ریاض الصالحین در سخنان پیامبر امین - جلد دوم

فهرست کتاب

۲۳۴- باب فضل الجهاد
۲۳۴. باب فضیلت جهاد

۲۳۴- باب فضل الجهاد
۲۳۴. باب فضیلت جهاد

قال الله تعالی:

﴿وَقَٰتِلُواْ ٱلۡمُشۡرِكِينَ كَآفَّةٗ كَمَا يُقَٰتِلُونَكُمۡ كَآفَّةٗۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُتَّقِينَ[التوبة: ۳۶].

«(ای مسلمانان!) همه با مشرکان بجنگید، همان‌گونه که آنان جملگی با شما می‌جنگند، و بدانید که (لطف و یاری) خدا با پرهیزگاران است».

و قال تعالی:

﴿كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡقِتَالُ وَهُوَ كُرۡهٞ لَّكُمۡۖ وَعَسَىٰٓ أَن تَكۡرَهُواْ شَيۡ‍ٔٗا وَهُوَ خَيۡرٞ لَّكُمۡۖ وَعَسَىٰٓ أَن تُحِبُّواْ شَيۡ‍ٔٗا وَهُوَ شَرّٞ لَّكُمۡۚ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٢١٦[البقرة: ۲۱۶].

«جنگ بر شما واجب گشته است و حال آن‌که از آن بیزارید، لیکن چه بسا چیزی را دوست نمی‌دارید و آن چیزی برای شما نیک باشد و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید،و آن چیز برای شما بد باشد و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید».

و قال تعالی:

﴿ٱنفِرُواْ خِفَافٗا وَثِقَالٗا وَجَٰهِدُواْ بِأَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ[التوبة: ۴۱]

«(ای مسلمانان!) به‌سوی جهاد حرکت کنید، سبک بار یا سنگین بار (جوان یا پیر، مجرد یا متأهل، غنی یا فقیر، پیاده یا سواره،... در هر صورت و در هر حال) با مال و جان در راه خدا جهاد و پیکار کنید».

و قال تعالی:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ ٱشۡتَرَىٰ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَنفُسَهُمۡ وَأَمۡوَٰلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ ٱلۡجَنَّةَۚ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَيَقۡتُلُونَ وَيُقۡتَلُونَۖ وَعۡدًا عَلَيۡهِ حَقّٗا فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ وَٱلۡقُرۡءَانِۚ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ مِنَ ٱللَّهِۚ فَٱسۡتَبۡشِرُواْ بِبَيۡعِكُمُ ٱلَّذِي بَايَعۡتُم بِهِۦۚ وَذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١١١[التوبة: ۱۱۱].

«بی‌گمان خداوند جان و مال مؤمنان را به(بهای) این که بهشت برای آنان باشد، خریداری می‌کند؛ (آنان) در راه خدا می‌جنگند و می‌کشند و کشته می‌شوند؛ این وعده‌ی راستی است که خداوند آن را در تورات و انجیل و قرآن داده است و چه کسی از خداوند به عهد خود وفاکننده‌تر است؟ پس به معامله‌ای که کرده‌اید، شاد باشید و این پیروزی و رستگاری بزرگی است».

و قال تعالی:

﴿لَّا يَسۡتَوِي ٱلۡقَٰعِدُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ غَيۡرُ أُوْلِي ٱلضَّرَرِ وَٱلۡمُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡۚ فَضَّلَ ٱللَّهُ ٱلۡمُجَٰهِدِينَ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ عَلَى ٱلۡقَٰعِدِينَ دَرَجَةٗۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَفَضَّلَ ٱللَّهُ ٱلۡمُجَٰهِدِينَ عَلَى ٱلۡقَٰعِدِينَ أَجۡرًا عَظِيمٗا٩٥ دَرَجَٰتٖ مِّنۡهُ وَمَغۡفِرَةٗ وَرَحۡمَةٗۚ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمًا٩٦[النساء: ۹۵-۹۶].

«(در خانه) نشستگان توانا و بدون عذر از مؤمنین، با مجاهدانی که با مال‌ها و جان‌های خود در راه خدا جهاد می‌کنند، برابر نیستند؛ خداوند، مجاهدان به مال‌ها و جان‌های خودشان را بر خانه‌نشینان (با عذر) یک درجه (در ثواب و مقام) برتری داده و به هر دو گروه، وعده‌ی خوبی (بهشت) فرموده است و مجاهدان را به خانه‌نشینان (بدون عذر) با اجری بزرگ و فراوان برتری بخشیده است؛ درجات بزرگی از ناحیه‌ی خدا (بدانان داده می‌شود) همراه با مغفرت و رحمت و خداوند آمرزنده و مهربان است».

و قال تعالی:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ هَلۡ أَدُلُّكُمۡ عَلَىٰ تِجَٰرَةٖ تُنجِيكُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ١٠ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ١١ يَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡ وَيُدۡخِلۡكُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ وَمَسَٰكِنَ طَيِّبَةٗ فِي جَنَّٰتِ عَدۡنٖۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٢ وَأُخۡرَىٰ تُحِبُّونَهَاۖ نَصۡرٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَتۡحٞ قَرِيبٞۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ١٣[الصف: ۱۰-۱۳].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آیا شما را به بازرگانی و معامله‌ای رهنمود سازم که شما را از عذاب بسیار دردناک دوزخ رها سازد؟ (و آن این است که) به خدا و پیامبرش ایمان می‌آورید و در راه خدا با مال و جانتان تلاش و جهاد می‌کنید و اگر بدانید، این برای شما بهتر است. (اگر این تجارت را انجام دهید، خدا) گناهان شما را می‌بخشد و شما را به باغ‌های بهشتی داخل می‌گرداند که از زیر آن، جویبارها، روان است و شما را در منازل و خانه‌های خوب و خویشاوندی جای می‌دهد که در باغ‌های بهشت جاویدان هستند و پیروزی و رستگاری بزرگ همین است و (گذشته از این نعمت‌ها) نعمت دیگری خواهید داشت که آن را دوست دارید و آن، پیروزی خدادادی و فتحی نزدیک است و به مؤمنان مژده بده».

والآیات في الباب کثیرة مشهورة.

و اما الأحادیث في فضل الجهاد فأکثر من أن تُحصر، فمن ذلك.

آیات در این مورد، فراوان و مشهور هستند.

و اما احادیث در مورد فضیلت جهاد که آن هم، بیشتر از آن است که در شمار آید و از جمله‌ی آنهاست:

۱۲۸۵- «عَنْ أبي هُريرةَ س، قال: سئِلَ رسولُ اللَّهِ ص: أَيُّ الأعمالِ أفْضَلُ؟ قالَ: «إيمانٌ باللَّهِ ورَسولِهِ» قيل: ثُمَّ مَاذَا؟ قَالَ: «الجهادُ في سبِيلِ اللَّهِ» قِيل: ثُمَّ ماذا؟ قال: «حَجٌّ مَبُرُورٌ»» متفقٌ عليهِ.

۱۲۸۵. «از ابوهریره سروایت شده است که گفت: از پیامبر صسؤال شد: چه کاری بزرگ‌تر و ثوابش بیشتر است؟ فرمودند: «ایمان به خدا و رسولش»، سؤال شد: بعد از آن چه چیز؟ فرمودند: «جهاد در راه خدا»، سپس گفته شد: بعد از آن چه چیز؟ فرمودند: «حجی مبرور»» [۴۶۲].

۱۲۸۶- «وعَنِ ابنِ مَسْعُودٍ س، قَالَ: قُلْتُ يا رَسُول اللَّهِ، أيُّ العَمَل أَحَبُّ إلى اللَّهِ تَعَالى؟ قالَ: «الصَّلاةُ عَلى وَقْتِهَا» قُلْتُ: ثُمَّ أَي؟ قَالَ: «بِرُّ الوَالدَيْنِ» قُلْتُ: ثُمَّ أَيُّ؟ قَالَ «الجِهَادُ في سَبيلِ اللَّهِ»» متفقٌ عليهِ.

۱۲۸۶. «از عبدالله بن مسعود سروایت شده است که گفت: گفتم: ای رسول خدا! چه کاری نزد خدا محبوب‌تر است؟ فرمودند: «نمازی که در (آغاز) وقت خود انجام گیرد»، گفتم: دیگر چه؟ فرمودند: «نیکی با پدر و مادر»: گفتم: دیگر چه؟ فرمودند «جهاد در راه خدا»» [۴۶۳].

۱۲۸۷- «وَعنْ أبي ذَرٍّ س، قَالَ: قُلْتُ: يا رَسُولَ اللَّهِ أَيُّ العملِ أَفْضَلُ؟ قَالَ: «الإيمَانُ بِاللَّهِ، وَالجِهَادُ في سبِيلِهِ»» مُتفقٌ عليهِ.

۱۲۸۷. «از ابوذر سروایت شده است که گفت: گفتم: ای رسول خدا! چه عملی بهتر است؟ فرمودند: «ایمان به خدا و جهاد در راه او»» [۴۶۴].

۱۲۸۸- «وعنْ أَنَسٍ س، أنَّ رَسُولَ اللَّهِ صقَالَ: «لَغَدْوَةٌ في سبِيلِ اللَّهِ، أوْ رَوْحَةٌ، خَيْرٌ مِن الدُّنْيَا وَمَا فِيها»» متفقٌ عليهِ.

۱۲۸۸. «از انس سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «یک صبح تا ظهر و یا یک ظهر تا غروب (که از خانه به قصد جهاد) در راه خدا (بیرون بروید) از دنیا و هر آن‌چه در آن است، برایتان بهتر و ارزشمندتر است»» [۴۶۵].

۱۲۸۹- «وَعَنْ أبي سَعيدٍ الخُدْريِّ، سقال: أَتى رَجُلٌ رسُول اللَّهِ ص، فَقَالَ: أَيُّ النَّاسِ أَفْضلُ؟ قَال: «مُؤْمِنٌ يُجَاهِدُ بِنَفْسِهِ ومالِهِ في سبِيلِ اللَّهِ» قال: ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ: «مُؤْمِنٌ في شِعْبٍ مِنَ الشِّعابِ يعْبُدُ اللَّه، ويَدَعُ النَّاسَ مِنْ شَرِّهِ»» متفقٌ عليهِ.

۱۲۸۹. «از ابوسعید خدری سروایت شده است که گفت: مردی پیش پیامبر صآمد و گفت: چه کسی (در نزد خدا) بهتر و برتر از همه‌ی مردم است؟ فرمودند: «شخص مؤمنی که در راه خدا، با جان و مال خود جهاد می‌کند»، گفت: بعد از او چه کسی برتر است؟ فرمودند: «سپس مؤمنی است در دره‌ای از دره‌ها که خدا را عبادت می‌کند و مردم را ترک کند و تا از شرش محفوظ باشند»» [۴۶۶].

۱۲۹۰- «وعنْ سهل بنِ سعْدٍ س، أَنَّ رَسُولَ اللَّه ص، قَالَ: «رِباطُ يَوْمٍ في سَبيلِ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ الدُّنْيا وما عَلَيْها، ومَوْضِعُ سَوْطِ أَحَدِكُمْ مِنَ الجنَّةِ خَيْرٌ من الدُّنْيا وما عَلَيْها، والرَّوْحةُ يرُوحُها العبْدُ في سَبيلِ اللَّهِ تَعالى، أوِ الغَدْوَةُ، خَيْرٌ مِنَ الدُّنْياَ وَما عَليْهَا»» متفقٌ عليه.

۱۲۹۰.«از سهل بن سعد سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «یک روز نگهبانی کردن در راه خدا از مسلمانان و جایگاه آنان در میدان جهاد، از دنیا و هرچه بر روی آن است، بهتر است و جای تازیانه‌ی یکی از شما در جنت، از دنیا و هر آن‌چه بر روی آن است، بهتر می‌باشد و صبح تا ظهر یا ظهر تا غروب که بنده در آن به جهاد در راه خدا می‌رود، از دنیا و هر آن‌چه بر روی آن است، بهتر است»» [۴۶۷].

