ریاض الصالحین در سخنان پیامبر امین - جلد دوم

فهرست کتاب

۳۰۴- باب النهي عن التطيّر
باب نهی از شوم دانستن چیزی

۳۰۴- باب النهي عن التطيّر
باب نهی از شوم دانستن چیزی

وفیه الاحادیث السابقة في الباب قبله.

احادیث سابق در باب قبلی، در این مورد است.

۱۶۷۴- «وعنْ أنَسٍ سقَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّه ص: «لا عَدْوَى ولا طِيَرَةَ ويُعْجِبُنى الفألُ» قالوا: ومَا الْفَألُ؟ قَالَ: «كَلِمةٌ طيِّبَةٌ»» متفقٌ عليه.

۱۶۷۴. «از انس سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هیچ‌گونه سرایت بیماری وجود ندارد و هیچ فال بد گرفتنی (دارای حقیقت) نیست، اما من فال نیک را دوست دارم، گفتند: فال نیک چیست و چگونه است؟ فرمودند: «سخنی نیکوست»» [۸۸۲]و [۸۸۳].

۱۶۷۵- «وعَنْ ابْنِ عُمَرَ بقَالَ: قَالَ رسُولُ اللَّه ص: لا عَدْوى وَلا طِيَرَةَ، وإنْ كَان الشُّؤمُ في شَىْءٍ، فَفي الدَّارِ، والمَرْأةِ وَالفَرَسِ»» متفقٌ عليه.

۱۶۷۵.«از ابْنِ عمر بروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هیچ‌گونه سرایت بیماری وجود ندارد و هیچ فال بد گرفتنی (دارای حقیقت) نیست، اگر شومی و بدی‌ای در چیزی وجود داشته باشد، در خانه، زن و اسب (وسیله‌ی نقلیه) است»» [۸۸۴]و [۸۸۵].

۱۶۷۶- «وعَنْ بُريْدةَ سأنَّ النبيَّ صكَانَ لا يتطَيَّرُ» رَواهُُ أبُو داود بإسنادٍ صحيحٍ.

۱۶۷۶. «از بریده سروایت شده است که گفت: پیامبر صهیچ‌گاه چیزی را شوم نمی‌دانست» [۸۸۶].

۱۶۷۷- «وَعنْ عُرْوَةَ بْنِ عامِرِ سقَالَ: ذُكِرتِ الطَّيَرَةُ عِنْد رَسُولِ اللَّه صفقَالَ: أحْسَنُهَا الْفَألُ، وَلا تَرُدُّ مُسْلِماً، فَإذا رأى أحَدُكُمْ ما يَكْرَه، فَلْيقُلْ: اللَّهُمَّ لا يَأتى بالحَسَناتِ إلاَّ أنتَ، وَلا يَدْفَعُ السَّيِّئاتِ إلاَّ أنْتَ، وَلا حوْلَ وَلا قُوَّةَ إلاَّ بك»» حديثٌ صَحيحٌ رَوَاهُ أبو داودُ بإسنادٍ صَحيحٍ.

۱۶۷۷. «از عروه بن عامر سروایت شده است که گفت: از شوم دانستن اشیا و فال گرفتن، نزد پیامبر صبحث شد، فرمودند: «بهترین آن، تفأل به خیر است و البته تفأل مسلمان را از تصمیمش باز نمی‌دارد و هرگاه یکی از شما چیزی دید که نمی‌پسندید، بگوید: «اللَّهُمَّ لا يَأتى بالحَسَناتِ إلاَّ أنتَ، وَلا يَدْفَعُ السَّيِّئاتِ إلاَّ أنْتَ، وَلا حوْلَ وَلا قُوَّةَ إلاَّ بك: خداوندا! نیکی‌‌ها را تنها تو می‌آوری و بدی‌ها را تنها تو دفع می‌کنی و هیچ نیرو و تسلطی بر هیچ کاری جز به قدرت و اراده‌ی تو (برای کسی) میسر نیست»» [۸۸۷].

