العظیم أ
«العظيم» اسمی از اسماء الله الحسنی است که در موارد متعدد در قرآن و هم در حدیث رسول صاز آن نام برده شده است. خداوند میفرماید:
﴿لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ ٤﴾[الشوری: ۴].
«آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن خدا است، و او والا و بزرگوار است».
﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلۡعَظِيمِ ٧٤﴾[الواقعة: ۷۴].
«حال که چنین است، نام پروردگار بزرگوار خود را ورد زبان ساز».
بدین خاطر پیامبر صما را امر فرموده که در هر رکوعی سه بار بگوییم: «سبحان ربی العظیم» و پیامبر صدر هنگام اندوه و سختیها این گونه خداوند را مورد خطاب قرار میداد و میفرمود: «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ الْعَظِيمُ الْحَلِيمُ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ رَبُّ السَّمَوَاتِ، وَرَبُّ الأَرْضِ، وَرَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ». «هیچ معبود حقی نیست به جز ذات الله بزرگوار و صبور، و هیچ معبود حقی نیست به جز پروردگار عرش عظیم، هیچ معبود حقی نیست به جز پروردگار آسمانها و پروردگار زمین و پروردگار عرش کریم» [۲۳].
همچنان که خداوندﻷ خود را بدین وصف میکند که صاحب فضل عظیم است و میفرماید:
﴿وَٱللَّهُ يَخۡتَصُّ بِرَحۡمَتِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ ١٠٥﴾[البقرة: ۱۰۵].
«خداوند به هر کس که بخواهد رحمت خویش را اختصاص میدهد، و خدا دارای فضل سترگ و بخشش بزرگ است».
همچنان که رسول کریمش را این گونه توصیف میکند:
﴿وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ ٤﴾[القلم: ۴].
«تو دارای خوی سترگ هستی».
خداوند عظیم ﻷکسی است که عقلها در آستانهی با عظمتش به سجده میافتند و روحها در هنگامهی تجلی عزتش بیهوش میگردند و موجودات هنگامهی ظهور کبریاییاش متلاشی میگردند و کائنات با ظهور نعمتهایش خرد و حقیر جلوه میکنند.
خداوند میفرماید:
﴿وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ ٢٥٥﴾[البقرة: ۲۵۵].
«و او بلندمرتبه و سترگ است».
در حدیثی قدسی از خداوند صاحب عزت روایت گردیده که عظمت ردای من است و کبریا ازار من است هر کس اینها را از من بگیرد کمرش را شکسته و هیچ ترسی از هیچ کسی ندارم.
کلمهی عظمت دارای معانی لغوی و مراتب معنوی است که تعدادی از آن معانی متعلق به خداوند صاحب عزت، عدهای متعلق به مخلوقات و گروهی متعلق به مکانهاست. شرح آن بدین صورت است که میآید:
(الف) هر گاه لفظ (عظیم) برخداوند سبحان اطلاق شود معنایش این است که خدا برتر از آن است که عقول او را درک کنند. عقلها به کنه ذاتش احاطه نمییابند و حقایق صفاتش را درک نمیکنند و نمیتوانند به اسرار کارهایش پی ببرند. از نشانههای عظمت خداوند این است که عقلهای بشری را توان احاطه به حقیقت ذات خداوند را نیست. بدین خاطر خداوند ما را از این کارمنع داشته است و میفرماید:
﴿وَيُحَذِّرُكُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٣٠﴾[آل عمران: ۳۰].
«و خداوند شما را از خودش برحذر میدارد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است».