۱۲۹۱- «وعَنْ سَلْمَانَ س، قال: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّه صيَقُولُ: «رِبَاطُ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ خَيرٌ مِنْ صِيامِ شَهْرٍ وقِيامِهِ، وَإنْ ماتَ فيهِ جري عليه عمَلُهُ الَّذي كان يَعْمَلُ، وَأُجْرِيَ عَلَيْهِ رِزقُهُ، وأمِنَ الفَتَّانَ»» رواهُ مسلمٌ.

۱۲۹۱. «از سلمان سروایت شده است که گفت: از پیامبر صشنیدم که می‌فرمود: «مرزداری و نگهبانی کردن از مسلمانان و جایگاه آنان در جنگ به مدت یک شبانه‌روز، بهتر از روزه‌داری و شب بیداری برای عبادت در یک ماه است و اگر شخص در حال آن مرزداری و نگهبانی بمیرد، عمل خیری که انجام داده است، برای همیشه برای او منظور و موجب رحمت می‌گردد و روزی او (در بهشت) مقرر و پایدار می‌شود و از فتنه و مخاطرات بعد از مرگ، محفوظ و در امان می‌باشد»» [۴۶۸].

۱۲۹۲- «وعَنْ فضَالةَ بن عُبيد س، أَنَّ رسُولَ اللَّهِ صقَالَ: «كُلُّ مَيِّتٍ يُخْتَمُ على عَملِهِ إلاَّ المُرابِطَ في سَبيلِ اللَّهِ، فَإنَّهُ يُنَمَّى لهُ عَمَلُهُ إلى يوْمِ القِيامَةِ، ويُؤمَّنُ فِتْنةِ القَبرِ»» رواه أبو داودَ والترمذيُّ وقَالَ: حديثٌ حسنٌ صحيحٌ.

۱۲۹۲. «از فضاله بن عبید سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر مرده‌ای بر اعمالش مهر زده و کارهایش با مرگ او تمام می‌شود، جز مرابط در راه خدا (کسی که در میان جهاد از مسلمانان و جایگاهشان نگهبانی و مرزداری می‌کند) که او عملش تا قیامت برایش زیاد می‌شود و ادامه پیدا می‌کند و از فتنه‌ی قبر در امان نگه داشته می‌شود»» [۴۶۹].

۱۲۹۳- «وَعنْ عُثْمَانَ س، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُول اللَّهِ صيقُولُ: «رباطُ يَوْمٍ في سبيلِ اللَّه خَيْرٌ مِنْ ألْفِ يَوْمٍ فيما سواهُ مِنَ المَنازلِ»» رواهُ الترمذيُّ وقالَ: حديثٌ حسن صَحيحٌ.

۱۲۹۳. «از حضرت عثمان سروایت شده است که گفت: از پیامبر صشنیدم که می‌فرمود: «یک روز نگهبانی و مرزداری کردن در راه خدا، بهتر از هزار روز بودن در جاهای دیگر از میدان جهاد است»» [۴۷۰].

۱۲۹۴- «وَعَنْ أبي هُرَيرَة س، قَال: قَالَ رسولُ اللَّهِ ص: «تَضَمَّنَ اللَّه لـِمنْ خَرَجَ في سَبيلِهِ، لا يُخْرجُهُ إلاَّ جِهَادٌ في سَبيلي، وإيمانٌ بي وَتَصْدِيقٌ برُسُلي فَهُوَ ضَامِنٌ عَلَیَّ أنْ أدْخِلَهُ الجَنَّةَ، أوْ أرْجِعَهُ إلى مَنْزِلِهِ الذي خَرَجَ مِنْهُ بما نَالَ مِنْ أجْرٍ، أوْ غَنِيمَة، وَالَّذي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بيَدِهِ ما مِنْ كَلْمٍ يُكلَم في سبيلِ اللَّهِ إلاَّ جاءَ يوْم القِيامةِ كَهَيْئَتِهِ يوْم كُلِم، لَوْنُهُ لَوْن دَم، ورِيحُهُ ريحُ مِسْكٍ، والَّذي نَفْسُ مُحمَّدٍ بِيدِهِ لَوْلا أنْ أَشُقَّ على المُسْلِمينَ ما قعَدْتُ خِلاف سرِيَّةٍ تَغْزُو في سَببيلِ اللَّه أبَداً، ولكِنْ لا أجِدُ سعَة فأَحْمِلَهمْ ولا يجدُونَ سعَةً، ويشُقُّ علَيْهِمْ أن يَتَخَلَّفوا عنِّي، وَالذي نفْسُ مُحَمَّد بِيدِهِ، لَودِدْتُ أن أغزوَ في سبِيلِ اللَّهِ، فَأُقْتَل، ثُمَّ أغْزو، فَأُقتل، ثُمَّ أغزو، فَأُقتل»» رواهُ مُسلمٌ وروى البخاريُّ بعْضهُ.

«الكَلْمُ»: الجرح.

۱۲۹۴. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «خداوند به کسی که در راه او خارج شده، ضمانت داده (و گفته است: اگر کسی از خانه‌اش در حالی خارج شود که) جز جهاد در راه من و ایمان به من و تصدیق پیامبران من، چیزی او را خارج نکرده باشد، به او ضمانت می‌دهم که او را داخل بهشت کنم یا او را به منزل خودش که از آن خارج شده همراه با آن‌چه که از پاداش یا غنیمت به دست آورده است، بازگردانم؛ سوگند به کسی که جان محمد در دست است، هر جراحتی که در راه خدا بر مجاهد برسد، یقیناً روز قیامت مانند روزی که مجروح شده است، می‌آید و رنگش رنگ خون و بویش بوی مشک است؛ سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست، اگر به سبب سختگیری بر مسلمانانی (که قدرت جهاد ندارند)نبود، هیچ‌گاه بعد از حرکت دسته‌ای از لشکر که (می‌فرستم و) در راه خدا جهاد می‌کنند، نمی‌نشستم، اما آن قدر توان مالی ندارم که مسلمانان ناتوان را سوار و مجهز کنم و خود آنها نیز وسعت و قدرت چندانی ندارند و تخلف از من و جهاد نکردن همراه با من نیز، برایشان گران می‌آید؛ سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست، دوست دارم که در راه خدا جهاد کنم، سپس کشته شوم و مجدداً (زنده گردم و) جهاد کنم و کشته شوم و باز (زنده شوم و) جنگ کنم و کشته شوم»» [۴۷۱].

۱۲۹۵- «وَعنْهُ قال: قَالَ رسُولُ اللَّهِ ص: «ما مِنْ مَكلوم يُكْلَمُ في سبيل اللَّه إلاَّ جاءَ يَوْمَ القِيامةِ، وكَلْمُهُ يَدْمِي: اللوْنُ لونُ دمٍ والريحُ رِيحُ مِسْكٍ»» متفقٌ عليهِ.

۱۲۹۵. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر مجروحی که در راه خدا زخمی گردد، یقیناً روز قیامت می‌آید، در حالی که از زخمش خون جاری می‌شود و رنگ، رنگ خون و بو، بوی مشک است»» [۴۷۲].

۱۲۹۶- «وعَنْ مُعاذٍ س، عن النبي ص، قَالَ: «منْ قاتل في سَبيلِ اللَّهِ مِنْ رَجل مُسلِمٍ فُواقَ نَاقةٍ وجبتْ له الجَنَّةُ، ومَنْ جُرِحَ جُرْحاً في سبيلِ اللَّه أوْ نكِب نَكبَةً، فَإنَّهَا تجيءُ يَوْمَ القِيامة كأغزَرِ ما كَانَتْ: لَوْنُهَا الزَّعْفَرانُ، ورِيحُها كالمِسكِ»» رواهُ أبو داودَ، والترمذيُّ وقال: حديثٌ حسَنٌ صحيحٌ.

۱۲۹۶. «از معاذ سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر مرد مسلمانی که به اندازه‌ی مقدار زمان دو مرتبه دوشیدن شتر، در راه خدا جنگ کند، بهشت برای او واجب می‌شود، و هر کس در راه خدا (به سلاح دشمن یا به سبب حادثه‌ای) زخمی شود و رنج و سختی ببیند، (زخمش) روز قیامت در زیباترین و تازه‌ترین شکل و حالت در می‌آید: رنگش، رنگ زعفران و بویش مانند بوی مشک است»» [۴۷۳].

۱۲۹۷- «وعنْ أبي هُريرةَ س، قال: مَرَّ رَجُلٌ مِنْ أصْحَاب رسُولِ اللَّهِ ص، بشِعْب فيهِ عُيَيْنَةٌ مِن ماءٍ عَذْبةٍ، فأَعجبتهُ، فَقَالَ: لَو اعتزَلتُ النَّاسَ فَأَقَمْتُ في هذا الشِّعْبِ، ولَنْ أفعلَ حَتى أسْتأْذنَ رسُولَ اللَّهِ ص، فذكر ذلكَ لرسُولِ اللَّهِ ص، فَقَالَ: «لا تفعلْ، فإنَّ مُقامَ أحدِكُمْ في سبيلِ اللَّهِ أفضَلُ مِنْ صلاتِهِ في بيتِهِ سبْعِينَ عاماً، ألا تُحبُّونَ أنْ يَغْفِر اللَّه لَكُمْ ويُدْخِلكَمُ الجنَّةَ؟ اغزُوا في سبيلِ اللَّهِ، منْ قَاتَلَ في سَبيلِ اللَّهِ فُوَاقَ نَاقَة وَجَبتْ له الجَنَّةُ»» رواهُ الترمذيُّ وَقالَ: حديثٌ حَسَنٌ.

والفُوَاقُ: مَا بَيْنَ الحَلْبتَيْنِ.

۱۲۹۷. «از ابوهریره سروایت شده است که گفت: مردی از اصحاب پیامبر صاز دره‌ای عبور کرد که در آن چشمه‌ی کوچکی از آب شیرین بود، از آن خوشش آمد و گفت: کاش از مردم کناره می‌گرفتم و در این دره مقیم می‌شدم! ولی هرگز چنین کاری نمی‌کنم تا از پیامبر صاجازه بگیرم و بعد موضوع را در خدمت پیامبر صعرض کرد، فرمودند: «چنین نکن! زیرا ایستادگی و کوشش یکی از شما در جهاد در راه خدا، بالاتر از اجر هفتاد سال نماز او در خانه‌ی خودش است، آیا مگر دوست ندارید که خداوند شما را بیامرزد و داخل بهشت گرداند؟ پس در راه خدا بجنگید که هرکس به قدر زمان دو مرتبه دوشیدن شتر، در راه خدا جهاد کند، بهشت برای او واجب می‌شود»» [۴۷۴].

۱۲۹۸- «وعَنْهْ قَالَ قِيلَ: يا رسُولَ اللَّهِ، ما يَعْدِلُ الجِهَادَ في سَبيلِ اللَّهِ؟ قَالَ: «لا تَسْتَطيعُونَه»، فأعادوا عليه مرتين أو ثلاثاً كل ذلك يقول: «لا تستطيعون». ثُمَّ قال: «مثَل الـمجاهد في سبيل اللَّهِ كمثَل الصَّائمِ القَائمِ القَانِتِ بآياتِ اللَّهِ لا يَفْتُرُ: مِنْ صلاةٍ، ولا صيامٍ، حتى يَرجِعَ الـمجاهدُ في سبيل اللَّهِ»» متفقٌ عليهِ. وهذا لفظُ مسلِمٍ.

