الرحمن أ
«الرحمن» اسمی از اسماء حسنی بوده، که مختص به الله ﻷمیباشد و کاربرد آن برای غیر خدا جایز نمیباشد. «الرحمن» اسمی است که دلالت دارد بر این که رحمت، قائم و پابرجا به خداوند است؛ به این خاطر این است تثنیه و جمع نمیگردد و «الرحمن» صیغهی تعظیم از رحمت است همچون رحیم، با این تفاوت که میزان مبالغهی رحمت در رحمان بیشتر از رحیم است، زیرا رحمت، نشأت گرفته از رحمان است که تمام مخلوقات از آن بهره میبرند و شامل دوست و دشمن، صدیق و زندیق میگردد. «الرحمن» کسی است که نسبت به بندگان بسیار مهربان است چه از لحاظ آفرینش آنها یا هدایتشان به ایمان و سعادتشان در آخرت. رحمان و رحیم دو اسم از اسماء حسنی میباشند و از رحمت مشتق گردیدهاند. جایگاه رحمت در قلب است و دلیل این مطلب حدیثی است که امام بخاری از اسامه بن زید بنقل کرده است که گفت: دختر پیامبر صکسی را به سویش فرستاد که: ما را پسری است که در حال مرگ است پیش ما بیا. پیامبر بر ایشان سلام فرستاده گفت: آنچه را خدا عطا میکند و یا باز پس میگیرد، از آن اوست و هر چیزی نزد خدا زمان معینی دارد، صبور و منتظر پاداش باشد. دخترش مجدداً کس را پیش او فرستاد تا او را قسم دهد که بیاید، ایشان و سعد بن عباده و معاذ بن جبل و ابی بن کعب و زید بن ثابت و مردانی دیگر همراه ایشان آمدند. بچه نزد رسولالله آورده شد در حالی که نفسهای آخر را میکشید. چشمان پیامبر پر از اشک شد، سعد گفت: ای رسول خدا! این چه حالتی است؟پیامبر فرمود: این رحمی است که خداوند آن را در قلب بندگانش قرار داده است و خداوند تنها به بندگانی رحم میکند که ایشان هم اهل رحماند [۸]. همچنین حدیثی که امام بخاری از حضرت عایشه لنقل کرده که ایشان فرمودند: یک عرب بدوی به نزد پیامبر صآمد، گفت: شما بچهها را میبوسید؟! ولی ما هرگز آنها را نمیبوسیم، پیغمبر صگفت: من چه کار کنم که خداوند محبت و رحمت را از قلب شما بیرون کرده است؟ [۹]. این رحمت مخلوقات است که ناشی از رقت و عطوفت میباشد و اما خالق پاک و بری است از این که دچار انفعالات قلبی گردد، پس رحمت او نعمت و فضل و احسان خداوندی است.
اسم «الرحمن» برای خداوند بیانگر متصف بودن خداوند به فراوانی رحم میباشد بدون در نظرگرفتن این که به کسی تعلق گیرد؛ یعنی این صفت ذات خداوند است. (خداوندی که پر از رحمت است)
اما «رحيم» دلالت برکثرت موجوداتی میکند که رحمت شامل آنها میشود و آن صفت فعل است به دلیل این که تو میگویی: خداوند نسبت به بندگانش رحیم است؛ یعنی اثر رحمت خداوند به بندگانش میرسد و نمیگویی: خداوند نسبت به بندگانش رحمان است. همانگونه که خداوند میفرماید:
﴿وَكَانَ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَحِيمٗا ٤٣﴾[الاحزاب: ۴۳].
«چرا که او پیوسته نسبت به مؤمنان مهربان بوده است».
﴿إِنَّهُۥ بِهِمۡ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ ١١٧﴾[التوبة: ۱۱۷].
«چرا که او نسبت به ایشان بسیار رؤوف و مهربان است».
