ریاض الصالحین در سخنان پیامبر امین - جلد دوم

فهرست کتاب

۳۷۲- باب بيان ما أعدّ الله تعالى للمؤمنين في الجنة
باب بیان آن‌چه خداوند برای مؤمنان در بهشت آماده کرده است

۳۷۲- باب بيان ما أعدّ الله تعالى للمؤمنين في الجنة
باب بیان آن‌چه خداوند برای مؤمنان در بهشت آماده کرده است

قال تعالی:

﴿ٱدۡخُلُوهَا بِسَلَٰمٍ ءَامِنِينَ٤٦ وَنَزَعۡنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنۡ غِلٍّ إِخۡوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِينَ٤٧ لَا يَمَسُّهُمۡ فِيهَا نَصَبٞ وَمَا هُم مِّنۡهَا بِمُخۡرَجِينَ٤٨[الحجر: ۴۶-۴۸].

«بی‌گمان پرهیزگاران در میان باغ‌ها و چسمه‌ساران به سر می‌برند؛ با اطمینان خاطر و بدون هیچ‌گونه خوف و هراسی به این باغ‌ها و چشمه‌سارها درآیید؛ و کینه‌توزی و دشمنانگی را از سینه‌هایشان بیرون می‌کشیم و برادرانه بر تخت‌ها رویاروی هم می‌نشینند. در آن‌جا خستگی و رنجی بدیشان نمی‌رسد و از آن‌جا بیرون نمی‌شوند».

و قال تعالی:

﴿يَٰعِبَادِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡكُمُ ٱلۡيَوۡمَ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ٦٨ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَا وَكَانُواْ مُسۡلِمِينَ٦٩ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ أَنتُمۡ وَأَزۡوَٰجُكُمۡ تُحۡبَرُونَ٧٠ يُطَافُ عَلَيۡهِم بِصِحَافٖ مِّن ذَهَبٖ وَأَكۡوَابٖۖ وَفِيهَا مَا تَشۡتَهِيهِ ٱلۡأَنفُسُ وَتَلَذُّ ٱلۡأَعۡيُنُۖ وَأَنتُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ٧١ وَتِلۡكَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِيٓ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٧٢ لَكُمۡ فِيهَا فَٰكِهَةٞ كَثِيرَةٞ مِّنۡهَا تَأۡكُلُونَ٧٣[الزخرف: ۶۸-۷۳].

«ای بندگان من! امروز نه بیمی بر شماست و نه غم و اندوهی دارید. آن بندگانی که به آیات ما ایمان آوردند و مسلمان و مطیع فرمان (آفریدگار) بوده‌اند. شما و همسرانتان به بهشت درآیید، در آن‌جا شادمان و محترم خواهید بود. برایشان کاسه‌ها و جامه‌های زرین به گردش درانداخته می‌شود و هرچه دل بخواهد و هرچه چشم از آن لذت ببرد، در بهشت وجود دارد و شما در آن‌جا جاودانه خواهید بود. این بهشتی است که به سبب کارهایی که می‌کرده‌اید، بدان دست یافته‌اید. در آن‌جا برایتان میوه‌های فراوان (و گوناگونی)است که از آنها می‌خورید و استفاده می‌کنید».

و قال تعالی:

﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٖ٥١ فِي جَنَّٰتٖ وَعُيُونٖ٥٢ يَلۡبَسُونَ مِن سُندُسٖ وَإِسۡتَبۡرَقٖ مُّتَقَٰبِلِينَ٥٣ كَذَٰلِكَ وَزَوَّجۡنَٰهُم بِحُورٍ عِينٖ٥٤ يَدۡعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَٰكِهَةٍ ءَامِنِينَ٥٥ لَا يَذُوقُونَ فِيهَا ٱلۡمَوۡتَ إِلَّا ٱلۡمَوۡتَةَ ٱلۡأُولَىٰۖ وَوَقَىٰهُمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِيمِ٥٦ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّكَۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ٥٧[الدخان: ۵۱-۵۷].

«بی‌گمان پرهیزگاران در جایگاه امن و امانی هستند. در میان باغ‌ها و چشمه‌سارها. آنان لباس‌هایی از حریر نازک و ضخیم می‌پوشند و در مقابل یکدیگر می‌نشینند. بهشتیان این چنین هستند و زنان بهشتی سیاه‌چشم چشم‌ درشت را نیز به همسری آنان در می‌آوریم، آنان در آن‌جا هر میوه‌ای را که بخواهند، می‌طلبند و از هر نظر در امان هستند. آنان هرگز در آن‌جا مرگی جز همان مرگ نخستین نخواهند چشید و خداوند آنان را از عذاب دوزخ به دور و محفوظ داشته است. همه‌ی این‌ها فضل و بخششی از سوی پروردگار توست. این رستگاری و خوشبختی بزرگی است».

