اسماء الحسنی

فهرست کتاب

الشکور أ

الشکور أ

«الشکور» اسمی از اسماء الحسنی است که هم در قرآن کریم و هم در حدیث پیامبر نامی از آن به میان آمده است. خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ شَكُورٌ ٢٣[الشوری: ۲۳].

«خداوند آمرزگار و شکرگزار است».

﴿لِيُوَفِّيَهُمۡ أُجُورَهُمۡ وَيَزِيدَهُم مِّن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ غَفُورٞ شَكُورٞ ٣٠[فاطر: ۳۰].

«تا خداوند اجرشان را به تمام و کمال بدهد و از فضل خود برپاداششان بیفزاید چرا که خدا آمرزگار و سپاسگزاراست».

﴿وَمَن يَقۡتَرِفۡ حَسَنَةٗ نَّزِدۡ لَهُۥ فِيهَا حُسۡنًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ شَكُورٌ ٢٣[الشوری: ۲۳].

«هر کس کار نیکی انجام دهد، برنیکی عمل او می‌افزاییم. خداوند آمرزگار و شکرگزار است».

﴿وَٱللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ ١٧[التغابن: ۱۷].

«خداوند سپاسگزار و بردبار است».

شکر از جانب بنده اختلافی کلی با شکر از جانب خداوند دارد. شکر از جانب بنده سه عنصر اصلی دارد: ۱- اعتقاد؛ و آن عبارت است از یقین در این مورد که این نعمت‌ها از سوی خداوند منعم و به روشی که او بخواهد، می‌آید که از آن به شناخت زیبا تعبیر می‌شود ۲- لفظ سپاسگزاری زیبا بر منعم؛ یعنی اظهار کردن نعمت‌های خداوند به صورت زبانی ۳- عمل؛ و آن عبارت است از اظهار نعمت و انتشار دادنش با عمل و به کارگیری اعضاء و جوارح در راه فرمانبرداری منعم. و شکرگزاری جز با این سه عنصر کامل نمی‌شود.

شکر همچون حمد است البته حمد از شکر عمومی‌تر است مثلاً تو انسانی را به خاطر صفات و موهب‌های زیبایش حمد می‌کنی، هم‌چنان که او را بر چیزهای معروفش حمد می‌نمایی؛ اما شکر فقط در مورد چیزهای معروفش است، نه صفات و مواهبش. پروردگار کریمت صاحب تمام نعمت‌هاست. هیچ‌گاه به حقیقت شکرگزاری در برابر خداوند نائل نمی‌گردی، مگر این که قلبت از یقین نسبت به خداوندی که فراهم کننده‌ی تمامی نعمت‌ها و خیرات نسبت به تو است، پرگردد. سپس همین یقین را بر زبانت جاری سازی و با بیانی روشن آن را بگویی و مدح و ستایش زیبایی در مورد خداوند بنمایی و در عین حال یقین داشته باشی که نمی‌توانی مدح و ستایش او را به طور کامل ادا کنی، سپس هر کدام از نعمت‌هایی را که خداوند به واسطه‌ی فضلش برتو ارزانی داشته، پیش چشم‌آوری. شیطان بسیار حریص است که آدمی آن‌گونه که شایسته‌ی خداوند است شکر او را به جای نیاورد بدین خاطر خداوند ما را هشدار داده که از شیطان دوری جوییم. خداوند می‌فرماید:

﴿قَالَ فَبِمَآ أَغۡوَيۡتَنِي لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ صِرَٰطَكَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ١٦ ثُمَّ لَأٓتِيَنَّهُم مِّنۢ بَيۡنِ أَيۡدِيهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَيۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَكۡثَرَهُمۡ شَٰكِرِينَ ١٧[الاعراف: ۱۶-۱۷].

«(اهریمن) گفت: بدان سبب که مرا گمراه داشتی، من بر سر راه مستقیم تو در کمین آنان می‌نشینم. سپس از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ به سراغ ایشان می‌روم و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت».

با وجود این که خداوند سبحان ما را از کید شیطان و وسوسه‌های او باز داشته است باز هم آدمی غفلت ورزیده و مطیع شیطان گشته و دنباله‌رو او شده است، همچنان که خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ صَدَّقَ عَلَيۡهِمۡ إِبۡلِيسُ ظَنَّهُۥ فَٱتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقٗا مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٢٠[سبأ: ۲۰].

«واقعاً ابلیس پندار خود را در باره‌ی آنان راست گرداند؛ چرا که همگی از او پیروی کردند مگر گروه اندکی از مؤمنان».

بدون شک این فرقه از مؤمنان گروه کمی می‌باشند همچنان که خداوند با این کلامش می‌فرماید:

﴿وَقَلِيلٞ مِّنۡ عِبَادِيَ ٱلشَّكُورُ ١٣[سبأ: ۱۳].

