ریاض الصالحین در سخنان پیامبر امین - جلد دوم

فهرست کتاب

۲۴۰- باب فضل السَّمـاحةِ في البيع والشراء والأخذ والعطاء، وحسن القضاء والتقاضي، وإرجاح الـمكيال والـميزان، والنَّهي عن التطفيف، وفضل إنظار الـموسِر والـمُعْسِر والوضع عنه
باب فضیلت بخشش و بزرگواری در معامله و داد و ستد و خوب ادا نمودن و خوب طلب م

۲۴۰- باب فضل السَّمـاحةِ في البيع والشراء والأخذ والعطاء، وحسن القضاء والتقاضي، وإرجاح الـمكيال والـميزان، والنَّهي عن التطفيف، وفضل إنظار الـموسِر والـمُعْسِر والوضع عنه
باب فضیلت بخشش و بزرگواری در معامله و داد و ستد و خوب ادا نمودن و خوب طلب مال کردن و سنگین وزن کردن و پیمانه نمودن و نهی از کم‌فروشی و فضیلت مهلت دادن ثروتمند به تنگدست در پرداختن قرض و گذشت از قرض او

قال الله تعالی:

﴿وَمَا تَفۡعَلُواْ مِنۡ خَيۡرٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِيمٞ[البقرة: ۲۱۵].

«هرکار نیکی که انجام دهید، قطعاً خداوند بدان آگاه است».

و قال تعالی:

﴿وَيَٰقَوۡمِ أَوۡفُواْ ٱلۡمِكۡيَالَ وَٱلۡمِيزَانَ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡيَآءَهُمۡ[هود: ۸۵].

«(شعیب ÷به قومش گفت): ای قوم من! پیمانه و ترازو را از روی عدل و داد، به تمام و کمال بسنجید و بپردازید و از چیزهای مردم نکاهید».

و قال تعالی:

﴿وَيۡلٞ لِّلۡمُطَفِّفِينَ١ ٱلَّذِينَ إِذَا ٱكۡتَالُواْ عَلَى ٱلنَّاسِ يَسۡتَوۡفُونَ٢ وَإِذَا كَالُوهُمۡ أَو وَّزَنُوهُمۡ يُخۡسِرُونَ٣ أَلَا يَظُنُّ أُوْلَٰٓئِكَ أَنَّهُم مَّبۡعُوثُونَ٤ لِيَوۡمٍ عَظِيمٖ٥ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦[المطففین: ۱-۶].

«وای به حال کاهندگان و کم‌فروشان! کسانی که وقتی برای خود پیمانه می‌زنند، به تمام و کمال و افزون بر اندازه‌ی لازم دریافت می‌دارند و هنگامی که برای دیگران پیمانه می‌زنند یا وزن می‌کنند، از اندازه ی لازم می‌کاهند. آیا اینان گمان نمی‌برند که دوباره زنده می‌گردند، در روزی بسیار بزرگ و هولناک، همان روزی که مردمان در پیشگاه پروردگار جهانیان برپا می‌ایستند».

۱۳۶۷- «وعَنٌْ أبي هُريرة س، أَنَّ رجُلاً أتى النبي صيتَقاضَاهُ فَأَغْلَظَ لَهُ، فَهَمَّ بِهِ أَصْحابُهُ، فَقَالَ رسُولُ اللَّهِ ص: «دعُوهُ فَإنَّ لِصَاحِبِ الحَقِّ مقَالاً» ثُمَّ قَالَ: «أَعْطُوه سِنًّا مِثْلَ سِنِّهِ» قالوا: يا رسولَ اللَّهِ لا نَجِدُ إلاَّ أَمْثَل مِنْ سِنِّهِ، قال: «أَعْطُوهُ فَإنَّ خَيْرَكُم أَحْسنُكُمْ قَضَاءً»» متفقٌ عليه.

۱۳۶۷. «از ابوهریره سروایت شده است که مردی به حضور پیامبر صآمد و طلب خود را از ایشان خواست و عصبانی شد و چون مطالبه‌اش سخت و بی‌ادبانه بود، اصحاب ایشانسقصد او کردند (که اورا بزنند یا سرزنش کنند) که پیامبر صفرمودند: «او را بگذارید، زیرا صاحب حق، حق گفتار دارد» و سپس فرمودند: «شتری مثل شتر خودش به او بدهید»، گفتند: ای رسول خدا! جز گران‌تر از شتر او را نداریم، فرمودند: «آن را به او بدهید که بهترین شما آن است که موقع پرداخت عوض، بهترین را پرداخت کند»» [۵۴۴].