همچنان که پیامبر صنیز ما را از تفکر در ذات خداوند منع داشته است؛ زیرا نسبت به امتش مهربان بوده و میخواهد که ایشان را از دچار شدن به فتنه و گمانهای پراکنده بازدارد. پیامبر صمیفرماید: «در نعمتهای خداوند بیندیشید و در ذات خداوندی نیندیشید که هلاک میشوید». و در روایتی دیگر میفرماید: «زیرا شما نمیتوانید منزلتش را درک کنید». و از آیات عظمت خداوند این است که صفات علیایش برتر از آرزوها وخواستههای افکار و عقلها است. چگونه عقلها وجود ذاتی او را درک میکنند؟ چگونه بقای سرمدی و دیگر صفاتش را درک میکنند که اگرعقلها بخواهند آن را به تصویر کشند و یا افکار بخواهند آن را درک نمایند ناتوان و شکست خورده حیران و سردرگم باز میگردند. و از نشانههای عظمتش این است که: تو نوآوریهای او را در وجود خود و آفاق مشاهده میکنی سپس در احاطه و دست یافتن به اسرارش در حیرت میمانی نمیدانی که چگونه در چشمانت قدرت بینایی و در گوشهایت قدرت شنوایی و در زبانت قدرت چشایی را به امانت گذارده و همچین نمیدانی چگونه قدرت تعقل و فکر و حفظ مطالب و تخیل و به تصویر کشیدن مطالب را به ذهنت عطا کرده، آثار همهی آنها را احساس میکنی اما کیفیت خلقتشان را که چگونه خالق عظیم که صاحب جلال و اکرام است آن را آفریده نمیدانی قدرتش برتر و حکمتش عالی و بلندمرتبه است. نمیدانی که چگونه به عناصرخواصشان را عطا نموده است و چگونه به کائنات استعداد بخشیده و چگونه به ستارگان قدرت حرکت دائمی منظم و این که فقط در یک مدار خاص و افلاک مشخص گردش نمایند، عطا کرده است. این اسم عظیم در پنج موضع در قرآن که الان بدانها اشاره مینماییم وارد گردیده است. هر گاه در این آیات تدبر نمایی خورشیدهای عرفان و آیات عظمت در هر مکانی برایت تجلی مییابند.
اول؛ آیة الکرسی، خداوند میفرماید:
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُۚ لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةٞ وَلَا نَوۡمٞۚ لَّهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۗ مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيۡءٖ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَۚ وَسِعَ كُرۡسِيُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۖ وَلَا ئَُودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ ٢٥٥﴾[البقرة: ۲۵۵].
«خدایی به جز الله وجود ندارد و او زندهی پایدار نگهدار است. او را نه چرتی و نه خوابی فرا میگیرد. از آن او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است. کیست آن که در پیشگاه او میانجیگری کند مگر با اجازهی او؟ میداند آنچه را که در پیش روی مردمان است و آنچه را که در پشتسر آنان است. چیزی از علم او را فراچنگ نمیآورند، جز آن مقداری را که وی بخواهد فرماندهی و فرمانروایی او آسمانها و زمین را در برگرفته است، و نگاهداری آن دو، وی را درمانده و ناتوان نمیسازد و او بلندمرتبه و سترگ است».
هنگامی که آدمی در این آیهی کریم تدبر مینماید، مظاهری چند از عظمت خداوند سبحان را در آن مییابد که هر چند به صورت مختصر بیان گردیده، اما شامل معانی بسیاری میگردد. خداوند در مملکتداری و فرمانروایی منحصر به فرد است و حیاتش را ابتدا و انتهایی قابل تصور نیست. او وجودی است که دیگر موجودات، وجودشان را مدیون او هستند خداوند قائم بالذات بوده و از هر موجودی بینیاز است بلکه هر موجودی فقیرانه و نیازمندانه رو به سوی آستانش مینماید، صاحب قدرتی است که کمترین عجزی در آن وارد نیست چرت و خواب او را فرا نمیگیرد همچنان که آیه نیز بدان اشاره نموده، ملکش وسیع و شامل آسمانها و زمین است و علمش هر آنچه را درگذشته و حال و آینده اتفاق افتد دانسته و میداند. مردمان ناتوان از دستیابی به چیزی هستند مگر این که علم و حکمت خداوند آن را اراده نماید. و مقربان را بدین میترساند که هیچکس نمیتواند شفاعت نماید مگر با اجازهی او. و سلطنت و فرمانرواییاش شامل تمامی عالم بالا و پایین گشته و با قدرت غیبی که هیچ کس بدان علم حقیقتی ندارد و فقط خدا آن را میداند آنها را اداره میکند. تمامی آنچه بیان گردید در این آیةالکرسی ذکری از آن به میان آمده است. پس هرگاه در این آیه با دقت و فهم تدبر نمودی و اعجاب آن تو را فرا گرفت آنگاه با صدایی از اعماق وجودت میگویی: پروردگارا! چه عظیمی تو، به درستی پروردگارم والا و سترگ است.
