‌ها به کار می‌رود.

«کتفیه»: دو شانه؛ «بین کتفیه»: میان دوش خود.