الشهید أ
«الشهيد» و «الرقيب» دو اسم مترادفاند که هر دو بر این مطلب دلالت دارند که خداوند شنیدنیها را میشنود و دیدنیها را میبیند، و علمش همهی معلومات را چه آشکار و چه پنهان در برگرفته است و خداوند هر آنچه را به ذهن آدمی خطور کند و آنچه را چشم در پی آن رود، مورد مراقبت قرار میدهد و به طریق اولی کارهای ظاهری و ارکان آنها را در بر میگیرد. خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا ١﴾[النساء: ۱].
«زیرا که بیگمان خداوند مراقب شما است (و کردار و رفتار شما از دیدهی او پنهان نمیماند)».
﴿وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ ٦﴾[المجادلة: ۶].
«خدا حاضر و ناظر بر هر چیزی است».
خداوند ﻷبه بندگان علم و آگاهی دارد و نیازمندیهایشان را میبیند. خداوند حاضر است و برای ارواح مشهود است. خداوند ظاهری است که معروف به فتاح و گشایش دهندهی کارهاست. عارف به خداوند با وجود او به دیگران انس و الفت نمییابد و به واسطهی دوستی و محبت او از همنشین بینیاز میگردد.
کوچکترین ذرهای در آسمانها و زمین از مشاهدهی خداوند پنهان نمیماند و مشاهدهی او همچون مشاهدهی سایر مخلوقات نیست، بلکه مشاهدهی خداوند عبارت از شهود، رعایت، مراقبت و محاسبهی آن عمل میگردد.
خداوند سبحان تمامی کائنات را با تمام اجزاء و قرارگاهها و احوال آنها مشاهده مینماید، ستارگان را در مدارهای خود و کواکب را در افلاک مشاهده میکند و خورشید را که در حال حرکت به سوی مکان خود است و همچنین ماه را که منازل مقدرش را میپیماید و ابرها را که در میان آسمان و زمیناند، همه را میبیند. همچنین بادهایی را که در حال وزیدن از مکان وزش هستند و کوهها را در عین استواری و رودخانهها و دریاچهها و دریاها و هر آنچه از مخلوقات عجیب در آنها هست و زنبور عسل در کندو، و مورچه در خانهاش و پرنده در لانهاش و ماهی در مکانهای شنا و حیوانات در مسیر حرکتشان و آغلهایشان و مردم را در آمد و شدهایشان، در غمها و شادیهایشان، منازلشان، اطاعتشان، این که گناه مینماید یا این که ایمان دارند یا کافرند، توحید و شرک ایشان، اخلاص و ریای آنها، بخشش و بخیلی آنها، هیچ کدام از مشاهدهی خداوند پنهان نیستند، هر آنچه را که در منصهی ظهور است خداوند همه را دیده و همه را مورد مراقبت و رعایت خود قرار میدهد و کارهایشان را تدبیر میکند و حرکات و توقفشان را تنظیم مینماید. خداوند میفرماید:
﴿وَمَا تَكُونُ فِي شَأۡنٖ وَمَا تَتۡلُواْ مِنۡهُ مِن قُرۡءَانٖ وَلَا تَعۡمَلُونَ مِنۡ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيۡكُمۡ شُهُودًا إِذۡ تُفِيضُونَ فِيهِۚ وَمَا يَعۡزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثۡقَالِ ذَرَّةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِي ٱلسَّمَآءِ وَلَآ أَصۡغَرَ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكۡبَرَ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٍ ٦١﴾[یونس: ۶۱].
«(ای پیغمبر!) تو به هیچکاری نمیپردازی و چیزی از قرآن نمیخوانی، و (شما ای مؤمنان!) هیچ کاری نمیکنید، مگر این که ما ناظر بر شما هستیم، در همان حال که شما بدان دست مییازید و سرگرم انجام آن میباشید. و هیچچیز در زمین و در آسمان از پروردگار تو پنهان نمیماند چه ذرهای باشد و چه کوچکتر و چه بزرگتر از آن. (همهی اینها) در کتاب واضح و روشنی (در نزد پروردگارتان، به نام لوح محفوظ) ثبت و ضبط میگردد».