۱۳۶۸- «وعَنْ جابرٍ س، أن رَسُولَ اللَّهِ صقَالَ: «رَحِم اللَّه رجُلا سَمْحاً إذا بَاع، وَإذا اشْتَرى، وَإذا اقْتَضىَ»» رواه البخاريُّ.

۱۳۶۸. «از جابر سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «خداوند مردی را رحمت کند که هنگام خرید و فروش و پرداخت و دریافت، گشاده‌رو و دارای وسعت نظر است»» [۵۴۵].

۱۳۶۹- «وعَنْ أبي قَتَادَةَ، س، قَالَ: سمِعْتُ رسُول اللَّهِ صيقُولُ: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يُنَجِّيَهُ اللَّه مِنْ كُرَبِ يَوْمِ القِيَامَةِ، فَلْيُنَفِّسْ عَنْ مُعْسِرٍ أوْ يَضَعْ عَنْهُ»» رواهُ مسلمٌ.

۱۳۶۹. «از ابوقتاده سروایت شده است که گفت: از پیامبر صشنیدم که می‌فرمود: «هرکس دوست دارد خداوند او را از زحمت‌ها و اندوه‌های روز قیامت برهاند، در دریافت قرض، از بدهکار تنگدست، به او مهلت داده یا (از همه یا قسمتی) از آن صرف‌نظر کند»» [۵۴۶].

۱۳۷۰- «وعنْ أبي هُريرةَ س، أنَّ رَسُول اللَّهِ صقَالَ: «كَانَ رجلٌ يُدايِنُ النَّاسَ، وَكَان يَقُولُ لِفَتَاهُ: إذا أَتَيْتَ مُعْسِراً فَتَجاوزْ عَنْهُ، لَعلَّ اللَّه أنْ يَتجاوزَ عنَّا فَلقِي اللَّه فَتَجاوَزَ عنْهُ»» متفقٌ عَليهِ.

۱۳۷۰. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «مردی بود که به مردم قرض می‌داد و معمولاً به غلامش می‌گفت: وقتی برای مطالبه‌ی قرض نزد تنگدستی می‌روی، از او درگذر و صرف‌نظر کن، شاید خداوند گناهان ما را ببخشد و از ما درگذرد، سپس آن شخص فوت کرد و خداوند از تقصیر او گذشت»» [۵۴۷].

۱۳۷۱- «وعَنْ أبي مسْعُودٍ البدْرِيِّ س، قَال: قَالَ رَسُولُ اللَّه ص: «حُوسب رَجُلٌ مِمَّنْ كَانَ قبلكم فَلَمْ يُوجدْ لَهُ مِنَ الخَيْرِ شَيَّءٌ، إلاَّ أَنَّهُ كَان يَُخَالِطُ النَّاس، وَكَانَ مُوسِراً، وَكَانَ يأْمُرُ غِلْمَانَه أن يَتَجَاوَزُوا عن المُعْسِر. قال اللَّه، : «نَحْنُ أحقُّ بِذَلكَ مِنْهُ، تَجاوَزُوا عَنْهُ»» رواه مسلمٌ.

۱۳۷۱. «از ابومسعود بدری سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «یک نفر از کسانی که قبل از شما بودند، پس از فوت، (اعمالش) مورد محاسبه قرار گرفت و هیچ کار خیری در اعمالش نبود، جز آن‌که او از راه تجارت و قرض دادن با مردم معاشرت داشت و او ثروتمند بود و معمولاً به بردگانش امر می‌کرد که حال تنگدستان را رعایت و در مطالبه‌ی قرض از آنها صرف‌نظر کنند؛ خداوند (پس از فوت او) فرمود: «ای فرشتگان! ما به این کار از او سزاوارتر هستیم، از او صرف‌نظر کنید»» [۵۴۸].

۱۳۷۲- «وعنْ حُذَيْفَةَ س، قَالَ: أُتِى اللَّه تَعالى بِعَبْد من عِبَادِهِ آتاهُ اللَّه مَالاً، فَقَالَ لَهُ: ماذَا عمِلْتَ في الدُّنْيَا؟ قَالَ: وَلا يَكْتُمُونَ اللَّه حديثاً قَال: يَاربِّ آتَيْتَنِي مالَكَ فَكُنْتُ أُبايِعُ النَّاسَ، وَكانَ مِنْ خُلُقي الجوازُ، فكُنْتُ أَتَيَسرُ عَلى المُوسِرِ، وأُنْظِرُ المُعْسِر. فَقَالَ اللَّه تَعَالى: «أَنَا أَحقُّ بذا مِنْكَ، تجاوزُوا عَنْ عبْدِي» فقال عُقْبَةُ بنُ عامرٍ، وأَبو مَسْعُودٍ الأنصاريُّ، ب: هكذا سَمِعْنَاهُ مِنْ في رَسولِ اللَّهِ ص» رواهُ مسلمٌ.

