المتکبر أ
خداوند در قرآن کریم خود را متکبر و کبریاء توصیف نموده است:
﴿ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَكَبِّرُ﴾[الحشر: ۲۳].
«قدرتمند چیره، بزرگوار و شکوهمند، و والامقام و فرازمند است».
﴿وَلَهُ ٱلۡكِبۡرِيَآءُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٣٧﴾[الجاثیة: ۳۷].
«بزرگواری و والایی در آسمانها و زمین، از آن اوست، و او صاحب عزت و قدرت، و دارای حکمت و فلسفه (در همهی امور) است».
خداوند ﻷگروهی از مخلوقات را که دچار کبر و تکبر و استکبار میشوند، مورد مذمت و نکوهش قرار میدهد و در خصوص شیطان میفرماید:
﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰ وَٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ٣٤﴾[البقرة: ۳۴].
«و هنگامی (را یادآوری کن) که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده (سجدهی بزرگ داشت و خضوع، نه عبادت و پرستش) ببرید. همگی سجده بردند جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید، و (به خاطر نافرمانی و تکبر) از زمرهی کافران شد».
خداوند در شأن قوم نوح میفرماید:
﴿وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوۡتُهُمۡ لِتَغۡفِرَ لَهُمۡ جَعَلُوٓاْ أَصَٰبِعَهُمۡ فِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَٱسۡتَغۡشَوۡاْ ثِيَابَهُمۡ وَأَصَرُّواْ وَٱسۡتَكۡبَرُواْ ٱسۡتِكۡبَارٗا ٧﴾[نوح: ۷].
«من هر زمان که ایشان را دعوت کردهام تا (ایمان بیاورند و) تو آنان را بیامرزی، انگشتهای خود را به گوشهایشان فرو کردهاند (تا ندای حق را نشنوند) و جامههایشان را بر سر کشیدهاند (تا قیافهی مرا نبینند) و (در فسق و فجور و بر کفر) پافشاری کردهاند و سخت سرکشی نموده و بزرگی فروختهاند».
خداوند در شأن قوم هود میفرماید:
﴿فَأَمَّا عَادٞ فَٱسۡتَكۡبَرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَقَالُواْ مَنۡ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةًۖ أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِي خَلَقَهُمۡ هُوَ أَشَدُّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗۖ وَكَانُواْ بَِٔايَٰتِنَا يَجۡحَدُونَ ١٥﴾[فضلت: ۱۵].
«و اما قوم عاد در زمین به ناحق بزرگی فروختند (و مغرورانه) گفتند: چه کسی از ما قدرت بیشتری دارد؟ مگر آنان نمیدانستند که خداوندی که ایشان را آفریده است از آنان نیرومندتر است؟ آنان پیوسته آیههای ما را انکار میکردند و نمیپذیرفتند».
همچنین خداوند در شأن ولید بن مغیره میفرماید:
﴿ إِنَّهُۥ فَكَّرَ وَقَدَّرَ ١٨ فَقُتِلَ كَيۡفَ قَدَّرَ ١٩ ثُمَّ قُتِلَ كَيۡفَ قَدَّرَ ٢٠ ثُمَّ نَظَرَ ٢١ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ٢٢ ثُمَّ أَدۡبَرَ وَٱسۡتَكۡبَرَ ٢٣ فَقَالَ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ يُؤۡثَرُ ٢٤ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا قَوۡلُ ٱلۡبَشَرِ ٢٥﴾[المدثر: ۱۸-۲۵].
«او (برای مبارزهی با پیغمبر و قرآن) بیندیشید و نقشه و طرحی را آماده ساخت مرگ بر او باد! چه نقشهای که کشید و چه طرحی که ریخت؟ باز مرگ بر او باد! چه نقشهای که کشید و چه طرحی که ریخت؟! باز هم نگریست و دقت کرد، سپس چهره در هم کشید و شتابگرانه اخم و تخم کرد بعد او واپس رفت و گردن افراخت. آنگاه گفت: این (کتاب قرآن نام) چیزی جز جادوی منقول نمیباشد این چیزی جز سخن انسانها نیست».
