بهرهی بنده از اسم الخبیر
بنده باید به شدت در بحث و جستجو دربارهی شناخت اخلاق خوب و پسندیده و یا اخلاق رذل و زشت بکوشد و هرآنچه را در وجودش میگذرد بشناسد. وجود او قلب و بدنش میباشد از پوشیدههای زشت در قلبش همچون فسق و خیانت و بدگویی و افتراء دربارهی دیگران و مکر و حیلههای آن آشنا گردد تا هر آنچه را شر است از وجودش دفع نموده و به تقویت جنبههای خیر و مثبت آن بپردازد و مراد از بدنش، نفسش میباشد. در برابر وسوسههای نفسش خاضع نشود و به سوی شهوات میل ننماید، کسی توان این چنین کار را ندارد مگر کسی که آگاه از نفس خودش بوده و بر آن ممارست و پیگیری جدی نماید و نیرنگهای آن را شناخته، از آنها دوری جوید و خود را برای مجاهدت با آن مهیا و آماده گرداند. و خداوند ما را راهنمایی فرموده تا از شخص آگاه که بدین اسم آراسته گردیده در مورد خداوند رحمان پرس و جو نماییم. خداوند میفرماید:
﴿ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ ٱلرَّحۡمَٰنُ فَسَۡٔلۡ بِهِۦ خَبِيرٗا ٥٩﴾[الفرقان: ۵۹].
« آن ذاتی كه آسمانها و زمین و موجودات میان آنها را در شش روز آفرید و آن گاه بر عرش استقرار یافت. پروردگار رحمان که رحمتش بیکران است؛ پس درباره اش از کسی که آگاهى دارد، سؤال کن».
هر کسی که میخواهد بهرهی فراوانی از این اسم کسب کند، باید که این اسم را بسیار به یاد آورده و بداند که خداوند او را میبیند و از درونش مطلع است و در این معانی غوطهور گردد تا حالتی پی در پی بدو دست دهد و بوی خوش دریافت چنین ارث معنوی بر او پخش شود و از پروردگارش یاری بطلبد. هرگاه بنده دانست که خداوند سبحان بر اسرار او آگاه و مطلع است و تنها او برای رفع نیازمندیهایش کافی است تمام همتش را متوجه خداوند و رضایت او میگرداند و میداند هر گاه نیازش را در قلبش حاضر گرداند بدون این که آن را بر زبان آورد و به صراحت بیان کند خداوند آن را میداند. همچنین حکایت شده که شخصی شبی در بغداد صاحب فرزندی شد در حالی که هیچ چیز نداشت. به سوی معروف کرخی رفت در حالی که معروف کرخی در مسجد بود و شرح حالش را برای معروف بیان نمود. معروف به او گفت: بنشین بعد از چند لحظهای شخصی که اهل بصره بود پیش معروف کرخی آمد و گفت: من یکی از سرپرستان دارالخلافه هستم و مرا فرستادهاند تا این دینارها را به شما بدهم تا به هر شیوهای که میخواهید آن را صرف کنید. معروف گفت: آنها را بدین شخص بده آنگاه گفت: بدین خاطر خواستیم که با هم باشیم. هر گاه بنده بداند که خداوند از احوالش آگاه است و اعمالش را میشمارد هر چند خود تحمیل کرده خجالت بکشد و چه بسا که اگر روحش در آن گناه غوطهور میشود هلاک میگشت. گویند: شخصی به تفکر پرداخت و گفت: سالیان عمرم چقدر است؟ آن را شمرد سپس گفت: چند ماه است؟ آن را محاسبه کرد همچنین تعداد روزها را شمارش نمود عدد آن روزها به هزاران رسید، آنگاه گفت: اگر در هر روز یک معصیت مرتکب شده باشم تعداد آن به هزاران میرسد در حالی که در هر روز مرتکب لغزشهای زیادی شدهام. از عبرت این یادآوری نفسش ترسید و مرد و به سوی رحمت الهی رفت.
عبدالخبیر: بندهای است که خداوند او را با علم خود از چیزها، قبل از بودن و بعد از آن مطلع میگرداند.
دعا: بارالها! تو آگاه از نهانیها و دیدنیهایی و مطلع بر رموز و پنهانیها، و بر ضمیر ما، ناظرهستی. با نور اسم خبیرت بر من تجلی نما و مرا از دچار شدن به شرک پنهان و خفی محفوظ دار و مرا از شرک خفی که در اقوال و اعمال ظهور میکند مصون دار تا مولایم خداوند خبیر بر من تجلی نماید. نعم الـمولى ونعم النصير. إنك يا إلهی على کل شیء قدير.
وصلی الله علی سیدنا محمد وعلی آله وصحبه وسلم