حدیث شماره 88
(2) حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ،حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنْ أَبِي بِشْرٍ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ، أَنَّ النَّبِيَّ جاتَّخَذَ خَاتَمًا مِنْ فِضَّةٍ، فَكَانَ يَخْتِمُ بِهِ وَلاَ يَلْبَسُهُ.
قَالَ أَبُو عِيسَى: أَبُو بِشْرٍ: اسْمُهُ جَعْفَرُ بْنُ أَبِي وَحْشِيٍّ.
88 ـ (2) ... عبدالله بن عمربگوید: رسول خدا جبرای خویشتن، انگشتری از نقره گرفتند که با آن، نامهها را مهر مینمودند و آن را به انگشت خویش نمیکردند.
ابوعیسی ترمذی گوید: نام ابوبشر [که در سند حدیث ذکر شده است]، جعفر بن ابی وحشی میباشد.
«اِتَّخَذَ»: گرفت و انتخاب کرد.
«یختمبه»: نامهها را به وسیلهی آن مهر مینمود. در برخی از روایات آمده است: «پیامبراکرم جبرای قیصر یا رومیها، نامهای مرقوم داشت و آن را مهر نفرمود. گفته شد: نامهی شما در صورتی که ممهمور نباشد، خوانده و پذیرفته نمیشود. این موضوع پیامبر جرا بر آن واداشت که برای خود انگشتر و مهری بسازد و نقش آن مهر و انگشتر، «محمد رسول الله» بود.
«ولایلبسه»: [و پیامبر جآن انگشتر را به انگشت نمیکرد]: در احادیث و روایات دیگر آمده است که رسول خدا جانگشتری از نقره داشتند که آن را در دست راست میکردند و نگین آن به طرف کف دست راست ایشان بود؛ و در این روایت آمده است که رسول خدا جانگشتر به انگشت نمیکردند. و به ظاهر میان این دو روایت تضاد و تناقض وجود دارد.
و میتوان این تناقض را به دو صورت رفع کرد:
1- رسول خدا جدو انگشتر داشتند؛ یکی را فقط هنگام نوشتن نامه و به منظور مهر زدن، در انگشتِ دستِ راست میکردند و دیگری را در غیر این وقت به دست میکردند.
2- یا مراد از «لایلبسه»، این است که پیامبر جآن انگشتر را همیشه و به طور دائم و پیوسته به دست نمیکردند، بلکه گاهی اوقات از آن استفاده میکردند و به دست راست مینمودند.