ریاض الصالحین در سخنان پیامبر امین - جلد دوم

فهرست کتاب

۱۳۱- باب فضل السلام والأمر بإفشائه
باب فضیلت سلام و امر به اشاعه‌ی آن

۱۳۱- باب فضل السلام والأمر بإفشائه
باب فضیلت سلام و امر به اشاعه‌ی آن

قال الله تعالی:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُيُوتًا غَيۡرَ بُيُوتِكُمۡ حَتَّىٰ تَسۡتَأۡنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَهۡلِهَا[النور: ۲۷].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، وارد خانه‌هایی غیر از خانه‌های خودتان نشوید تا زمانی که اجازه بگیرید و بر ساکنان آن سلام کنید».

و قال تعالی:

﴿فَإِذَا دَخَلۡتُم بُيُوتٗا فَسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُمۡ تَحِيَّةٗ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ مُبَٰرَكَةٗ طَيِّبَةٗ[النور: ۶۱].

«هر وقت داخل خانه‌ای شدید، بر همدیگر سلام کنید، سلام پربرکت و پاکی که از جانب خداست و بدان پاداش داده می‌شود».

و قال تعالی:

﴿وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٖ فَحَيُّواْ بِأَحۡسَنَ مِنۡهَآ أَوۡ رُدُّوهَآ[النساء: ۸۶].

«هرگاه به شما درودی فرستادند، به گونه‌ای بهتر و زیباتر و بهتر از آن درود بفرستید یا به همانند آن، آن را پاسخ گویید».

و قال تعالی:

﴿هَلۡ أَتَىٰكَ حَدِيثُ ضَيۡفِ إِبۡرَٰهِيمَ ٱلۡمُكۡرَمِينَ٢٤ إِذۡ دَخَلُواْ عَلَيۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنكَرُونَ٢٥ فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِينٖ٢٦ فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَيۡهِمۡ قَالَ أَلَا تَأۡكُلُونَ٢٧[الذاریات: ۲۴-۲۷].

«ای پیامبر ص! آیا خبر مهمانان بزرگوار ابراهیم به تو رسیده است؟ وقتی که وارد شدند و گفتند: سلام! گفت: سلام بر شما ! گفت: ‏سلام مردمى ناشناسید. پس آهسته به‌سوى زنش رفت و گوساله‏اى فربه [و بریان] آورد. آن را به نزدیک‌شان برد [و] گفت مگر نمى‏خورید».

۸۴۵- «وعن عبد الله بن عمرو بن العاص بأن رجلا سأل رسول الله صأيُّ الإْسلام خَيْرٌ؟ قال «تُطْعم الطَّعَامَ، وَتَقْرأُ السَّلام عَلَىَ مَنْ عَرِفتَ وَمَنْ لَمْ تَعْرِفْ»» متفق عليه.

۸۴۵. «از عبدالله بن عمرو بن عاص بروایت شده است که گفت: مردی از پیامبر صسؤال کرد: کدام خصلت اسلام بهتر است؟ فرمودند: «خوراک به دیگران بدهی و بر هر کس که می‌شناسی و نمی‌شناسی سلام کنی»» [۱].

۸۴۶- «وعن أبي هريرة سعن النبي صقال «لـما خَلَقَ الله آدم صقال: اذْهَبْ فَسَلِّمْ عَلَى أُولئِكَ نَفَرٍ مِنَ الَمَلاَئكة جُلُوسٌ فاسْتمعْ ما يُحَيُّونَكَ فَإنَّها تَحيَّتُكَ وَتَحِيَّةُ ذُرِّيَّتِك. فقال: السَّلام عَلَيْكُمْ، فقالوا: السَّلام ُ عَلَيْكَ وَرَحْمةُ الله، فَزادُوهُ: وَرَحْمةُ الله»» متفق عليه.

۸۴۶. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «خداوند وقتی آدم را خلق کرد، به او فرمود: برو به آن جماعت ـ گروهی از فرشتگان که نشسته بودند ـ سلام کن و به درود آنها نسبت به خودت گوش بده که آن درود تو و درود فرزندان توست، (و آدم به آنها) گفت: السلام علیکم! جواب دادند: السلام علیکم و رحمه الله و رحمه الله را به سلام او اضافه کردند»» [۲].

۸۴۷- «وعن أبي عُمارة البراء بن عازبٍ بقال: أمرنا رسولُ الله صبِسَبعٍ: «بِعَيادَةِ الَـمرِيضِ، وَاتِّباع الجَنائز، وَتشْميت العَاطس، ونصرِ الضَّعِيف، وَعَوْن الـمظلوم، وإفْشاءِ السَّلام، وإبرارِ الـمقسم»» متفق عليه، هذا لفظ إحدى روايات البخاري.

۸۴۷. «از ابوعماره براء بن عازب بروایت شده است که پیامبر صما را به انجام دادن هفت چیز امر فرمودند: ما را امر کرد به: (۱) عیادت مریض؛ (۲) تشییع جنازه؛ (۳) دعای خیر کردن برای کسی که عطسه می‌کند؛ (۴) به جای آوردن قسم کسی که قسم یاد می‌کند؛ (۵) یاری مظلوم؛ (۶) اجابت دعوت کننده؛ (۷) انتشار سلام (با بلند و زیاد گفتن آن)» [۳].