دوم: این کلام خداوند که میفرماید:
﴿لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ ٤﴾[الشوری: ۴].
«آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن خداست، و او والا و بزرگوار است».
سخن در این مورد همچون سخن دربارهی آیةالکرسی است که بحث در مورد آن بیان گردید.
سوم؛ خداوند میفرماید:
﴿أَفَرَءَيۡتُم مَّا تُمۡنُونَ ٥٨ ءَأَنتُمۡ تَخۡلُقُونَهُۥٓ أَمۡ نَحۡنُ ٱلۡخَٰلِقُونَ ٥٩ نَحۡنُ قَدَّرۡنَا بَيۡنَكُمُ ٱلۡمَوۡتَ وَمَا نَحۡنُ بِمَسۡبُوقِينَ ٦٠ عَلَىٰٓ أَن نُّبَدِّلَ أَمۡثَٰلَكُمۡ وَنُنشِئَكُمۡ فِي مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٦١ وَلَقَدۡ عَلِمۡتُمُ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأُولَىٰ فَلَوۡلَا تَذَكَّرُونَ ٦٢ أَفَرَءَيۡتُم مَّا تَحۡرُثُونَ ٦٣ ءَأَنتُمۡ تَزۡرَعُونَهُۥٓ أَمۡ نَحۡنُ ٱلزَّٰرِعُونَ ٦٤ لَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَٰهُ حُطَٰمٗا فَظَلۡتُمۡ تَفَكَّهُونَ ٦٥ إِنَّا لَمُغۡرَمُونَ ٦٦ بَلۡ نَحۡنُ مَحۡرُومُونَ ٦٧ أَفَرَءَيۡتُمُ ٱلۡمَآءَ ٱلَّذِي تَشۡرَبُونَ ٦٨ ءَأَنتُمۡ أَنزَلۡتُمُوهُ مِنَ ٱلۡمُزۡنِ أَمۡ نَحۡنُ ٱلۡمُنزِلُونَ ٦٩ لَوۡ نَشَآءُ جَعَلۡنَٰهُ أُجَاجٗا فَلَوۡلَا تَشۡكُرُونَ ٧٠ أَفَرَءَيۡتُمُ ٱلنَّارَ ٱلَّتِي تُورُونَ ٧١ ءَأَنتُمۡ أَنشَأۡتُمۡ شَجَرَتَهَآ أَمۡ نَحۡنُ ٱلۡمُنشُِٔونَ ٧٢ نَحۡنُ جَعَلۡنَٰهَا تَذۡكِرَةٗ وَمَتَٰعٗا لِّلۡمُقۡوِينَ ٧٣ فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلۡعَظِيمِ ٧٤﴾[الواقعة: ۵۸-۷۴].