وفي روايةِ البخاري «أنَّ رجلا قَال: يا رسُولَ اللَّهِ دُلَّني عَلى عملٍ يَعْدِلُ الجهَادَ؟ قال: «لا أجدهُ» ثُمَّ قال: «هل تَستَطِيعُ إذا خَرَجَ المُجاهِدُ أن تدخُلَ مَسجِدَك فتَقُومَ ولا تَفتُرَ، وتَصُومَ ولا تُفطِرَ؟» فَقالَ: ومَنْ يستطِيعُ ذَلك؟».

۱۲۹۸. «از ابوهریره سروایت شده است که گفت: سؤال شد: ای رسول خدا! چه عملی با جهاد در راه خدا برابر است؟ فرمودند: «توانایی آن را ندارید!»، این سؤال برای دومین و سومین بار تکرار شد و هربار در جواب می‌فرمود: «توانایی آن را ندارید» و در آخر فرمودند: «مثال مجاهد در راه خدا، مثال روزه‌دار ایستاده به عبادت و خاضع و خاشع در برابر آیات خداست که هیچ وقت نه از نماز و نه از روزه کوتاه نمی‌آید تا وقتی که مجاهد در راه خدا باز می‌گردد»» [۴۷۵].

در روایت بخاری آمده است: «مردی گفت: ای رسول خدا! مرا از چیزی که با جهاد برابری کند، آگاه کن، فرمودند: «چنین چیزی نمی‌یابم» و سپس فرمودند: «آیا می‌توانی وقتی مجاهد از خانه به قصد جهاد بیرون رفت، داخل مسجد (جای نماز) خود شوی و به نماز بایستی و کوتاه نیایی و روزه باشی و افطار نکنی تا او باز می‌گردد؟» گفت: چه کسی می‌تواند چنین عملی را انجام دهد؟!».

۱۲۹۹- «وعنْهُ أنَّ رسُول اللَّه صقَال: «مِنْ خَيرِ معاشِ الناس لَهُم رجُلٌ مُـمسِكٌ بعنَانِ فرسِهِ في سبيل اللَّهِ، يطِيرُ على متنِهِ كُلَّما سمِع هَيعةً، أوْ فَزَعَة طَار على متنِهِ، يَبْتَغِي القتل أو المَوتَ مظَانَّهُ، أو رَجُلٌ في غُنَيْمةٍ أو شَعفَةٍ مِن هذه الشُّعفِ أو بطنِ وادٍ من هذِهِ الأودِيةِ يُقيمُ الصَّلاةَ، ويُؤْتي الزَّكاةَ، ويعْبُدُ ربَّهُ حتَّى يَأْتِيَه اليَقِينُ لَيْسَ من النَّاسِ إلاَّ في خَيْرٍ»» رواهُ مسلمٌ.

۱۲۹۹. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «از بهترین و سودمندترین زندگی مردم برایشان، زندگی مردی است که لگام اسبش را در راه خدا گرفته باشد و بر پشت آن به سرعت جولان کند و هر وقت سروصدای جنگ و چکاچک شمشیر و اصطکاک اسلحه و غریو دشمن را شنید، (پروا نکند، بلکه) پرواز می‌کند و کشتن دشمن یا مرگ و شهادت را می‌جوید، در جاهایی که گمان می‌کند چنین موقعیتی وجود دارد و زندگی مردی که در میان تعداد اندکی گوسفند در ارتفاع کوهی از این کوه‌ها یا دره‌ای از این دره‌هاست و به اقامه‌ی نماز و ادای زکات می‌پردازد و پروردگار خود را عبادت می‌کند تا مرگش فرا رسد، در حالی که با مردم جز به نیکی و پندار خوب، به سر نمی‌برد»» [۴۷۶].

۱۳۰۰- «وعَنْهُ، أنَّ رسولَ اللَّهِ ص، قالَ: «إنَّ في الجنَّةِ مائَةَ درجةٍ أعدَّهَا اللَّه للمُجَاهِدينَ في سبيلِ اللَّه ما بيْن الدَّرجَتَينِ كما بيْنَ السَّمَاءِ والأَرْضِ»» رواهُ البخاريُّ.

۱۳۰۰. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «در بهشت، صد مقام و درجه هست که خداوند آنها را برای مجاهدان در راه خدا آماده کرده است که فاصله‌ی بین دو درجه از آن درجات، به اندازه‌ی فاصله‌ی آسمان و زمین است»» [۴۷۷].

۱۳۰۱- «وعَن أبي سعيدٍ الخُدْرِيِّ س، أنَّ رسُولَ اللَّه صقَال: «مَنْ رضي بِاللَّهِ رَبَّا، وبالإسْلامِ ديناً، وَبمُحَمَّدٍ رَسُولاً، وَجَبت لَهُ الجَنَّةُ» فَعَجب لهَا أبو سَعيدٍ، فَقَال أعِدْها عَلَيَّ يا رَسولَ اللَّهِ فَأَعادَهَا عَلَيْهِ، ثُمَّ قال: «وَأُخْرى يَرْفَعُ اللَّه بِها العَبْدَ مائَةَ درَجةً في الجَنَّةِ، ما بيْن كُلِّ دَرَجَتَين كَما بَين السَّماءِ والأرْضِ» قال: وما هِي يا رسول اللَّه؟ قال: «الجِهادُ في سبِيل اللَّه، الجِهادُ في سَبيلِ اللَّهِ»» رواهُ مُسلمٌ.

۱۳۰۱. «از ابوسعید خدری سروایت شده است که پیامبر ص فرموند: «هرکس به الله به عنوان پروردگار و به اسلام به عنوان دین و به محمد به عنوان پیامبر، مؤمن و راضی و خشنود باشد، بهشت برای او واجب شده است»، ابوسعید ساز آن جملات خوشش آمد و گفت: ای رسول خدا! آنها را برای من تکرار کن، پیامبر صتکرار نمودند و سپس فرموند: «عملی دیگر هست که خداوند با آن، بنده را صد درجه رفعت می‌بخشد که فاصله‌ی بین هر دو درجه، به اندازه‌ی فاصله‌ی آسمان و زمین است»، ابوسعید سگفت: ای رسول خدا! آن عمل چیست؟ پیامبر صفرمودند: «جهاد در راه خدا، جهاد در راه خدا»» [۴۷۸].

۱۳۰۲- «وعَنْ أبي بَكْرِ بن أبي مُوسى الأشْعَرِيِّ، قَالَ: سَمِعْتُ أبي س، وَهُوَ بحَضْرَةِ العَدُوِّ، يقول: قالَ رسُولُ اللَّهِ ص: «إنَّ أبْوابَ الجَنَّةِ تَحْتَ ظِلالِ السُّيُوفِ» فَقامَ رَجُلٌ رَثُّ الهَيْئَةِ فَقَالَ: يَا أبَا مُوسَى أَأَنْت سمِعْتَ رسولَ اللَّهِ صيقول هذا؟ قال: نَعم، فَرجَع إلى أصحَابِهِ، فَقَال: «أقرأ علَيْكُمُ السَّلامَ» ثُمَّ كَسَر جفْن سَيفِهِ فألْقاه، ثمَّ مَشَى بِسيْفِهِ إلى العدُوِّ فضَرب بِهِ حتَّى قُتل» رواهُ مسلمٌ.

۱۳۰۲. «از ابوبکر بن ابوموسی اشعری روایت شده است که گفت: از پدرم سکه در حال جهاد بود شنیدم که می‌گفت: پیامبر صفرمودند: «دروازه‌های بهشت زیر سایه‌ی شمشیرها هستند»، مردی ژنده‌پوش بلند شد و گفت: ای ابوموسی! تو از پیامبر صشنیدی چنین بگوید؟ گفت: بله، سپس مرد به‌سوی یارانش برگشت و گفت: بر شما سلام گویم (خداحافظی کرد)! بعد غلاف شمشیرش را شکست و آن را به دور انداخت و با شمشیر کشیده به طرف دشمن حمله نمود و با آن جنگ کرد تا به شهادت رسید» [۴۷۹].

۱۳۰۳- «وعن أبي عَبْسٍ عبدِ الرَّحمنِ بْنِ جُبَيْرٍ، سقال: قَال رسُولُ اللَّهِ ص: «ما اغْبَرَّتْ قدَما عَبْدٍ في سبيلِ اللَّه فتَمسَّه النَّارُ»» رواهُ البخاري.

۱۳۰۳. «از ابوعبس عبدِ الرَّحمنِ بن جبر سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «پاهای هر بنده‌ای در راه خدا غبارآلود شود، یقیناً آتش آن را لمس نمی‌کند»».

۱۳۰۴- «وَعَنْ أبي هُرَيْرَةَ س، قَالَ: قَال رَسُولُ اللَّهِ ص: «لا يلجُ النًَّارَ رَجُلٌ بَكَى مِنْ خَشْيةِ اللَّهِ حتَّى يعُودَ اللَّبَن في الضَّرعِ، وَلاَ يَجْتَمِعُ عَلَى عَبْدٍ غُبَارٌ في سبيل اللَّهِ ودخَان جهَنَّم»»، رواه الترمذيُّ وقال: حديثٌ حسنٌ صحيحٌ.

۱۳۰۴. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: مردی که از خوف خدا گریه کند، داخل دوزخ نمی‌شود، مگر وقتی که شیر به پستان برگردد! و غبار در راه خدا (تحمل مشقات و زحمات در راه اجرای فرمان خدا) با دود جهنم جمع نمی‌شود» [۴۸۰].

۱۳۰۵- «وعن ابن عبَّاسٍ ب، قَالَ: سمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صيقُولُ: «عيْنَانِ لا تَمسُّهُمَا النَّارُ: عيْنٌ بكَت مِنْ خَشْيةِ اللَّهِ، وعيْنٌ باتَت تحْرُسُ في سبِيلِ اللَّهِ»» رواه الترمذيُّ وقال: حديثٌ حسنٌ.

۱۳۰۵. «از ابن عباس بروایت شده است که گفت: از پیامبر صشنیدم که می‌فرمود: «دو چشم، آتش دوزخ آنها را لمس نمی‌کند؛ چشمی که از خوف خدا گریه کند و چشمی که شب نخوابد و در جنگ در راه خدا نگهبانی دهد»» [۴۸۱].

۱۳۰۶- «وعن زَيدِ بنِ خَالدٍ س، أنَّ رسُولَ اللَّهِ صقَال: «من جهَّزَ غَازِياً في سبيلِ اللَّهِ فَقَدْ غَزَا، ومنْ خَلَفَ غَازياً في أَهْلِهِ بخَيْر فَقَدْ غزَا»» متفقٌ عليهِ.

۱۳۰۶. «از زید بن خالد سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هرکس یک جنگجوی راه خدا را مسلح و آماده‌ی جهاد کند، و هرکس در غیاب یک جهاد‌کننده و زمانی که وی در جهاد است، سرپرستی و مواظبت خانواده‌ی او را برعهده بگیرد و به خانواده‌اش نیکی کند، (مانند آن است که) خود به جهاد رفته است»» [۴۸۲].

۱۳۰۷- «وَعَنْ أبي أُمامة سقَالَ: قالَ رسُولُ اللَّهِ ص: «أفْضَلُ الصَّدَقات ظِلُّ فُسْطَاطٍ في سبيل اللَّه ومَنِيحةُ خادمٍ في سبيل الله أو طَروقةُ فحلٍ في سبيل اللَّه»» رواه الترمذي وقال: حديث حسن صحيح.

۱۳۰۷. «از ابوامامه سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «بزرگ‌ترین صدقات، سایه‌ی چادری در راه خدا و بخشیدن یک خدمت‌گزار و عبد در راه خدا و فَحل (شتری نر که زمان جهیدنش بر ماده نزدیک باشد) به مجاهد در راه خداست»» [۴۸۳].

