حدیث شماره 77
(3) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِيعٍ وَ يَعْقُوبُ بْنُ اِبْرَاهِيْمَ، حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الزُّبَيْرِيُّ، حَدَّثَنَا عِيسَى بْنُ طَهْمَانَ قَالَ: أَخْرَجَ إِلَيْنَا أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ نَعْلَيْنِ جَرْدَاوَيْنِ لَهُمَا قِبَالاَنِ.
قَالَ: فَحَدَّثَنِي ثَابِتٌ بَعْدُ عَنْ أَنَسٍ أَنَّهُمَا كَانَتَا نَعْلَيِ النَّبِيِّ ج.
77 ـ (3) ... عیسی بن طهمان/گوید: انس بن مالکسیک جُفت کفش برای ما بیرون آورد و به ما نشان داد که بیمو بود و برای هر یک از آنها دو بند وجود داشت.
عیسی بن طهمان/در دنبالهی سخن خود گوید: بعداً ثابت بُنانی به نقل از انس بن مالکسبرایم روایت کرد که انسسگفته است: این کفشها [که بیمو و دارای دو بند بود]، کفشهای آن حضرت جاست.
«اَخرَجَ»: به ما نشان داد، برای ما بیرون آورد و نمایان کرد، هویدا و آشکارساخت.
«جرداوین»: مثنی «جَرداء»: بیمو. گفته میشود: «ارضجرداء: زمین خشک و بیآب و گیاه»؛ «صخرةٌجَرداء: تخته سنگ صاف»؛ «رجل اَجرد: مرد بیمو»؛ «خمرة جرداء: شرابصاف و ناب»؛ «سماء جرداء: آسمانِ صاف و بیابر».
و در اینجا، مراد کفشهایی است که مو ندارند. شاید کفشهای پیامبر جمو داشته بودند، ولی براثر کهنگی و پوسیدگی و ژندگی و مندرسی، موهایشان ریخته باشند.