«آیا دربارهی نطفهای که (به رحم زنان) میجهانید، اندیشیدهاید و دقت کردهاید؟ آیا شما آن را میآفرینید، و یا ما آن را میآفرینیم؟ ما در میان شما مرگ را مقدر و معین ساختهایم و هرگز بر ما پیشی گرفته نمیشود. هدف (از قانون مرگ) این است که گروهی از شما را ببریم و گروه دیگری را جای آن بیاوریم و شما را در جهانی که نمیدانید، آفرینش تازه ببخشیم. شما که پیدایش نخستین (این جهان را دیدهاید، و آن را لمس و اوضاع آن را) دانستهاید، پس چرا یادآور نمیگردید. آیا هیچ دربارهی آنچه کشت میکنید اندیشیدهاید؟ آیا شما آن را میرویانید، یا ما میرویانیم؟ اگر بخواهیم کشتزار را به گیاه خشک و پرپر شدهای تبدیل میگردانیم، به گونهای که شما از آن در شگفت بمانید (خواهید گفت:) ما واقعاً زیانمندیم! بلکه ما به کلی بینصیب و بیبهره هستیم! آیا هیچ دربارهی آبی که مینوشید، اندیشیدهاید؟ آیا شما آب را از ابر پایین میآورید، یا ما آن را فرود میآوریم؟ اگر ما بخواهیم این آب (شیرین و گوارا) را تلخ و شور میگردانیم. پس چرا نباید سپاسگزاری کنید؟ آیا هیچ دربارهی آتشی که بر میافروزید، اندیشیدهاید؟ آیا شما، در آغاز این آتش را پدیدار کردهاید، یا این که ما پدید آورندگان آن هستیم؟ ما آن را وسیلهی یادآوری (قدرت خدا) و وسیلهی زندگی اقویا و فقرا نمودهایم. حال که چنین است نام پروردگار بزرگوار خود را ورد زبان ساز».
بنگر که چگونه عظمت افعال خداوندی در آیه تو را با خود به پیش میبرد، آن هم با اسلوبی اعجازگونه و بیانی زیبا. و تمامی این نشانهها به گونهای است که عقل بشری از ادراک آن ناتوان بوده و بیان از تعبیر آن باز میماند. با وجود آشکار بودن این آیات، اما آدمی از احاطهی بدان ناتوان است و همگی نشانههایی از عظمت خداوند سبحان هستند، آیا شایسته نیست که بعد از خواندن این آیات قلبت از عظمت خداوند پرگردد و خاشعانه در برابرش ایستاده و در برابر عظمتش سجده نمایی؟
چهارم، کلام خداوند که میفرماید:
﴿فَلَوۡلَآ إِذَا بَلَغَتِ ٱلۡحُلۡقُومَ ٨٣ وَأَنتُمۡ حِينَئِذٖ تَنظُرُونَ ٨٤ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنكُمۡ وَلَٰكِن لَّا تُبۡصِرُونَ ٨٥ فَلَوۡلَآ إِن كُنتُمۡ غَيۡرَ مَدِينِينَ ٨٦ تَرۡجِعُونَهَآ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٨٧ فَأَمَّآ إِن كَانَ مِنَ ٱلۡمُقَرَّبِينَ ٨٨ فَرَوۡحٞ وَرَيۡحَانٞ وَجَنَّتُ نَعِيمٖ ٨٩ وَأَمَّآ إِن كَانَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡيَمِينِ ٩٠ فَسَلَٰمٞ لَّكَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡيَمِينِ ٩١ وَأَمَّآ إِن كَانَ مِنَ ٱلۡمُكَذِّبِينَ ٱلضَّآلِّينَ ٩٢ فَنُزُلٞ مِّنۡ حَمِيمٖ ٩٣ وَتَصۡلِيَةُ جَحِيمٍ ٩٤ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ حَقُّ ٱلۡيَقِينِ ٩٥ فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلۡعَظِيمِ ٩٦﴾[الواقعة: ۸۳-۹۶].
«پس چرا هنگامی که جان به گلوگاه میرسد و شما در این حال مینگرید. ما به او نزدیکتریم از شما و لیکن شما نمیبینید. اگر شما مطیع فرمان (یزدان) نمیباشید، اگر راست میگویید روح را باز گردانید و اما اگر از زمرهی پیشگامان مقرب باشید همین که مرد، بهرهی او راحت و آسایش و گلهای خوشبو و بهشت پرنعمت است و اما اگر از یاران سمت راستیها باشد از سوی یاران سمت راستیها درودت باد! و اما اگر (شخص محتضر) از جملهی تکذیب کنندگان و گمراهان باشد با آب جوشان از او پذیرایی میگردد! و به آتش دوزخ فرو انداختن و جای دادن در آن است. قطعاً این عین واقعیت است. (حال که چنین است) نام پروردگار خود را ورد زبان ساز».