۱۳۰۸- «وعنْ أنسٍ س، أنَّ فَتىً مِن أسْلَمَ قال: يا رسول اللَّهِ إنِّي أُريد الغَزْو ولَيْس معِى ما أتَجهَّزُ بِهِ، قال: «ائتِ فُلاناً، فَإنَّه قَد كانَ تَجهَّزَ فَمَرِضَ» فأتاه فَقَال: إنًَّ رسولَ اللَّهِ صيُقْرِئَكَ السَّلامَ ويقولُ: أعطِني الذي تَجهَّزتَ بِهِ، قَالَ: يا فُلانَةُ، أعْطِيهِ، الذي كُنْتُ تَجهَّزْتُ بِهِ، ولا تَحْبِسين مِنْهُ شَيْئاً، فوَاللَّهِ لا تَحْبِسي مِنْه شَيْئاً فَيُبارَكَ لَكِ فِيهِ» رواه مسلمٌ.

۱۳۰۸. «از انس سروایت شده است که جوانی از قبیله‌ی اسلم به پیامبر صگفت: ای رسول خدا! من می‌خواهم جهاد کنم، ولی ساز و برگ جنگ ندارم، پیامبر صفرمودند: «نزد فلان کس برو که او ساز و برگ جنگی را آماده کرد (و خواست به جهاد بیاید)، ولی بیمار شد». و جوان، نزد مرد رفت و گفت: پیامبر صبه تو سلام رساند و فرمود: وسایلی که خود را با آن مسلح کرده بودی و آماده‌ی جهاد کرده بودی، به من بده، آن مرد به زنش گفت: ساز و برگ مرا به او بده و چیزی از آن را پیش خودت باقی نگذار که به خدا سوگند، اگر چیزی از آن را (نزد خودت) نگه داری، آن چیز برایت برکتی نخواهد داشت» [۴۸۴].

۱۳۰۹- «وعن أبي سَعيدٍ الخُدْرِيِّ س، أنَّ رَسُولَ اللَّهِ صبَعثَ إلى بَني لِحيانَ، فَقَالَ: «لِيَنْبَعِثْ مِنْ كُلِّ رجُلَيْنِ أحدَهُما، والأَجْرُ بينَهُما»» رواهُ مسلمٌ.

وفي روايةٍ لهُ: ««لِيخْرُجْ مِنْ كُلِّ رجلين رجُلٌ» ثُمَّ قال لِلقاعِدِ: «أَيُّكُمْ خَلَفَ الخارج في أَهْلِهِ ومالِهِ بخَيْرٍ كان لهُ مِثْلُ نِصْفِ أَجرِ الخارِجِ»».

۱۳۰۹. «از ابوسعید خدری سروایت شده است که پیامبر صلشکری را برای جنگ با «بنی لحیان» فرستادند و فرمودند: از هر دو مرد، یکی به جهاد بیاید و پاداش بین آن دو تقسیم است» [۴۸۵].

در روایتی دیگر از مسلم آمده است: ««از هر دو مرد، یک مرد خارج شود» و سپس فرمودند: «هر یک از شما که بعد از خروج مجاهد، در میان زن و فرزند او بماند و از آنان سرپرستی کند و به مصالح آنها بپردازد، به اندازه‌ی نصف پاداش مجاهد، اجر خواهد داشت»».

۱۳۱۰- «وعنِ البراءِ س، قال: أتى النبي ص، رجلٌ مقنَّعٌ بِالحدِيدِ، فَقال: يا رَسُول اللَّهِ أُقَاتِلُ أوْ أُسْلِمُ؟ فقَال: «أسْلِمْ، ثُمَّ قاتِلْ» فَأسْلَم، ثُمَّ قَاتَلَ فَقُتِلَ، فقَال رسول اللَّه ص: «عمِل قَلِيلاً وَأُجِر كَثيراً»» متفقٌ عليهِ، وهذا لفظُ البخاري.

۱۳۱۰. «از براء سروایت شده است که گفت: مردی زره پوشیده، به حضور پیامبر صآمد و عرض کرد: ای رسول خدا! جهاد کنم یا مسلمان شوم؟ پیامبر صفرمود: «مسلمان شو و بعد جنگ کن» و مرد مسلمان شد و به جهاد پرداخت تا شهید شد، پیامبر صفرمودند: «کار کمی کرد و اجر زیادی برد»» [۴۸۶].

۱۳۱۱- «وعَنْ أنَسٍ س، أنَّ النبي صقَالَ: «ما أَحدٌ يدْخُلُ الجنَّة يُحِبُّ أنْ يرْجِعَ إلى الدُّنْيَا ولَه ما على الأرْضِ منْ شَيءٍ إلاَّ الشَّهيدُ، يتمَنَّى أنْ يَرْجِع إلى الدُّنْيَا، فَيُقْتَلَ عشْرَ مَرَّاتٍ، لِـما يرى مِنَ الكرامةِ»».

وفي روايةٍ: «لِمَا يرَى مِنْ فَضْلِ الشَّهَادَةِ» مُتفقٌ عليهِ.

۱۳۱۱. «از انس سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هیچ کس نیست که بعد از ورود به بهشت، دوست داشته باشد که به دنیا بازگردد، با وجود آن که هرچه در دنیاست، مال او باشد، جز شهید که آرزو می‌کند به دنیا بازگردد و ده مرتبه کشته شود، به سبب آن‌چه که از کرامت و بزرگی نعمت و پاداش می‌بیند»».

در روایتی دیگر آمده است: «به واسطه‌ی آن‌چه از فضیلت شهادت می‌بیند» [۴۸۷].

۱۳۱۲- «وعَنْ عبدِ اللَّهِ بنِ عَمرو بنِ العاص ب، أنَّ رسُول اللَّه صقَالَ: «يغْفِرُ اللَّه للشَّهيدِ كُلَّ شَئ إلاَّ الدَّيْنَ»» رواه مسلمٌ.

وفي روايةٍ له: «القَتْلُ في سَبِيلِ اللَّهِ يُكفِّرُ كُلَّ شَيءٍ إلاَّ الدَّيْن».

۱۳۱۲. «از عبدالله بن عمرو بن عاص بروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «تمام گناهان شهید، جز قرض (او)، بخشیده می‌شود»» [۴۸۸].

در روایتی دیگر از مسلم آمده است: «کشته شدن در راه خدا، کفاره‌ی همه چیز (و هر گناهی) است، به جز قرض».

۱۳۱۳- «وعَنْ أبي قتَادَةَ س، أنَّ رَسُول اللَّهِ صقَامَ فيهمْ فَذَكَرَ أنَّ الجِهادَ في سبِيلِ اللَّهِ، وَالإيمانَ بِاللَّهِ، أَفْضَلُ الأَعْمَال، فَقَامَ رجُلٌ، فَقَال: يا رَسُول اللَّهِ أَرأَيْتَ إنْ قُتِلْتُ في سبيلِ اللَّهِ أتُكَفَّرُ عنِّي خَطاياي؟ فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: «نعمْ إنْ قُتِلت في سبيلِ اللَّهِ وَأَنْتَ صابِرٌ، مُحْتسِبٌ مُقبلٌ غيْرُ مُدْبِرٍ» ثُمَّ قَال رسُولُ اللَّه ص: «كَيْفَ قُلْتَ؟» قال: أَرأَيْتَ إنْ قُتِلْتُ في سبيل اللَّهِ أَتُكَفَّرُ عنِّي خَطَايَايَ؟ فَقَالَ رسُولُ اللَّهِ ص: «نَعمْ وأَنْتَ صابِرٌ مُحْتَسِبٌ، مُقْبلٌ غَيْرُ مُدْبرٍ، إلاَّ الدَّيْنَ، فَإنَّ جِبْرِيلَ ÷قال لي ذلكَ»» رواهُ مسلمٌ.

۱۳۱۳. «از ابوقتاده حارث بن ربعی سروایت شده است که گفت: پیامبر صدر بین یارانش به خطبه ایستاد و به ایشان یادآوری فرموند که: «جهاد در راه خدا و ایمان به خدا، بزرگ‌ترین و برترین اعمال است»، و مردی برخاست و گفت: ای رسول خدا! آیا اگر من در راه خدا کشته شوم، گناهانم پاک می‌شوند؟ پیامبر صفرمودند: «بله، اگر در راه خدا کشته شوی و صابر و منتظر اجر باشی و (خالصانه برای رضای خدا)، به جهاد رو کنی و فرار نکنی (گناهانت بخشیده می‌شود)»، سپس فرمودند: چه چیزی گفتی؟ گفت: اگر در راه خدا کشته شوم، خطاهایم پاک و آمرزیده می‌شود؟ پیامبر صفرمودند: «بله، در صورتی که صابر و خاصانه برای رضای خدا به جهاد بروی و فرار نکنی، همه‌ی گناهانت، جز قرض (و حقوق مردم) بخشیده خواهد شد, که الان جبرئیل به من چنین گفت»» [۴۸۹].

۱۳۱۴- «وعَنْ جابرٍ س، قالَ: قالَ رَجُلٌ: أين أنَا يا رسُولَ اللَّهِ إنْ قُتِلتُ؟ قال: «في الجَنَّةِ». فألقى تَمَرَاتٍ كُنَّ في يَدِهِ، ثُمَّ قاتَلَ حتَّى قُتِلَ» رواهُ مسلم.

۱۳۱۴. «از جابر سروایت شده است که گفت: مردی به پیامبر صگفت: اگر من کشته شوم، کجا خواهم بود؟ پیامبر صفرمودند: «در بهشت»، و مرد چند دانه‌ی خرما را که در دست داشت، به زمین انداخت و به جنگ پرداخت تا به شهادت رسید» [۴۹۰].

۱۳۱۵- «وعنْ أنَسٍ س، قالَ انْطَلقَ رَسُولُ اللَّهِ صوَأَصْحَابُهُ حَتَّى سَبَقُوا الـمشْركِينَ إلى بَدرٍ، وَجَاءَ المُشرِكونَ، فقالَ رسُولُ اللَّهِ ص: «لا يَقْدمنَّ أحَدٌ مِنْكُمْ إلى شيءٍ حَتَّى أكُونَ أنا دُونَهُ» فَدَنَا المُشرِكونَ، فقَال رسُول اللَّه ص: «قُومُوا إلى جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمواتُ وَالأَرْضُ» قال: يَقولُ عُمَيْرُ بنُ الحُمَامِ الأنْصَارِيُّ س: يا رسولَ اللَّه جَنَّةٌ عَرْضُهَا السَّمواتُ والأرضُ؟ قالَ: «نَعم» قالَ: بَخٍ بَخٍ، فقالًَ رَسُولُ اللَّه ص: «ما يَحْمِلُكَ على قَولِكَ بَخٍ بخٍ؟» قالَ لا وَاللَّهِ يا رسُول اللَّه إلاَّ رَجاءَ أن أكُونَ مِنْ أهْلِها، قال: «فَإنَّكَ مِنْ أهْلِهَا» فَأخْرج تَمَرَاتٍ مِنْ قَرَنِهِ، فَجَعَل يَأْكُلُ منْهُنَّ، ثُمَّ قَال لَئِنْ أنَا حَييتُ حتى آكُل تَمَراتي هذِهِ إنَّهَا لحَيَاةٌ طَويلَةٌ، فَرَمَى بمَا مَعَهُ مَنَ التَّمْرِ. ثُمَّ قَاتَلَهُمْ حَتَّى قُتِلَ» رواهُ مسلمٌ.

«القرَنَ» بفتح القاف والراءِ: هو جُعْبَةُ النُشَّابِ.