و قال تعالی:

﴿إِنَّ ٱلۡأَبۡرَارَ لَفِي نَعِيمٍ٢٢ عَلَى ٱلۡأَرَآئِكِ يَنظُرُونَ٢٣ تَعۡرِفُ فِي وُجُوهِهِمۡ نَضۡرَةَ ٱلنَّعِيمِ٢٤ يُسۡقَوۡنَ مِن رَّحِيقٖ مَّخۡتُومٍ٢٥ خِتَٰمُهُۥ مِسۡكٞۚ وَفِي ذَٰلِكَ فَلۡيَتَنَافَسِ ٱلۡمُتَنَٰفِسُونَ٢٦ وَمِزَاجُهُۥ مِن تَسۡنِيمٍ٢٧ عَيۡنٗا يَشۡرَبُ بِهَا ٱلۡمُقَرَّبُونَ٢٨[المطففین: ۲۲-۲۸].

«بی‌گمان نیکان در میان انواع نعمت‌های فراوان بهشت به سر خواهند برد. بر تخت‌های مجلل تکیه می‌زند و می‌نگرند. خوشی و خرمی و نشاط حاصل از نعمت را در چهره‌هایشان خواهی دید. به آنان از شراب زلال و خالصی داده می‌شود که دست نخورده و سربسته و مهر و در بند آن از مشک است؛ مسابقه‌دهندگان باید برای به دست آوردن این با همدیگر مسابقه بدهند و بر یکدیگر پیشی بگیرند. آمیزه‌ی آن تسنیم است. تسنیم چشمه‌ای است که مقربان از آن می‌نوشند».

والآیات في الباب کثیرة معلومة.

آیات در این مورد فراوان و معلوم هستند.

۱۸۸۰- «وعنْ جَابِرٍ سقَالَ: قَالَ رسُولُ اللَّهِ ص: «يَأْكُلُ أَهْلُ الجنَّةِ فِيهَا ويشْرَبُونُ، ولا يَتَغَوَّطُونَ، ولا يمْتَخِطُونَ، ولا يبُولُونَ، ولكِنْ طَعامُهُمْ ذلكَ جُشَاء كَرشْحِ المِسْكِ يُلهَمُونَ التَّسبِيح وَالتكْبِير، كَما يُلْهَمُونَ النَّفَسَ»» رواه مسلم.

۱۸۸۰. «از جابر سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «اهل بهشت در بهشت می‌خورند و می‌نوشند و مدفوع و ادرار و اخلاط بینی ندارند، اما بعد از طعام آروغ می‌زنند و بوی نفس آنها مانند مشک می‌باشد، تسبیح و تکبیر به آنان الهام می‌شود (بی‌اختیار تسبیح می‌کنند)، آن‌چنان که نفس کشیدن به آنها الهام می‌گیردد (و بی‌اختیار است)»» [۱۱۱۲].

۱۸۸۱- «وعَنْ أَبي هُريْرةَ سقَال: قَال رسُولُ اللَّهِ ص: «قَال اللَّه تَعالَى: أَعْددْتُ لعِبادِيَ الصَّالحِينَ مَا لاَ عيْنٌ رَأَتْ، ولاَ أُذُنٌ سَمِعتْ ولاَ خَطَرَ علَى قَلْبِ بَشَرٍ، واقْرؤُوا إِنْ شِئتُمْ». ﴿فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡيُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١٧[السجدة: ۱۷] متفقٌ عليه.

۱۸۸۱. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «خداوند متعال فرموده است: برای بندگان صالح خودم چیزی را آماده کرده‌ام که چشم ندیده و گوش نشنیده و بر قلب بشری خیال آن خطور نکرده است و اگر خواستید این آیه را بخوانید»» [۱۱۱۳]:

﴿فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡيُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١٧.

«و هیچ‌کس نمی‌داند که برای آنان (مؤمنان) از آن‌چه مایه‌ی نور چشم است (به پاداش کارهای نیکی که می‌کردند) چه چیزهایی آماده است».

۱۸۸۲- «وعَنْهُ قَالَ: قال رسُولُ اللَّهِ ص: «أَوَّلُ زُمْرَةٍ يدْخُلُونَ الْجنَّةَ على صُورَةِ الْقَمرِ لَيْلَةَ الْبدْرِ. ثُمَّ الَّذِينَ يلُونَهُمْ علَى أَشَدِّ كَوْكَبٍ دُرِّيٍّ في السَّمَاءِ إِضَاءَةً: لاَ يَبولُونَ ولاَ يتَغَوَّطُونَ، ولاَ يتْفُلُونَ، ولاَ يمْتَخِطُون. أمْشاطُهُمُ الذَّهَبُ، ورشْحهُمُ المِسْكُ، ومجامِرُهُمُ الأُلُوَّةُ عُودُ الطِّيبِ أَزْواجُهُم الْحُورُ الْعِينُ، علَى خَلْقِ رجُلٍ واحِد، علَى صُورَةِ أَبِيهِمْ آدم سِتُّونَ ذِراعاً في السَّماءِ»» متفقٌ عليه.

وفي روايةٍ للبُخَارِيِّ ومُسْلِمٍ: «آنيتُهُمْ فِيهَا الذَّهَبُ، ورشْحُهُمْ المِسْكُ، ولِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمْ زَوْجَتَانِ يُرَى مُخُّ سُوقِهما مِنْ وراءِ اللَّحْمِ مِنَ الْحُسْنِ، لاَ اخْتِلاَفَ بينَهُمْ، ولا تَبَاغُضَ، قُلُوبهُمْ قَلْبُ رَجُلٍ واحِدٍ، يُسَبِّحُونَ اللَّه بُكْرةَ وَعَشِيّاً».

