القدوس أ
«القدوس» اسمی از اسماء الله حسنی است که در حدیث پیامبر صاز آن نام برده شده است. قدوس در لغت اسمی مشتق از قدس میباشد که معنای آن عبارت است از: پاکی و به این خاطر گفته میشود: بیت المقدس یعنی مکانی که در آن از گناهان پاک میشوند. و به بهشت لقب «حظیرة القدس» داده شده؛ زیرا مکانی است برای پاک شدن از آفات دنیا.
به جبرئیل روح القدوس گفته میشود؛ زیرا در ابلاغ وحی به پیامبران ÷از هر عیبی پاک است و قدوس ﻷکسی است که به خاطر متصف بودن به تمامی صفات کمال از هر نقص و آفتی پاک است و او از هر وصفی که او را در دایرهی حس یا خیال بگنجاند یا این که او را در وهم کشد، منزه و پاک است. و در حدیث شریف آمده است که: هر آنچه به ذهنت خطور کند پس آن از بین رونده است و خداوند غیر از آن ذهنیات است. این اسم بعد از اسم ملک آمده است به خاطر آنچه که از تغییرات اعم از ظلم و ستم و تجاوز در احکام از سوی پادشاهان به وقوع میپیوندند و این را میرساند که هیچ کدام از آن وقایعی که در ملک پادشاهان دنیوی روی میدهد در ملک خدای سبحان روی نمیدهد.
طهارت دو نوع است: یک نوع پاکی اصلی میباشد و نوعی دیگر پاکی عارضی. و آنچه از پاکی اصلی در تمامی موجودات به صورت مجمل و یا تفصیل آمده است در حقیقت سری از اسرار خداوند قدوس میباشد، پس به درستی اسم قدوس در هر ذرهای از موجودات تجلی یافته است و قدوس کسی است که از تمامی نقصها و کاستیها کامل و پاک باشد.
در کتاب اسماء ادریسیه گفته میشود: ای قدوس؛ یعنی ای پاک از هر چیزی! هیچ چیز در تمامی مخلوقاتش از لحاظ لطف معادل او نیست. هیچ چیزی از موجودات نیست مگر این که پاک و کامل است؛ زیرا که اسم قدوس بر تمامی ذرات تجلی یافته است. هر آنچه را خدا آفریده است، یا اسم قدوس بر آن ظاهر گشته شده است اگر پلیدی و یا آلودگی در ذرهای از موجودات داخل میگشت، نقصی در صفات کامل خداوند داخل میشد در حالی که او از نقص منزه است و با آن نقص الوهیت خداوندی از بین میرفت در حالی که محال است؛ زیرا الوهیت خداوند شامل همهی موجودات گشته و الوهیت مرتبهی جامع و شامل و جاری در تمام موجودات است. هر موجودی که در جهان هست، تحت الوهیت خداوندی است آن هم به صورتی که خاضع و ذلیل و عبادتکننده و مسبح و سجدهگذار خداوند است. اگر فقط یک ذره ناقص بوده و آلودگی در آن پدید آید، دیگر صلاحیت عبادت کردن و سجده و تسبیحگذاری خداوند را دارا نخواهد بود. پس از حیث الوهیت خداوندی طهارت شامل همهی موجودات است و اسم قدوس بر تمامی موجودات تجلی یافته است، پس این طهارت اصلی و معنی اسم قدوس میباشد بر تمامی موجودات و کیفیت آن را کسی میپرسد که از اهل ظاهربین بوده و هدف آن را نفهمد و کیفیت آن، عبارت از آن کلام پیامبر صاست که: «به درستی ظاهر و باطن اشیاء براساس اسماء خداوندی بنا گردیده است». معنی این سخن این است که هیچ موجود ریز و درشتی پیدا نمیشود مگر این که نور اسمی از اسماء خداوند بر آن تابیده است و اگر ظهور این نور و تابش آن برموجودات نبود، امکان بروز و تجلی موجودات فراهم نبود و در همان حال عدم و نیستی باقی میماندند. دو موجود در یک اسم مشترک نیستند و هیچ موجودی دو اسم برای یک ذات واحد ندارد. تشعشع انوار اسماء الهی بر همهی موجودات بزرگ و کوچک تابیدن گرفته است. هیچ چیزی در جهان ظاهر نگشته مگر این که اصل نور اسمی از اسماء الهی است و به واسطهی این نور، موجودات ظاهر میگردند. حال که این را شناختی و دانستی که وجود همه با اتکاء به اسماء الهی موجودیت یافتهاند و اسماء الهی داخل در حیطهی الوهیت خداوندی میباشند و اسم قدوس بر همهی اسماء الهی تجلی یافته است پس قدوس از اسماء ذات میباشد. البته اسماء و صفات و ذات متصف به اسم قدوس میباشند. پس خداوند متعال در ذات و صفات و نامهایش قدوس است و وجود جملگی توضیح دهندهی اسماء هستند و راز اسم قدوس بر همهی آنها تابیدن گرفته است و این معنای تجلی اسم قدوس برهمهی موجودات است که همان طهارت اصلی میباشد. اما پاکی عارضی عبارت از آن چیزی است که خداوند سبحان در شرعش آن را ذکر فرموده و آن کلام خداوند است که:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِكُونَ نَجَسٞ﴾[التوبة: ۲۸].
