اسماء الحسنی

فهرست کتاب

بهره‌ی بنده از اسم الباریء

بهره‌ی بنده از اسم الباریء

بر بنده‌ی سالک شایسته است که خود را از آفات و گناهان پاک گرداند و از غفلت‌ها رهایی یابد و صورتش را به یک سو گرداند. آن هم به سوی خداوند به گونه‌ای که آینه‌ی قلبش صیقل داده شده و انوار حق در آن ساطع گردد. بر بنده‌ی سالک به سوی خداوند واجب است که اسم پروردگار باریء را به یاد آورد و بیندیشد که چگونه زندگان را آفریده و بدیشان حیات ارزانی داشته است و چگونه گیاهان و ریشه و ساقه و برگ‌ها و شکوفه‌ها و میوه‌هایشان را آفریده و چگونه یک دانه در دل خاک هر آنچه را از غذا و آنچه را که مایه‌ی قوام و دوامش می‌گردد را جذب می‌کند.

چگونه از این خاک گل‌هایی می‌روید که زینت بخش زمین است و مایه‌ی لذت و سرور چشم آدمیان است. چگونه میوه‌هایی با رنگ‌های متنوع می‌آفریند. چگونه روغن‌ها و خوراکی‌های مختلف و میوه‌های رنگارنگ برای کسانی که آن را می‌چشند و آنان که نقاش‌اند، می‌آفریند.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَمِن ثَمَرَٰتِ ٱلنَّخِيلِ وَٱلۡأَعۡنَٰبِ تَتَّخِذُونَ مِنۡهُ سَكَرٗا وَرِزۡقًا حَسَنًاۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ ٦٧[النحل: ۶۷].

«(خداوند) از میوه‌های درختان خرما و انگور (غذای پربرکتی نصیب شما می‌سازد که گاه آن را به صورت زیانباری در می‌آورید و از آن) شراب درست می‌کنید و (گاه) رزق پاک و پاکیزه از آن می‌گیرید. بی‌گمان در این نشانه‌ای برای کسانی است که از عقل و خرد سود می‌گیرند».

باید که مؤمن اسم باریء را در نظر آورده و آنگاه تصور نماید که چگونه زنبور عسل آفریده شده و به او الهام گردیده که از کوه‌ها و درخت‌ها و داربست‌هایی که مردمان می‌سازند، خانه‌هایی برگزینند، سپس از همه‌ی میوه‌ها بخورند و راه‌هایی را بپمایند که خدا برای ایشان تعیین کرده است و چگونه؛

﴿يَخۡرُجُ مِنۢ بُطُونِهَا شَرَابٞ مُّخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهُۥ فِيهِ شِفَآءٞ لِّلنَّاسِ[النحل: ۶۹].

«از درون زنبوران عسل، مایعی بیرون می‌تراود که رنگ‌های مختلفی دارد، در این (مایع رنگارنگ) بهبودی مردمان نهفته است».

بنگرد که چگونه زنبور عسل مملکتش را اداره می‌کند و چگونه بین جنس‌های مختلفش کارها را تقسیم نموده و چگونه موم را پدید می‌آورد آن هم به طریقی که شکل هندسی دقیقی دارد که شهد گل‌ها را می‌توان در آن ذخیره کرد. به مورچه بنگرد و بیندیشد که چگونه بدو الهام گشته که در تابستان غذا را برای زمستان ذخیره نماید و چگونه از آن محافظت نماید تا غذایش فاسد نگردد و چگونه شهرهایی برای خود می‌سازند که فرزندانشان را در آن نگه‌داری می‌کنند و چگونه در جمع‌آوری غذا تقسیم کار صورت گرفته است. و بیندیشد که خداوند چه توانی به مورچه عطا کرده که غذایی چند برابر وزن خود را حمل می‌کند.

هم‌چنین مؤمن باید بیندیشد که چگونه خداوند باریء حکیم به کرم ابریشم الهام کرده که تارهای زیبایی را بریسد و آنگاه آدمیان از آن‌ها پارچه‌های زیبا و متنوعی را درست کنند.

هنگامی که مؤمن در این آیه تدبر می‌کند:

﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ ٢٢ لِّكَيۡلَا تَأۡسَوۡاْ عَلَىٰ مَا فَاتَكُمۡ وَلَا تَفۡرَحُواْ بِمَآ ءَاتَىٰكُمۡۗ وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخۡتَالٖ فَخُورٍ ٢٣[الحدید: ۲۲-۲۳].

«هیچ رخدادی در زمین به وقوع نمی‌پیوندد، یا به شما دست نمی‌دهد، مگر این که پیش از آفرینش زمین و خود شما، در کتاب بزرگ و مهمی (به نام لوح محفوظ، ثبت و ضبط) بوده است و این کار برای خدا ساده و آسان است. این بدان خاطر است که شما نه به خاطر از دست دادن چیزی غم بخورید که از دستتان به در رفته است و نه شادمان بشوید بر آنچه خدا به دستتان رسانده است. خداوند هیچ شخص متکبر فخرفروشی را دوست نمی‌دارد».