و خداوند به صورت عمومی دربارهی کافران میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَا وَٱسۡتَكۡبَرُواْ عَنۡهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمۡ أَبۡوَٰبُ ٱلسَّمَآءِ وَلَا يَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ حَتَّىٰ يَلِجَ ٱلۡجَمَلُ فِي سَمِّ ٱلۡخِيَاطِۚ وَكَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُجۡرِمِينَ ٤٠﴾[الاعراف: ۴۰].
«بیگمان کسانی که آیات ما را تکذیب میکنند و خویشتن را بالاتر از آن میدانند که بدانها گردن نهند، درهای آسمان بر روی آنان باز نمیگردد و به بهشت وارد نمیشوند، مگر این که شتر از سوراخ سوزن خیاطی بگذرد. این چنین ما گناهکاران را جزا و سزا میدهیم».
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُجَٰدِلُونَ فِيٓ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ بِغَيۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡ إِن فِي صُدُورِهِمۡ إِلَّا كِبۡرٞ مَّا هُم بِبَٰلِغِيهِۚ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ٥٦﴾[غافر: ۵۶].
«کسانی که بدون دلیلی که (از سوی خدا) در دست داشته باشند، دربارهی آیات الهی به ستیزهگری و کشمکش میپردازند، در سینههایشان جز برتریجویی نیست و هرگز هم به برتری نمیرسند. پس خود را در پناه خدا دار که او میشنود و میبیند».
صفت تکبر و کبر و استکبار وقتی که به مخلوقات خداوند اضافه گردد، معنایی دارد و هنگامی که به خداوند اضافه گردد معنای دیگر. به نسبت مخلوقات این سه کلمه: «کبر وتکبر واستکبار» الفاظی هم معنا میباشند و همگی دلالت بر یک حالت واحد دارند و آن عبارت از: خود بزرگبینی و عجب آدمی نسبت به خود به گونهای که آدمی را به سمتی میکشد که خود را بزرگتر از دیگران میپندارد و در مقابل حق، سرپیچی و تکبر میکند و مردم را حقیر و سبک میشمارد و چیزهایی را در خود مشاهده میکند که در واقع دارای آنها نیست هر کس از آدمیان خود را بدین زنگار پلیدی بیالاید به راستی که بندهی شیطان گشته است در حالی که خداوند شیطان را امر به سجده به انسان نمود و از روح خود در او دمید و همهی ملائکه به جز ابلیس در برابرش سجده بردند؛ زیرا که نخوت و عار ابلیس را فرا گرفته و شقاوت بر او تسلط یافته بود و به این افتخار میکرد که او از آتش خلق گردیده و به آدم اهانت مینمود که از گل و لای خشکیده خلق گردیده است و ابلیس با تکبرش اولین مخلوقی بود که روی در جانب معصیت نهاد و معصیت او رأس تمامی معاصی و اصل آن قرار گرفت. آنچه که سبب شد تا انسان نیز از قبول هدایت انبیاء و مرسلین سر باز زند، همان استکبار بود آنجا که میگوید:
﴿إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا﴾[ابراهیم: ۱۰].
«شما جز انسانهایی همچون ما نیستید».
کبر در نزد انسان زمانی پیدایش یافت که گمان برد او قویترین موجود میباشد که هیچ موجودی از او قویتر نیست و بینیاز از دیگران است و پنداشت که دنیا از کسانی که از او قویتر باشند خالی است و از لحاظ علمی نیز هیچکدام از موجودات زمینی از او آگاهتر و عالمتر نیست و تمامی علوم اول تا آخر همه به او ختم میشود، این غرور او را به سوی کبر سوق داد، آن چنان که خداوند میفرماید:
﴿فَأَمَّا عَادٞ فَٱسۡتَكۡبَرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَقَالُواْ مَنۡ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً﴾[فضلت: ۱۵].
«و اما قوم عاد در زمین به ناحق بزرگی فروختند و گفتند: چه کسی از ما قدرت بیشتری دارد؟».