بعد از این که تکذیب مردم نسبت به قرآن کریم و کفرانشان نسبت به نعمتها را زشت میانگارد، دلائل قدرتش را بیان میدارد آن هم در سلب حیات از انسان و دوستان نزدیکش و آنان در آن حال قدرت خداوند را مینگرند و خود نیز میدانند که ناتوان از حفظ حیات آن شخص هستند و درمانده میمانند. قدرت زندگی دادن به موجودی سپس باز پس گرفتن آن زندگی و دوباره حیات بخشیدن جهت برانگیختن شخص و دادرسی نمودن در مورد اعمالش و هم چنین پاداش دادن به مطیعان و عذاب و شکنجهی کافران همگی از آیات عظیم و کاملی است که مختص صفات خالق عظیم است.
پنجم، خداوند میفرماید:
﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِمَا تُبۡصِرُونَ ٣٨ وَمَا لَا تُبۡصِرُونَ ٣٩ إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ كَرِيمٖ ٤٠ وَمَا هُوَ بِقَوۡلِ شَاعِرٖۚ قَلِيلٗا مَّا تُؤۡمِنُونَ ٤١ وَلَا بِقَوۡلِ كَاهِنٖۚ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ ٤٢ تَنزِيلٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٤٣ وَلَوۡ تَقَوَّلَ عَلَيۡنَا بَعۡضَ ٱلۡأَقَاوِيلِ ٤٤ لَأَخَذۡنَا مِنۡهُ بِٱلۡيَمِينِ ٤٥ ثُمَّ لَقَطَعۡنَا مِنۡهُ ٱلۡوَتِينَ ٤٦ فَمَا مِنكُم مِّنۡ أَحَدٍ عَنۡهُ حَٰجِزِينَ ٤٧ وَإِنَّهُۥ لَتَذۡكِرَةٞ لِّلۡمُتَّقِينَ ٤٨ وَإِنَّا لَنَعۡلَمُ أَنَّ مِنكُم مُّكَذِّبِينَ ٤٩ وَإِنَّهُۥ لَحَسۡرَةٌ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ ٥٠ وَإِنَّهُۥ لَحَقُّ ٱلۡيَقِينِ ٥١ فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلۡعَظِيمِ ٥٢﴾[الحاقة: ۳۸-۵۲].
«سوگند میخورم به آنچه میبینید و سوگند میخورم به آنچه نمیبینید! این گفتاری است از پیغمبر بزرگواری و سخن هیچ شاعری نیست. شما کمتر ایمان میآورید. و گفتهی هیچ غیبگو و کاهنی نیست شما کمتر پند میگیرید. از جانب پروردگار جهانیان نازل شده است. اگر پیغمبر پارهای سخنان را به دروغ بر ما میبست، بى گمان از او به سختى انتقام مىگرفتیم سپس رگ دلش را پاره میکردیم و کسی از شما نمیتوانست مانع او شود. مسلما قرآن پند و اندرز پرهیزگاران است. ما قطعاً میدانیم که برخی از شما تکذیب میکنند آخر قرآن، مایهی حسرت و سبب اندوه کافران است. قرآن، یقین راستین است حال که چنین است، با ذکر نام پروردگار بزرگوار خود، خدا را تسبیح و تقدیس کن».
کیست که این آیات را دریافت کند و نور آن بر عقلش تابیدن گیرد و چشمانش بر اسرار پوشیده باز گردد، آنگاه تسبیح پروردگار عظیم را به جای نیاورد؟ خداوندی که به راستی عظیم است شایسته است که شعائرش را نیز عظیم بدانیم و دستوراتش را اطاعت کنیم و طلب فضل و رحمت را نماییم و از غضب و انتقامش بترسیم؛ زیرا فقط خداوند از غیب خبردار است؛ آن همه غیبی که انتهایش مشخص نیست و در تصور عقلها نمیگنجد و از ادراک آن عاجز است و نفع و ضرر آدمی بدان وابسته است و خداوند مالک متصرف در ملک و ملکوت است.