رحمان وصف اوست و رحیم فعل است. رحمان دلالت دارد بر این که رحمت صفت خداوند است و رحیم دلالت دارد بر این که خداوند با رحمت خود بر بندگانش رحم میکند. هیچکدام از دو کلمهی رحمان و رحیم از دیگری بینیاز نیست، در عین حال دومی بر اولی تأکید نیست، زیرا هر کدام از آنها معنای خاصی دارد. و مظاهر رحمت بسیار است و در توان آدمی نیست که آنها را شمارش کند، اما ما به قسمتی از آن اشارهای میکنیم: امام بخاری در حدیثی از حضرت عمر بن خطاب سنقل میکند که فرمود: عدهای از اسرا را پیش پیغمبر صآوردند، در بین آنان زنی بود که بچهاش را گم کرده بود، از این که شیر در پستانهایش جمع شده بود، ناراحت بود و آنها را میدوشید و هر بچهای را میدید به او شیر میداد تا این که بچهی خود را پیدا نمود، آن را به سینهاش چسباند و به او شیر داد، پیغمبر صبه ما گفت: آیا شما فکر میکنید که این زن با این همه رحم و محبتی که نسبت به فرزندش دارد، بتواند او را در آتش بیندازد؟ گفتیم: خیر، او نمیتواند این بچه را در آتش بیندازد، پیغمبر گفت: همانا خداوند نسبت به بندگانش مهربانتر از این زن نسبت به بچهاش میباشد [۱۰].
امام بخاری در حدیثی از ابوهریره سروایت کرده که: شنیدم که پیغمبر ص میگفت: «خداوند رحمت را به صد قسم تقسیم کرده است، نود و نه قسم آن را پیش خود نگه داشته، یک قسم را به زمین فرستاده است. با این یک قسمت است که مردم به هم رحم و محبت مینمایند، حتی اسب که سمش را به آرامی از روی کرهاش برمیدارد تا به آن آسیبی نرسد مقداری از این قسمت به آن رسیده که این همه نسبت به کرهاش مهربان و علاقهمند است» [۱۱]. از روشنترین دلائل رحمت این است که خداوند هنگامی که توبهی بندهای را پذیرفت، گناهان او را به خوبیها تبدیل میکند. خداوند میفرماید:
﴿إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِكَ يُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَئَِّاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا ٧٠﴾[الفرقان: ۷۰].
«مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، خداوند بدیها و گناهان ایشان را به خوبیها و نیکیها تبدیل میکند و خداوند آمرزنده و مهربان است».
از بارزترین آیات رحمت خداوند فرستادن انبیاء به سوی بشر است تا ایشان را به ساحل سلامتی برساند و ایشان را به صراط مستقیم هدایت نمایند و بشارت دهنده و بیمدهندهی ایشان باشند. این رحم و فضلی از جانب خداست. خداوند میفرماید:
﴿إِنَّا كُنَّا مُرۡسِلِينَ ٥ رَحۡمَةٗ مِّن رَّبِّكَ﴾[الدخان: ۵-۶].
«ما فرستندهی (محمدو همهی انبیاء و قرآن و همهی کتابهای آسمانی) بودهایم به خاطر رحمتی از سوی پروردگارت».
همانا رسالات دیگر انبیاء به خاتم بودن رسالت حضرت محمد صمزین و مفتخر گردید تا تمام انسانیت به وسیلهی او اصلاح گردند و مردم از شرور و گناهان پاک شوند. خداوند پیامبر را مورد خطاب قرار داده که:
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ ١٠٧﴾[الانبیاء: ۱۰۷].
«ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستادهایم».
و از نشانههای رحمت خداوند، فرو فرستادن کتاب مبین است تا رحمتی عام و فراگیر برای آدمیان باشد. خداوند میفرماید:
﴿تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ ٱلۡحَكِيمِ ٢ هُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّلۡمُحۡسِنِينَ ٣ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ ٤ أُوْلَٰٓئِكَ عَلَىٰ هُدٗى مِّن رَّبِّهِمۡۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٥﴾[لقمان: ۲-۵].
«این، آیات کتاب پرمحتوا و استوار (قرآن) است. هدایت و رحمت برای نیکوکاران است. آن کسانی که نماز را چنان که باید میخوانند و زکات را میپردازند و به آخرت کاملاً ایمان دارند. آنان هدایت پروردگارشان را فرا چنگ آوردهاند و ایشان قطعاً رستگارند».