قَوْلُهُ: «عَلَى خَلْقِ رجُلٍ واحِد» رواهُ بَعْضُهُمْ بِفَتْحِ الخَاءِ وإِسْكَانِ اللاَّمِ، وبعْضُهُمْ بِضَمِّهِمـا، وكِلاَهُـمـا صَحِيحٌ.

۱۸۸۲. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «نخستین گروهی که داخل بهشت می‌شوند، به صورت ماه شب چهارده هستند، سپس کسانی که پشت سر آنها وارد می‌شوند، همانند روشن‌ترین ستاره‌ی درخشنده‌ی آسمان، نورانی هستند؛ ادرار، مدفوع، تف و اخلاط بینی ندارند، شانه‌های آنها طلا و عرق‌شان مشک و بخوردادن‌هایشان از مرمر درخشان با عطر عود است، همسران آنها، سیاه چشمان درشت دیده‌اند و همه‌ی بهشتیان بر آفرینش یک مرد و بر صورت پدرشان آدم و ارتفاع‌شان شصت ذراع است»» [۱۱۱۴].

در روایتی دیگر از بخاری و مسلم آمده است: «ظروف آنها طلا و عرق آنها مشک است و هر یک از آنها دو زن نازک‌بدن دارند که مخ استخوان پای آنها از زیبایی از پشت گوشت دیده می‌شود؛ در بین ایشان اختلاف و کینه‌توزی نیست، دل‌هایشان با هم یکی است و صبح و شب تسبیح خدا را بر زبان دارند».

۱۸۸۳- «وَعَن المُغِيرَةِ بْن شُعْبَة سعنْ رسُولِ اللَّهِ صقَالَ: «سأَل مُوسَى صربَّهُ، ما أَدْنَى أَهْلِ الْجنَّةِ مَنْزلَةً؟ قَالَ: هُو رَجُلٌ يجِيءُ بعْدَ ما أُدْخِل أَهْلُ الْجنَّةِ الْجَنَّةَ، فَيُقَالُ لَهُ: ادْخِلِ الْجنَّة. فَيقُولُ: أَيْ رَبِّ كَيْفَ وقَدْ نَزَل النَّاسُ منَازِلَهُمْ، وأَخَذُوا أَخَذاتِهِم؟ فَيُقَالُ لهُ: أَتَرضي أَنْ يكُونَ لَكَ مِثْلُ مُلْكِ مَلِكٍ مِنْ مُلُوكِ الدُّنْيا؟ فَيقُولُ: رضِيتُ ربِّ، فَيقُولُ: لَكَ ذَلِكَ ومِثْلُهُ ومِثْلُهُ ومِثْلُهُ ومِثْلُهُ، فَيقُولُ في الْخَامِسَةِ: رضِيتُ ربِّ، فَيَقُولُ: هَذَا لَكَ وعشَرةُ أَمْثَالِهِ، ولَكَ ما اشْتَهَتْ نَفْسُكَ، ولَذَّتْ عَيْنُكَ. فَيَقُولُ: رضِيتُ ربِّ، قَالَ: ربِّ فَأَعْلاَهُمْ منْزِلَةً؟ قال: أُولَئِك الَّذِينَ أَردْتُ، غَرسْتُ كَرامتَهُمْ بِيدِي وخَتَمْتُ علَيْهَا، فَلَمْ تَر عيْنٌ، ولَمْ تَسْمعْ أُذُنٌ، ولَمْ يخْطُرْ عَلَى قَلْبِ بشَرٍ»» رواهُ مُسْلم.

۱۸۸۳. «از مغیره بن شعبه سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «موسی ÷از خداوند سئوال کرد: پایین‌ترین اهل بهشت از لحاظ مرتبه کیست؟ فرمود: مردی است که ÷بعد از آن که اهل بهشت داخل آن شدند، می‌آید و به او گفته می‌شود: داخل بهشت شو، می‌گوید: ای خدای من! چگونه داخل شوم در حالی که مردم به منازل خود فرود آمده و عطاها و نعمت‌های خود را از تو گرفته‌اند؟ به او خطاب می‌شود: آیا راضی می‌شوی که برای تو ملکی به اندازه‌ی ملک یکی از پادشاهان دنیا باشد؟ می‌گوید: راضی شدم، ای خدای من! بعد خداوند می‌فرماید: آن و مثل آن و مثل آن و مثل آن و مثل آن برای تو باشد و در بار پنجم، او می‌گوید: خدای من! راضی شدم و خداوند می‌فرماید: آن و ده برابر آن برای تو باشد و هرچه نفس تو آرزو کند و چشم تو از آن لذت ببرد، از آن تو باشد، می‌گوید: ای پروردگارم! راضی شدم؛ بعد موسی پرسید: خدای من! بزرگ‌ترین آنها در مقام و مرتبه کیست؟ در جواب می‌فرماید: آنان کسانی هستند که آنان را می‌خواهم و برگزیده‌ام، درخت کرامت و بزرگواری آنان را با دست خود کاشته و بر آن مهر زده‌ام (دیگر تغییر و فنا نخواهد داشت) و هیچ چشمی چنین کرامتی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر دل هیچ بشری خطور نکرده است»» [۱۱۱۵].

