ترجمه و شرح الشمائل المحمدیة (شمایل محمد صلی الله علیه و سلم)- جلد اول

فهرست کتاب

حدیث شماره 20

حدیث شماره 20

(5) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا أَبُو عَاصِمٍ، حَدَّثَنَا عَزْرَةُ بْنُ ثَابِتٍ، حَدَّثَنِی عِلْبَاءُ بْنُ أَحْمَرَ الْيَشْكُرِيُّ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو زَيْدٍ عَمرُو بنُ أَخطَبَ الْأَنْصَارِيُّ قَالَ: قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ ج: «يَا أَبَا زَيْدٍ ادْنُ مِنِّي فَامْسَحْ ظَهْرِي». فَمَسَحْتُ ظَهْرَهُ، فَوَقَعت أَصَابِعِى عَلَی الْخَاتَمِ، قُلتُ: وَمَا الْخَاتَمُ؟ قَالَ شَعَرَاتٌ مُجتَمِعَاتٌ.

20 ـ (5)... ابوزید عمرو بن اخطب انصاریسگوید: پیامبر جخطاب به من فرمودند: ابوزید! به من نزدیک بشو و پشتم را دست بکش.[من نیز بر حسب فرمان رسول خدا جو به جهت امتثال دستور ایشان، بدیشان نزدیک شدم و] پشت آن حضرت جرا دست کشیدم. پس ناگاه انگشتان دستم بر مهر نبوّت قرار گرفت.

[عِلباء بن احمر یَشکُری ـ که یکی از راویان حدیث است ـ] گوید: به ابوزید عمروبن اخطبسگفتم: مهر نبوّت چگونه بود؟ وی در پاسخ گفت: بر مهر نبوت، موهایی یکدست وهموار، رسته بود.

«أُدنُ»: نزدیک شو.

«فامسَح»: دست بکش و بمال.

«ظَهری»: پشت مرا.

«شَعَرات»: جمع «شَعَرَةٌ»: موی.

«مُجتَمعاتٌ»: جمع «مجتمعة»: مقداری موی، که یکدست و کامل و هموار شده باشد. موهایی که یکدست رسته باشند.یعنی دست خویش را بر بالای برآمدگی مهر نبوّت نهادم و متوجه شدم که بر مهر نبوت، مقدار موهایی یکدست و هموار، رسته بود.