و از مظاهر رحمت خداوند مباح گردانیدن محرمات در حالات اضطراری میباشد. خداوند میفرماید:
﴿فَمَنِ ٱضۡطُرَّ غَيۡرَ بَاغٖ وَلَا عَادٖ فَلَآ إِثۡمَ عَلَيۡهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٌ ١٧٣﴾[البقرة: ۱۷۳].
«ولی آن کس که مجبور شود، در صورتی که علاقمند و متجاوز نباشد، گناهی بر او نیست. بیگمان خداوند بخشنده و مهربان است».
از مظاهر رحمتش حمایتش از مؤمنین است در حالی که کفار را دچار عذاب میگرداند. خداوند میفرماید:
﴿وَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا نَجَّيۡنَا هُودٗا وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَنَجَّيۡنَٰهُم مِّنۡ عَذَابٍ غَلِيظٖ ٥٨﴾[هود: ۵۸].
«هنگامی که فرمان ما (مبنی بر نابودی قوم عاد) در رسید، هود و مؤمنان همراه او را در پرتو مرحمت خود نجات دادیم و ایشان را از عذاب سخت و شدید رهانیدیم».
﴿فَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا نَجَّيۡنَا صَٰلِحٗا وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَمِنۡ خِزۡيِ يَوۡمِئِذٍۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ ٱلۡقَوِيُّ ٱلۡعَزِيزُ ٦٦﴾[هود: ۶۶].
«هنگامی که فرمان ما (مبنی بر عذاب قوم ثمود) در رسید، صالح و مؤمنان همراه او را در پرتو لطف و رحمت خود نجات دادیم و از خواری و رسوایی آن روز رهانیدیم، پروردگار تو نیرومند و چیره است».
﴿وَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا نَجَّيۡنَا شُعَيۡبٗا وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَأَخَذَتِ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ ٱلصَّيۡحَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِي دِيَٰرِهِمۡ جَٰثِمِينَ ٩٤﴾[هود: ۹۴].
«هنگامی که فرمان ما (مبنی بر هلاک قوم مدین) در رسید، شعیب و مؤمنان همراه او را در پرتو مهر خود نجات دادیم و صدای (وحشتناک صاعقه و زلزله)، ستمکاران را دریافت و در خانه و کاشانهی خود کالبدهای بیجانی گشتند».
هیچ چیزی به وجود نمیآید مگر این که به وسیلهی رحمت خدا پوشیده میشود حتی کفار که وجودشان از زندگی و آسایش و عافیت و قدرت و زیبایی و مال و اولاد و انواع نعمتهای رنگارنگ متنعم میگردد و این از رحمت عامهی خداوند بر بندگانش است. اما رحمت خاصهی او بر بندگان مؤمنش میباشد. خداوند میفرماید:
﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖۚ فَسَأَكۡتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱلَّذِينَ هُم بَِٔايَٰتِنَا يُؤۡمِنُونَ ١٥٦﴾[الاعراف: ۱۵۶].
«و رحمت من هم همه چیز را در برگرفته و آن را برای کسانی مقرر خواهیم داشت که پرهیزگاری کنند و زکات بدهند و به آیات ایمان بیاورند».
و به درستی این اسم «رحمان» شامل وسیعترین نزولات الهی میگردد و اگر نزول رحمت فراگیر خداوند بر موجودات نبود که ایشان را حفظ میکند، عالم متلاشی و منهدم میشد و رحمت عبارت است از ارادهی خیر برای جهانیان. «رحمان» کسی است که عطا کنندهی بزرگترین نعمتها میباشد مانند عطا کردن وجود، و بخشش حیات که عبارت است از روحی که از امر خداوند است ... و از این بخششها از جمله بخشش سرور آفریدهشدگان حضرت محمد صبه ما و همچنین نعمت نزول قرآن [همچنان که قبلاً نیز ذکر شد] و در آن نعمتها برای هیچ مخلوقی فضلی نیست، و برای هیچ انسانی ممکن نیست که خود را به این اسم متخلق گرداند، زیرا آن از خواص ذات الهی است و به خاطر این معنا، کسی جز خداوند بدین نام خوانده نمیشود و خداوند ما را از سر این مطلب آگاهی داده است؛ زیرا خداوند میفرماید:
﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱللَّهَ أَوِ ٱدۡعُواْ ٱلرَّحۡمَٰنَۖ أَيّٗا مَّا تَدۡعُواْ فَلَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾[الاسراء: ۱۱۰].
