حدیث شماره 92
(6) حَدَّثَنَا نَصْرُ بْنُ عَلِيٍّ الْجَهْضَمِيُّ أَبُو عَمْرٍو، حَدَّثَنَا نُوحُ بْنُ قَيْسٍ، عَنْ خَالِدِ بْنِ قَيْسٍ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنَّ النَّبِيَّ جكَتَبَ إِلَى كِسْرَى وَقَيْصَرَ وَالنَّجَاشِيِّ، فَقِيلَ لَهُ: إِنَّهُمْ لاَ يَقْبَلُونَ كِتَابًا إِلَّا بِخَاتَمٍ؛ فَصَاغَ رَسُولُ اللَّهِ جخَاتَمًا حَلْقَتُهُ فِضَّةٌ، وَنَقَشَ فِيهِ: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ.
92 ـ (6) ... انس بن مالکسگوید: رسول خدا جخواستند تا برای کِسری و قیصر و نِجاشی نامه بنویسند؛ به آن حضرت جگفته شد: آنان جز نامههایی را که مهر شده باشند، نمیپذیرند. این موضوع پیامبر جرا بر آن واداشت که برای خود انگشتر و مهری بسازند که حلقهی آن از نقره بود؛ و بر نگین آن، «محمد رسول الله» را نقش نمودند.
«ان النّبي ج کتب»: پیامبر جخواستند نامه بنویسند. این عبارت به دلیل روایات دیگر، به «انّ النّبي ج اراد ان یکتب» ترجمه میشود؛ چرا که در روایت شمارهی 90 آمده است: «لمّا اراد رسول الله ج ان یکتب الی العجم...».
«کِسری»: معرب خسرو؛ عربها هر یک از پادشاهانِ ساسانی را کِسری میگفتند. و نیز کسری: عنوان و لقب انوشیروانِ عادل است. : اکاسرو اکاسرة.
«قیصر»: پادشاه روم. لقب سابق پادشاهان روم، جمع: قیاصره.
«نِجاشی»: لقب پادشاهان حبشه.
«فصاغ»: پس پیامبر جدستور دادند تا انگشتری ساخته شود. سازندهی این انگشتر، چنانکه در کتب تاریخ و حدیثی آمده: «یعلی بن امیّة» است.