۱۳۷۲. «از حذیفه سروایت شده است که گفت: «یکی از بندگان خداوند (پس از مرگ)، به خدمت او آورده شد، پروردگار به او فرمود: در دنیا چه عملی کرده‌ای؟ حذیفه گفت: ـ و بندگان حرفی از خداوند نمی‌توانند بپوشانند ـ مرد (در جواب پروردگار) گفت: خدایا! مال خودت را به من عطا کردی و من با مردم معامله می‌کردم و از عادات من، گذشت و تسهیل در حق ایشان بود؛ بر دارا سهل می‌گرفتم و هرچه می‌توانست از طلب پس بدهد، می‌گرفتم و تنگدست را تا هر وقت که داشت، مهلت می‌دادم و از طلبم گذشت داشتم؛ خداوند می‌فرمود: «من به این کار از تو سزاوارتر هستم، پس از بنده‌ی من درگذرید». «عقبه بن عامر» و «ابومسعود انصاری» بگفتند: ما این حدیث را بدین‌گونه از دهان پیامبر صشنیدیم» [۵۴۹].

۱۳۷۳- «وعنْ أبي هُريرَةَ س، قَالَ: قَالَ رسُولُ اللَّه ص: «من أَنْظَر مُعْسِراً أوْ وَضَعَ لَهُ، أظلَّهُ اللَّه يَوْمَ القِيامَةِ تَحْتَ ظِلِّ عَرْشِهِ يَوْمَ لا ظِلَّ إلاَّ ظِلُّهُ»» رواهُ الترمذيُّ وقَال: حديثٌ حسنٌ صحيحٌ.

۱۳۷۳. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هرکس که به بدهکار تنگدست مهلت دهد یا او را ببخشد، خداوند در آن روز که هیچ سایه و پناهی جز سایه‌ی (رحمت) او نیست، او را در زیر سایه‌ی عرش خود قرار می‌دهد»» [۵۵۰].

۱۲۷۴- «وعَنْ جابرٍ س، أنَّ النبيَّ ص، اشْتَرى مِنْهُ بَعِيراً، فَوَزَنَ لَهُ، فَأَرْجَحَ» متفقٌ عليه.

۱۳۷۴. «از جابر سروایت شده است که پیامبر صاز او شتری خرید و (پول) آن را برایش وزن کرد و بیشتر از قیمتش را به او پرداخت نمود» [۵۵۱].

۱۳۷۵- «وعنْ أبي صَفْوَان سُوْيدِ بنِ قَيْس س، قَالَ: جَلبْتُ أَنَا ومَحْرمَةُ الْعبدِيُّ بَزًّا مِنْ هَجَر، فَجاءَنَا النَّبيُّ ص، فَسَاومنَا بسراويلَ، وَعِنْدِي وَزَّانٌ يزنُ بالأجْرِ، فَقَالَ النبي صلِلْوَزَّانِ: «زِنْ وَأَرْجِحْ»» رواهُ أبو داودَ، والترمذيُّ وقال: حديثٌ حسنٌ صحيحٌ.

۱۳۷۵. «از ابوصفوان سوید بن قیس سروایت شده است که گفت: من و «مخرمه‌ی عبدی» پارچه‌ای از «ناحیه‌ی هجر» وارد کردیم، پیامبر صتشریف آورد و از آن پارچه، یک شلوار خرید و وزانی (وزن‌کننده، کسی که با وسیله‌ای مخصوص از طلای خریدار به میزان ارزش کالای فروشنده، وزن می‌کرد و می‌گرفت) همراه من بود که مزد می‌گرفت و وزن می‌کرد؛ پیامبر ص(در مقابل پارچه، مقداری پول به وزان دادند و) به وی فرمودند: «وزن کن و بیشتر بگیر»» [۵۵۲].

[۵۴۴] متفق علیه است؛ [خ (۲۳۰۶)، م (۱۶۰۱)]. [۵۴۵] بخاری روایت کرده است؛ [( ۲۰۷۶)]. [۵۴۶] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۵۶۳)]. [۵۴۷] متفق علیه است؛ [خ (۲۰۷۸)، م (۱۵۶۲)]. [۵۴۸] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۵۶۱)]. [۵۴۹] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۵۶۰)]. [۵۵۰] ترمذی [(۱۳۰۶)] روایت کرده و گفته است: حدیث حسن صحیح است. [۵۵۱] متفق علیه است؛ [خ (۲۰۹۷)، م (۷۱۵)]. [۵۵۲] ابوداود [(۳۳۳۶)] و ترمذی [(۱۳۰۵)] روایت کرده‌اند و ترمذی گفته است: حدیث حسن صحیح است.