۱۳۱۵. «از انس سروایت شده است که گفت: پیامبر صو اصحابش رفتند تا آن‌جا که پیش از مشرکان به چاه‌های بدر رسیدند و سپس مشرکان هم آمدند، پیامبر صفرمودند: «هیچ کدام از شما هرگز قبل از رفتن و اقدام من، به‌سوی چیزی نرود و اقدامی نکند»، مشرکان نزدیک شدند، پیامبر صفرمودند: «به قصد بهشتی که مساحت آن به اندازه‌ی مساحت آسمان‌ها و زمین است، قیام کنید»؛ انس می‌گوید: «عمیر بن حمام انصاری» سگفت: ای رسول خدا! بهشتی است که مساحت آن به اندازه‌ی مساحت آسمان‌ها و زمین است؟! فرمودند: «بله»، گفت: به‌به! پیامبر صسؤال کرد: «چه چیز تو را به گفتن به‌به واداشت؟!»، عرض کرد: «به خدا سوگند، ای رسول خدا! هیچ‌چیز جز امید به این که من هم یکی از اهل آن باشم، پیامبر صفرمودند: «تو از اهل آن بهشت هستی» و عمیر چند دانه خرما از غلافش بیرون آورد و شروع به خوردن آنها کرد، سپس گفت: اگر من زنده باشم تا این خرماهایم را بخورم، این زندگی‌ای طولانی است! و بعد هرچه خرما داشت، به دور انداخت و با مشرکان به جنگ پرداخت تا شهید شد» [۴۹۱].

۱۳۱۶- «وعنه قال: جاءَ ناسٌ إلى النبي صأنِ ابْعث معنَا رجالاً يُعَلِّمونَا القُرآنَ والسُّنَّةَ، فَبعثَ إلَيْهِم سبعِينَ رجلا مِنَ الأنْصارِ يُقَالُ لهُمُ: القُرَّاءُ، فيهِم خَالي حرَامٌ، يقرؤُون القُرآنَ، ويتَدَارسُونَهُ باللَّيْلِ يتعلَّمُونَ، وكانُوا بالنَّهار يجيئُونَ بالـماءِ، فَيَضعونهُ في الـمسجِدِ، ويحْتَطِبُون فَيبيعُونه، ويَشْتَرُونَ بِهِ الطَّعام لأهلِ الصُّفَّةِ ولِلفُقراءِ، فبعثَهم النبي ص، فعرضوا لـهم فقتلُوهُم قبل أنْ يبلُغُوا الـمكانَ، فقَالُوا: اللَّهُمَّ بلِّغ عنَّا نَبيَّنَا أَنَّا قَد لَقِينَاكَ فَرضِينَا عنْكَ ورضيت عَنا، وأَتى رجُلٌ حراماً خالَ أنس مِنْ خَلْفِهِ، فَطعنَهُ بِرُمحٍ حتى أنْفَذهُ، فَقَال حرامٌ: فُزْتُ وربِّ الكَعْبةِ، فقال رسولُ اللَّه ص: «إنَّ إخْوانَكم قَد قُتِلُوا وإنهم قالُوا: اللَّهُمَّ بلِّغ عنَّا نبينا أَنَّا قَد لَقِيناكَ فَرضِينَا عنكَ ورضِيتَ عَنَّا»» متفقٌ عليه، وهذا لفظ مسلم.

۱۳۱۶. «از انس سروایت شده است که گفت: عده‌ای از مردم نزد پیامبر صآمدند و تقاضا کردند که: مردانی با ما بفرست که قرآن و سنت را به ما تعلیم دهند و پیامبر صهفتاد مرد را به میان آنها فرستاد که ایشان را قراء (قاریان) می‌گفتند و در میان آنها دایی من «حرام» هم بود، این جماعت، قرآن می‌خواندند و شب‌ها آن را به یکدیگر درس می‌دادند و می‌آموختند و در روز، آب به مسجد می‌آوردند و هیزم می‌شکستند و آن را می‌فروختند و با قیمت آن، برای فقرا و اهل صفه طعام می‌خریدند، پیامبر صآنان را فرستاد و کافران ظالمانه، بدیشان متعرض‌ شدند و حمله کردند و همه را پیش از آن‌ که به مقصد برسند، کشتند، و ایشان گفتند: پروردگارا! حال ما را به پیامبران صبرسان و اینک ما به ملاقات تو آمده‌ایم و از تو راضی و خوشنود شده‌ایم و تو هم از ما راضی و خشنود شده‌ای؛ مردی خود را به حرام دایی انس رساند و از پشت او را با نیزه زد، به طوری که نیزه از پشت او عبور کرد و حرام در این حال گفت: به خدای کعبه به مقصود خود رسیدم و رستگار شدم، پیامبر ص(خطاب به یارانش) فرمودند: «برادران شما همه شهید شدند در حالی که می‌گفتند: پروردگارا! حال ما را به پیامبرمان صبرسان و اینک ما به ملاقات تو آمده‌ایم و از تو راضی و خشنود شده‌ایم و تو هم از ما راضی و خشنود شده‌ای»» [۴۹۲].

۱۳۱۷- «وعنهُ قال: غَاب عَمِّي أنسُ بنُ النضْر سعنِ قِتَالِ بدرٍ، فقال: يا رسول اللَّه غِبتُ عن أوَّلِ قِتالٍ قاتَلتَ المُشرِكينَ، لئِنِ اللَّه أشْهَدني قِتالَ المُشرِكِينَ ليَرينَّ اللَّه ما أَصنع. فلمَّا كانَ يومُ أحُدٍ انكشفَ المُسلِمُونَ، فقال: اللَّهُمَّ إنِّي أَعتَذِرُ إلَيك مِمَّا صنع هَؤُلاءِ يعْني أصْحابهُ ؤأَبْرأُ إليكَ مِمَّا صنع هَؤُلاءِ يعني المُشركينَ ثُمَّ تقدَّم فاستَقبلهُ سعدُ بنُ مُعاذٍ فقال: يا سعدُ بنَ مُعاذٍ الجنَّةُ وربِّ النَّضْرِ، إنِّي أجِدُ رِيحَهَا مِن دونِ أُحدٍ، قال سعدٌ: فما استَطعتُ يا رسول اللَّهِ مَا صنَع، قال أنسٌ: فَوجدْنَا بِهِ بِضعاً وثَمانِينَ ضربةً بالسَّيفِ، أوْ طَعنةَ برُمْحٍ أوْ رميةً بِسهمٍ، ووجدناهُ قد قُتِلَ ومثَّلَ بِهِ المُشرِكونَ، فَما عرفَهُ أحدٌ إلا أُختُهُ بِبنانِهِ. قال أنسٌ: كُنَّا نَرى أوْ نَظُنُّ أَنَّ هذِهِ الآيةَ نَزَلَتْ فِيهِ وفي أَشبَاهِهِ» ﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ[الأحزاب: ۲۳]. إلى آخرهَا متفقٌ عليه، وقد سبَقَ في باب الـمُجاهدة.

۱۳۱۷. «از انس سروایت شده است که گفت: در جنگ بدر، عمویم انس بن نضر سغایب بود و به همین سبب به پیامبر صگفت: ای رسول خدا! در اولین جنگی که با مشرکان کردی، من حضور نداشتم و اگر خداوند مرا در جنگ با مشرکان حاضر کند، آن‌گاه خداوند حتماً به مردم نشان می‌دهد که چگونه عمل خواهم کرد. وقتی که جنگ احد پیش آمد و مسلمانان (به علت سرپیچی بعضی از آنان از فرمان پیامبر ص) شکست خوردند، انس بن نضر گفت: «خداوندا! پوزش می‌طلبم از آن‌چه این‌ها کردند ـ یعنی اصحاب ـ (که بعضی از آنها تخلف و فرار کردند) و بری هستم از کاری که آنها کردند ـ یعنی مشرکان ـ (که حضرت حمزه سیدالشهدا را با عده‌ای دیگر از صحابه‌ی کرام کشتند و قصد کشتن پیامبر صرا نیز داشتند و دندان مبارکش را شکستند و دیگر اعمال آنان)؛ عمویم این را گفت و به طرف مشرکان پیش رفت و سعد بن معاذ با او روبه‌رو شد و وی، خطاب به سعد بن معاذ گفت: ای سعد! به خدای کعبه سوگند که این بهشت است و من بویش را از جانب احد می‌شنوم. (پس از آن که او به میان مشرکان رفت و ضرباتی زیاد بر آنان وارد آورد) سعد بعد پیامبر صگفت: ای رسول خدا! آن‌چه او کرد، من نمی‌توانم انجام دهم یا توصیف کنم. انس می‌گوید: هشتاد و چند ضرب شمشیر یا طعن نیزه یا جای تیر، در بدن او دیدیم و او را دیدیم که کشته شده و مشرکان او را مثله کرده بودند؛ به طوری که جز خواهرش به نشانی سرانگشتانش، هیچ‌کس او را نشناخت. انس سمی‌گوید: ما چنین معتقدیم ـ یا گمان ما چنین است ـ که این آیه، در شأن او و امثال او، نازل شده است» [۴۹۳]:

﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن يَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِيلٗا٢٣[الأحزاب: ۲۳].

«در میان مؤمنان، کسانی هستند که در پیمان خود با خدا، راست گفتند و به آن وفا کردند؛ آن‌گاه بعضی از آنها روزگار خود را به سر برده‌اند (به شهادت رسیده‌اند) و برخی نیز در انتظار هستند (تا به شهادت برسند) و هیچ‌گونه تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود نداده‌اند».

۱۳۱۸- «وعنْ سمُرةَ سقالَ: قال رسُولُ اللَّهِ ص: «رأَيْتُ اللَّيْلَةَ رجُلين أتَياني، فَصعِدا بي الشَّجرةَ، فَأدْخَلاني دَاراً هِي أحْسنُ وَأَفضَل، لَمْ أَر قَطُّ أَحْسنَ منها، قالا: أَمَّا هذِهِ الدَّار فَدارُ الشهداءِ»» رواه البخاري وهو بعضٌ من حديثٍ طويلٍ فيه أنواع العلم سيأتي في باب تحريمِ الكذبِ إنْ شاءَ الله تعالى.

۱۳۱۸. «از سمره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «امشب در رؤیا دو مرد را دیدم که پیش من آمدند و مرا از درخت بالا بردند و پس از آن مرا به خانه‌ای داخل کردند که بسیار زیاد و بهتر (از هر جای دیگری) بود و هرگز از آن زیباتر ندیده‌ام، گفتند: این خانه، خانه‌ی شهیدان است»» [۴۹۴].

۱۳۱۹- «وعنْ أنسٍ سأنَّ أُم الرَّبيعِ بنْتَ البَرَاءِ وهي أُمُّ حارثةَ بنِ سُرَاقةَ، أتَتِ النبيصفَقَالَت: يا رَسُولَ اللَّهِ ألا تُحدِّثُني عَنْ حارِثَةَ، وَكانَ قُتِل يوْمَ بدْرٍ، فَإنْ كانَ في الجَنَّةِ صَبَرتُ، وَإن كانَ غَيْر ذلكَ اجْتَهَدْتُ عليْهِ في البُكَاءِ، فقال: «يا أُم حارِثَةَ إنَّهَا جِنانٌ في الجَنَّةِ، وَإنَّ ابْنَكَ أَصاب الفرْدوْسَ الأَعْلى»» رواه البخاري.

۱۳۱۹. «از انس سروایت شده است که ام ربیع دختر براء مادر حارثه بن سراقه نزد پیامبر صآمد و گفت: ای رسول خدا! آیا از حارثه برای من صحبت نمی‌فرمایی؟ ـ و او در «جنگ بدر» کشته شده بود ـ اگر در بهشت است، صبر پیشه می‌کنم و اگر غیر آن است، در گریه برای او می‌کوشم، فرمودند: «ای مادر حارثه! در بهشت باغ‌های فراوان وجود دارد و فرزند تو در «فردوس برین» است و به آن مقام رسیده است»» [۴۹۵].

۱۳۲۰- «وعَنْ جابر بن عبدِ اللَّهِ بقال: جِيءَ بابي إلى النبي صقدْ مُثِّل بِهِ فَوضعَ بَيْنَ يَديْه، فَذَهَبْتُ أَكْشِفُ عنْ وجهِهِ فَنَهاني قَوْمٌ فقال النبي ص: «ما زَالَتِ الـملائِكَةُ تُظِلُّهُ بِأَجْنِحَتِها»» متفقٌ عليه.