هر کس که ادعای کبریا و عظمت و برتری بر سر جهانیان نماید، خداوند به جنگ با او بر میخیزد و پشتش را میشکند و او را خوار و ذلیل و مقهور مینماید. خداوند در حدیث قدسی میفرماید:
«الكبرياء ردائي والعظمة إزاري فمن نازعني فيهما قصمته ولا أبالي». «كبرياء، ردای من است و عظمت، ازار من است. هر کس اینها را از من بگیرد کمرش را شکسته و هیچ ترسی از هیچکس ندارم».
سر خواری انسان و از بین رفتن آرزوهایش، تکبر انسان بر برادرانش میباشد؛ زیرا که خود را بهتر از ایشان دیده و خود را تافتهی جدا بافته میپندارد و راز عزت مردان و نایل شدنشان به کمال، عبارت از تواضعشان در برابر خداوند ذیالجلال و الإکرام است. پیامبر صمیفرماید: کس که در برابر خداوند تواضع پیشه کند، خداوند او را رفیع و بلند مرتبه میگرداند. همهی مردمان دنیا از شخص متکبر متنفرند، زیرا شخص متکبر نادان و ظالم است؛ زیرا این نادان متکبر بودن را که از اوصاف خدایی است برگزیده و ادعا میکند که از آن اوست و با تکبر و جباریت در میان مردم ظاهر میشود و خداوند نیز (با عذاب دادنش) او را درس عبرتی برای پذیرندگان عزت و موعظهای برای خداترسان قرار میدهد.
نمرود چنین ادعایی نمود و خداوند او را به وسیلهی پشهای خوار و ذلیل کرد. و فرعون را غرق نموده و سپاهیانش را هلاک گردانید. و قارون و مال و خانوادهاش را در دل زمین فرو برد.
اما به کار بردن کلمهی تکبر در مورد الله أبه این معناست که او بلندمرتبهتر از آن است که به صفات مخلوقاتش متصف گردد و از عیب و نقصی که آدمیان را در برمیگیرد به دور میباشد و از معایبشان بری است. خداوند تعالی متکبر است؛ یعنی بلندمرتبه است و از تمامی شوائب و نقایص مبراست. عدم و فنا به او تعلق نمیگیرد. او خداوند ازلی است که عدم پیش از او نبوده و وجودش را از غیر نگرفته است و او از مشابهت تمامی مخلوقات منزه و پاک است و هیچ چیزی همچون او نیست، و او ذاتی قائم به نفس بوده و نیازمند به هیچکس نمیباشد. او خداوند بلند مرتبهای است که بر پا دارندهی آسمانها و زمین و هر آنچه در آنهاست، میباشد او خداوندی پاک و بری از شریک است و هر آنچه گوید، تبدیل نپذیرد و هر آنچه فرماید مورد پیگرد قرار نگیرد و هیچچیز در آسمانها و زمین بر او پوشیده نیست. ارادهاش در تمامی کائنات قابل اجراست و پادشاهی و سلطنتش برتر و بالاتر از تمامی سلطنتهاست. او خداوندی است که دیگران را به نسبت خود حقیر و ناتوان میبیند و عظمت و کبریاء را فقط در ذات خود میبیند و به دیگران به چشم افرادی بندهوار و مملوک مینگرد. ذات خداوندی در عظمت یگانه است و هر آنچه در هستی وجود دارد در پیشگاه این عظمت خوار و ذلیل است و این وصف جز برای خداوند قابل مشاهده و متحقق نمیباشد. او خداوند بلندمرتبه و متکبری است که در کبریایی و مملکتداری یگانه است و در عظمت و جبروت یکتاست. احسان و مغفرت به دست اوست. ملکش را زوال و فنا مورد تهدید قرار نمیدهد و عظمتش به دیگری انتقال نمییابد.
تکبر و کبریایی خداوند خبر از استحقاق او برای متصف گشتن به صفات جلال و کمال دارد و اسم متکبر، جامع معانی تنزه و پاکی خداوند است. کسی که برتری و بلندمرتبهگی و بزرگی و کبریائی او را شناخت، باید که راه خودشکنی و ذلت پیش گیرد. پیامبر صمیفرماید: «الكبرياء ردائي والعظمة إزاري» اوصاف ظاهری است و مراد از کلمهی عظمت، اوصاف باطنی به خاطر مناسبت با رداء و ازار میباشد.