ریاض الصالحین در سخنان پیامبر امین - جلد دوم

فهرست کتاب

۱۴۱. باب بيان أن السنة إذا قيل للمستأذن من أنت يقول: فلان فيسمي نفسه بمـا يعرف به من اسم او کنية وکراهة قوله «أنا» ونحوها
باب بیان آن که سنت، آن است که وقتی به اجازه گیرنده گفته شد: تو کیستی؟ بگوید: فلانم و خود را به چیزی که بدان شناخته می‌شود، ا

۱۴۱. باب بيان أن السنة إذا قيل للمستأذن من أنت يقول: فلان فيسمي نفسه بمـا يعرف به من اسم او کنية وکراهة قوله «أنا» ونحوها
باب بیان آن که سنت، آن است که وقتی به اجازه گیرنده گفته شد: تو کیستی؟ بگوید: فلانم و خود را به چیزی که بدان شناخته می‌شود، از نام یا کنیه (شهرت) نام ببرد و کراهت آن که در جواب بگوید: «منم» و یا کلماتی از این قبیل

۸۷۴- «عن أنس سفي حديثه الـمشهور في الإسراء قال: قال رسول الله ص، «ثُمَّ صَعِدَ بي جِبْريلُ إلى السّماء الدُّنيا فاستفتح» فقيل: منْ هذا؟ قال: جبْريلُ، قِيلَ: وَمَنْ مَعَك؟ قال: مُحمَّدٌ. ثمَّ صَعِدَ إلى السَّماء الثّانية فاستفتح، قيل: مَنْ هذا؟ قال: جبريلُ، قيل: وَمَنْ مَعَكَ؟ قال: مُحَمدَّ»» والثّالثة والرَّابعة وَسَائرهنَّ وَيُقالُ في باب كل سمـاء: مَنْ هذا؟ فَيقُولُ: جبريل متفق عليه.

۸۷۴. «از انس سدر حدیث معروفش از واقعه‌ی اسراء روایت شده است که پیامبر صفرمودند: «... سپس جبرئیل مرا به آسمان دنیا بالا برد و طلب باز نمودن در را نمود، گفتند: کیست؟ جبرئیل گفت: جبرئیل هستم، گفتند: شخص همراه تو کیست؟ گفت: «محمد ص»، سپس مرا به آسمان دوم و سوم و چهارم و سایر آنها بالا برد و در دروازه‌ی هر آسمان گفته می‌شد، کیستی؟ و جبرئیل می‌گفت: جبرئیل»» [۳۱].

۸۷۵- «وعن أبي ذرِ سقال: خَرجتُ لَيْلة من اللّيالي فإذا رسول الله صيمشي وحْدَهُ، فجَعلتُ أمشي في ظلِّ القمَر، فالتفت فرآني فقال: «مَنْ هذا؟»» فقلت ُ أبو ذَرٍ، متفق عليه.

۸۷۵. «از ابوذر سروایت شده است که گفت: شبی از شب‌ها بیرون رفتم، ناگاه پیامبر صرا دیدم که تنها راه می‌رفت، من در سایه‌ای شروع به قدم زدن کردم، (که در مهتاب دیده نشوم) پیامبر صمتوجه شد و رو برگرداند و مرا دید و فرمودند: «کیست؟» گفتم: ابوذر» [۳۲].

۸۷۶- «وعن أُمَّ هانئ لقالت: أتيت النبي صوهو يغتسل وفاطمةُ تسْتُرُهُ فقال: «مَنْ هذه،» فقلت: أنا أُم هَانئ» متفق عليه.

۸۷۶.«از ام هانی لروایت شده است که گفت: نزد پیامبر صآمدم و ایشان شستشو و غسل می‌کرد و فاطمه لاو را می‌پوشاند؛ فرمودند: «این زن کیست؟ گفتم: منم ام هانی»» [۳۳].

۸۷۷- «وعن جابر سقال: أتَيتُ النبي صفَدَقَقْتُ الباب فقال: «من هذا؟» فقلت، أنا، فقال: «أنا أنا؟» كأنهُ كَرهَهَا» متفق عليه.

۸۷۷. «از جابر سروایت شده است که گفت: نزد پیامبر صآمدم و در را زدم، فرمودند: «پشت در کیست؟» گفتم: منم، فرمودند: «منم، منم!!» مثل این که از آن (طرز جواب من) خوش نیامد» [۳۴]و [۳۵].

[۳۱] متفق علیه است؛ [خ (۳۸۸۷)، م (۱۶۲)]. [۳۲] متفق علیه است؛ [خ (۶۴۴۳)، م (۹۴)]. [۳۳] متفق علیه است؛ [خ (۲۸۰)، م (۳۳۶)]. [این حدیث با کمی اختلاف به شماره‌ی ۸۶۴ آمده است]. [۳۴] متفق علیه است؛ [خ (۶۲۵۹)، م (۲۱۵۵)]. [۳۵] علمای اسلامی، برای این‌که چرا پیامبر صاز آن جواب خوشش نیامد، دلایلی ذکر کرده‌اند؛ از جمله این که کلمه‌ی «من» در این‌جا مفید فایده‌ای نیست و شخص را نمی‌شناساند و دیگر این‌که ممکن است نشانی از تکبر و خودخواهی با خود داشته باشد ـ ویراستاران.