۱۸۸۴-‌ «وعن ابْنِ مسْعُودٍ سقال: قَال رسُولُ اللَّهِ ص: «إِنِّي لأَعْلَمُ آخِرَ أَهْل النَّار خُرُوجاً مِنهَا، وَآخِرَ أَهْل الْجنَّةِ دُخُولاً الْجنَّة. رجُلٌ يخْرُجُ مِنَ النَّارِ حبْواً، فَيقُولُ اللَّه لَهُ: اذْهَبْ فَادخُلِ الْجنَّةَ، فَيأْتِيهَا، فيُخيَّلُ إِلَيْهِ أَنَّهَا مَلأَى، فيَرْجِعُ، فَيقُولُ: ياربِّ وجدْتُهَا مَلأى، يَقُولُ اللَّه لهُ: اذْهَبْ فَادْخُلِ الجنَّةَ، فيأْتِيها، فَيُخَيَّل إِلَيْهِ أَنَّهَا ملأى، فَيرْجِعُ. فيَقُولُ: ياربِّ وجدْتُهَا مَلأى، فَيقُولُ اللَّه لهُ: اذْهَبْ فَادْخُلِ الْجَنَّةَ. فإِنَّ لَكَ مِثْلَ الدُّنْيا وعشَرةَ أَمْثَالِها، أَوْ إِنَّ لَكَ مِثْل عَشرَةِ أَمْثَالِ الدُّنْيا، فَيقُولُ: أَتَسْخَرُ بِي، أَوَ أَتَضحكُ بِي وأَنْتَ الـملِكُ» قَال: فَلَقَدْ رأَيْتُ رَسُول اللَّهِ صضَحِكَ حَتَّى بدت نَوَاجذُهُ فَكَانَ يقُولُ: «ذَلِكَ أَدْنَى أَهْلِ الْجَنَّةِ منْزِلَةً»» متفقٌ عليه.

۱۸۸۴. «از ابن مسعود سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «من آخرین نفر اهل دوزخ را که از آن خارج می‌شود و آخرین کسی را که داخل بهشت می‌گردد، می‌دانم و می‌شناسم و آن مردی است که از آتش در حالت چهار دست و پا رفتن خارج می‌شود، خداوند به او می‌گوید: برو داخل بهشت شو و او نزدیک بهشت می‌رود و خیال می‌کند که پر است، می‌گوید: خدایا! بهشت را دیدم، پر است، خداوند می‌فرماید: برو داخل بهشت شو، او باز آن‌جا می‌رود و تصور می‌کند که پر است و جا ندارد، برمی‌گردد و می‌گوید: خداوندا! بهشت را دیدم، پر است! خداوند باز می‌فرماید: برو و داخل بهشت شو، زیرا برای تو به اندازه‌ی دنیا و بلکه ده برابر آن جای هست ـ یا: تو ده برابر دنیا از بهشت سهم داری ـ عرض می‌کند: آیا مرا مسخره می‌کنی ـ یا: آیا به من می‌خندی ـ در صورتی که تو پادشاه و صاحب اختیاری؟» ابن مسعود سمی‌گوید: در این هنگام پیامبر صرا دیدم که خندید به طوری که دندان‌هایش ظاهر شد و می‌فرمود: «این پایین‌ترین اهل بهشت از لحاظ درجه و مقام است»» [۱۱۱۶].

۱۸۸۵- «وَعَنْ أَبي مُوسَى سأَنَّ النَّبِيَّ صقَالَ: «إِنَّ للْمُؤْمِنِ في الْجَنَّةِ لَخَيْمةً مِنْ لُؤْلُؤةٍ وَاحِدةٍ مُجوَّفَةٍ طُولُهَا في السَّماءِ سِتُّونَ ميلاً. للْمُؤْمِنِ فِيهَا أَهْلُونَ، يَطُوفُ عَلَيْهِمُ المُؤْمِنُ فَلاَ يَرى بعْضُهُمْ بَعْضاً»».

متَّفقٌ علَيْهِ: «الـمِيلُ» سِتَّة آلافِ ذِرَاعٍ.

۱۸۸۵. «از ابوموسی سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «مؤمن در جنت خیمه‌ای از یک مروارید میان تهی دارد که ارتفاعش شصت میل بلند است و مؤمن در آن، اهل و خانواده و زنانی دارد که شخص مؤمن پیش همه‌ی آنها می‌رود و هیچ‌کدام از آنان زنان دیگر را نمی‌بینند»» [۱۱۱۷].

۱۸۸۶- «وَعَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ سعَنِ النَّبِيِّ صقَال: «إِنَّ في الْجنَّةِ لَشَجرَةً يسِيرُ الرَّاكِبُ الْجوادَ المُضَمَّرَ السَّرِيعَ ماِئَةَ سنَةٍ مَا يَقْطَعُهَا»» متفقٌ عليه.

