المعز أ
«الـمعز» اسمی از اسماء الله الحسنی است که در قرآن و حدیث از آن نام برده شده است.
خداوند میفرماید:
﴿وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ﴾[آل عمران: ۲۶].
«و هر کس را بخواهی عزت و قدرت میدهی و هر کس را بخواهی خوار میداری».
همچنین میفرماید:
﴿أَيَبۡتَغُونَ عِندَهُمُ ٱلۡعِزَّةَ فَإِنَّ ٱلۡعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعٗا ١٣٩﴾[النساء: ۱۳۹].
«آیا عزت را در پیش کافران میجویند؟ چرا که عزت و شوکت جملگی از آن خدا است».
معز ﻷکسی است که انبیاء را با عصمت و نصرت، عزت [۱۸]میبخشد و اولیائش را با حفظ و وجاهت، عزت عطا میکند. خداوند معز هر کس را که فرمانبردار باشد هر چند که فقیر باشد، عزت عطا میکند و شخص متقی را رفعت میبخشد، هر چند بردهای حبشی باشد. با اسم معز بر قلوب اولیائش تجلی نموده و آنان را عزتمند میکند و قلوب با مشاهدهاش و نفسها با رعایت ادب در پیشگاهش و بدنها با خدمتگزاریاش عزت میطلبند و بالاترین چیزی که به آدمی عزت میدهد، اطاعت و فرمانبرداری از اوامر و نواهی خداوند است. و کمال روحی وقتی است که حق را به خاطر خود حق بشناسی و خیر در این است که بدان حق عمل نمایی. هنگامی که بنده در شهود انوار رب مستغرق شد و از هرچه غیر خداوند بُرید، دراین حالت آن شخص عزت مطلق را کسب نموده است و اگر برعکس این حالت بود دچار ذلیلی و خواری مطلق میگردد. و ما بین این دو مراحل مختلفی وجود دارد. خداوند میفرماید:
﴿فَإِنَّ ٱلۡعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعٗا ١٣٩﴾[النساء: ۱۳۹].
«چرا که عزت و شوکت جملگی از آن خداست».
هر کسی که به خدا نزدیکتر باشد این معنا در او بیشتر متحقق میگردد، لذا خداوند میفرماید:
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِۦ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ﴾[المنافقون: ۸].
«عزت و قدرت از آن خدا و فرستادهی او و مؤمنان است».
کسی را که خداوند پردههای حجاب را از قلبش برگرفته تا شاهد جمال حضرتش گردد و او را قناعت ارزانی داشته تا از مخلوقات خداوند بینیاز گردد و به قوت و تأیید او را مدد و یاری رسانده تا بر صفات نفسش چیره گردد این چنین شخصی را، خداوند به زودی عزت و ملک عطا نموده و در آخرت با این ندا مورد عزت و نزدیکی قرار میدهد که:
﴿يَٰٓأَيَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ ٢٧ ٱرۡجِعِيٓ إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةٗ مَّرۡضِيَّةٗ ٢٨﴾[الفجر: ۲۷-۲۸].
«ای انسان آسوده خاطر! به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی که تو خشنودی، و (خدا هم) از تو خشنود (است)».