یقین پیدا می‌کند که خداوند هیچ چیزی را اندازه‌گیری و بری نمی‌کند مگر براساس آنچه اراده و علم ازلی‌اش به آن تعلق گرفته است. خداوند باریء قبل از خلق آسمان‌ها و زمین و آنچه در آن‌هاست، در ازل می‌دانست که در چنین هنگامی چه چیزی رخ می‌نماید؛ زیرا خداوند زمین و آنچه بر آن است را به ارث می‌برد و آسمان‌ها را در هم می‌پیچد به همان صورت که طومار نامه‌ها درهم پیچیده می‌شود. وقتی که مؤمن این موارد را به یاد ‌آورد، ایمانش به خداوند باریء افزون می‌گردد و اسلامش صحیح‌تر می‌شود و بیشتر در طلب خداوند رفته، توجه و اطمینانش بدو بیشتر می‌گردد. مؤمن در قلبش یقین پیدا می‌کند که تنها فریادرس و یاری کننده‌اش خداوند است و تنها فریادرس و روزی‌دهنده‌اش الله است و کسی که می‌تواند به او ضرری برساند و یا برایش جلب منفعتی نماید، فقط الله است. پس هر سببی میان خود و مخلوقات را پاره می‌کند مگر آنچه را که الله امر به ارتباط آن را کرده است و فقط نسبت به خداوند فرمانبردار می‌گردد و تنها او را پرستش کرده و فرمانروای خود می‌داند، هیچ شریکی برایش قائل نمی‌شود و می‌داند تمامی دستورات از جانب خداود صادر گردیده و تمامی امور به سوی الله بازگشت داده می‌شود. و آفریدن و دستور دادن فقط به دست خداوند است، هیچ مصیبت و بلایی او را اندوهگین نمی‌سازد و هیچ نعمتی او را سرمست و مغرور نمی‌گرداند.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَرَبُّكَ يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُ وَيَخۡتَارُۗ مَا كَانَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٦٨[القصص: ۶۸].

«پروردگار تو هر چه را بخواهد، می‌آفریند، و هر کس را بخواهد برمی‌گزیند، و مردمان (پس از صدور فرمان خدا درباره‌ی چیزی و کسی) حق انتخاب و اختیار ندارند. خداوند بسی منزه‌تر و بالاتر از آن است که چیزی را انباز او کنند».

پس ای محب خداوند! اگر می‌خواهی که از اسرار این اسم شریف «باریء» مطلع گردی، پس از اشیاء سؤال کن و به ایشان بگو: تو کیستی؟ و از کجا آمده‌ای؟ با زبان حال جوابت را می‌دهد: من عدمم و وجودی ندارم و لیکن به نور باریء ظهور یافته‌ام. وجودم برای اهل غفلت مایه‌ی حجاب است، در حالی که مایه‌ی راحتی و خوشی اهل بیداری می‌باشم. کسی که اثری آشکار را می‌بیند در پی جمال مؤثر آن است پس حق برای عاقلی که تفکر می‌کند روشن می‌گردد.

پس ای فرزندم! بسیار با این اسم همنشینی کن و بسیار به اصل جهان و نهایت آن تدبر نما و پرده‌های خودپسندی را بر کن و در انوار ازلی غوطه‌ور گرد، در این هنگام نور باریء که به وجود آورنده‌ی چیزهای شگفت و جدید است بر تو تجلی یافته و در قلعه‌ی رفیع و بلند الله ساکن می‌شوی.

هنگامی که در معنی اسم خالق که تقدیر کننده‌ی اشیاء است و در معنی اسم باریء که از نیست به هست آورنده‌ی شیء است، تفکر کردی نوری آشکار می‌شود که سینه را وسعت و گشادگی می‌دهد و مدت زندگی‌ات را در سرور به سر می‌بری.

کسی که دانست فقط خداوند باریء است، حوادث دنیا هیچ اثری در قلبش ندارد و از این که کسانی به اسرارش آگاه گردند احساس خطر نمی‌کند. کسی که دانست فقط خداوند باریء است، خود را از تلاش‌های نفسانی و تمایلات تند و خشن پاک و بری می‌کند و با طاعت و عبادتش بر آستان الهی منت‌گذاری نمی‌کند. عده‌ای گفته‌اند: هر کس که خداوند را به عنوان باری شناخت از همنشینی با اغیار پرهیز می‌کند و درونش به مشاهده‌ی آثار بیرونی پریشان نمی‌گردد. از هر آنچه از طرف خداوند رانده شده دوری گزیند و به ملک غفور پناه می‌برد.

عبدالباری: نزدیک به عبدالخالق است و او کسی است که علمش از تفاوت و اختلاف پاک و دور است. هیچ کاری جز آنچه مناسب بارگاه اسم باریء است انجام نمی‌دهد آن هم کاری که متعادل و متناسب بوده از تفاوت به دور است هم‌چنان که خداوند می‌فرماید:

﴿مَّا تَرَىٰ فِي خَلۡقِ ٱلرَّحۡمَٰنِ مِن تَفَٰوُتٖ[الملک: ۳].

«اصلاً در آفرینش و آفریده‌های خداوند مهربان خلل و تضاد و عدم تناسبی نمی‌بینی».

دعا: الهی! ای به هست آورنده‌ی جهان از نیستی! و ای آشکار کننده‌ی هستی! با رحمت وجود و کرمت، جهان چون سایه‌ی گسترده است و روشنی حقیقت دلیلی بر جهان است در شاهد و مشهود، و نور توست که آثار را بروز می‌دهد و ظهور تو نشان‌دهنده‌ی اسرار است. قبل از هر چیز بر تو گواهی داده شده است و تو از هر چیزی معروف‌تری. کسی که اشیاء را دلیلی بر تو قرار دهد، پس او در حجاب قرار گرفته و مطلوب از دستش خارج گردیده است، پس تو را جز به تو نشناختیم ای ظاهر! و به حقیقت، جز با نورت دست نیافتیم. ای قادر! پس نور اسم باریء را برایمان ظاهر نما تا نورش را در نفوسمان و در هر موجودی دریابیم، به درستی که تو بر هر چیزی توانایی.

وصلی الله علی سیدنا محمد وعلی آله وصحبه وسلم