وَرَوَياهُ في «الصَّحِيحَيْنِ» أَيْضاً مِنْ روَايَةِ أَبِي هُريْرَةَ سقالَ: «يَسِيرُ الرَّاكِبُ في ظِلِّهَا ماِئَةَ سَنَةٍ مَا يَقْطَعُهَا».

۱۸۸۶. «از ابوسعید خدری سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «در بهشت درختی وجود دارد که سوارکار بر اسب لاغر سریع، صد سال می‌دود؛ و مسافت آن را نمی‌پیماید»» [۱۱۱۸].

و بخاری و مسلم در صحیحین از ابوهریره سروایت کرده‌اند: «سوار در سایه‌ی آن صد سال راه می‌رود و آن را نمی‌پیماید» [۱۱۱۹].

۱۸۸۷- «وَعَنْهُ عَن النَّبِيِّ صقَالَ: «إنَّ أَهْلَ الْجنَّةِ لَيَتَرَاءُوْنَ أَهْلَ الْغُرَفِ مِنْ فَوْقِهِمْ كَمَا تَتَرَاءَوْنَ الكَوْكَبَ الدُّرِّيَّ الْغَابِرَ في الأُفُقِ مِنَ الـمشْرِقِ أَوِ المَغْربِ لِتَفَاضُلِ ما بَيْنَهُمْ» قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّه، تلْكَ مَنَازلُ الأَنْبِيَاءِ لاَ يبْلُغُهَا غَيْرُهُمْ؟ قَالَ: «بلَى وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ رجَالٌ أَمَنُوا بِاللَّهِ وصَدَّقُوا المُرْسلِينَ»» متفقٌ عليه.

۱۸۸۷. «از ابوسعید خدری سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «اهل بهشت، ساکنان غرفه‌های بالای سر خود را نگاه می‌کنند، همان‌گونه که شما ستاره‌ی درخشان سیار را از مشرق و مغرب در افق می‌بینید و این به واسطه‌ی فرق بین درجات ایشان است»، گفتند: ای رسول خدا! آنها منازل پیامبران خداست که کسی بدانها نمی‌رسد، فرمودند: «بله، سوگند به کسی که جان من در دست اوست، آنها مردانی هستندکه به خدا ایمان آورده و پیامبران مرسل را تصدیق کرده‌اند»» [۱۱۲۰].

۱۸۸۸- «وعنْ أَبي هُريْرةَ سأَنَّ رسُول اللَّهِ صقَال: «لَقَابُ قَوْسٍ في الْجَنَّةِ خَيْرٌ مِمَّا تَطْلُعُ علَيْهِ الشمْسُ أَوْ تَغْربُ»» متفقٌ عليهِ.

۱۸۸۸. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «جای یک سر کمان از بهشت، از تمام آن‌چه که خورشید بر آن طلوع یا غروب می‌کند (همه‌ی دنیا) بهتر است»» [۱۱۲۱].

۱۸۸۹- «وعنْ أَنَسٍ سأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صقَالَ: «إِنَّ في الْجنَّةِ سُوقاً يأْتُونَهَا كُلَّ جُمُعةٍ. فتَهُبُّ رِيحُ الشَّمالِ، فَتحثُو في وُجُوهِهِمْ وثِيَابِهِمْ، فَيزْدادُونَ حُسْناً وجَمالاً. فَيَرْجِعُونَ إِلَى أَهْلِيهِمْ، وقَدْ ازْدَادُوا حُسْناً وجمالاً، فَيقُولُ لَهُمْ أَهْلُوهُمْ: وَاللَّهِ لَقَدِ ازْدَدْتُمْ حُسْناً وجمالاً، فَيقُولُونَ: وأَنْتُمْ وَاللَّهِ لَقَدِ ازْددْتُمْ بعْدَنَا حُسناً وَجمالاً»» رواهُ مُسلِمٌ.

۱۸۸۹. «از انس سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «در بهشت بازاری هست که اهل بهشت هر جمعه به آن‌جا می‌آیند و باد خنک شمال می‌وزد و به صورت و لباس آنها می‌پراکند و آنان بر اثر نسیم آن، لطافت و زیباییشان زیاد می‌شود، بعد نزد خانواده هایشان در حالی که بر حسن و جمال آنان افزوده شده، برمی‌گردند، اهل خانواده به آنان می‌گویند: به خدا سوگند که حسن و ظرافت شما افروده شده است، آنها جواب می‌دهند: به خدا سوگند بعد از ما و در غیاب ما، حسن و جمال شما نیز افزون‌تر شده است»» [۱۱۲۲].

۱۸۹۰- «وعنْ سَهْلِ بْنِ سعْدٍ سأَنَّ رسُولَ اللَّه صقَالَ: «إِنَّ أَهْلَ الْجنَّةِ لَيَتَراءَوْنَ الْغُرفَ في الْجنَّةِ كَمَا تَتَرَاءَوْنَ الْكَوْكَبَ في السَّماءِ»» متفقٌ عليه.

