الحسیب أ
«الحسيب» اسمی از اسماء الله است که هم در قرآن کریم و هم در حدیث مصطفی صوارد گشته است. خداوند میفرماید:
﴿بِٱللَّهِ حَسِيبٗا ٦﴾[النساء: ۶].
«کافی است خدا حسابرس و مراقب باشد».
﴿إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٍ حَسِيبًا ٨٦﴾[النساء: ۸۶].
«بیگمان خداوند حسابرس هر چیزی است».
﴿وَلَا يَخۡشَوۡنَ أَحَدًا إِلَّا ٱللَّهَۗ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِيبٗا ٣٩﴾[الاحزاب: ۳۹].
«و از کسی جز خدا نمیترسیدند، و همین بس که خدا حسابگر باشد».
حسیب دارای سه معنی میباشد: ۱- کافی ۲- مراقب و محاسب ۳- شریف. توضیح آن به این ترتیب است که:
۱- هر گاه گفتیم که حسیب به معنی این است که او به تنهایی برای بنده کافی است این کلام درست است؛ زیرا خداوند همهی احوال و نیازمندیهای بندگانش را کفایت میکند. بزرگترین کفایت کردن این است که به خاطر خواست بنده چیزی به او نپردازد، بلکه پیش از آن نیازهایش را برآورده سازد؛ چون خداوند همهی حاجتها را برآورده میکند تا بنده هر لحظه، هر چیزی را نطلبد و هر گاه بنده پی برد که خداوند او را کافی است، حاجتها و نیازمندیهایش را فقط به خداوند بیان میکند؛ زیرا خداوندسبحان سریع به فریاد کسی میرسد که خالصانه فقط به او رو کند و در تمامی حالتهایش بر خداوند توکل نماید. هر کس که بداند خداوند در زندگی او کافی و بس است اگر تمامی مردم دنیا از او روی برگردانند دچار دهشت و اضطراب نمیشود و اگر تمامی مردمان جز خداوند بدو روی کنند، احساس آرامش و انس نمینماید. هر کس به خدا اطمینان نماید، میداند هر آنچه خداوند بهره و قسمت او کرده است بدو میرسد و چیزی از آن از بین نمیرود هر چند همهی مردم از او روی برگردانند و اگر چیزی را خداوند بهره و نصیب او نکرده باشد، بدان چیز دسترسی نمییابد هر چند تمامی مردمان بدان چیز راضی باشند. اگر بنده به سرپرستی و یاری خداوند در تمام احوالاتش راضی باشد و بدان بسنده کند، به زودی به هر آنچه مولایش سبحانه و تعالی برای او در نظر گرفته است، راضی و خشنود میگردد. در این هنگام نیستی را بر بودن، فقر را بر ثروتمندی ترجیح داده و بعد از مدتها که دلش به اسباب خوش شده بود، دل از آنان برمیکند و رویاش را از آنان برمیگرداند [۲۶]. از آیاتی که بر این مطلب دلالت دارند که فقط خداوند برای بنده کافی است، این است که میفرماید:
﴿وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓ﴾[الطلاق: ۳].
«هر کس بر خداوند توکل کند خدا او را بسنده است».
و یا میفرماید:
﴿ٱلَّذِينَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَكُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِيمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ ١٧٣ فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ يَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِيمٍ ١٧٤﴾[آل عمران: ۱۷۳-۱۷۴].
«آن کسانی که مردمان بدیشان گفتند: مردمان بر ضد شما گرد یکدیگر فراهم آمدهاند، پس از ایشان بترسید، ولی (چنین تهدید و بیمی به هراسشان نینداخت، بلکه برعکس) بر ایمان ایشان افزود و گفتند: خدا ما را بس و او بهترین حامی و سرپرست است. سپس آنان با نعمت بزرگ و فضل و مرحمت سترگ خداوند برگشتند، و حال آن که هیچگونه آسیبی بدیشان نرسید و رضایت خدا را خواستند و خداوند دارای فضل و کرم سترگی است».