(ب) وقتی که دو باره به قرآن رجوع کنیم میبینیم همانگونه که کلمهی عظیم وصف خداوند قرار گرفته است در مورد وصف دیگران نیز به کار رفته است و این به صورت وصفی از تجلیات اسم عظیم است؛ مثلا در این کلام خداوند به عنوان وصف قیامت به کار رفته است:
﴿أَلَا يَظُنُّ أُوْلَٰٓئِكَ أَنَّهُم مَّبۡعُوثُونَ ٤ لِيَوۡمٍ عَظِيمٖ ٥ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦﴾[المطففین: ۴-۶].
«آیا اینان گمان نمیبرند که دوباره زنده میگردند در روز بسیار بزرگ و هولناکی همان روزی که مردمان در پیشگاه پروردگار جهانیان برپا میایستند».
همچنین به عنوان وصفی برای عذاب آمده است:
﴿وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٌ ١٧٦﴾[آل عمران: ۱۷۶].
«و ایشان را عذاب بزرگی است».
و رستگاری را نیز بدین وصف آراسته است:
﴿ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١١٩﴾[المائدة: ۱۱۹].
«این است پیروزی بزرگ».
و عظمت رستگاری عبارت است از: کثرت نعمتهای رنگارنگ و لذت و چشم روشنی از آن چیزهایی که هیچ عقلی آن را تصور نمیکرد که بالاترین آنها رؤیت و مشاهدهی خداوند، برای مؤمنان در قیامت است:
﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ ٢٣﴾[القیامت: ۲۲-۲۳].
«در آن روز چهرههایی شاداب و شاداناند و به پروردگار خود مینگرند».
و آدمی نیز بدین صفت توصیف گشته است. خداوند میفرماید:
﴿لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡيَتَيۡنِ عَظِيمٍ ٣١﴾[الزخرف: ۳۱].
«چرا این قرآن بر مرد بزرگواری از یکی از دو شهر (مکه و طائف) فرو فرستاده نشده است؟!».
قرآن نیز به این صفت آراسته گشته است. خداوند میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَٰكَ سَبۡعٗا مِّنَ ٱلۡمَثَانِي وَٱلۡقُرۡءَانَ ٱلۡعَظِيمَ ٨٧﴾[الحجر: ۸۷].
«(ای پیغمبر!) ما هفت (آیه) به تو دادهایم که (سورهی فاتحه را تشکیل میدهند و در هر نمازی) تکرار میگردند و همهی قرآن بزرگ را به تو عطا نمودهایم».
همچنان که خداوند در روز قیامت به مؤمنان اجر و پاداش میدهد از آن پاداش به عظیم نام برده شده است. خداوند میفرماید:
﴿فَسَوۡفَ نُؤۡتِيهِ أَجۡرًا عَظِيمٗا ٧٤﴾[النساء: ۷۴].
«پاداش بزرگی بدو میدهیم».
و ظلم با آن وصف شده است در این کلام خداوند:
﴿إِنَّ ٱلشِّرۡكَ لَظُلۡمٌ عَظِيمٞ ١٣﴾[لقمان: ۱۳].
«واقعاً شرک ستم بزرگی است».
و گناه با آن وصف شده است در این کلام خداوند:
﴿وَكَانُواْ يُصِرُّونَ عَلَى ٱلۡحِنثِ ٱلۡعَظِيمِ ٤٦﴾[الواقعة: ۴۶].
«و پیوسته بر انجام گناهان بزرگ، پافشاری داشتهاند».
و میل با آن وصف شده است در این کلام خداوند:
﴿وَيُرِيدُ ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلشَّهَوَٰتِ أَن تَمِيلُواْ مَيۡلًا عَظِيمٗا ٢٧﴾[النساء: ۲۷].