۸۴۸- «وعن أبي هريرة سقال: قال رسول الله ص«لا تَدْخُلُوا الجَنَّةَ حَتَّى تُؤْمِنُوا وَلا تُؤمِنوا حَتى تحَابُّوا، أَوَلا أدُلُّكُمْ عَلَى شَئٍ إذا فَعَلْتُمُوهُ تَحاَبَبْتُم؟ أفْشُوا السَّلام بَيْنَكُم»» رواه مسلم.

۸۴۸. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «وارد بهشت نمی‌شوید تا این‌که ایمان داشته باشید و ایمان نخواهید داشت تا آن‌ که همدیگر را دوست داشته باشید؛ آیا شما را راهنمایی کنم به چیزی که اگر آن را انجام دهید، همدیگر را دوست خواهید داشت؟ سلام را در میان خودتان افشا و پراکنده وعمومی کنید»» [۴].

۸۴۹- «وعن أبي يوسف عبد الله بن سلام سقال: سمعت رسول الله صيقول «يَا أيُّهَا النّاسُ أفْشُوا السَّلام، وَأْطعِمُوا الطْعَامَ، وَصِلُوا الأْرحامَ، وَصَلُّوا والنَّاس نيامٌ، تَدْخُلوا الجُنَّة بسلام»»رواه الترمذي وقال: حديث حسن صحيح.

۸۴۹. «از ابویوسف عبدالله بن سلام سروایت شده است که گفت: از پیامبر صشنیدم که می‌فرمود: «ای مردم! سلام را اشاعه دهید و به دیگران اطعام کنید و صله‌ی رحم انجام دهید و در حالی که مردم در خوابند، (شب‌ها) نماز بخوانید، ‌آن‌گاه به سلامت و بدون حساب و عقاب داخل بهشت می‌شوید»» [۵].

۸۵۰- «وعن الطفيل بن أبي بن كعب أنه كان يأتي عبد الله بن عمر فيغدو مَعَهُ إلى السوق. قال: فإذا غدونا إلى السوق، لم يمرّ عبدالله على سقاط ولا صاحب بيعَة وَلا مْسكين وَلا أحد إلا سَلّم عَليه، قال الطُّفيلُ: فَجِئْتُ عبد الله بنَ عُمرَ يَوْماً فاستَ تَبعني إلى السُّوقِ فقُلْت لَهُ: ماتَصْنعُ بالسوقِ وأنْتَ لا تَقِفُ عَلى البَيْع وَلا تَسْألُ عَن السِّلع وَلا تَسُومُ بها وَلا تَجلسُ في مجالس السّوق؟ وأقولُ اجْلسْ بنا ههُنا نَتَحدَّث، فقال يا أبا بَطْن. وَكانَ الُطُّفَيلُ ذَا بَطْن إنَّما نَغُدو منْ أجْل السَّلام نُسَلِّمُ عَلَى مَنْ لَقِيناهُ، رواه مالك في الـموُطَّإ بإسناد صحيح».

۸۵۰. «از طفیل بن ابی بن کعب روایت شده است که او نزد عبدالله بن عمر بمی‌آمد و صبحگاه با او به بازار می‌رفت و می‌گوید: وقتی به بازار می‌رسیدیم، عبدالله بر هیچ کهنه‌فروش و فروشنده و مسکین و هیچ‌کس دیگری نمی‌گذشت مگر این‌که بر او سلام می‌کرد. طفیل می‌گوید: روزی نزد عبدالله بن عمر سآمدم، او از من خواست که همراهش به بازار بروم، به او گفتم: به بازار چه کار داری؟ و حال آن‌که (خبر معامله‌ای را نمی‌پرسی) و از نرخ و اجناس جویا نمی‌شوی و جنسی را عرضه نمی‌کنی و در مجالس بازار نمی‌نشینی؟ من می‌گویم: (به جای این‌که به بازار برویم) این‌جا بنشینیم و با هم گفتگو کنیم! عبدالله گفت: ای ابابطن! ـ طفیل دارای شکم بزرگی بود ـ ما در اول صبح تنها به خاطر سلام کردن به بازار می‌رویم و به کسی که به او برخورد می‌کنیم، سلام می‌دهیم» [۶].

[۱] متفق علیه است؛ [خ (۱۲)، م (۳۹)]. [این حدیث قبلاً هم به شماره ی ۵۵۰ آمده است]. [۲] متفق علیه است؛ [خ (۳۳۲۶)، م (۲۸۴۱)]. [۳] متفق علیه است؛ [خ (۱۲۳۹)، م (۲۰۶۶)]. [روایت کامل این حدیث قبلاً به شماره‌ی ۲۳۹، گذشت]. آنچه در متن آمده است، لفظ یکی از روایت‌های بخاری است. [۴] مسلم روایت کرده است ؛ [۰۵۴)]. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۳۷۸ آمده است]. [۵] ترمذی [(۲۴۸۷)] روایت کرده و گفته است: حدیث حسن صحیح است. [۶] مالک در موطأ [(۱/۹۶۱-۹۶۲] به اسناد صحیح روایت کرده است.