«بیگمان مشرکان پلیدند».
و آنچه رسولان ما را از نجاست آن برحذر داشتهاند و محکوم به نجاست دانستهاند از جهت شرعی مطلب و در هنگام عبادت میباشد و إلا اصلاً نجس نمیباشند؛ زیرا نجاست آنها عارضی است، نه ذاتی؛ زیرا این نجاست باقی به بقاء شرع است و شرع مقتضی امر و نهی است و هنگامی که در صور دمیده شود حکم شرع پایان پذیرفته و اشیاء همگی به پاکی اصلی خویش انتقال مییابند. پس شرع عارضی است و بقایش به بقای این دنیا بستگی دارد و هرگاه در صور دمیده شود حکم شرعی پایان پذیرفته و تکالیف پایان پذیرفته و اشیاء به اصل پاک خویش باز میگردند. خداوند سبحان میفرماید:
﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖ﴾[الاعراف: ۱۵۶].
«و رحمت من هم همه چیز را در برگرفته است».
﴿إِنَّمَا قَوۡلُنَا لِشَيۡءٍ إِذَآ أَرَدۡنَٰهُ أَن نَّقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ ٤٠﴾[النحل: ۴۰].
«ما هرگاه چیزی را بخواهیم کافی است که (خطاب) بدان بگوییم: باش، پس فوراً میشود».
پس صفت ارادهی خداوند بر کفار واقع شد و از جانب حق کلمهی عظیم «کن» بر آنان وارد میشود و هر آنچه بر کسانی وارد گردد در واقع آنان محبوب و مراد خداوند واقع شدهاند و رحمت خداوندی که وسعت آن شامل حال همهی بندگان است با وجود کارهایی که انجام دادهاند بر آنان گسترانیده شده است. این احکام در حیطهی الوهیت خداوندی قرار دارد هر آنچه از نعمت و عذاب، راحتی و بلا، رحمت و انتقام در جهان به وقع میپیوندد در حیطهی الوهیت خداوندی است و هیچکس جز خداوند در آن دخل و تصرفی ندارد و در این هنگام اصل در همهی موجودات، رحمت و محبت میباشد و در این هنگام این آیهی خداوندی نازل میگردد که:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ بِٱلنَّاسِ لَرَءُوفٞ رَّحِيمٞ ٦٥﴾[الحج: ۶۵].
«واقعاً یزدان بسی مهربان و دارای مرحمت فراوان است».
از آیاتی که کلمهی قدوس در آن وارد گردیده است.
﴿ٱلۡمَلِكُ ٱلۡقُدُّوسُ﴾[الحشر: ۲۳].
«خداوند فرمانروا و پاک و منزه است».
﴿يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ ٱلۡمَلِكِ ٱلۡقُدُّوسِ﴾[الجمعة: ۱].
«آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، به تسبیح و تقدیس خدا مشغول است، خدایی که مالک و حاکم (کل جهان) است (و از هر نقص و عیبی) مبرا و منزه است».