۱۸۹۰. «از سهل بن سعد سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «اهل بهشت خانه‌های یکدیگر رادر بهشت، هم‌چنان که شما ستارگان را در آسمان مشاهده می‌کنید، می‌بینند»» [۱۱۲۳].

۱۸۹۱- «وَعنْهُ سقَال: شَهِدْتُ مِنَ النَّبِيِّ صمجْلِساً وَصفَ فِيهِ الْجَنَّةَ حتَّى انْتَهَى، ثُمَّ قَال في آخِرِ حدِيثِهِ: «فِيهَا ما لاَ عيْنٌ رأَتْ، ولا أُذُنٌ سمِعَتْ، ولاَ خَطَر عَلى قَلْبِ بشَرٍ، ثُمَّ قَرأَ». ﴿تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمۡ عَنِ ٱلۡمَضَاجِعِ[السجدة: ۱۶]. إِلى قَوْلِهِ تَعالَى: ﴿فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡيُنٖ[السجدة: ۱۷] رواهُ البخاري.

۱۸۹۱. «از سهل بن سعد سروایت شده است که گفت: در حضور پیامبر صدر مجلسی حاضر بودم که تا آخر بحث، بهشت را توصیف فرمود، و در پایان حدیثش فرمودند: «در بهشت ناز و نعمتی وجود دارد که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر قلب هیچ بشری خطور نکرده است»، سپس این آیه را تلاوت کردند» [۱۱۲۴]:

﴿تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمۡ عَنِ ٱلۡمَضَاجِعِ يَدۡعُونَ رَبَّهُمۡ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ١٦ فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡيُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١٧[السجدة: ۱۶-۱۷].

«(یکی از صفات مؤمنان این است که شب) پهلوهایشان از بسترها دور می‌شود (و به عبادت پروردگار می‌پردازند) و پروردگار خود را با بیم و امید به فریاد می‌خوانند و از چیزهایی که به ایشان داده‌ایم، می‌بخشند، هیچ‌کس نمی‌داند در برابر کارهایی که (مؤمنان) انجام می‌دهند، چه چیزهای شاد‌ی‌آفرین و مسرت‌بخشی برای ایشان پنهان و آماده شده است».

۱۸۹۲- «وعنْ أَبِي سعِيدٍ وأَبي هُريْرةَ بأَنَّ رسُول اللَّهِ صقَال: «إِذَا دخَلَ أَهْلُ الْجنَّةِ الجنَّةَ يُنَادِي مُنَادٍ: إِنَّ لَكُمْ أَنْ تَحْيَوْا، فَلا تَمُوتُوا أَبداً وإِنَّ لكُمْ أَنْ تَصِحُّوا، فَلاَ تَسْقَمُوا أَبداً، وإِنَّ لَكُمْ أَنْ تَشِبُّوا فَلا تهْرَمُوا أَبداً وإِنَّ لَكُمْ أَن تَنْعمُوا، فَلا تبؤسوا أَبَداً»» رواهُ مسلم.

۱۸۹۲. «از ابوسعید و ابوهریره بروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «وقتی که اهل بهشت داخل آن می‌شوند، یک منادی ندا می‌دهد که: شما حق دارید و به شما وعده داده شده است که همیشه زنده باشید و هرگز نمیرید و همیشه سالم و تندرست باشید و هرگز بیمار نشوید و همیشه جوان باشید و هرگز پیر نگردید و حق و وعده‌ی شماست که همیشه از نعمت‌های بهشتی متنعم شوید و هیچ‌گاه مستند و غمگین نگردید»» [۱۱۲۵].

۱۸۹۳- «وعَنْ أَبي هُريْرَةَ سأَنَّ رَسُول اللَّهِ صقَالَ: «إِنَّ أَدْنَى مقْعَدِ أَحدِكُمْ مِنَ الْجنَّةِ أَنْ يقولَ لَهُ: تَمنَّ فَيَتَمنَّي ويتَمنَّي. فَيَقُولُ لَهُ: هلْ تَمنَّيْتَ؟ فَيَقُولُ: نَعمْ فَيقُولُ لَهُ: فَإِنَّ لَكَ ما تَمنَّيْتَ ومِثْلَهُ معهُ»» رَواهُ مُسْلِمٌ.

۱۸۹۳. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرموند: «کم‌ترین جایگاه شما در بهشت، این است که خداوند به شخص می‌گوید: آرزویت را بخواه و تمنا کن و او می‌خواهد و مرتب تمنا می‌کند، سپس خداوند به او می‌گوید: آیا تمنا کردی؟ جواب می‌دهد، بله، به او خطاب می‌شود: هرچه تمنا کردی، به همراه همانند آن، برای تو باشد»» [۱۱۲۶].