«بگو: (خدا را) با الله یا رحمان به کمک بطلبید (فرقی نمیکند، و خدا را به نامها و صفات متعدد به فریاد خواندن، مخالف توحید نیست) خدا را به هر کدام (از اسماء حسنی) بخوانید او دارای نامهای زیبا است».
فرق بین مقام الوهیت و مقام رحمانیت این است که مقام الوهیت، مقام عزت و غنی و علو و عظمت و کبریاء میباشد و مقام رحمانیت، مقام نزول نعمتها و فضیلت و دوستی و احسان میباشد؛ زیرا مقام رحمت مقتضی وجود شخصی است که بدو رحم شود، برخلاف الوهیت که مقتضی عزت و علو میباشد. و قرآن به نور این اسم اشاره فرموده آن جا که میفرماید:
﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖ﴾[الاعراف: ۱۵۶].
«و رحمت من هم همه چیز را در برگرفته است».
هیچ موجودی نیست مگر این که رحمت او را پوشانیده و نعمت شامل حالش گردیده است. و رحمت دایرهی وسیعی است که مؤمن و کافر را شامل میشود برخلاف محبت الهی که آن دایرهی خاصی است که شامل اهل عنایت میگردد.
ای دوستان! بدانید که خداوند دارای اسماء جمال و جلال است؛ مثل اسماء الغفار، القهار، الضار، النافع، الـمعطی والـمانع.هر اسمی مظاهری دارد که در بندگان تجلی مییابد و این در علم خداوند نقش بسته و آن بندگان اهل آن معانی گشتهاند که هیچ تغییر و تبدیلی در آن نیست. چارهای نیست برای شخص جز آن که، آنچه در ازل برایش مشخص گردیده، بپذیرد و هیچ راه فراری از تقدیر الهی وجود ندارد. با این وجود اگر ما در جمیع مظاهر و مناظری که میبینیم، دقت نماییم همهی آن حالات عین رحمت است، مثلاً اسم مانع، رحمت است برای کسی که از او مال را منع کرده است، زیرا اگر به او عطا میکرد، آن شخص اهل طغیان و تجاوز میگردید. خداوند میفرماید:
﴿كَلَّآ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَيَطۡغَىٰٓ ٦ أَن رَّءَاهُ ٱسۡتَغۡنَىٰٓ ٧﴾[العلق: ۶-۷].
«قطعاً (اغلب) انسانها سرکشی و تمرد میآغازند. اگر خود را دارا و بینیاز ببینند».
مردم در نظر خداوند همچون افراد بیماری میباشند که به اندازهی بیماریشان بدیشان دارو میدهد، پس هرگاه فقر یا بیماری یا هر بلایی را نصیب آدمی میگرداند در واقع داروی تلخی بدو داده است که باطنش رحمت است، پس تلخی نعمت است. گاهی آدمی فرزند مریضش را از خوردن گوشت و شیرینی منع میکند در حالی که این کار رحمتی است بر فرزند و گاهی شخص با دست خود فرزندش را پیش پزشکی میبرد تا او را عمل جراحی نماید و کودک درد میکشد در حالی که تمام وجود پدر سرشار از رحمت است در حق فرزندش. بلکه اگر با چشم عبرتبین به آتش بنگری در باطن، آن رحمت مشاهده میکنی؛ زیرا که آن حمامی است که کثافتها را میشوید و اگر آتش نبود، خداوند قهار شناخته نمیگشت. آتش آدمیان را از گناهان و پردههای تاریکی تطهیر میکند و کبر و خودپسندی کفار را میسوزاند. هیچ شمشیری، ظالمی را قلع و قمع نمیکند و هیچ سلاحی ستمگر و غاصبی را مقهور نمیکند مگر این که این کار رحمتی به مجتمع انسانی میباشد و بیشترین رحمت در قصاص تجلی مییابد. پس هنگامی که کشتن انسانی واجب گشت، این کشتن رحمت است و هنگامی که دزدی شخص ثابت گردید و دستش قطع گردید، این اجرای حد بر او رحمت است و بزرگترین رحمت برای روح و جسم در شریعت محمدی تجلی یافته است. به درستی که بزرگترین رحمتی که بر موجودات وزیدن گرفته، وجود مبارک رسولالله ص میباشد، زیرا خداوند میفرماید:
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ ١٠٧﴾[الانبیاء: ۱۰۷].