پس حسیب یعنی آن که کافی است و کسی که وجودش برای هر کس بس است. خداوند تعالی حسیب هر شخصی است و او را کفایت میکند. این وصفی است که حقیقت آن فقط در مورد خداوند متصور است، زیرا کفایت کردن عبارت است از این که وجود، دوام آن و کمال آن وجود همگی را به نهایت کار رسانده و آن را کفایت کند و در واقع هیچ چیزی جز خداوند توان انجام اینها را ندارد. پس او به تنهایی برای هر چیزی کافی است، زیرا وجود اشیاء و دوام آنها و کمالشان فقط بسته به وجود خداوند است، و تو مپندار که چون به غذا و آب و یا زمین و آسمان و خورشید و غیر آنها نیاز یافتی به دیگران نیاز پیدا کردهای، بدان که خداوند تو را کفایت میکند، زیرا اوست که طعام و آب و زمین و آسمان را خلق کرده است و تو مپندار که چون بچهای به شیر مادر و سرپرستی او نیازمند میگردد خدا او را کفایت نمیکند، بلکه خداوند او را کافی است، زیرا مادرش را آفریده و شیر را در پستانش قرار داده و فرزندان را به مکیدن آن هدایت فرموده و در دل مادر مهربانی و مودت قرار داده تا به فرزند اجازه دهد که از پستانش شیر بمکد و او را به این طرف و آن طرف حمل کرده و بزرگش مینماید، پس آن کفایت با این اسباب حاصل میشود و اینها فقط به وسیلهی خداوند برای آن فرزند فراهم میگردد. خداوند میفرماید:
﴿أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِكَافٍ عَبۡدَهُۥ﴾[الزمر: ۳۶].
«آیا خداوند برای (حفاظت و حمایت از) بندهاش کافی نیست؟».
۲- اگر گفتیم که حسیب به معنی رقیب و حسابرس است، این کلام حق است. پس رقیب کسی است که اعمال را محاسبه کرده و بدان پاداش میدهد و این از کارهایی است که فقط مختص به خداوند است و هیچ ملائکهای و پیامبری در آن دخیل نبوده و مشارکت ندارد. بدین خاطر خداوند به خاتم الأنبیا صمیفرماید:
﴿فَإِنَّمَا عَلَيۡكَ ٱلۡبَلَٰغُ وَعَلَيۡنَا ٱلۡحِسَابُ ٤٠﴾[الرعد: ۴۰].
«بر تو تنها ابلاغ (رسالت) است، و برما حساب و کتاب».
﴿إِنَّ إِلَيۡنَآ إِيَابَهُمۡ ٢٥ ثُمَّ إِنَّ عَلَيۡنَا حِسَابَهُم ٢٦﴾[الغاشیة: ۲۵-۲۶].
«مسلماً بازگشت آنان (پس از مرگ و رستاخیز) به سوی ما خواهد بود، آنگاه حساب (و کتاب و سروکار) ایشان با ما خواهد بود».
شایسته است که بنده اسماء پروردگارش را شناخته تا به مقتضای این اسماء او را عبودیت و بندگی نماید، پس هر گاه بنده یقین نمود که خداوند متعال او را مراقبت کرده و اعمالش را یکی یکی مورد محاسبه قرار میدهد آنگاه از خداوند ترسیده و نفسش را از هوی و هوسپرستی دور گرفته و خوف و خشیت خدا را در دل جای میدهد و از هر آنچه معصیت است، دوری میگیرد و هر آنچه را که سبب نجاتش در شدت سختی قیامت میشود انجام میدهد. آنچه کافران را در کفر مصر کرده و آنچه گناهکاران را در چاه گناه فرو برده، غفلت و دوری از روز حساب و کتاب و فراموشی آن است. همچنان که خدا میفرماید:
﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ لَا يَرۡجُونَ حِسَابٗا ٢٧﴾[النبأ: ۲۷].
«این بدان خاطر است که ایشان توقع بازپرسی و حسابرسی نداشتند».
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِيدُۢ بِمَا نَسُواْ يَوۡمَ ٱلۡحِسَابِ ٢٦﴾[ص: ۲۶].
«بیگمان کسانی که از راه خدا منحرف میگردند، عذاب سختی به خاطر فراموش کردن روز حساب و کتاب (قیامت) دارند».