علی بن حسین سمیفرماید: کسی که بدون قوم و طایفه در راه کسب عزت است، و خواستار هیبتی است بدون این که پادشاه باشد، و خواهان بینیازی است بدون فقیری، باید که خود را از ذلت گناهان رهانیده و رو به سوی عزت اطاعت و فرمانبرداری خداوند نماید. در دعای مأثور آمده است که: «خداوندا! ما را از ذلت معصیت به سوی عزت طاعت سوق ده. پروردگارا! ما را با اطاعت خودت عزت عطا کن و با دچار شدن به معصیت تو خوار و ذلیلمان مگردان و تاج عزت را برسرمان قرار ده». خداوند بندگان فرمانبردارش را در دنیا و آخرت مورد عزت قرار میدهد. در دنیا به او مال و حال عطا میکند، با مال ظاهر او را میآراید و با حال باطنش را آراسته میگرداند. با مال از دیگران و همنوعان بینیاز میگردد و با حال در جستجوی کسی میرود که هیچ زوال و نابودی در او به وجود نمیآید. عزت در مال میان مخلوقات تجلی میکند و عزت با حال آدمی را به سوی خدا میکشاند. بدان که عزتی را که خداوند به بنده میدهد عبارت است از قناعت، زیرا که طمعکاری آدمی را به ذلت و خواری میکشاند. اگر طمع آدمی نبود بسیاری از گردنها شکسته نمیشد و خیلیها از بین نمیرفتند. و هنگامی که خداوند بخواهد بندهای را عزت عطا کند او را از اهل مناجات قرار داده به خود نزدیک میگرداند. خداوند به داود÷وحی نمود که: ای داود! یارانت را از دلبستگی به شهوات برحذر دار، زیرا که قلبها به شهوات دنیوی تعلق خاطر مینمایند و عقلهایشان از یاد من غافل میگردد. عزیز کسی نیست که با مال و لوازم و کسب و درآمدش بر امثال خود و قوم و قبیلهاش تعدی و تجاوز نماید و دچار خودخواهی گردد و گذشتهاش را فراموش نماید، بلکه عزیز کسی است که با یاد خدا انس گرفته و از مصاحبت با نفسش و دیگر مردمان رهایی یافته است. عدهای در معنی این کلام خدا:
﴿وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُ﴾[آل عمران: ۲۶].
«و هر کس را بخواهی عزت و قدرت میدهی و هر کس را بخواهی خوار میداری».
گفتهاند: عزت را به کسی میدهد که با خدا باشد و به سوی خدا آید و هر آنچه خدا فرماید، اجرا نماید و خواری را به کسی ارزانی میدارد که اسیر نفسش باشد و مطالبات شهواتش را پیگیری نماید و زندانی آرزوهایش باشد. روزگاران را در پردهی غفلت و بیخبری طی میکند و فردا که آید از لطف حق محروم میگردد. هیچگاه به سوی طاعتی مورد پسند نمیرود و با قلبش به تصدیق حقایق دین نمیپردازد و در حال به جستجو برای یافتن حق نمیپردازد. پروردگارا! از تقدیرات و سرنوشتهای بد به تو پناه میآوریم. خداوندا! ما را از این که دچار سوءاختیار گردیم مصون دار. هیچ بندهای همچون شخصی که نفسش را خوار و پست بدارد به عزت از سوی خدا نائل نمیگردد و هیچ بندهای، به اندازهی شخصی که خود را مشغول به هواهای نفسانی دارد مورد ذلت و خواری از سوی خدا قرار نمیگیرد. خداوند در قرآن کریم یک آیه در مورد معز و مذل نازل فرموده است و میفرماید:
﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِيَدِكَ ٱلۡخَيۡرُۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٢٦﴾[آل عمران: ۲۶].
«بگو: پروردگارا! ای همه چیز از آن تو! تو هر که را بخواهی حکومت و دارایی میبخشی و از هر که بخواهی حکومت و دارایی را باز پس میگیری، و هر کس را بخواهی عزت و قدرت میدهی و هر کس را بخواهی خوار میداری، خوبی در دست تو است و بیگمان تو بر هر چیزی توانایی».
این آیه به مؤمنان آگاهی میدهد که فقط خداوند معز (عزت دهنده) و فقط خداوند مذل (خوارکننده) است. هر کس را که خداوند عزت دهد، هم او عزیز است؛ یعنی به او عزت و قوت و توان غلبه بر هوای نفس عطا مینماید تا هوی و هوس و شهوات را در هم کوبد و این با اطاعت از فرامین الهی و مقابله با هواهای نفسانی که دشمن آدمی است، میسر میگردد. خداوند با فضلش بر مؤمنان منت نهاده و به کسانی که ایشان را دوست میدارد و آنان نیز او را دوست میدارند، عزت ارزانی داشته است. خداوند میفرماید:
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِۦ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ﴾[المنافقون: ۸].
«عزت و قدرت از آن خدا و فرستادهی او و مؤمنان است».
﴿يَرۡفَعِ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ دَرَجَٰتٖ﴾[المجادلة: ۱۱].
«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و بهره از علم دارند درجات بزرگی میبخشد».
[۱۸]
عزیزی و خواری تو بخشی و بس
عزیز تو خواری نبیند ز کس
[سعدی /]