«و اندکی از بندگانم سپاسگزارند».

و این به خاطر سختی راه در رسیدن به قله‌ی شکر است. خداوند جز دو نفر از انبیاء أولوالعزم یعنی نوح و ابراهیم، دیگران را به مقام شکر، تعریف و مدح نکرده است. خداوند می‌فرماید:

﴿ذُرِّيَّةَ مَنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٍۚ إِنَّهُۥ كَانَ عَبۡدٗا شَكُورٗا ٣[الإسراء: ۳].

«ای فرزندان کسانی که با نوح (بر کشتی) سوار کردیم! نوح بنده‌ی بسیار سپاسگزاری بود».

﴿إِنَّ إِبۡرَٰهِيمَ كَانَ أُمَّةٗ قَانِتٗا لِّلَّهِ حَنِيفٗا وَلَمۡ يَكُ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ١٢٠ شَاكِرٗا لِّأَنۡعُمِهِۚ ٱجۡتَبَىٰهُ وَهَدَىٰهُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ١٢١[النحل: ۱۲۰-۱۲۱].

«ابراهیم پیشوایی بود (جامع همه‌ی فضائل اخلاقی) و مطیع و حقگرای (بیزار از باطل و کناره‌گیر از بدی‌ها) و او از زمره‌ی مشرکان نبوده است. او سپاسگزار نعمت‌های خدا بود، او را برگزیده و رهنمودش گردانید».

پیامبر اسلام صبسیار حریص بود که حقیقت شکر را به جای آورده و از زمره‌ی شاکرین باشد. پیامبر شب‌ها آن چنان در عبادت پروردگارش مشغول می‌گشت که پاهایش ورم می‌کرد و هنگامی که به او گفته می‌شد که خداوند خطاهای گذشته و آینده‌ات را بخشیده است پس چرا این گونه می‌کنی؟ می‌فرمود: «مگر نه این که باید بنده‌ای شاکر باشم» [۲۵]. و این شکر بندگان راستین در مقابل پروردگار سبحان است. این‌ها همه مقدمه‌ای بودند تا حقیقت شکری که خداوند خود را بدان متصف گردانیده بیان گردد. قبلاً گفته شد که شکر مخلوقین در برابر نعمتی است که به شخص شکرگزار رسیده است و تو به طور یقینی می‌دانی که خداوند سبحان صاحب تمامی نعمت‌ها است و هیچ‌کس دیگری در مقابلش صاحب نعمت نیست، بلکه خداوند کریم و بخشنده است و بندگانش را با نعمت‌ها می‌پوشاند، اما حقیقت شکر چیست که خداوند سبحان خود را بدان متصف می‌کند؟ حال که می‌خواهیم حقیقت شکری را که خداوند خود را بدان مدح و ستایش می‌کند و نفسش را با نام شاکر و شکور می‌نامد، بیابیم عناصر سه‌گانه‌ای را که قبلا بیان کردیم به یاد آوریم تا معنای صحیحی از حقیقت شکر برایمان روشن گردد:

۱- عنصر اعتقادی یا نفسی؛ علم خداوند بدانچه از نیت‌های خیر و کارهای خوب و عبادات صادقانه در بشر به وقوع می‌پیوندد و یا از نیت‌های شر و اعمال بد و زشت و معاصی بنده، خبر داد لذا خداوند شکر و علم را همراه گردانیده و می‌فرماید:

﴿وَمَن تَطَوَّعَ خَيۡرٗا فَإِنَّ ٱللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ ١٥٨[البقرة: ۱۵۸].

«هر که به دلخواه کار نیکی را انجام دهد، بی‌گمان خدا سپاسگزار و آگاه است».

﴿مَّا يَفۡعَلُ ٱللَّهُ بِعَذَابِكُمۡ إِن شَكَرۡتُمۡ وَءَامَنتُمۡۚ وَكَانَ ٱللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمٗا ١٤٧[النساء: ۱۴۷].

«خداوند چه نیازی به عذاب دادن شما دارد اگر شکرگزاری کنید و ایمان بیاورید؟ پروردگار، شکرگزار آگاه است».

۲- عنصر لفظی، مدح و ثنای خداوند شامل بندگانی می‌شود که مطیع و مخلص‌‌اند. همچنان که خداوند می‌فرماید:

﴿مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ أُمَّةٞ قَآئِمَةٞ يَتۡلُونَ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ ءَانَآءَ ٱلَّيۡلِ وَهُمۡ يَسۡجُدُونَ ١١٣ يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ ١١٤[آل عمران: ۱۱۳-۱۱۴].

«گروهی از اهل کتاب پا برجایند و در بخش‌هایی از شب در حالی که به نماز ایستاده‌اند، آیات خدا را می‌خوانند به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند و به کار نیک می‌خوانند و از کار زشت باز می‌دارند و در انجام اعمال شایسته و بایسته بر یکدیگر سبقت می‌گیرند، و آنان از زمره‌ی صالحان‌اند».