۱۸۹۴- «وعنْ أَبِي سعِيدٍ الْخُدْرِيِّ سأَنَّ رسُول اللَّه صقَال: «إِنَّ اللَّه يقُولُ لأهْل الْجنَّةِ: يا أَهْلَ الْجنَّة، فَيقُولُونَ: لَبَّيْكَ ربَّنَا وسعْديْكَ، والْخيرُ في يديْك فَيقُولُ: هَلْ رَضِيتُمْ؟ فَيقُولُونَ: وما لَنَا لاَ نَرْضَيِ يا رَبَّنَا وقَدْ أَعْطَيْتَنَا ما لمْ تُعْطِ أَحداً مِنْ خَلْقِكَ، فَيقُولُ: أَلاَ أُعْطِيكُمْ أَفْضَلَ مِنْ ذَلَكَ؟ فَيقُولُونَ: وأَيُّ شَيْءِ أَفْضلُ مِنْ ذلِكَ؟ فيقُولُ: أُحِلُّ عليْكُمْ رضْوانِي، فَلا أَسْخَطُ عليْكُمْ بَعْدَهُ أَبَداً»» متفق عليه.

۱۸۹۴. «از ابوسعید خدری سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «خدای به اهل بهشت خطاب می‌کند که: ای بهشتیان! می‌گویند: بله، مطیع و گوش به فرمانیم ای پروردگار ما و خوشی و سعادت ما از توست و منفعت و مصلحت به دست توست! می‌فرماید: آیا راضی شدید؟ جواب می‌دهند: چرا راضی نشویم، ای پروردگار ما! در حالی که چیزی به ما عطا فرموده‌ای که به کسی دیگراز آفریدگانت نداده‌ای سپس خداوند می‌فرماید: آیا بهتر از آن را به شما عطا کنم؟ می‌گویند: مگر چه چیز از این الطاف و عطایا بالاتر است؟ می‌فرماید: رضایت و خشنودی خود را به شما عطا می‌کنم و بر شما فرو می‌ریزم و بعد از آن هرگز بر شما خشمگین نمی‌شوم»»[۱۱۲۷].

۱۸۹۵- «وعنْ جرِيرِ بْنِ عبْدِ اللَّهِ سقال: كُنَّا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صفَنَظَرَ إِلَى الْقَمرِ لَيْلَةَ الْبدْرِ، وقَال: «إِنَّكُمْ ستَرَوْنَ رَبَّكُمْ عِياناً كما تَرَوْنَ هَذَا الْقَمرَ، لاَ تُضامُونَ في رُؤْيتِهِ»» مُتَّفَقٌ علَيْهِ.

۱۸۹۵. «از جریر بن عبدالله سروایت شده است که گفت: ما در حضور پیامبر صبودیم، به ماه شب چهارده نگاه کردند و فرمودند: «شما قطعاً پروردگار خود را خواهید دید، هم‌چنان که این قرص ماه را مشاهده می‌کنید و در رؤیت آن زحمتی ندارید»»[۱۱۲۸].

۱۸۹۶- «وعنْ صُهَيْب سأَنَّ رسُول اللَّهِ صقَال: «إِذَا دَخَل أَهْلُ الْجنَّةِ الجنَّةَ يقُولُ اللَّه تَباركَ وتَعالَى: تُرِيدُونَ شَيْئاً أَزِيدُكُمْ؟ فَيقُولُونَ: أَلَمْ تُبيِّضْ وُجُوهَنَا؟ أَلَمْ تُدْخِلْنَا الْجَنَّةَ وتُنَجِّنَا مِنَ النَّارِ؟ فَيكْشِفُ الْحِجابَ، فَما أُعْطُوا شَيْئاً أَحبَّ إِلَيهِمْ مِنَ النَّظَرِ إِلَى رَبِّهِمْ»» رواهُ مُسْلِمٌ.

قَالَ تَعالَى: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ يَهۡدِيهِمۡ رَبُّهُم بِإِيمَٰنِهِمۡۖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُ فِي جَنَّٰتِ ٱلنَّعِيمِ٩ دَعۡوَىٰهُمۡ فِيهَا سُبۡحَٰنَكَ ٱللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمۡ فِيهَا سَلَٰمٞۚ وَءَاخِرُ دَعۡوَىٰهُمۡ أَنِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٠[یونس: ۹-۱۰].

۱۸۹۶. «از صهیب سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هنگامی که بهشتیان داخل بهشت می‌شوند، خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: چیزی می‌خواهید که برای شما زیاد کنم؟ جواب می‌‌دهند: آیا روی ما را سفید و نورانی نکردی؟ آیا ما را داخل بهشت نکردی و از آتش دوزخ نجات ندادی؟ آن‌گاه پرده از جلو چشم آنان برمی‌دارد، (آن‌گاه بهشتیان درمی‌یابند که) چیزی بهتر و محبوب‌تر از تماشای جمال پروردگارشان، به ایشان عطا نشده است»»[۱۱۲۹].

قال الله تعالی:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ يَهۡدِيهِمۡ رَبُّهُم بِإِيمَٰنِهِمۡۖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُ فِي جَنَّٰتِ ٱلنَّعِيمِ٩ دَعۡوَىٰهُمۡ فِيهَا سُبۡحَٰنَكَ ٱللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمۡ فِيهَا سَلَٰمٞۚ وَءَاخِرُ دَعۡوَىٰهُمۡ أَنِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٠.