همچنین خداوند سبحان، مخلوقات را مشاهده میکند، شهودی که شامل حفظ و رعایت ایشان است. مکلفین را مشاهده میکند، شهود محاسبه و مراقبهای، شهودی که عقاید و عبادات ایشان، مسلک دینی ایشان، ادیان و مذاهبشان، باطن و ظاهر ایشان، اعمال خرد و درشت ایشان را مورد محاسبه و شمارش قرار میدهد. هیچ عمل کوچک و بزرگی را رها نکرده و همه را بر میشمارد را به این طریق در روز قیامت کیفری مناسب و موافق یا نعمتها و عطیههایی بسنده و کافی بدانان بدهد. خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِينَ هَادُواْ وَٱلصَّٰبِِٔينَ وَٱلنَّصَٰرَىٰ وَٱلۡمَجُوسَ وَٱلَّذِينَ أَشۡرَكُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ يَفۡصِلُ بَيۡنَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ ١٧﴾[الحج: ۱۷].
«قطعاً خداوند روز قیامت داوری خواهد کرد در میان مؤمنان و یهودیان و ستارهپرستان و مسیحیان و زرتشتیان و مشرکان (و بر حق و ناحق را بدانان میشناساند) به درستی که خداوند بر هر چیزی مطلع و حاضر و ناظر است».
اگر اشتقاق اسم شهید از شهادت باشد که به معنای خبر قاطع است و معنای آن این است که: شهادت خداوند قاطعانه و خبرش درستترین و صادقترین خبر است؛ زیرا که هیچچیز از علم او پنهان و پوشیده نمیماند. خداوند میفرماید:
﴿فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيۡهِم بِعِلۡمٖۖ وَمَا كُنَّا غَآئِبِينَ ٧﴾[الاعراف: ۷].
«مسلماً (اعمال همه را مو به مو و) آگاهانه برای آنان شرح میدهیم، چرا که ما از آنان به دور نشدهایم (و همه جا حاضر و ناظر کردار و رفتارشان بودهایم)».
﴿فَٱلۡحَقُّ وَٱلۡحَقَّ أَقُولُ ٨٤﴾[ص: ۸۴].
«به حق سوگند، و حق میگویم (و جز حق نمیگویم)».
و خداوند در قرآن کریم به وحدانیت خود شهادت داده است و همچین موجوداتی که همچون آیاتی در عام هستند به وحدانیت خداوند شهادت میدهند. این موجودات چه بزرگ باشند و چه کوچک، چه آشکار باشند و چه پنهان، چه گویا باشند یا بیصدا، چه متحرک باشند و یا ساکن، همگی آیاتی هستند که بر وحدانیت خداوند دلالت دارند و نشان میدهند که در مملکتداری و تدبیر امور، یکتا و یگانه است. خداوند میفرماید:
﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ١٨﴾[آل عمران: ۱۸].
«خداوند (با نشان دادن جهان هستی به گونهی یک واحد به هم پیوسته و یک نظام یگانه و ناگسسته، عملاً) گواهی میدهد بر این که معبودی جز او نیست و این که او (درکارهای آفریدگان خود) دادگری میکند، و فرشتگان و صاحبان دانش (هر یک به گونهای در این باره) گواهی میدهند. جز او معبودی نیست که هم توانا است و هم حکیم».
کفار مکه در مورد رسولالله صدچار اختلاف شدند و چیزهایی را بدیشان منصوب میداشتند؛ از جمله متوقف شدن بارندگی، کم شدن محصولات زراعی، خشک شدن پستان حیوانات و ضعیف شدن حیوانات را از بدیمنی رسولالله صمیدانستند، زیرا او خدایان ایشان را مورد طعن و طرد قرارداده است، و خداوند در این قضیهی ایشان شاهد بوده و در اختلاف ایجاد شده میانشان حکم نهایی را صادر کرده و میفرماید:
﴿وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَيِّئَةٞ يَقُولُواْ هَٰذِهِۦ مِنۡ عِندِكَۚ قُلۡ كُلّٞ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ فَمَالِ هَٰٓؤُلَآءِ ٱلۡقَوۡمِ لَا يَكَادُونَ يَفۡقَهُونَ حَدِيثٗا ٧٨ مَّآ أَصَابَكَ مِنۡ حَسَنَةٖ فَمِنَ ٱللَّهِۖ وَمَآ أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٖ فَمِن نَّفۡسِكَۚ وَأَرۡسَلۡنَٰكَ لِلنَّاسِ رَسُولٗاۚ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدٗا ٧٩﴾[النساء: ۷۸-۷۹].