جز خداوند، هیچکس ضمیر آدمیرا مورد پرس و جو قرار نمیدهد و هیچکس از اسرار و ضمیر پوشیدهی انسان باخبر نیست، پس مؤمن فقط از خداوند میترسد. خداوند در تعریف و ثناء نسبت به انبیاء میفرماید:
﴿ٱلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَٰلَٰتِ ٱللَّهِ وَيَخۡشَوۡنَهُۥ وَلَا يَخۡشَوۡنَ أَحَدًا إِلَّا ٱللَّهَۗ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِيبٗا ٣٩﴾[الاحزاب: ۳۹].
«کسانی که رسالتهای خدا را (به مردم) میرساندند، و از او میترسیدند و از کسی جز خدا نمیترسیدند، و همین بس که خدا حسابگر باشد».
﴿كَفَىٰ بِنَفۡسِكَ ٱلۡيَوۡمَ عَلَيۡكَ حَسِيبٗا ١٤﴾[الإسراء: ۱۱۴].
«کافی است که خودت امروز حسابگر خویشتن باشی».
یعنی محاسبه کننده. خداوند در روز قیامت اعمال بندگان را محاسبه میکند. پیامبر صمیفرماید: «به تحقیق خداوند هفتاد هزار نفر از این امت را بدون حساب داخل بهشت میکند و عکاشه یکی از ایشان است و هر نفر از ایشان نیز درمورد هفتاد هزار نفر شفاعت میکنند و از ایشان کسانی هستند که حسابرسیشان سهل و ساده صورت میگیرد و ایشان مؤمنان صالحاند و جایگاه ایشان نعیم ابدی و ازلی آخرت است». و کسانی هستند که حسابشان شدید بوده و از کمترین و جزئیترین اعمال ایشان گذشت نمیشود. ایشان کفار بدکرداری هستند که به سوی جهنم روانه میشوند. آیات فراوانی در قرآن کریم وارد شده که خداوند متعال در روز حساب به حسابرسی اعمال بندگانش میپردازد، مثلا خداوند میفرماید:
﴿لِّلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۗ وَإِن تُبۡدُواْ مَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ أَوۡ تُخۡفُوهُ يُحَاسِبۡكُم﴾[البقرة: ۲۸۴].
«آنچه در آسمانها است و آنچه در زمین است، از آن خداست، و (لذا) اگر آنچه را که در دل دارید آشکار سازید یا پنهان دارید، خداوند شما را طبق آن محاسبه میکند».
﴿أَيَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن يُتۡرَكَ سُدًى ٣٦﴾[القیامت: ۳۶].
«آیا انسان (منکر معاد) میپندارد که او بیهوده به حال خود رها شود».
﴿أَيَحۡسَبُ أَن لَّمۡ يَرَهُۥٓ أَحَدٌ ٧ أَلَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ عَيۡنَيۡنِ ٨ وَلِسَانٗا وَشَفَتَيۡنِ ٩﴾[البلد: ۷-۹].
«آیا گمان میبرد که کسی او را ندیده است؟ مگر ما برای او دو چشم تریب نداده و نساختهایم؟ و زبانی و دو لب را نیافریدهایم؟».
﴿وَإِن كَانَ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ أَتَيۡنَا بِهَاۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِينَ ٤٧﴾[الانبیاء: ۴۷].
«و اگر به اندازهی دانهی خردلی (کار نیک یا بدی انجام گرفته) باشد، آن را حاضر و آماده میسازیم و بسنده خواهد بود که ما حسابرس و حسابگر باشیم».
﴿وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٖ فَحَيُّواْ بِأَحۡسَنَ مِنۡهَآ أَوۡ رُدُّوهَآۗ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٍ حَسِيبًا ٨٦﴾[النساء: ۸۶].
«هر گاه شما را درودی دادند (اعم از سلام دادن و دعا نمودن و ...) به گونهی زیباتر و بهتر از آن یا ( دست کم) همانند آن، آن را پاسخ گویید، بیگمان خداوند حسابرس هر چیزی است».
[۲۶] علمای اسلامی میفرمایند: براساس عقیدهای صحیح ۱- اخذ اسباب ۲- ارادهی خدا، در تحقق هر امری لازم و ضروریاند. (مترجم)