۳- عنصر عملی، خداوند برای کسانی که کار نیک می‌کنند، بهترین پاداش و درجاتی عظیم و نعمت‌هایی پایدار تدارک دیده است. همچنان که می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجۡرَ مَنۡ أَحۡسَنَ عَمَلًا ٣٠ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُ يُحَلَّوۡنَ فِيهَا مِنۡ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٖ وَيَلۡبَسُونَ ثِيَابًا خُضۡرٗا مِّن سُندُسٖ وَإِسۡتَبۡرَقٖ مُّتَّكِ‍ِٔينَ فِيهَا عَلَى ٱلۡأَرَآئِكِۚ نِعۡمَ ٱلثَّوَابُ وَحَسُنَتۡ مُرۡتَفَقٗا ٣١[الکهف: ۳۰-۳۱].

«کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، ما پاداش کسی را هدر نمی‌دهیم که کار نیکو کرده باشد، آنان کسانی‌اند که بهشت جاویدان از آن ایشان است، بهشتی که در زیر (کاخ‌ها و درختان) آن جویبارها روان است. با دستبندهای طلا آراسته می‌شوند، و جامه‌های سبز حریر نازک و ضخیم می‌پوشند، در حالی که بر تخت‌ها و مبلمان‌ها تکیه زده‌اند چه پاداش خوبی است و چه منزل و مقر زیبایی است!».

از تمامی مطالبی که ارائه شده می‌توان استنباط کرد که معنی این که خداوند شاکر است یعنی این که: خداوند کارهای نیک بندگانش را دیده و آنان را مدح و تحسین کرده سپس در جزای کارهایشان نعمت‌های فراوانی بدیشان می‌دهد. اما این که خداوند شکور است معنایش معادل معنای شاکر است، البته شکور صیغه‌ی مبالغه است که دلالت بر معنای بیشتری در آن کاردارد؛ یعنی خداوند ثواب را چند برابر کرده و خوبی‌ها را ده برابر یا بیشتر از آن به گونه‌ای که در شمارش نیاید، پاداش می‌دهد و خوبی‌ها را وسیله‌ای برای پاک کردن بدی‌ها قرار داده است و گذشت و بخشش را شامل کسانی نیز قرار داده که مرتکب گناهان کبیره و اعمال زشت و پلید شده‌اند. بدین خاطر اسم شکور در کنار اسم غفور به عنوان دو اسم از اسماء الله بیان گردیده است. خداوند می‌فرماید:

﴿لِيُوَفِّيَهُمۡ أُجُورَهُمۡ وَيَزِيدَهُم مِّن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ غَفُورٞ شَكُورٞ ٣٠[فاطر: ۳۰].

«تا خداوند اجرشان را به تمام و کمال بدهد، و از فضل خود بر پاداششان بیفزاید، چرا که خدا آمرزگار و سپاسگزار است».

﴿وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِيٓ أَذۡهَبَ عَنَّا ٱلۡحَزَنَۖ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٞ شَكُورٌ ٣٤[فاطر: ۳۴].

«و خواهند گفت: سپاس خداوندی را سزا است که غم و اندوه را از ما زدود، بی‌گمان پروردگار ما آمرزنده‌ی سپاسگزار است».

﴿وَمَن يَقۡتَرِفۡ حَسَنَةٗ نَّزِدۡ لَهُۥ فِيهَا حُسۡنًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ شَكُورٌ ٢٣[الشوری: ۲۳].

«هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی عمل او می‌افزاییم، خداوند آمرزگار و شکرگزار است».

بر این اساس معنای شکور این است که کارهای کم و کوچک بندگان نزد او رشد می‌یابند و پاداش فراوانی‌ بدان‌ها می‌دهد و گناهانشان را می‌آمرزد و کارهای زشت ایشان را می‌بخشد و بر اساس فضل خداوند بر نعمت‌هایشان می‌افزاید. با آسان‌ترین طاعات و عبادات بیشترین درجات را به بندگان می‌دهد و در مقابل کارهای چند روزه‌ی دنیا پاداش و نعمت‌های غیرقابل شمارشی در آخرت به آدمی عطا می‌کند، زیرا نعمت‌های بهشت را پایانی نیست و خداوند می‌فرماید:

﴿كُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ هَنِيٓ‍َٔۢا بِمَآ أَسۡلَفۡتُمۡ فِي ٱلۡأَيَّامِ ٱلۡخَالِيَةِ ٢٤[الحاقة: ۲۴].

«در برابر کارهایی که در روزگاران گذشته‌ی (دنیا) انجام می‌داده‌اید، بخورید و بنوشید، گوارا باد!».

[۲۵] با اندکی تفاوت در اللؤلؤ والـمرجان: ج۳، ص ۳۷۸.