«(این ترسویان منافق) اگر خیر و خوبی (از قبیل پیروزی و غنیمت) بدیشان رسد، میگویند: این از سوی خدا است، و اگر بدی و مصیبتی (از قبیل خشکسالی و شکست) بدیشان رسد میگویند: این از (شوم و نامبارکی) تو است! (بدانان) بگو: همهی (آنچه از خوبی و بدی به شما میرسد) از سوی خدا است (و برابر قضا و قدر حق تعالی و بر پایهی نظام علت و معلول انجام میپذیرد) این مردمان را چه شده است که سخن نمیفهمند (و منطق سرشان نمیشود؟) (ای پیغمبر!) آنچه از خیر و خوبی (از قبیل: رفاه و نعمت و عافیت و سلامت) به تو میرسد، از (فضل) خدا (بر تو) است و آنچه بلا و بدی (از قبیل: سختی و بیماری و درد و رنج) به تو میرسد، از خود تو است (و به سبب قصور و گناهی است که مرتکب شدهای) ما شما را به عنوان پیغمبری برای (هدایت همهی) مردم فرستادهایم، و کافی است که خداوند گواه (بر تبلیغ تو و پذیرش یا عدم پذیرش آنان) باشد».
همچنین کافران در قرآن دچار اختلاف شده و آن را تکذیب کردند، خداوند خود شهادت میدهد برایشان که قرآن از جانب خداوند نازل گشته است و حال که خداوند شهادت میدهد حکم براساس شهادت خداوند واجب میشود و آنچه را که خداوند فرموده تصدیق میشود زیرا که او حق است و حق ﻷ میگوید:
﴿لَّٰكِنِ ٱللَّهُ يَشۡهَدُ بِمَآ أَنزَلَ إِلَيۡكَۖ أَنزَلَهُۥ بِعِلۡمِهِۦۖ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يَشۡهَدُونَۚ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدًا ١٦٦﴾[النساء: ۱۶۶].
«(هر چند که کافران نبوت تو را انکار میکنند) لیکن خداوند بر آنچه (از قرآن) بر تو نازل شده است گواهی میدهد. این خدا است که آن را به (مقتضای) دانش (خاص) خویش نازل کرده است. و فرشتگان (نیز بدان) گواهی میدهند و (صحت نبوت تو را تصدیق میکنند گرچه) کافی است که خدا گواه باشد».
خداوند به پیامبر امین صامر میکند که با تأکید برای قومش بیان کند که خداوند نیز بر این رسالت او شهادت میدهد و شهادت خداوند بالاتر از هر شهادتی است و هرگاه خداوند بر مطلبی شهادت دهد دیگر نباید در آن شک کرد؛ بلکه واجب است که همهی شک و گمانها از بین برود و همهی شبههها کنار زده شود. خداوند میفرماید:
﴿وَيَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَسۡتَ مُرۡسَلٗاۚ قُلۡ كَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدَۢا بَيۡنِي وَبَيۡنَكُمۡ وَمَنۡ عِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡكِتَٰبِ ٤٣﴾[الرعد: ۴۳].
«کافران میگویند: تو فرستادهی (خدا) نمیباشی. بگو: کافی است میان من و شما خدا و کسی که از کتاب (قرآن) آگاه باشد، گواه شوند. (همین بس که خدا میداند که من فرستادهی او هستم. و کسانی هم که از محتوای قرآن مجید آگاه باشند، از اعجاز قرآن میفهمند که کتابی را که با خود آوردهام ساخته و پرداختهی مغز بشری نیست و از سوی آفرینندهی مغزها به دستشان رسیده است)».
همچنین کفار در رسالت نبی صو در امر زندهشدن دوباره و قیامت شک داشتند. خداوند متعال خبر میدهد که آیاتش را در آفاق و انفس ایشان بدانان نشان میدهد آیاتی که روشنترین برهاناند که رسول حق است و دعوتش حق است و قرآن و برپایی قیامت حق است و خداوند خود بر آنها شهادت میدهد و شهادت خداوند کافی است تا هر شبههای زایل شده و هر شکی نابود گردد و میفرماید:
﴿سَنُرِيهِمۡ ءَايَٰتِنَا فِي ٱلۡأٓفَاقِ وَفِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّۗ أَوَ لَمۡ يَكۡفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُۥ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ ٥٣﴾[فضلت: ۵۳].
«ما به آنان (که منکر اسلام و قرآناند) هر چه زودتر دلایل و نشانههای خود را در اقطار و نواحی (آسمانها و زمین که جهان کبیر است) و در داخل و درون خودشان (که جهان صغیر است) به آنان (که منکر اسلام و قرآناند) نشان خواهیم داد تا برای ایشان روشن و آشکار گردد که اسلام و قرآن حق است آیا (برای برگشت کافران از کفر و مشرکان از شرک) تنها این بسنده نیست که پروردگارت بر هر چیزی حاضر وگواه است؟».