[۸۸۲] متفق علیه است؛ [خ (۵۷۵۶)، م (۲۲۲۴)]. [۸۸۳] [در میان بیشتر ملت‌های گذشته، باور به نیکی و فرخنده یا بد و نحس بودن چیزها یا حوادثی وجود داشت و اگر کسی به چیزها یا حوادثی ـ که بد دانسته می‌شد ـ برخورد می‌کرد، آن را به فال بد می‌گرفت و یقین پیدا می‌کرد که حتماً نحوست آن، او را فراخواهد گرفت و وی با بدی‌ای مواجه خواهد شد و نیز عادت آنان چنان بود که بیماران را طرد می‌کردند و منفور می‌داشتند و می‌پنداشتند که بیماری آنها ـ حتماً و خود به خودـ به ایشان هم سرایت پیدا می‌کند و در میان اعراب جاهلی هم این مسأله به قوت و شدت وجود داشت، پیامبر صاین باورها را رد می‌کند زیرا که به عقیده‌ی اسلام، هیچ کاری و هیچ حول و قوتی، بدون اذن و خلق و اراده‌ی خداوند، امکان وقوع ندارد و در نتیجه هیچ‌کس از طریق کسی دیگر به هیچ بیماری مبتلا نمی‌شود، مگر آن‌که خدا بخواهد و اراده کند و هیچ‌گونه فال بد گرفتن به شیء یا حادثه یا پرواز پرنده‌ای، قطعیت ندارد و پیشامد بدی به دنبال نخواهد داشت، مگر آن‌که خداوند خواسته واراده کرده باشد و موضوع عدم سرایت بیماری ـ البته ـ تضاد و منافاتی با مسایل بهداشتی و ثابت شده‌ی جدید ندارد؛ زیرا به معنی طرد نکردن و عدم تحقیر بیماران دارای بیماری واگیردار است، نه عدم پرهیز از بیماری‌ها و بیماران خطرناک، چرا که روشن است که همه‌ی بیماری‌ها و امراض مسری نیستند و منظور از آن این است که حتی اگر کسی بیماری واگیرداری مانند طاعون، سل، وبا، آنفلوانزا، ایدز و یا غیر آنرا از کسی دیگر بگیرد، جز به اراده‌ی خداوند و خلق او نبوده، چون که آن عامل بیماری را هم خداوند خلق کرده و بیمار یا عامل بیماری او، به خودی و ذات خود، تأثیر و قوتی در بیمار کردن دیگران ندارد و از سلطه و قدرت خداوند خارج نیست و تنها سبب و وسیله‌ی اجرای امر و اراده‌ی خداست، نه چیز دیگر؛ پس اگر کسی بگوید: «هیچ بیماری بدون اراده و قدرت خداوند، واگیر نیست»، گفته و عقیده‌ی او تضادی با واقعیت علمی جدید و توحید و خداشناسی ندارد. و این که پیامبر صفرموده‌اند: «من فال نیک را دوست دارم»، یعنی: تفأل به خیر و امید به پیشامد خوب و توفیق را تأیید کرده‌اند، چنان که بعضی از اعراب به فرزندان خود با توجه به معنی نیکوی کلمه‌ای، اسم یا کنیه می‌دادند ـ ویراستاران]. [۸۸۴] متفق علیه است؛ [خ (۵۷۵۳)، م (۲۲۲۵)]. [۸۸۵] [یعنی: گاهی به اذن و اراده‌ی خداوند، خانه، زن یا اسب (وسیله‌ی نقلیه‌ی) کسی، سبب ضرر یا هلاک او می‌گردد و اصطلاحاً برایش آمد ندارد و البته این ضرر یا بدبیاری یا...، مربوط و متعلق به آن شی‌ء نیست و بلکه آن شیء، تنها وسیله و مظهر اراده و امر و رضایت خداوند است ـ ویراستاران]. [۸۸۶] ابوداود [(۳۹۲۰))] به اسناد صحیح روایت کرده است. [۸۸۷] حدیثی صحیح است که ابوداود [(۳۹۱۹)] به اسناد صحیح روایت کرده است.