«و کسانی که به دنبال شهوات راه میافتند میخواهند که خیلی منحرف گردید».
همچنان که بهتان با آن وصف شده است در این کلام خداوند:
﴿وَقَوۡلِهِمۡ عَلَىٰ مَرۡيَمَ بُهۡتَٰنًا عَظِيمٗا ١٥٦﴾[النساء: ۱۵۶].
«و افترای بزرگی که بر مریم بستند».
(ج) از مکانهای عظیم، کعبهی شریف و تمامی مساجد بوده و همچنین دستورات و اوامر خدای سبحان، عظیم است، خداوند میفرماید:
﴿ذَٰلِكَۖ وَمَن يُعَظِّمۡ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقۡوَى ٱلۡقُلُوبِ ٣٢﴾[الحج: ۳۲].
«چنین است (که گفته شده) و هر کس مراسم و برنامههای الهی را بزرگ دارد بیگمان بزرگداشت آنها نشانهی پرهیزگاری دلها است».
همچنان که خداوند در این کلامش کوه را به عظیم توصیف مینماید:
﴿فَكَانَ كُلُّ فِرۡقٖ كَٱلطَّوۡدِ ٱلۡعَظِيمِ ٦٣﴾[الشعراء: ۶۳].
«و هر بخشی همچون کوه بزرگی گردید».
و بزرگی کوه شامل سر به فلک کشیدگی و استواری و ضخامت و حجم و جرم زیاد آن است. همچنان که عرش بلقیس ملکهی سبأ بدان توصیف گشته است در این کلام خداوند:
﴿إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ۩ ٢٦﴾[النمل: ۲۶].
«خدا صاحب عرش عظیم است».
و در نهایت خداوند صاحب عزت در این کلامش خود را بدین صفت متصف میگرداند:
﴿وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيۡءٖ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَۚ وَسِعَ كُرۡسِيُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۖ وَلَا ئَُودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ ٢٥٥﴾[البقرة: ۲۵۵].
«چیزی از علم او را فراچنگ نمیآورند جز آن مقداری را که وی بخواهد. فرماندهی و فرمانروایی او آسمانها و زمین را در برگرفته است، و نگاهداری آن دو وی را درمانده و ناتوان نمیسازد و او بلندمرتبه و سترگ است».
﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلۡعَظِيمِ ٧٤﴾[الواقعة: ۷۴].
«حال که چنین است، نام پروردگار بزرگوار خود را ورد زبان ساز».
خداوند سبحان از محدودهی عقلها برتر است و عقلها از ادراک کنه ذاتش کوتاه و قاصراند و از احاطهی حقیقی بر او عاجز و ناتواناند. هیچ چیزی همانند و شبیه او نیست و خداوند شنوا و بینا است. خداوند در ذات و صفات و افعال عظیم است. خداوند بدین خاطر در ذاتش عظیم است که از شباهت به مخلوقات و مصنوعات، به دور است و عقلها در درک حقیقتش ناتواناند و فهمها از نزدیک شدن به آستانهی مقدسش عاجز و قاصر میمانند. بدین سبب مصطفی صما را از تفکر در ذات خداوندی نهی فرموده است. پیامبر اسلام صمیفرمایند: «در نعمتهای خداوند بیندیشید و در ذاتش میندیشید، زیرا هلاک میشوید» و در روایتی دیگر، «شما نمیتوانید قدر و منزلتش را دریابید». خداوند بدین خاطر در صفاتش عظیم است که اگر شرایط برایت آن چنان مهیا باشد که هر آنچه را خداوند باری از صفات برای زمین و کسانی که بر آناند پراکنده است، جمع نمایی از جمله صفات قدرت، حکمت، علم، حلم، رحمت، لطف، شنوایی، بینایی و دیگر صفات و یا هزاران هزار صفات بدان بیفزایی، همه در برابرقدرت و حکمت و علم و حلم و رحمت و لطف و شنوایی و بینایی و دیگر صفات بلند و عظیم خداوندی همچون ذرهی ناچیز و ناپیدا هستند. بالاترین وصف، در آسمانها و زمین متعلق به خدا است. و پاک و منزه است از هر آنچه در ذهن آید. خداوند بدین خاطر در افعالش عظیم است که اگر هر آنچه در آسمانها و زمین وجود دارند جمع شده و در راه آفرینش یک مورچه یا اتمی از آنچه خداوند آفریده بکوشند شکست خورده و مأیوس باز میگردند. خداوند میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٞ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥٓۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَن يَخۡلُقُواْ ذُبَابٗا وَلَوِ ٱجۡتَمَعُواْ لَهُۥۖ وَإِن يَسۡلُبۡهُمُ ٱلذُّبَابُ شَيۡٔٗا لَّا يَسۡتَنقِذُوهُ مِنۡهُۚ ضَعُفَ ٱلطَّالِبُ وَٱلۡمَطۡلُوبُ ٧٣ مَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ٧٤﴾[الحج: ۷۳-۷۴].