آنگاه که کفار رسولالله صرا متهم میکردند که قرآن افترا و ساختهی خود اوست خداوند بدو امر مینماید که بدیشان خبر دهد، خداوند خود شهادت میدهد که قرآن و نزولش از سوی خداوند حق است و شایسته نیست بعد از این که خداوند بر امری شهادت داد دیگر در آن مورد شبهه و شکی را به دل راه داد. خداوند میفرماید:
﴿أَمۡ يَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۖ قُلۡ إِنِ ٱفۡتَرَيۡتُهُۥ فَلَا تَمۡلِكُونَ لِي مِنَ ٱللَّهِ شَيًۡٔاۖ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِۚ كَفَىٰ بِهِۦ شَهِيدَۢا بَيۡنِي وَبَيۡنَكُمۡۖ وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ٨﴾[الاحقاف: ۸].
«آیا آنان میگویند که (محمد) قرآن را از پیش خود ساخته است (و به دروغ آن را به خدا نسبت داده است؟ ای محمد، بدیشان) بگو: اگر من قرآن را از پیش خود ساخته باشم و آن را به دروغ به خدا نسبت داده باشم (قطعاً خدا مرا به مجازات میرساند و) شما نمیتوانید کمترین کاری در برابر خدا برایم بکنید (و مرا از عقاب و عذاب او برهانید) خداوند از هر کس دیگری بهتر میداند که به چه سخنانی (برای رخنه گرفتن از قرآن) فرو میروید (و گاهی آن را شعر و گاهی سحر و زمانی ساخته و بافتهی بشر مینامید، و بدان نسبتهای ناروای دیگری میدهید) همین بس که خداوند میان من و شما گواه باشد. او بسیار بخشنده و مهربان است».
خداوند سبحان گواه بر اعمال آدمیان است و هیچ عمل ظاهری و باطنی آدمیان از او پنهان نمیماند، آن را شمارش و محاسبه کرده و روز قیامت اعمالشان را بدیشان مینمایاند، سپس جزایشان را میدهد. اگر خیر باشد، خیر میبینند و اگر اعمالشان پلید و شر باشد، شر میبینند. خداوند میفرماید:
﴿يَوۡمَ يَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ جَمِيعٗا فَيُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوٓاْۚ أَحۡصَىٰهُ ٱللَّهُ وَنَسُوهُۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ٦﴾[المجادلة: ۶].
«روزی خدا همگان را زنده میگرداند و آنان را از کارهایی که کردهاند، آگاه میسازد. کارهایی که ایشان آنها را فراموش کردهاند، ولی خداوند آنها را شمارش کرده است (و به حساب آنان گرفته است) خدا حاضر و ناظر بر هر چیزی است».
خداوند از تمامی پیامبران پیمان گرفته است که چون رسولی پیش آنان آمد که آنچه را آنان با خود دارند تصدیق نمود باید که به او ایمان بیاورند و وی را یاری دهند تا تمامی امتها با تمام وجود دعوت رسول جدید را قبول کنند و خداوند انبیاء را بر پیمانی که دادهاند به شهادت طلبیده و خود نیز با آنان شهادت میدهد. خداوند میفرماید:
﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِيثَٰقَ ٱلنَّبِيِّۧنَ لَمَآ ءَاتَيۡتُكُم مِّن كِتَٰبٖ وَحِكۡمَةٖ ثُمَّ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مُّصَدِّقٞ لِّمَا مَعَكُمۡ لَتُؤۡمِنُنَّ بِهِۦ وَلَتَنصُرُنَّهُۥۚ قَالَ ءَأَقۡرَرۡتُمۡ وَأَخَذۡتُمۡ عَلَىٰ ذَٰلِكُمۡ إِصۡرِيۖ قَالُوٓاْ أَقۡرَرۡنَاۚ قَالَ فَٱشۡهَدُواْ وَأَنَا۠ مَعَكُم مِّنَ ٱلشَّٰهِدِينَ ٨١﴾[آل عمران: ۸۱].
«(به خاطر بیاوری) هنگامی را که خداوند پیمان مؤکد از (یکایک) پیغمبران (و پیروان آنان) گرفت که چون کتاب و فرزانگی به شما دهم و پس از آن پیغمبری آید و (دعوت او موافق با دعوت شما بوده و) آنچه را که با خود دارید تصدیق نماید، باید بدو ایمان بیاورید و وی را یاری دهید. (و بدیشان) گفت: آیا (بدین موضوع) اقرار دارید و پیمان مرا بر این کارتان پذیرفتید؟ گفتند: اقرار داریم (و فرمان را پذیراییم. خداوند بدیشان) گفت: پس (برخی برخی از خود) گواه باشید و من هم با شما از زمرهی گواهانم».
