حدیث شماره 5
(5) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ، حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ،حَدَّثَنَا الْمَسْعُودِيُّ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ هُرْمُزَ، عَنْ نَافِعِ بْنِ جُبَيْرِ بْنِ مُطْعِمٍ، عَنْ عَلِيِّ بن اَبی طالبٍ سقَالَ لَمْ يَكُنْ النَّبِیُّ جبِالطَّوِيلِ، وَ لَا بِالْقَصِيرِ، شَثْنَ الْكَفَّيْنِ وَالْقَدَمَيْنِ، ضَخْمَ الرَّأْسِ، ضَخْمَ الْكَرَادِيسِ، طَوِيلَ الْمَسْرُبَةِ، إِذَا مَشَى تَكَفَّأَ تَكَفُّؤًا كَأَنَّمَا يَنْحَطُّ مِنْ صَبَبٍ، لَمْ أَرَ قَبْلَهُ وَلَا بَعْدَهُ مِثْلَهُ. ج.
5 ـ(5)... علی بن ابی طالبسگوید: پیامبر گرامی اسلام جنه زیاده از حد بلند بالا بودند و نه بیش از اندازه کوتاه قد؛ دستان و پاهایشان سِتَبر و درشت بود؛ جمجمهای بزرگ و مفاصل و عضلاتی ورزیده و درشت داشتند؛ بالاتنهی ایشان از زیرگلو تا روی ناف، خطی پیوسته از موی داشت؛ هنگامی که راه میرفتند، اندکی به جلو خم میشدند و سرعت میگرفتند، چنانکه گویی از بالا به پائین سرازیر شدهاند؛ نه پیش از وی و نه پس از وی، همانند وی را (در زیبایی و نیکویی) ندیدهام؟
«شَثنُ»: زبر، سِتبر، خشن. جمع: شِثان. «شثن الکفّین والقدمین»: کف دستها و پاهای پیامبر جستبر و درشت و ضخیم و کشیده بود.
«ضخم الرأس»: جمجمه و سر پیامبر جبزرگ و درشت بود.
«الکرادیس»: جمع «کُردوس»، به معنای مفصل و عضله. هر دو استخوانی که در یک مفصل با هم برخورد کنند. هر استخوانی که روی آن را گوشت گرفته باشد. هریک از مهرههای قسمت بالای پشت و زیرگردن. «ضخم الکرادیس»: پیامبر جمفاصل و عضلاتی ورزیده و درشت داشتند و درشت اندام و قوی هیکل بودند.
«المَسرَبة»: موهای ریز و نازک سینه تا ناف. «طویل المَسرَبة»: رشته مویی بلند میان سینه و ناف پیامبر جرسته بود.
«یَنحطّ»: از بالا به پائین سرازیر میشد. «صَبَبٍ»: سراشیبی، سرپایینی، زمین سراشیب.