۱۳۲۰. «از جابر بن عبدالله بروایت شده است که گفت: پدرم را به خدمت پیامبرصآوردند، در حالی که مثله شده بود، من رفتم که صورتش را باز کنم و ببینم و قوم من مرا از این کار نهی کردند، پیامبر صفرمودند: «فرشتگان مرتب او را با بال‌های خود می‌پوشانند و در سایه‌ی خود قرار می‌دهند»» [۴۹۶].

۱۳۲۱- «وعَنْ سهل بن حُنَيْفٍ سأنَّ رَسُول اللَّهِ صقال: «مَنْ سأَلَ اللَّه تعالى الشَّهَادةَ بِصِدْقٍ بلَّغهُ منَازِلَ الشُّهَداءِ وإنْ ماتَ على فِراشِهِ»» رواه مسلم.

۱۳۲۱. «از سهل بن حنیف سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «کسی که صادقانه، شهادت را از خدا بخواهد، خداوند او را به درجه‌ی شهدا می‌رساند؛ اگرچه در رختخواب خود بمیرد»» [۴۹۷].

۱۳۲۲- «وعنْ أنسٍ سقال: قال رسُولُ اللَّهِ ص: «منْ طلَب الشَّهَادةَ صادِقاً أُعطيها ولو لم تُصِبْهُ»» رواه مسلم.

۱۳۲۲. «از انس سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هرکس در کمال صداقت شهادت را طلب کند، به او عطا می‌شود، اگرچه به ظاهر شهید نشود»» [۴۹۸].

۱۳۲۳- «وعَنْ أبي هُريْرةَ سقال: قالَ رسُولُ اللَّهِ ص: «ما يَجِدُ الشَّهِيدُ مِن مَسِّ القتْلِ إلاَّ كما يجِدُ أحدُكُمْ مِنْ مسِّ القَرْصَةِ»» رواه الترمذي وقال: حديثٌ حسنٌ صحيحٌ.

۱۳۲۳. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «شهید، چیزی از رنج کشتن جز به اندازه‌ی دردی که یکی از شما نیشگون حس می‌کند، درک نمی‌کند»» [۴۹۹].

۱۳۲۴- «وعنْ عبْدِ اللَّهِ بن أبي أوْفَى بأنَّ رسُول اللَّهِ صفي بعضَ أيَّامِهِ التي لَقِي فِيهَا العدُوَّ انتَظر حتى مَالتِ الشَّمسُ، ثُمَّ قام في النَّاس فقال: «أَيُّهَا النَّاسُ، لا تَتَمنَّوْا لِقَاءَ العدُوِّ، وَسلُوا اللَّه العافِيةَ، فإذا لقِيتُمُوهُم فَاصبِرُوا، واعلَمُوا أنَّ الجَنَّةَ تَحْتَ ظِلالِ السُّيوفِ» ثم قال: «اللَّهُمَّ مُنْزِلَ الكتاب ومُجرِيَ السَّحابِ، وهَازِمَ الأَحْزَابِ اهْزِمهُم وانْصُرنَا علَيهِم»» متفقٌ عليه.

۱۳۲۴. «از عبدالله بن ابی اوفی بروایت شده است که پیامبر صدر یکی از روزهایی که با دشمن روبه‌رو شدند، منتظر ماندند تا خورشید از وسط آسمان گذشت، آن‌گاه در میان مردم بلند شدند و فرمودند: «ای مردم! رو‌به‌رو شدن با دشمن را آرزو نکنید و در پناه بودن و نجات از دشمن و سلامتی را از خدا بخواهید و چون با دشمن روبه‌رو شدید، صبر کنید و بدانید که بهشت، زیر سایه‌ی شمشیرها می‌باشد»؛ سپس فرمودند: «بارخدایا! ای نازل‌کننده‌ی کتاب! ای گرداننده‌ی ابرها! ای شکست دهنده‌ی گروه‌های دشمن! آنها را شکست ده و ما را بر آنان پیروز فرما!»» [۵۰۰].

۱۳۲۵- «وعن سهْلِ بنِ سعد سقال: قال رسُولُ اللَّهِ ص: «ثِنَتانِ لا تُرَدَّانِ، أوْ قَلَّمَا تُردَّانِ: الدُّعَاءُ عِنْد النِّدَاءِ وعِند البأْسِ حِينَ يُلْحِمُ بَعْضُهُم بَعضاً»» رواه أبو داود بإسناد صحيح.

۱۳۲۵. «از سهل بن سعد سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «دو دعا، رد نمی‌شود ـ یا: خیلی کم رد می‌شود: دعا در موقع اذان و دعا در وقت جنگ، هنگامی که لشکریان به هم می‌ریزند و جنگ در اوج خودش است»» [۵۰۱].

۱۳۲۶- «وعَنْ أنسٍ سقال: كانَ رسُولُ اللَّهِ صإذا غَزَا قال: «اللَّهُمَّ أنت عضُدِي ونَصِيري، بِك أَجُولُ، وبِك أصولُ، وبِكَ أُقاتِل»» رواهُ أبو داود، والترمذيُّ وقال: حديثٌ حسنٌ.

۱۳۲۶. «از انس سروایت شده است که گفت: پیامبر صهر وقت جهاد می‌کرد، می‌فرمود: «اللَّهُمَّ أنت عضُدِي ونَصِيري، بِك أَجُولُ، وبِك أصولُ، وبِكَ أُقاتِل: خداوندا! تو بازو و نیرو و یاری دهنده‌ی منی، به وسیله‌ی تو از جایی به جایی می‌روم و به اراده و نیروی تو حمله می‌کنم و به قدرت تو می‌جنگم»» [۵۰۲].

۱۳۲۷- «وعَن أبي مُوسى س، أنَّ النبي صكانَ إذا خَاف قوماً قال: اللَّهُمَّ إنَّا نَجعَلُكَ في نُحُورِهِم، ونَعُوذُ بِكَ مِنْ شُرورِهِم» رواه أبو داود بإسناد صحيحٍ.

۱۳۲۷. «از ابوموسی سروایت شده است که پیامبر صهرگاه از طایفه‌ای ترسی داشت، می‌فرمود: «اللَّهُمَّ إنَّا نَجعَلُكَ في نُحُورِهِم، ونَعُوذُ بِكَ مِنْ شُرورِهِم: خداوندا! ما تو را در (برابر) سینه‌ی ایشان قرار می‌دهیم و از شر آنها به تو پناه می‌بریم»» [۵۰۳].

۱۳۲۸- «وعنْ ابنِ عُمَر ب، أَنَّ رسُولَ اللَّهِ صقال: «الخَيْلُ مَعْقُودٌ في نَوَاصِيَها الخَيرُ إلى يوْمِ القِيامَةٍِ»» متفقٌ عليه.

۱۳۲۸. «از ابن عمر بروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «خیر و برکت تا قیامت بر پیشانی اسبان بسته شده است»» [۵۰۴].

۱۳۲۹- «وعنْ عُرْوَةَ البَارِقِيِّ س، أنَّ النبي صقال: «الخَيْلُ مَعقُودٌ في نَواصِيهَا الخَيرُ إلى يوْمِ القِيامَةِ: الأَجرُ، والـمغنَمُ»» متفقٌ عليه.

۱۳۲۹. «از عروه بارقی سروایت شده است که پیامبر صفرموند: «خیر و برکت تا قیامت بر پیشانی اسبان بسته شده است و خیر، پاداش خداوند و منفعت حلال مادی و دنیوی است»» [۵۰۵].

۱۳۳۰- «وعَنْ أبي هُريْرَةَ س، قالَ: قال رَسُولُ اللَّهِ ص: «من احتَبَس فَرساً في سبيلِ اللَّهِ، إيماناً بِاللَّهِ، وتَصدِيقاً بِوعْدِهِ، فإنَّ شِبَعَهُ ورَيْهُ وروْثَهُ، وبولَهُ في مِيزَانِهِ يومَ القِيامَةِ»» رواه البخاريُّ.

۱۳۳۰. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هرکس از روی ایمان به خدا و تصدیق به وعده‌ی او، اسبی را (برای استفاده از آن) در راه خدا و جهاد نگه دارد، در روز قیامت، سیر شدن و سیراب شدن و سرگین و ادرار آن اسب، در ترازوی اعمال آن شخص است (و به اندازه‌ی آنها، به او پاداش داده می‌شود)»» [۵۰۶].

۱۳۳۱- «وعنْ أبي مسْعُودٍ س، قال جاءَ رجُلُ إلى النبي صبِنَاقَةٍ مَخْطُومةٍ فقال: هذِهِ في سبيل اللَّهِ، فقال رسُولُ اللَّهِ ص: «لكَ بِهَا يَومَ القِيامةِ سبعُمِائَةِ ناقَةٍ كُلُّها مخطُومةٌ»» رواهُ مسلم.

۱۳۳۱. «از ابومسعود سروایت شده است که گفت: مردی شتری مهار شده نزد پیامبرصآورد و گفت: این (برای استفاده) در راه خدا باشد، پیامبر صفرمودند: «در روز قیامت در برابر این شتر، هفتصد شتر که همه مهار شده‌اند، به تو عطا می‌شود»» [۵۰۷].

۱۳۳۲- «وعن أبي حمّادٍ ويُقال: أبو سُعاد، ويُقالُ: أبو أَسدٍ، ويقال: أبو عامِرٍ، ويقالُ: أبو عَمْرو، ويقالُ: أبو الأسْودِ، ويقال: أبو عَبْسٍ عُقْبةُ بنِ عامِرٍ الجُهَنيِّ س، قال: سمِعْتُ رسُولَ اللَّهِ صوَهُوَ عَلى المِنْبرِ، يقولُ: «وَأَعِدُّوا لهُم ما استَطَعْتُم من قُوَّةٍ، ألا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْيُ، ألا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْيُ، ألا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْيُ»» رواه مسلم.

۱۳۳۲. «از «ابوحماد ـ که ابوسعاد و ابواسد و ابوعامر و ابوعمرو و ابوالاسود و ابوعبس هم خوانده شده است ـ عقبه بن عامر جهنی» سروایت شده است که گفت: از پیامبر صـ در حالی که بالای منبر بود ـ شنیدم که می‌فرمود: «(در آیه‌ی)» هرچه در توان شماست، برای مقابله با دشمن آماده کنید بدانید که نیرو، تیراندازی است، نیرو، تیراندازی است، نیرو، تیراندازی است» [۵۰۸].

۱۳۳۳- «وعَنْهُ قال: سمِعْتُ رَسُول اللَّهِ صيقولُ: «ستُفْتَحُ علَيكُم أَرضُونَ، ويكفِيكُم اللَّه، فَلا يعْجِزْ أَحَدُكُمْ أنْ يلْهُو بِأَسْهُمِهِ»» رواه مسلم.

۱۳۳۳. «از ابوحماد عقبه بن عامر جهنی سروایت شده است که گفت: از پیامبر صشنیدم که می‌فرمود: «به زودی سرزمین‌هایی برای شما فتح می‌شود و خداوند شما را کفایت خواهد کرد و کافی است، پس هیچ‌کدام از شما هم نباید در تمرین کردن با تیرهای خود سستی کند و دست بردارد»» [۵۰۹].

۱۳۳۴- «وعْنهُ أَنَّهُ قال: قَال رَسُولُ اللَّهِ ص: «منْ عُلِّمَ الرَّمْيَ ثُمَّ تركَهُ، فَلَيس مِنَّا، أوْ فقَد عَصى»» رواه مسلم.

۱۳۳۴. «از ابوحماد عقبه بن عامر جهنی سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «کسی که تیراندازی یاد بگیرد و بعد آن را ترک کند، از ما نیست ـ یا: گناه و نافرمانی کرده است ـ»» [۵۱۰].

