المعید أ
«المعید» اسمی از اسماء الله است که در قرآن کریم و همچنین در حدیث پیامبر صوارد گشته است. خداوند میفرماید:
﴿يَوۡمَ نَطۡوِي ٱلسَّمَآءَ كَطَيِّ ٱلسِّجِلِّ لِلۡكُتُبِۚ كَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِيدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَيۡنَآۚ إِنَّا كُنَّا فَٰعِلِينَ ١٠٤﴾[الانبیاء: ۱۰۴].
«(این امر) روزی (تحقق میپذیرد که) ما آسمان را در هم میپیچیم به همان صورت که طومار نامهها در هم پیچیده میشود. همان گونه که (نخستین بار سهل و ساده) آفرینش را سر دادیم، آفرینش را از نو بازگشت میدهیم (و به شکل دیگری زندگی دوباره میبخشیم و مردمان را برای حساب و کتاب حاضر میآوریم) این وعدهای است که میدهیم، و ما قطعاً آن را به انجام میرسانیم».
﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ﴾[الروم: ۲۷].
«او است که آفرینش را آغاز کرده است و سپس آن را باز میگرداند».
در اسماء ادریسیه آمده است که: «ای بوجود آورندهی مخلوقات و ای کسی که بعد از آن که با قدرتت آنان را نیست و نابود کردی سپس باز میگردانی». و یا «ای بازگردانندهی آنچه آن را نیست و نابود کردهای، آنگاه که مخلوقات از ترس دعوتش ظهور مییابند».
معید ﻷکسی است که مخلوقات را برای حسابرسی باز میگرداند و آنان را برانگیخته و پردههای غفلت را از رویشان برمیدارد و هر موجودی در برابر کلام و کردارش مجازات شده و هر نعمت و عمل خوبی از او مورد محاسبه قرار میگیرد. هر کس که بازگشت به سوی یاور و سرپرستش را به یاد آورد، قلبش صفا یافته و به آرزویش میرسد و سر آن که اولیاء به اسرار آسمانی واصل میگردند عبارت است از: یادآوری اسم معید؛ زیرا خداوند میفرماید:
﴿كَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِيدُهُۥ﴾[الانبیاء: ۱۰۴].
«همانگونه که (نخستین بار سهل و ساده) آفرینش را سر دادیم، آفرینش را از نو بازگشت میدهیم».
روح از انوار متصل به بارگاه خداوند ستار است که آن را به جای اولش باز میگرداند به خاطر همین وصل است که امام ابوالعزایم / میفرماید: مرا به اصلم باز گردان که مشاهدهی ایشان وصل من است. و اعاده کردن یعنی آفرینش مجدد چیزی بعد از نابود شدنش. خداوند متعال قادر است که پدیدهها را دوباره بیافریند هر چند جواهر و اعراض آن حوادث از میان رفته باشد. خداوند میفرماید:
﴿وَوَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرٗا﴾[الکهف: ۴۹].
«و آنچه را که کردهاند حاضر و آماده میبینند».
اما آدمیان از اعادهی چیزی ناتواناند. مثلاً زمانی را که از دست رفته برای بنده میسر نیست که آن را بازگرداند و هیچ بدلی نیز ندارد و هر کس که وقتش ضایع گردد، نمیتواند آن را باز گرداند. عارف بالله، دقاق /میفرماید: گریهی داود ÷به درازا کشید و خداوند بدو وحی کرد به خاطر چه این گونه گریه میکنی؟ اگر این گریه از ترس آتش است من، تو را از آن رهانیده و ایمن داشتهام و اگر به خاطر طلب بهشت است تو را بدان بشارت باد و اگر به خاطر گناه دشمن است، او را خشنود میگردانم، پس حضرت داود در گریه کردن فزونی نمود و فرمود: گریهی من به خاطر این است که صفا و پاکی که در این وقت میتوانستم کسب کنم از دست دادم. خداوندا! این زمان از دست رفته را به من ارزانی دار، خداوند بدو وحی نمود که هیهات ای داود! در این مورد هیچ راهی وجود ندارد. اگر میخواهی گریه کن و اگر میخواهی آرام گیر. داود گفت: الان وقت گریه کردن است و چون بندگان نتوانند به آنچه بهرهی آنان از وقتها و زمانهاست دست یابند، آنگاه اوقات بر ایشان تأسف و افسوس میخورد؛ زیرا عمل در آن زمانها و بهرهبرداری از آن حقشان است.