«ای مردم! مثلی زده شده است (به دقت) بدان گوش فرا دهید. آن کسانی را که به غیر از خدا به کمک میخوانید و پرستش مینمایید، هرگز نمیتوانند مگسی را بیافرینند، اگر هم همگان (برای آفرینش آن) دست به دست یکدیگر دهند. حتی اگرهم مگس چیزی را از آنان بستاند و برگیرد، نمیتوانند آن را از او بازپس گیرند و برهانند، هم طالب و هم مطلوب درمانده و ناتوانند. آنان خدای را آن گونه که باید بشناسند، نشناختهاند (چرا که سنگها و دیگر آفریدگان عاجز و ضعیف را همتای خدا میسازند) به حقیقت خداوند توانا (بر هر کاری و ) چیره (بر هر چیزی) است».
﴿هَٰذَا خَلۡقُ ٱللَّهِ فَأَرُونِي مَاذَا خَلَقَ ٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦ﴾[لقمان: ۱۱].
«اینها (که مینگرید و میبینید) آفریدههای خدایند، شما به من نشان دهید، آنانی که جز خدایند چه چیز را آفریدهاند؟».
پیامبر اسلام صکلامی از جامعترین کلامها و بلیغترین حکمتها را بیان فرمودهاند که گوشههایی از عظمت الهی را برای اذهان روشن میکنند؛ مانند این سخن که میفرمایند: به راستی خداوند نمیخوابد و اصلاً شایستهی ایشان نیست که بخوابد، روزی را کم و زیاد کرده کارهای شب بندگان قبل از کارهای روز به پیشگاهش برده میشود و کارهای روز بندگان قبل از کارهای شب به پیشگاهش عرضه میشود حجاب او نور است اگر آن را کنار زند انوار درخشان صورتش همهی موجودات را میسوزاند.
و یا در حدیثی قدسی خداوند میفرماید: «ای بندگانم! به درستی که شما نمیتوانید هیچ نفع و یا ضرری به من برسانید. ای بندگانم! به راستی اگر از اولین تا آخرین شما و انسانها و جنیان همگی همچون قلب با تقواترین فرد باشید این رفتار شما هیچ چیزی را به ملک من اضافه نمیگرداند ای بندگانم! اگر از اولین تا آخرین شما و انسانها و جنیان همگی همچون قلب بدترین فرد باشید این رفتار شما هیچچیز را از ملک من کم نمیکند. ای بندگانم! اگر از اولین تا آخرین شما و انسانها و جنیان همگی در یک سطح و بدون هیچ تفاوتی چیزی را درخواست کنید هر کس هر چه را خواسته بدو عطا مینمایم بدون این که کمترین نقصی در ملکم ایجاد شود همچنان که سوزنی را در دریایی فرو برند».
[۲۳] اللؤلؤ والـمرجان: جلد سوم، ص ۳۱۴-۳۱۳.