۱۳۳۵- «وعنهُ س، قالَ: سمِعْتُ رسُول اللَّه صيقولُ: «إنَّ اللَّه يُدخِلُ بِالسهمِ ثَلاثةَ نَفَرٍ الجنَّةَ: صانِعهُ يحتسِبُ في صنْعتِهِ الخير، والرَّامي بِهِ، ومُنْبِلَهُ، وَارْمُوا وارْكبُوا، وأنْ ترمُوا أَحَبُّ إلَيَّ مِنْ أنْ تَرْكَبُوا. ومَنْ تَرَكَ الرَّميَ بعْد ما عُلِّمهُ رغبَةً عنه، فَإنَّهَا نِعمةٌ تَركَهَا» أوْ قال: «كَفَرَهَا»» رواهُ أبو داودَ.

۱۳۳۵. «از ابوحماد عقبه بن عامر جهنی سروایت شده است که گفت: از پیامبر صشنیدم که می‌فرمود: «خداوند به سبب یک تیر واحد، سه نفر را به بهشت می‌برد: سازنده‌ی آن که در ساختنش امید و قصد خیر دارد و اندازنده‌ی آن و دهنده‌ی تیر، پس تیراندازی و سوارکاری کنید و این‌که تیراندازی کنید نزد من محبوب‌تر است از این‌که سوارکاری کنید و هرکس بعد از آن‌ که تیراندازی به او یاد داده شد، به عنوان رویگردانی از آن، آن را ترک کند، نعمتی است که آن را رها کرده است»، یا فرمودند: «آن را کفران کرده است»» [۵۱۱].

۱۳۳۶- «وعَنْ سَلَمةَ بن الأكوعِ س، قال: مَرَّ النبي ص، على نَفَرٍ ينتَضِلُون، فقال: «ارْمُوا بَنِي إِسْماعيل فَإنَّ أبَاكم كان رَامِياً»» رواه البخاري.

۱۳۳۶. «از سلمه بن اکوع سروایت شده است که گفت: پیامبر صاز کنار چند نفر که (به عنوان مسابقه و تمرین) تیراندازی می‌کردند، گذشتند و فرمودند: «تیراندازی کنید، ای فرزندان اسماعیل! که پدر شما تیرانداز بود»» [۵۱۲].

۱۳۳۷- «وعَنْ عمْرو بنِ عبسَةَ، سقال: سمِعتُ رسُول اللَّهِ ص، يقولُ: «منْ رَمَى بِسهمٍ في سبيلِ اللَّه فَهُو لَهُ عِدْلُ مُحرَّرةٍ»» رواهُ أبو داود، والترمذي وقالا: حديثٌ حسنٌ صحيحٌ.

۱۳۳۷. «از عمرو بن عبسه سروایت شده است که گفت: از پیامبر صشنیدم که می‌فرمود: «هرکس در راه خدا تیری بیندازد، (پاداش آن) برای او، برابر آزاد کردن بنده‌ای (در راه خدا) است»» [۵۱۳].

۱۳۳۸- «وعَن أبي يحيى خُريم بن فاتِكٍ س، قال: قال رَسُولُ اللَّه ص: «مَنْ أَنْفَقَ نَفَقَةً في سبيلِ اللَّهِ كُتِبَ لَهُ سبْعُمِائِة ضِعفٍ»» رواه الترمذي وقال: حديثٌ حَسَنٌ.

۱۳۳۸. «از ابویحیی خریم بن فاتک سروایت شده است که پیامبر ص فرمودند: «هرکس در راه خدا، احسان و انفاقی بکند، هفتصد برابر، برای او نوشته و محسوب می‌گردد»» [۵۱۴].

۱۳۳۹- «وعنْ أبي سَعيدٍ س، قال: قال رسُولُ اللَّه ص: «ما مِنْ عبدٍ يصومُ يوْماً في سبِيلِ اللَّهِ إلاَّ باعد اللَّه بِذلكَ اليوم وَجْهَهُ عَنِ النَّارِ سبْعِين خَرِيفاً»» متفقٌ عليهِ.

۱۳۳۹. «از ابوسعید خدری سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر بنده‌ای که روزی در راه خدا روزه بگیرد۵۱۵، خداوند یقیناً صورت او را به خاطر آن روزه، به مدت هفتاد سال از آتش (دوزخ) دور می‌کند»» [۵۱۶].

۱۳۴۰- «وعنْ أبي أُمامةَ س، عَنِ النبي ص، قال: «مَنْ صامَ يَوْماً في سبيل اللَّهِ جَعَلَ اللَّه بينَهُ وَبيْنَ النَّارِ خَنْدَقاً كَمَا بيْن السَّماءِ والأرْضِ»» رواهُ الترمذي وقال:حديثٌ حسنٌ صحيحٌ.

۱۳۴۰. «از ابوامامه سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هرکس روزی در راه خدا روزه بگیرد، خداوند بین او و آتش، خندقی به میزان فاصله‌ی آسمان و زمین قرار می‌دهد»» [۵۱۷].

۱۳۴۱- «وعنْ أبي هُريرة س، قالَ: قال رَسُول اللَّهِ ص: «مَنْ ماتَ ولَمْ يَغْزُ، وَلَمْ يُحَدِّثْ نَفْسَه بِغَزوٍ، ماتَ عَلى شُعْبَةٍ مَنَ النِّفَاقِ»» رواهُ مسلمٌ.

۱۳۴۱. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هرکس بمیرد در حالی که جهاد نکرده و یا در دل قصد یا آرزوی جهاد نکرده است؛ بر راهی از راه‌های نفاق مرده است»» [۵۱۸].

۱۳۴۲- «وعَن جابرٍ س، قالَ: كنَّا مع النبي ص، في غَزَاة فقال: «إنَّ بالـمدينةِ لَرِجالاً ما سِرتُمْ مَسيراً، وَلا قَطَعْتُمْ وادياً إلاَّ كانُوا معكُم، حبَسهُمُ المَرضُ»».

وفي روايةٍ: «حبَسهُمُ العُذْرُ». وفي روايةٍ: إلاَّ شَرَكُوكُمْ في الأَجرِ» رواهُ البخاري من روايةِ أَنَسٍ، ورواهُ مسلمٌ من روايةِ جابرٍ واللفظ له.

۱۳۴۲. «از جابر سروایت شده است که گفت: ما با پیامبر صدر جنگی حضور داشتیم، فرمودند: «در مدینه مردانی هستند که با شما در (ثواب هجرت) و پیمودن جاده‌ها و قطع بیابان‌ها شریکند، اما بیماری آنها را در مدینه نگه داشته است»».

و در روایتی دیگر آمده است: «عذر (بیماری)، آنها را حبس کرده بود». و در روایتی دیگر آمده است: «(آنان که به سبب عذر یا بیماری در مدینه ماندند)، در پادش سهیم هستند» [۵۱۹].

۱۳۴۳- «وعنْ أبي مُوسى س، أَنَّ أعْرَابيّاً أَتى النبي صفَقَال: يا رسول اللَّه، الرَّجُلُ يُقَاتِلُ لِلْمَغْتمِ، والرَّجُلُ يُقَاتِلُ ليُذْكَرَ، والرَّجُلُ يُقاتِلُ ليُرى مكانُه؟

وفي روايةٍ: يُقاتلُ شَجاعَةً ويُقَاتِلُ حَمِيَّةً.

وفي روايةٍ: ويُقاتلُ غَضَباً، فَمْنْ في سبيل اللَّهِ؟ فَقَالَ رسولُ اللِّه ص: «مَنْ قَاتَلَ لتكُونَ كَلِمَةُ اللَّه هِيَ العُلْيا، فَهُوَ في سبيلِ اللَّهِ»» متفقٌ عليه.

۱۳۴۳. «از ابوموسی سروایت شده است که مردی اعرابی به حضور پیامبر صآمد و عرض کرد: ای رسول خدا! مردی برای غنیمت می‌جنگد و مردی برای پیدا کردن نام و شهرت و دیگری برای دیده شدن هنرهای جنگی او و ریا؛ و در روایتی دیگر آمده است: به خاطر شجاعت و تعصب قومی؛ و در روایتی دیگر آمده است: به خاطر خشم؛ پس چه کسی در راه خدا می‌جنگد؟ پیامبر صفرمودند: «هرکس که به قصد اعتلای نام (و دین) خدا بجنگد، آن جنگیدن در راه خدا (و مقبول) است»» [۵۲۰].

۱۳۴۴- «وعنْ عبد اللَّهِ بن عمرو بنِ العاص ب، قال: قال رسُولُ اللَّه ص: «ما مِنْ غَازِيةٍ، أوْ سَرِيَّةٍ تَغْزُو، فَتَغْنمُ وتَسْلَم، إلاَّ كانُوا قَدْ تعَجَّلُوا ثُلُثَيْ أَجورِهِم، ومَا مِنْ غازِيةٍ أوْ سرِيَّةٍ تُخْفِقُ وتُصابُ إلاَّ تَمَّ لـهم أُجورُهُمْ»» رواهُ مسلمٌ.

۱۳۴۴. «از عبدالله بن عمرو بن عاص بروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر گروه یا لشکر مجاهد و جنگجویی که جهاد می‌کنند و غنیمت می‌برند و سالم می‌مانند، دو سوم اجر خود را پیشاپیش دریافت کرده‌اند و هر گروه یا لشکر جنگجویی که جهاد می‌کنند و غنیمت نمی‌برند و کشته یا زخمی می‌شوند، اجر آنها کامل است و به تمام پاداش می‌رسند»».

۱۳۴۵- «وعنْ أبي أُمامَةَ س، أنَّ رَجُلاً قالَ: يا رسولَ اللَّه ائذَن لي في السِّياحةِ. فَقالَ النبي ص: «إنَّ سِياحةَ أُمَّتي الجِهادُ في سبيلِ اللَّهِ، »» رواهُ أبو داود بإسناد جيِّد.

۱۳۴۵. «از ابوامامه سروایت شده است که مردی گفت: ای رسول خدا! به من اجازه‌ی سفر و گردش بفرما، فرمودند: «سفر امت من، جهاد در راه خداوند است»» [۵۲۱].

۱۳۴۶- «وعَنْ عبدِ اللَّهِ بن عَمْرو بن العاص ب، عنِ النبي صقال: «قَفْلَةٌ كَغزْوةٌ»» رواهُ أبو داود بإسناد جيد.

«القَفلَةُ»: الرُّجُوعُ، والـمراد: الرُّجوعُ مِنَ الغزْوِ بعد فراغِهِ، ومعناه: أَنه يُثابُ في رُجُوعِهِ بعد فراغِهَ مِنَ الغَزْوِ.

۱۳۴۶. «از عبدالله بن عمرو بن عاص بروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «برگشتن از جهاد (پس از شرکت در آن و اتمام آن) به منزله‌ی یک جهاد می‌باشد»» [۵۲۲].

۱۳۴۷- «وعن السائب بن يزيد و س، قالَ: لمَّا قدِمَ النبي صمَنْ غَزوةِ تَبُوكَ تَلَقَّاه النَّاسُ، فَتَلَقَّيْتُهُ مع الصِّبيانِ على ثَنيِّةِ الوَداعِ» رواه أبو داود بإسناد صَحيحٍ بـهذا اللفظ، وَرَواه البخاريُّ قال: «ذَهَبْنَا نتَلقَّى رسول اللَّه صمَعَ الصِّبيَانِ إلى ثَنِيَّةِ الوَداعِ».

۱۳۴۷. «از سائب بن زید سروایت شده است که گفت: هنگامی که پیامبر صاز «غزوه‌ی تبوک» به مدینه بازگشت، مردم به استقبال او شتافتند و به خدمت او رسیدند، من هم با عده‌ای از کودکان، در «تپه‌ی وداع» او را ملاقات کردیم» [۵۲۳].