همچنین خداوند بر بندگانش ملائکههایی را قرار داده است تا بر او حاضر و ناظر باشند. خداوند میفرماید:
﴿إِذۡ يَتَلَقَّى ٱلۡمُتَلَقِّيَانِ عَنِ ٱلۡيَمِينِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِيدٞ ١٧ مَّا يَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍ إِلَّا لَدَيۡهِ رَقِيبٌ عَتِيدٞ ١٨﴾[ق: ۱۷-۱۸].
«بدانگاه که دو فرشتهای که در سمت راست و در طرف چپ انسان نشستهاند و اعمال او را دریافت میدارند انسان هیچ سخنی را بر زبان نمیراند مگر این که فرشتهای مراقب و آماده (برای دریافت و نگارش) آن سخن است».
همچنین خداوند پیامبران را ارسال فرمود تا رسالت پروردگارشان را بدانان تبلیغ نموده و بر مردم گواه باشند. خداوند میفرماید:
﴿مَا قُلۡتُ لَهُمۡ إِلَّا مَآ أَمَرۡتَنِي بِهِۦٓ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمۡۚ وَكُنتُ عَلَيۡهِمۡ شَهِيدٗا مَّا دُمۡتُ فِيهِمۡۖ فَلَمَّا تَوَفَّيۡتَنِي كُنتَ أَنتَ ٱلرَّقِيبَ عَلَيۡهِمۡۚ وَأَنتَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ ١١٧﴾[المائدة: ۱۱۷].
«من به آنان چیزی نگفتهام مگر آنچه را که مرا به گفتن آن فرمان دادهای (و آن) این که جز خدا را نپرستید که پروردگار من و پروردگار شما است. من تا آن زمان که در میان آنان بودم از وضع (اطاعت و عصیان) ایشان اطلاع داشتم، و هنگامی مرا میراندی، تنها تو مراقب و ناظر ایشان بودهای و تو برهر چیزی مطلع هستی».
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰكَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِيرٗا ٤٥ وَدَاعِيًا إِلَى ٱللَّهِ بِإِذۡنِهِۦ وَسِرَاجٗا مُّنِيرٗا ٤٦﴾[الاحزاب: ۴۵-۴۶].
«ای پیغمبر! ما تو را به عنوان گواه و مژدهرسان و بیمدهنده فرستادیم و به عنوان دعوتکنندهی به سوی خدا طبق فرمان الله و به عنوان چراغ تابان».
و خداوند میفرماید که: از بندگان کسانی هستند که شهادت دیگران در مورد او را نمیپذیرد، پس گوش و چشم و پوستشان را بر خودشان گواه میگیرد و میفرماید:
﴿وَقَالُواْ لِجُلُودِهِمۡ لِمَ شَهِدتُّمۡ عَلَيۡنَاۖ قَالُوٓاْ أَنطَقَنَا ٱللَّهُ ٱلَّذِيٓ أَنطَقَ كُلَّ شَيۡءٖۚ وَهُوَ خَلَقَكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ ٢١ وَمَا كُنتُمۡ تَسۡتَتِرُونَ أَن يَشۡهَدَ عَلَيۡكُمۡ سَمۡعُكُمۡ وَلَآ أَبۡصَٰرُكُمۡ وَلَا جُلُودُكُمۡ وَلَٰكِن ظَنَنتُمۡ أَنَّ ٱللَّهَ لَا يَعۡلَمُ كَثِيرٗا مِّمَّا تَعۡمَلُونَ ٢٢﴾[فضلت: ۲۱-۲۲].
«آنان به پوستهای خود میگویند: چرا بر ضد ما شهادت دادید؟ پاسخ میدهند: خداوندی ما را به گفتار درآورده است که همه چیز را گویا نموده است، و همو در آغاز شما را (از عدم) آفریده است و (در پایان زندگی و بعد از ممات دوباره جامهی حیات به تنتان کرده و برای حساب و کتاب) به سوی او برگردانده شدهاید. شما اگر گناهانتان را پنهان میکردید نه از این جهت بود که از شهادت گوشها و چشمها و پوستهایتان بر ضد خودتان بیم داشته باشید. (چرا که اصلا باور نمیکردید روزی اینها به سخن درآیند و بر ضد کسی گواهی دهند) بلکه گمان میبردید خدا بسیاری از اعمالی را که مخفیانه انجام میدهید، نمیداند».