«(ای پیغمبر!) ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستادهایم».
به راستی خداوند به وسیلهی پیامبر به قلبها رحم نمود به گونهای که هوشیار شدند و آگاهی یافتند و به وسیلهی او به ارواح رحم نمود به گونهای که به مشاهده پرداخته و عاشق گشتند و خداوند به وسیلهی پیامبر به نفوس رحم نموده، تزکی یافته و خاضع گردیدند و به وسیلهی او به اجسام رحم نموده، راکع و ساجد درگاه خدا شدند و به واسطهی پیامبر بر جهانیان رحم نموده، طعم آزادگی و مساوات را چشیدند و پرده از جمال الهی برداشته شده و مؤمنین همراه خداوند رحمان گشتند، پس رسولالله مظهر رحمت جامع و کامل میباشد. پس هر کسی که میخواهد در دریای رحمت شناور شود، باید در اعمال و اخلاق پسندیده، پیامبر را اسوه و الگوی خود نماید.
و از بزرگترین نعمتها و مظاهر رحمت و اکرام خداوند بربندگان [همان گونه که قبلاً نیز ذکر شد] قرآن کریم میباشد، چرا که اگر خداوند رحمان قرآن را به زبان آدمی نازل نمیفرمود، چگونه انسان توان تحمل آن را داشت؟ و چگونه مخلوقات کلام ذات بلندمرتبه را تحمل میکردند؟ ولی خداوند با وسعت رحمتش قلبها را وسیع گردانید و آن را با نعمتهای فراوان مواجه کرد. پس آدمیان با یاری رحمت خداوند نزول قرآن را تحمل کردند و با آن با نعمتهای فراوانی مواجه گشتند و این به سبب یاری خدای رحمان بود و رحمان معلم جهانیان میباشد. خداوند متعال میفرماید:
﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ ١ عَلَّمَ ٱلۡقُرۡءَانَ ٢ خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ ٣ عَلَّمَهُ ٱلۡبَيَانَ ٤﴾[الرحمن: ۱-۴].
«خداوند مهربان، قرآن را یاد داد، انسان را بیافرید، به او بیان (آنچه در دل است) آموخت».
هر کس که سرّ این آیه برای او مکشوف شود، مجذوب محبوبش میگردد. تو مثلاً میخواهی چیزی یاد بگیری، پیش یک استاد روخوانی مطلب را میآموزی، سپس پیش استادی عالمتر معانی آن مطلب را فرا میگیری، سپس در خدمت یک مرشد عارف اسرار آن را میآموزی. و همهی اینها مراحل متفاوتی هستند در حالی که قرآن تصریح دارد بر این که خداوند کسی است که به تو میآموزاند، به تو فهم میدهد و تو را موفق میگرداند، پس این موانع و پوششها را از خود بردار و خدای رحمان منفعترسان را مشاهده کن. پس هنگامی که بیان را به تو عطا کرد، ملک مبین را ببین که او تو را بیان آموخته است و با عقلت خود را از رحمان دور مگردان.
[۸] با اندکی تفاوت اللؤلؤ والـمرجان، ج۱، ص ۶-۳۸۵، ترجمهی ابوبکر حسنزاده. [۹] همان منبع، ج ۳، ص ۱۵۱. [۱۰] همان منبع، ج ۳، ص ۳۲۰. [۱۱] همان منبع.