در روایت بخاری [۵۲۴]آمده است: «با کودکان به «تپه‌ی وداع» رفتیم تا پیامبر صرا ملاقات کنیم».

۱۳۴۸- «وعَنْ أبي أُمَامَةَ س، عَن النبي صقَالَ: «مَنْ لم يغْزُ، أوْ يُجهِّزْ غَازياً، أوْ يَخْلُفْ غَازياً في أهْلِهِ بِخَيرٍ أصابَهُ اللَّه بِقَارِعةٍ قَبْلَ يوْمِ القِيامةِ»» رواهُ أبو داود بإسناد صحيحٍ.

۱۳۴۸. «از ابوامامه سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «کسی که جهاد نکند یا جهادکننده‌ای را تجهیز ننماید یا خانواده‌ی مجاهدی را در غیاب او به خوبی سرپرستی نکند، خداوند قبل از قیامت، او را به حادثه‌ای ناگوار و تکان‌دهنده دچار می‌سازد»» [۵۲۵].

۱۳۴۹- «وعنْ أنس س، أنَّ النبي صقال: «جاهِدُوا المُشرِكينَ بِأَموالِكُمْ وأَنْفُسِكُم وأَلسِنَتِكُم»» رواهُ أبو داود بإسناد صحيح.

۱۳۴۹. «از انس سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «با مال‌ها و جان‌ها و زبان‌های خود، با مشرکان جهاد کنید»» [۵۲۶].

۱۳۵۰- «وعَنْ أبي عَمْرو، ويقالُ: أبو حكِيمٍ النُعْمَانِ بنِ مُقَرِّنٍ سقال: شَهِدْتُ رسولَ اللَّه صإذا لَمْ يقَاتِلْ مِنْ أوَّلِ النَّهارِ أَخَّر القِتالَ حَتَّى تَزُولَ الشَّمْسُ، وتَهبَّ الرِّياحُ، ويَنزِلَ النَّصْرُ» رواهُ أبو داود، والترمذي، وقال: حديثٌ حَسَنٌ صحيحٌ.

۱۳۵۰. «از ابوعمرو و گفته شده: ابوحکیم نعمان بن مقرن سروایت شده است که گفت: (در جنگ‌ها و غزواتی) با پیامبر صبودم که ایشان هرگاه ازاول روز جهاد نمی‌کرد، جنگ را به تأخیر می‌انداخت تا خورشید از وسط آسمان عبور نماید و باد بوزد و پیروزی نازل شود» [۵۲۷].

۱۳۵۱- «وعنْ أبي هريْرَةَ س، قالَ: قالَ رَسولُ اللَّه ص: «لا تَتَمَنَّوْا لِقَاءَ العَدُوِّ وَاسألوا الله العافيَة، فإذا لَقيتُمُوهم، فَاصُبِروا»» متفق عليه.

۱۳۵۱. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «روبه‌رو شدن با دشمن را آرزو نکنید و در پناه بودن و نجات از دشمن و سلامتی را از خدا بخواهید و چون با دشمن روبه‌رو شدید، صبور و بردبار باشید»» [۵۲۸].

۱۳۵۲- «وعَنْهُ وعَنْ جابرٍ ب، أنَّ النبي صقالَ: «الحرْبُ خُدْعَةٌ»» متفقٌ عليهِ.

۱۳۵۲. «از ابوهریره و جابر بروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «جنگ، خدعه و نیرنگ است»» [۵۲۹].

[۴۶۲] متفق علیه است؛ [خ (۱۵۱۹)، م (۸۳)]. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۱۲۷۳، آمده است]. [۴۶۳] متفق علیه است؛ [خ (۵۲۷)، م (۸۵)]. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۳۱۲، ۱۰۷۴ آمده است]. [۴۶۴] متفق علیه است؛ [خ (۲۵۱۸)، م (۸۴)]. [روایت کامل این حدیث قبلاً به شماره‌ی ۱۱۷، گذشت]. [۴۶۵] متفق علیه است؛ [خ (۲۷۹۲)، م (۱۸۸۰)]. [۴۶۶] متفق علیه است؛ [خ (۱۷۸۹)، م (۱۸۸۸)]. [روایت کامل این حدیث قبلاً به شماره‌ی ۵۹۸، گذشت]. [۴۶۷] متفق علیه است؛ [خ (۲۸۹۲)، م (۱۸۸۱)]. [۴۶۸] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۹۱۳)]. [۴۶۹] ابوداود [(۲۵۰۰)] و ترمذی [(۱۶۲۱)] روایت کرده‌اند و ترمذی گفته است: حدیث حسن صحیح است. [۴۷۰] ترمذی [(۱۶۶۷)] روایت کرده و گفته است: حدیث حسن صحیح است. [۴۷۱] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۸۷۶)] و بخاری [(۲۸۰۳)] بعضی از آن روایت کرده است. [۴۷۲] متفق علیه است؛ [خ (۵۵۳۳)، م (۱۸۷۶)]. [۴۷۳] ابوداود [(۲۵۴۱)] و ترمذی [(۱۶۵۷ روایت کرده‌اند و ترمذی گفته است: حدیث حسن صحیح است. [۴۷۴] ترمذی [(۱۶۵۰)] روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن است. [۴۷۵] متفق علیه است؛ [خ (۲۷۸۵)، م (۱۸۷۸)]. آنچه در متن آمده، لفظ روایت بخاری است. [۴۷۶] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۸۸۹)] [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۶۰۱، آمده است]. [۴۷۷] بخاری روایت کرده است؛ [(۲۷۹۰)]. [۴۷۸] مسلم روایت کرده است؛ [(۴۶۱۲)]. [۴۷۹] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۹۰۲)]. [۴۸۰] ترمذی [(۱۶۳۳)] روایت کرده و گفته است: حدیث حسن صحیح است. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۴۴۸، آمده است]. [۴۸۱] ترمذی [(۱۶۳۹)] روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن است. [۴۸۲] متفق علیه است؛ [خ (۲۸۴۳)، م (۱۸۹۵)]. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۱۷۷، آمده است]. [۴۸۳] ترمذی [(۱۶۲۷)] روایت کرده و گفته است: حدیث حسن صحیح است. [۴۸۴] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۸۹۴)]. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۱۷۶، آمده است]. [۴۸۵] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۸۹۶)]. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۱۷۸، آمده است]. [۴۸۶] متفق علیه است؛ [خ (۲۸۰۸)]، م (۱۹۰۰)] آن‌چه در متن آمده، لفظ روایت بخاری است. [۴۸۷] متفق علیه است؛ [خ (۲۸۱۷)]، م (۱۸۷۷)]. [۴۸۸] مسلم روایت کرده است، [(۱۸۸۶)]. [۴۸۹] مسلم روایت کرده است, [(۱۸۸۵)]. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۲۱۷، آمده است]. [۴۹۰] مسلم روایت کرده است, [(۱۸۹۹)]. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۸۹، آمده است]. [۴۹۱] مسلم روایت کرده است, [(۱۹۰۱)]. [۴۹۲] متفق علیه است؛ [خ (۲۸۰۱)، م (۳-۱۵۱۱)]. آن‌چه در متن آمده، لفظ روایت بخاری است. [۴۹۳] متفق علیه است؛ [خ (۲۸۰۵)، م (۱۹۰۳)]. و قبلاً هم در «باب مجاهده» [به شماره‌ی ۱۰۹]، گذشت. [۴۹۴] بخاری روایت کرده است؛ [(۱۳۸۶)]. و این بخشی از حدیثی طولانی است که در آن، انواعی از آگاهی‌های اخلاقی دینی یافت می‌شود و ـ إن شاء الله ـ در «باب تحریم دروغ»، خواهد آمد. [۴۹۵] بخاری روایت کرده است؛ [(۲۸۰۹)]. [۴۹۶] متفق علیه است؛ [خ (۲۸۱۶)، م (۲۴۷۱)]. [۴۹۷] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۹۰۹)]. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۵۷، آمده است]. [۴۹۸] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۹۰۸)]. [۴۹۹] ترمذی [(۱۶۶۸)] روایت کرده و گفته است: حدیث حسن صحیح است. [۵۰۰] متفق علیه است؛ [خ (۳۰۲۵)، م (۱۷۴۲)]. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۵۳، آمده است]. [۵۰۱] ابوداود [(۲۵۴۰)] به اسناد صحیح روایت کرده است. [۵۰۲] ابوداود [(۲۶۳۲)] و ترمذی [(۳۵۷۸)] روایت کرده‌اند و ترمذی گفته است: حدیثی حسن است. [۵۰۳] ابوداود [(۱۵۳۷)] به اسناد صحیح روایت کرده است. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۹۸۱، آمده است]. [۵۰۴] متفق علیه است؛ [خ (۲۸۴۹)، م (۱۸۷۱)]. [۵۰۵] متفق علیه است؛ [خ (۲۸۵۲)، م (۱۸۷۳)]. [۵۰۶] بخاری روایت کرده است؛ [(۲۸۵۳)]. [۵۰۷] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۸۹۲)]. [۵۰۸] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۹۱۷)]. [۵۰۹] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۹۱۸)]. [۵۱۰] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۹۱۹)]. [۵۱۱] ابوداود روایت کرده است؛ [(۲۵۱۳)]. [۵۱۲] بخاری روایت کرده است؛ [(۳۳۷۳)]. [۵۱۳] ابوداود [(۳۹۶۵)] و ترمذی [(۱۶۳۸)] روایت کرده‌اند و گفته است: حدیث حسن صحیح است. [۵۱۴] ترمذی [(۱۶۲۵)] روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن است. [۵۱۵. - وجه تناسب دو حدیث بالا، اگرچه مضمون آنها به ظاهر حکایت از روزه دارد، در این نهفته است که علما واژه‌ی «فی سبیل الله» را در هر جا اطلاق گردیده باشد، حمل بر جهاد کرده‌اند. روی همین اصل منظور از این روزه، روزه‌ای است که به هنگام جهاد باشد؛ علما گفته‌اند: البته بدین معنا نیست که روزه در غیر جهاد پاداش مزبور در این دو حدیث را در بر نداشته باشد، بلکه در هر شرایطی روزه این پاداش را دارد ـ ویراستاران. [۵۱۶] متفق علیه است؛ [خ (۲۸۴۰)، م (۱۱۵۳)]. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی: ۱۲۱۸، آمده است]. [۵۱۷] ترمذی [(۱۶۲۴)] روایت کرده و گفته است: حدیث حسن صحیح است. [۵۱۸] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۹۱۰)]. [۵۱۹] بخاری [(۲۸۳۹)] از روایت انس سو مسلم [(۱۹۱۱)] از روایت جابر سروایت کرده‌اند. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۴، آمده است]. [۵۲۰] متفق علیه است؛ [خ (۲۸۱۰)، م (۱۹۰۴)]. [روایتی دیگر از این حدیث به شماره‌ی ۸، گذشت]. [۵۲۱] ابوداود [(۲۴۸۶)] به اسناد جید (نیکو) روایت کرده است. [۵۲۲] ابوداود [(۲۴۸۷)] به اسناد جید (نیکو) روایت کرده است. [۵۲۳] ابوداود [(۲۷۷۹)] به اسناد صحیح، به این لفظ روایت کرده است. [۵۲۴] [(۳۰۸۳)]. [۵۲۵] ابوداود [(۲۵۰۳)] به اسناد صحیح روایت کرده است. [۵۲۶] ابوداود [(۲۵۰۴)] به اسناد صحیح روایت کرده است. [۵۲۷] ابوداود [(۲۶۵۵)] و ترمذی [(۱۶۱۳)ه روایت کرده‌اند و ترمذی گفته است: حدیث حسن صحیح است. [۵۲۸] متفق علیه است؛ [خ (۳۰۲۶)، م (۱۷۴۲)]. [۵۲۹] متفق علیه است؛ [خ (۳۰۲۹)، م (۱۷۳۹)].