حدیث شماره 162
(12) حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، عَنْ مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ، عَنِ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي طَلْحَةَ، أَنَّهُ سَمِعَ أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ يَقُولُ: إِنَّ خَيَّاطًا دَعَا رَسُولَ اللَّهِ جلِطَعَامٍ صَنَعَهُ، قَالَ أَنَسٌ: فَذَهَبْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ جإِلَى ذَلِكَ الطَّعَامِ فَقَرَّبَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ جخُبْزًا مِنْ شَعِيرٍ، وَمَرَقًا فِيهِ دُبَّاءٌ وَقَدِيدٌ، قَالَ أَنَسُ: فَرَأَيْتُ النَّبِيَّ جيَتَتَبَّعُ الدُّبَّاءَ حَوَالَيِ الْقَصْعَةِ فَلَمْ أَزَلْ أُحِبُّ الدُّبَّاءَ مِنْ يَوْمِئِذٍ.
162 ـ (12)... اسحاق بن عبدالله بن ابی طلحةبگوید: از انس بن مالکسشنیدم که میگفت: [در روزگار پیامبراکرم ج]خیاطی، آن حضرت جرا برای خوردن غذایی که خود فراهم ساخته بود، دعوت کرد.
انسسگوید: همراه آن حضرت جبرای خوردن آن خوراکی رفتم. آن مردِ خیاط، مقداری نان که از جو تهیه شده بود و مقداری خورش که در آن کدو و گوشتِ خشک کرده و نمک سود بود، به حضور آن حضرت جآورد.
انسسدر دنبالهی سخنانش گوید: من دیدم که رسول خدا جاز اطرافِ ظرف غذا، کدوها را جستجو میکنند و میخورند، [و چون دیدم که رسول خدا جکدو را به این اندازه دوست میدارند] من نیز از آن هنگام تا کنون، همواره کدو را دوست میدارم.
«خیّاطاً»: دوزنده؛ درزی؛ درزگیر؛ کسی که برای مردم لباس میدوزد. برخی از علماء و صاحب نظران اسلامی گفتهاند که این خیاط، بردهی آزاد شدهی رسول خداجبوده است.
«دَعا»: دعوت کرد، برای صرف غذا پیامبر جرا فرا خواند.
«صَنَعَه»: خوراکی که خود خیاط، درست کرده و فراهم ساخته بود.
«فقرّب»: نزدیک گردانید، به حضور آورد.
«مَرَقاً»: شوربا، آبگوشت، سوپ.
«قدید»: گوشت خشک کرده و نمک سود؛ گوشت خشک کردهی گاو یا گوسفند یا ماهی به هر طریق که خشک کنند و نگاهدارند.
«یتتبّع»: جستجو میکند و انتخاب مینماید.
«حوالی»: اطراف و اکناف.
«القصعة»: بشقاب بزرگ، کاسه، ظرف غذا.
«فلمازل»: همواره من... .
«منیومئذٍ»: از آن روز، از آن زمان، از آن هنگام.
از ابوطالوت نقل شده که گفت: پیش انس بن مالکسرفتم؛ وی مشغول خوردن کدو بود و میگفت: ای بوتهی کوچک! چقدر در نظر من دوست داشتنی هستی؛ به این جهت که رسول خدا جدوستت میداشت.