خداوند متعال می‌فرماید: «بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، پروردگارشان آنان را به سبب ایمان هدایت می‌نماید و جویبارها در زیر (کاخ‌های) ایشان در بهشت خوش و پرنعمت روان است؛ در بهشت دعای مؤمنان: پروردگارا! تو منزهی و درود آنان در آن ک سلام بر شما باد و ختم دعا و گفتارشان این است که: شکر و سپاس و ستایش، پروردگار جهانیان را سزاست».

«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِي هَدانا لَهَذَا وما كُنَّا لنَهْتَدِيَ لَوْلاَ أَنْ هَدَانَا اللَّه: اللَّهُمَّ صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وعلَى آلِ مُحمَّدٍ، كَمَا صلَّيْتَ عَلَى إِبْراهِيم وعلَى آلِ إِبْراهِيمَ. وبارِكْ علَى مُحَمَّدٍ وعلَى آلِ مُحمَّدٍ، كَمَا باركْتَ علَى إِبْرَاهِيمَ وعلَى آل إِبْراهِيمَ، إِنَّكَ حمِيدٌ مجِيدٌ.

قَال مُؤلِّفُهُ يحيى النوَاوِيُّ غَفَر الله لَهُ: «فَرغْتُ مِنْهُ يوْمَ الاثْنَيْن رابِعَ عَشرَ شهر رمضَانَ سَنَةَ سبْعينَ وَستِّمائة بدمشق».

حمد و ثنا لایق کسی است که ما را به این دین حنیف هدایت کرد و اگر خدا ما را هدایت نمی‌کرد، هدایت نمی‌شدیم. خداوندا! بر سرور ما حضرت محمد صو بر اولاد و همسران و نواده‌های او، درود بفرست، هم‌چنان که بر حضرت ابراهیم ÷و اولاد او درود فرستادی و بر سرور ما حضرت محمد صو بر اولاد و همسران و نواده‌های او، برکت بفرست هم‌چنان که بر حضرت ابراهیم ÷و اولاد او فرستادی که تو پسندیده و عظیمی.

مؤلف کتاب، یحیی نووی ـ خداوند او را بیامرزد ـ می‌گوید: «در روز دوشنبه، چهاردهم رمضان سال ۶۷۰ (هجری) از نوشتن کتاب فراغت یافتم».

تم الکتاب بعون الله تعالی وجمیل توفیقه.

وصلی الله علی سیدنا محمد النبی الأمی وعلی آله وصحبه وسلم.

بحمدالله و توفیقه، ترجمه فارسی کتاب «ریاض الصالحین من کلام سید المرسلین»، تألیف: شیخ الاسلام محی الدین ابی زکریا یحیی بن شرف نووی/ساعت ۱۴روز سه‌شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۶۳، مطابق دوم رمضان ۱۴۰۴ قمری به قلم فقیر، احمد حواری نسب شهره به ابوسعید بعد از دو سال خاتمه یافت. از خدای متعال مسألت دارم که توفیق چاپ و تکثیر آنرا عطا فرماید و نیز برادران ایمانی را توفیق فرماید که از این کتاب سرشار از افعال، اخلاق و اقوال بزرگ‌ترین معلم انسانیت بهره‌مند شوند و مترجم را از دعای خیر فراموش نکنند.

کتاب به یاری خدا و توفیق زیبای او پایان یافت

والحمد لله وصلی الله علی سیدنا ونبینا محمد وعلی آله وأصحابه أجمعین

[۱۱۱۲] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۸۳۵)]. [۱۱۱۳] متفق علیه است؛ [خ (۳۲۴۴)، م (۲۸۴۴)]. [۱۱۱۴] متفق علیه است؛ [خ (۳۲۴۵)، م (۲۸۳۴)]. [۱۱۱۵] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۸۹)]. [۱۱۱۶] متفق علیه است؛ [خ (۶۵۷۱)، م (۱۸۶)]. [۱۱۱۷] متفق علیه است؛ [خ (۳۲۴۳)، م (۲۸۳۸)]. [۱۱۱۸] متفق علیه است؛ [خ (۶۵۵۳)، م (۲۸۲۸)]. [۱۱۱۹] [خ (۳۲۵۲)، م (۲۸۲۷)]. [۱۱۲۰] متفق علیه است؛ [خ (۳۲۵۶)، م (۲۸۳۱)]. [۱۱۲۱] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۸۳۳)]. [۱۱۲۲] متفق علیه است؛ [خ (۳۲۴۴)، م (۲۸۴۴)]. [۱۱۲۳] متفق علیه است؛ [خ (۶۵۵۵)، م (۲۸۳۰)]. [۱۱۲۴] بخاری روایت کرده است؛ [(۲۸۲۵)]. [۱۱۲۵] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۸۳۷)]. [۱۱۲۶] مسلم روایت کرده است؛ [(۱/۱۶۷)]. [۱۱۲۷] متفق علیه است؛ ]خ (۶۵۴۹)، م (۲۸۲۹)]. [۱۱۲۸]متفق علیه است؛ ]خ (۵۵۴)، م (۶۳۳)]. [روایت کامل این حدیث قبلاً به شماره‌ی ۱۰۵۱، گذشت]. [۱۱۲۹] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۸۱)].